غرق مصنوعی؛ مذاکرات و انتخابات:
کشور ما تا قبل از برجام، هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا بود و اکنون نیز با وجود سوء مدیریت اقتصادی، در رتبههای 22 تا 26 (بر اساس شاخصهای متفاوت) ارزیابی میشود. برجام و برجامیزاسیون، با اقتصاد ما چه کرد که دچار این پسرفت شد؟
سرویس سیاسی شهدای ایران:محمد ایمانی فعال و تحلیگر مسائل سیاسی نوشت: یک نگرانی مهم غرب درباره ایران، انتخابات ریاستجمهوری است؛ اینکه ریل دولت با رای مردم تغییر کند و دولتی باورمند به ظرفیتهای بزرگ ملت ایران، سکان اداره کشور را به دست بگیرد.
این به معنای پایان وضعیت هشتساله «انفعال، معطلی و انتظار» است. دولتی جوان و با انگیزه، و دارای روحیه خودباوری ملی، بیتردید دست روی دست نخواهد گذاشت تا غربیها به هر نحو که خواستند در اجرای توافق موش بدوانند. بلکه اصلا همه مسئولیتها را بار وزارت خارجه و برجام نخواهد کرد و پاسخ هر مطالبه اقتصادی و اجتماعی را به برجام و وعده برداشتن تحریمها حوالت نمی دهد.
تغییر ریل، همچنین به این معناست که دولت جدید، چون خود را گروگان توافق یکطرفه نمیداند، پاسخگوی مردم میشود و حس نشاط و امید واقعی را که مقدمه هر حرکت ملی است، در کالبد جامعه میدمد.
از نگاه غرب، تغییر ریل دولت در ایران، متوقف به نوع فهم افکار عمومی است. اگر مردم به این ارزیابی رسیده باشند که ایران، قدرتمند است و ظرفیت قوی تر و روئین تن شدن در برابر فشارها را دارد، آنگاه بر تغییر ریل اهتمام میکنند و جنبش ملی ذیل شعار «تغییر برای ایران قوی» شکل میگیرد.
اما اگر بتوان ذهن آنها را این گونه دستکاری کرد که «کشور شما، درمانده و بیچاره است»، در آن صورت، انفعال فعلی توجیه میشود و عاقلانه به نظر میآید.
از نگاه دشمن، باید به مردم ایران قبولاند که کشورشان درمانده است. از یک سو باید تولید رنج و محرومیت و مصدومیت نمود و از طرف دیگر، تصویرسازی کرد. کنارش هم گفت که اگر کوتاه میآمدید، گرفتار نبودید! این، برنامه سلب روحیه از یک ملت مستقل است. بردن او در شرایط غرق مصنوعی، به کمک عواملی در داخل که عرصه معیشت را سخت میکنند. این مهندسی، راه اجرای بازی «پلیس بد- پلیس خوب» را باز میکند.
کشور ما تا قبل از برجام، هجدهمین اقتصاد بزرگ دنیا بود و اکنون نیز با وجود سوء مدیریت اقتصادی، در رتبههای 22 تا 26 (بر اساس شاخصهای متفاوت) ارزیابی میشود.
برجام و برجامیزاسیون، با اقتصاد ما چه کرد که دچار این پسرفت شد؟ مگر نه اینکه قبل از برجام در سالهای 90 تا 92 با وجود همه تحریمهای فلجکننده دولت اوباما، توانسته بودیم به رتبه هجدهم اقتصادی دست پیدا کنیم؟
چه شد که امروز بازگشت به همان شرایط اقتصادی پیشابرجام برای برخی دولتمردان تبدیل به آرزو شده و بعد از هشت سال خودرایی و سوءمدیریت، میگویند چند سال طول میکشد تا به وضعیت اقتصادی سال 90 یا 92 برگردیم؟! آیا غیر از این است که تمام فرصت هشتساله را با همین تعلیق و انتظار، و وعده این صد روز یا صد روز بعدی، تباه کردهاند؛ و حال آنکه میشد صرف اجرای دو برنامه چهارساله درونزا برای رونق اقتصادی کرد؟
دو ماه دیگر، زمان انتخابات در ایران است. غرب نه میخواهد از اخلاق مستکبرانه کوتاه بیاید و حق ملت ایران را به او بدهد و نه میخواهد مردم ایران به این نتیجه برسند که چاره خروج از گرفتاری هشت ساله، تغییر رویکرد دولت است.
