او در حالی این اماننامه را به سمت علمای حوزه دراز کرده که در ظاهر امر، گویا نمیداند منتهای معارف اهلبیت عصمت و طهارت(س) در بروز یک حکومت اسلامیِ مستظهر به قانون دین خدا عملی میشود.
به گزارش شهدای ایران، محمد موسوی خوئینیها، فعال اصلاحطلب و از چهرههای محوری اتفاقات سیاسی
سوء در سالهای اخیر (از قبیل فتنه ۸۸ و تحریم انتخابات ۱۴۰۰) به تازگی در
اشاره به حواشی صحبتهای آیتا... صافیگلپایگانی دست به انتشار یک بیانیه
زده است.
بیانیه او که در بخش کلی خود داعیه حمایت از مراجع (بدون اشاره به مرجعیت مقام معظم رهبری) دارد اما سخن اصلی خود را در بخش پایانی مطرح میکند!
به گزارش جماران، در این بخش از بیانیه موسویخوئینیها آمده است:
"در پایان، متواضعانه و در کمال ادب، سخنی به حوزههای علوم دینی و به فضلا و علما و مراجع بزرگواری که وارثان نبی اکرم، صلی الله علیه و آله و سلّم، و اوصیاء گرامیاش هستند عرض میکنم: استقلال حوزههای علمیه و عالمان بزرگوار و مراجع معظم، اعلی الله کلمتهم، از قدرت مسلّط و حاکم بر مقدرات کشور همواره ضامن اعتبار آنان در میان اقشار وسیع و گستردۀ مردم بوده و موجب استمرار سیرۀ مرضیۀ آنان در حمایت از مردم در مشکلات و گرفتاریهاست. آنان، برای انتقال معارف اهلبیت عصمت و طهارت، علیهم السلام، به آحاد ارادتمندان خاندان رسالت در هر کجا که هستند، نیازی به ابزار حکومتها و قدرتها نداشتهاند و اکنون نیز ندارند؛ و به یاری خدا همگان در حفظ استقلال حوزههای علمیه و علما و مراجع تقلید استوار خواهند بود."
*همانطور که محرز است؛ "دین" در نزد اعضای هسته سخت اصلاحات چیزی جز احکام شخصی نیست.
و از همین روست که آنها از ابتدا درگیر انحرافی بودند که دست آخر این جریان خاص سیاسی را به ورطه سکولاریسم و رویارویی با نظام مقدس اسلامی کشاند.
به زعم آنها راه نجات در لیبرالیسم است که اسلام ناب یا همان اسلام شهید شیخ فضلا... نوری و امام و رهبری با آن بیگانه است. (اشارهای تلویحی به کتاب اقتدارگرایی در عهد قاجار نوشته محمود سریعالقلم)
پس از این مقدمه، فهم اماننامهای که موسویخوئینیها به سمت مراجع و علمای قم دراز کرده، آسانتر میشود...
او در حالی استقلال مراجع از حکومت کشور را یک حُسن معرفی میکند که گویا کلمه اسلامی را در پسوند انقلاب امام روحا... نشنیده و متوجه درهمتنیدگی اسلام و انقلاب اسلامی و مراجع و حوزههای علمیه نیست!
او در حالی حوزههای علمیه و مراجع عظام را در ترویج دین؛ بینیاز از حکومت نشان میدهد که انگار تاریخ را نخوانده و ندیده که در عصر حکام جور چگونه بخش اعظمی از قوانین دینی نادیده گرفته میشد، علما در موارد بسیاری مجبور به سکوت میشدند و بحث ترویج دین نیز محدود به چند منبر یا بیانیه یا ملاقات چهره به چهره بود. محدودیتی که در آن یک اسلام فاقد قدرت و بیتأثیر در فرایندهای مختلف جامعه به دیگران انتقال مییافت.
و او در حالی این اماننامه را به سمت علمای حوزه دراز کرده که در ظاهر امر، گویا نمیداند منتهای معارف اهلبیت عصمت و طهارت(س) در بروز یک حکومت اسلامیِ مستظهر به قانون دین خدا عملی میشود.
و گرنه اسلام تهی از سیاست و حکومت آیا جز اذکار و اوراد کنج یک خانقاه است که نه تنها خصم ظالم و یاور مظلوم نیست و نمیتواند باشد بلکه بیتأثیر در اجتماع و مردم و ترویج دین خدا؛ چند صباحی مثل کرم میزیَد و مصرف میکند و سپس میمیرد و بیخبر از فلسفه دین و آفرینش، در حضیض مقامات اخروی و در حالیکه جزو یاریکنندگان حسین زمانه نبوده، پا به صحنه قیامت میگذارد.
