همراه با چهلمین جشنواره فیلم فجر؛
«شادروان» روایت گر یک خانواده فقیر در جنوب تهران است که با همسایگانی افغانی زندگی می کنند و پدر خانواده که قند دارد به دلیل خوردن بیش از اندازه شیرینی خامه ای می میرد و فرزندان خانواده برای ترخیص جنازه از بیمارستان پول ندارند و کارشان به جایی می رسد که دست به دزدیدن جنازه می زنند.
به گزارش سرویس فرهنگی پایگاه خبری شهدای ایران؛ فیلم سینمایی «شادروان»در دومین روز از اکران چهلمین جشنواره فجر روی پرده اکران رفت. فیلمی که علی رغم بازی خوب برخی از بازیگرانش با موضوعی عجیب و نادر مواجه است.
بنابراین گزارش، «شادروان» روایت گر یک خانواده فقیر در جنوب تهران است که با همسایگانی افغانی زندگی می کنند و پدر خانواده که قند دارد به دلیل خوردن بیش از اندازه شیرینی خامه ای می میرد و فرزندان خانواده برای ترخیص جنازه از بیمارستان پول ندارند و کارشان به جایی می رسد که دست به دزدیدن جنازه می زنند.
اولین موضوعی که در ارتباط با این فیلم مورد توجه است دور از واقع بودن این نکته در بیمارستان است تا جایی که در ایران اصولا در صورت نداشتن پول با گرو گذاشتن یک کارت شناسایی می توان جنازه را ترخیص کرد و در شرایطی که جنازه در سرد خانه به مدتی بماند بیمارستان با هماهنگی شهرداری حتی رایگان جنازه را خاک می کنند. و پرداخت به این مسئله نادر و غیر طبیعی شاید تلاش نویسنده و کارگردان برای نمایش یک جامعه بدبخت و سیاه در ایران است!
موضوع دوم در فیلم؛ توجه ریز کارگردان به این موضوع است که هر چند کوچک نشان دهد افغان ها متشرع تر از ایرانی هستند تا جایی که در چند سکانس زن افغانی معشوقه پسر خانواده اعلام می کند که دزدی حرام است و نادر دزدی نمی کند! در این فیلم حتی افغانی ها پول دار تر و زندگی بهتری از ایرانی ها دارند و تنها مرد افغانی که در فیلم به نمایش در می آید از قضا نامش « سردار» است و رنگ کت و شلوار و ماشینش هم ست است و در آن طرف خانواده ای ایرانی هستند که حتی توان خرید یک قرص نان بربری هم ندارند.
«شادروان» تمام تلاش خود را کرده است تا سیاه نمایی از جامعه ایران را به خوبی به نمایش در آورد.