راه جایگزین آنها این است که شرایط به شکل اتاق بازجویی و غرق مصنوعی انگارهسازی شود. از یک طرف و تا نزدیکی انتخابات، سوء مدیریت به علاوه تروریسم اقتصادی و سودجویی دلالان زالوصفت، تسمه از گرده مردم بکشند و از طرف دیگر، کسانی باشند که در این تنگنای رنج و فشار، نقش پلیس خوب یا واسطه دلسوز(!) را ایفا کنند و مثل یک سوپرمن وارد میدان شوند.
فشارهای تحریمی سال 90 تا 92 توسط دولت اوباما که پس از برجام، با فشارهای تحریمی آیسا و سیسادا ادامه یافت، و سپس، فشارهای تحریمی دولت ترامپ که تا امروز توسط دولت بایدن حفظ شده، یک هدف بیشتر نداشته؛ به ملت ایران بقبولاند که بیچاره و ناچار از تسلیم است.
اما دست ملت ایران در همه این سالهای بیمهری برخی مدیران، بسته نبود. مدیران و کارآفرینان پرتلاشی هم بودند که محاصرهها را شجاعانه شکستند و «ما قدرتمندیم و میتوانیم» را چنان به نمایش گذاشتند که تحسین جهانی و ناله دشمن را برانگیخت.
شهید سلیمانی و همرزمانش نشان دادند که حتی در مصاف نظامی نابرابر با دشمن، چگونه میتوان حماسهای پیروز را رقم زد و تبدیل به شخصیت محبوب و قهرمان ملی شد.
شهید شهریاری و همسنگرانش با خون خویش امضا کردند که میتوان حصار تحریمها را شکست و با درنوردیدن مرز فناوریهای پیشرفته، سوخت بیست درصد را برای تولید رادیوداروها تولید کرد.
اگر طهرانیمقدمها، موشکهای قدرتمند نقطهزنی ساختند که توانست تور راداری و پدافندی پیشرفته آمریکا را بدرد و امنترین دژ منطقهایاش در عینالاسد را درهم بکوبد، مجاهدان مسئولیتشناس دیگری بودند که پالایشگاه ستاره خلیجفارس را در اوج تحریمها برافراشتند، کشور نیازمند واردات بنزین (تحریم شده) را به صادرکننده بنزین تبدیل کردند و تحریم را دو بار زیر پا گذاشتند.
اگر مدیریت اشرافیتزده، در بحبوحه مذاکرات به دروغ میگفت خزانه خالی است، مدیران غیوری بودند که خط قرمزهای اشرافیت را زیر پا گذاشتند و دانه درشتها را پای محاکمه آوردند تا معلوم شود دهها هزار میلیارد تومان از سرمایهها و اموال و امکانات بیتالمال، در دوره تحریم دشمن، هزینه کامجویی اشرافیت بدمست شده است.
در همین دو سال اخیر به همت دستگاه قضایی، دو هزار واحد تولیدی تعطیل، نیمهتعطیل و یا غارت شده، به چرخه اقتصاد کشور برگشت و شغل دهها هزار کارگری را احیا کرد که تقریبا امیدی به احیای معیشت خود نداشتند.
این اتفاقات در حالی رخ داد که برخی متولیان امور در دولت، اهتمام و همراهی نداشتند. بنابراین اگر اختیارات فراوان دولت در اختیار خدمتگزاران با انگیزه و شجاع و خطرپذیر و نامعادله به هم زن قرار بگیرد، می تواند حصارهای خود ساخته را در هم بشکند و فشارهای خصمانه دشمن را بیرمق کند.