اماننامهای که موسوی خوئینیها به سمت مراجع، حوزههای علمیه و علما دراز کرده است در ادامه ایفای نقش او در فتنه ۸۸، در تحریم انتخابات، در فتنه اقتصادی و در مقصرسازی مقام معظم رهبری در مشکلاتی است که دولتهای همسو با موسویخوئینیها پدید آوردهاند.
بیانیه او که در بخش کلی خود داعیه حمایت از مراجع (بدون اشاره به مرجعیت مقام معظم رهبری) دارد اما سخن اصلی خود را در بخش پایانی مطرح میکند!
به گزارش جماران، در این بخش از بیانیه موسویخوئینیها آمده است:
"در پایان، متواضعانه و در کمال ادب، سخنی به حوزههای علوم دینی و به فضلا و علما و مراجع بزرگواری که وارثان نبی اکرم، صلی الله علیه و آله و سلّم، و اوصیاء گرامیاش هستند عرض میکنم: استقلال حوزههای علمیه و عالمان بزرگوار و مراجع معظم، اعلی الله کلمتهم، از قدرت مسلّط و حاکم بر مقدرات کشور همواره ضامن اعتبار آنان در میان اقشار وسیع و گستردۀ مردم بوده و موجب استمرار سیرۀ مرضیۀ آنان در حمایت از مردم در مشکلات و گرفتاریهاست. آنان، برای انتقال معارف اهلبیت عصمت و طهارت، علیهم السلام، به آحاد ارادتمندان خاندان رسالت در هر کجا که هستند، نیازی به ابزار حکومتها و قدرتها نداشتهاند و اکنون نیز ندارند؛ و به یاری خدا همگان در حفظ استقلال حوزههای علمیه و علما و مراجع تقلید استوار خواهند بود."
*همانطور که محرز است؛ "دین" در نزد اعضای هسته سخت اصلاحات چیزی جز احکام شخصی نیست.
و از همین روست که آنها از ابتدا درگیر انحرافی بودند که دست آخر این جریان خاص سیاسی را به ورطه سکولاریسم و رویارویی با نظام مقدس اسلامی کشاند.
به زعم آنها راه نجات در لیبرالیسم است که اسلام ناب یا همان اسلام شهید شیخ فضلا... نوری و امام و رهبری با آن بیگانه است. (اشارهای تلویحی به کتاب اقتدارگرایی در عهد قاجار نوشته محمود سریعالقلم)
پس از این مقدمه، فهم اماننامهای که موسویخوئینیها به سمت مراجع و علمای قم دراز کرده، آسانتر میشود...
او در حالی استقلال مراجع از حکومت کشور را یک حُسن معرفی میکند که گویا کلمه اسلامی را در پسوند انقلاب امام روحا... نشنیده و متوجه درهمتنیدگی اسلام و انقلاب اسلامی و مراجع و حوزههای علمیه نیست!
او در حالی حوزههای علمیه و مراجع عظام را در ترویج دین؛ بینیاز از حکومت نشان میدهد که انگار تاریخ را نخوانده و ندیده که در عصر حکام جور چگونه بخش اعظمی از قوانین دینی نادیده گرفته میشد، علما در موارد بسیاری مجبور به سکوت میشدند و بحث ترویج دین نیز محدود به چند منبر یا بیانیه یا ملاقات چهره به چهره بود. محدودیتی که در آن یک اسلام فاقد قدرت و بیتأثیر در فرایندهای مختلف جامعه به دیگران انتقال مییافت.
و او در حالی این اماننامه را به سمت علمای حوزه دراز کرده که در ظاهر امر، گویا نمیداند منتهای معارف اهلبیت عصمت و طهارت(س) در بروز یک حکومت اسلامیِ مستظهر به قانون دین خدا عملی میشود.
و گرنه اسلام تهی از سیاست و حکومت آیا جز اذکار و اوراد کنج یک خانقاه است که نه تنها خصم ظالم و یاور مظلوم نیست و نمیتواند باشد بلکه بیتأثیر در اجتماع و مردم و ترویج دین خدا؛ چند صباحی مثل کرم میزیَد و مصرف میکند و سپس میمیرد و بیخبر از فلسفه دین و آفرینش، در حضیض مقامات اخروی و در حالیکه جزو یاریکنندگان حسین زمانه نبوده، پا به صحنه قیامت میگذارد.
اماننامهای که موسوی خوئینیها به سمت مراجع، حوزههای علمیه و علما دراز کرده است در ادامه ایفای نقش او در فتنه ۸۸، در تحریم انتخابات، در فتنه اقتصادی و در مقصرسازی مقام معظم رهبری در مشکلاتی است که دولتهای همسو با موسویخوئینیها پدید آوردهاند.