به گزارش شهدای ایران، محمد ایمانی، سردبیر کیهان طی یادداشتی نوشته است: در نقد تصمیم شورای شهر
تهران برای معرفی دکتر زاکانی به عنوان شهردار، به "آیین نامه اجرایی دولت"
استناد شدکه می گوید شهرداران شهرهای بالای یک میلیون جمعیت باید دارای
مدرک کارشناسی در برخی رشته های "مهندسی، علوم تجربی، یا علوم انسانی" و
"دارای 9 سال سابقۀ مدیریت ارشد" باشند.
اولا "مدیر و مدبر بودن"، جزو شرایط نامزدی انتخابات ریاست جمهوری است و صلاحیت آقای زاکانی برای ریاست جمهوری که مسئولیتی به مراتب بالاتر می باشد، تایید شده است.
ثانیا او در کنار تخصص پزشکی و عضویت در هيئت علمي دانشگاه علوم پزشکي تهران، سه دوره نماینده مجلس بوده و مسئولیت دبيرخانه مبارزه با مفاسد اقتصادي را در مجالس هفتم و هشتم بر عهده داشته است؛
هم مردم تهران و قم، را برای سه دوره نمایندگی کرده و مشکلات پایتخت را می شناسد، و هم تجربه مبارزه پیگیر با مفاسد اقتصادی را -که شهرداری یکی از گلوگاه های آن است- در کارنامه خود دارد.
او همچنین از بانیان تحقيق و تفحص از نظام آموزش عالي کشور، آزمون دستياري و قوه و قضائيه بوده و ضمنا با نظر نمایندگان، کمیسیون مهم رسیدگی به برجام در مجلس نهم را اداره کرده است.
ثالثا شهرداری، آن هم شهرداری پایتخت، منحصرا یک مسئولیت فنی و عمرانی نیست. شهردار، مسئولیت های مهم فرهنگی و اجتماعی و سیاسی را هم بر عهده دارد؛ نمونه کوچک تر ریاست جمهوری در مقیاس یک شهر.
رئیس جمهور هم متخصص یک یا دو رشته بیشتر نیست و حال آن که طیفی از مدیریت های تخصصی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و عمرانی، زیر نظر او فعالیت می کنند.
همان گونه که رئیس جمهور لازم نیست مثلا متخصص نیرو و نفت و انرژی و مهندسی و پزشکی یا جامع همه این تخصص ها باشد، به طریق اولی و در مقیاسی به مراتب کوچک تر، دلیلی ندارد شهردار متخصص چند رشته خاص باشد؛
از این جهت، آئین نامه دولت روحانی، حصر و انحصاری غیر قانونی وضع کرده است. ضمن این که، با عنایت به احراز صلاحیت آقای زاکانی برای یک سمت ملی اجرایی در تراز ریاست جمهوری، به طریق اولی صلاحیت شهرداری پایتخت را دارد.
اما بحث مهم تر، علت فضا سازی مدعیان اصلاح طلبی است. آنها کارنامه مردودی در مدیریت شورای شهر و شهرداری تهران دارند: از یقه بگیری منجر به انحلال شورای شهر اول توسط وزارت کشور و دولت اصلاحات؛
تا گماشتن سه شهردار در سه سال اخیر؛ که فارغ از مشکلات شخصی دو تن از این سه نفر، خاطره ای جز گرفتاری شهر در برف، دوچرخه سواری فانتزی شهردار و "سه شنبه های بدون خودرو" بر جا نگذاشته اند.
یادمان نرفته که محسن هاشمی رئیس شورا چند بار گفت "در این دوره حتی یک کیلومتر مترو در تهران ساخته نشد" و "طرح دوچرخه سواری (بی دود)، طرحی شکست خورده و نمایشی بود"، هاشمی همچنین گفته بود «قالیباف در بحث BRT جسارت داشت و اتوبوس ها را وارد کرد. حناچی بیش از اندازه میترسد... با وجود اینکه 6- 7 سال از دولت روحانی گذشته، در این مدت یک اتوبوس هم تزریق نشده است".
جالب این که وزارت اطلاعات با شهردار شدن حناچی مخالف کرده بود. به گفته محسن هاشمی "وقتی وزیر کشور نتوانست حکم حناچی را امضا کند و با وزیر اطلاعات به اختلاف برخوردند، روحانی مستقیما ورود پیدا کرد و مسئله خاتمه یافت". اما روحانی مدتی بعد با شهردار چپ افتاد و دستور داد او را به جلسات دولت راه ندهند؛ چون با طبقات اضافی ساختمانی که نهاد ریاست جمهوری در جماران در حال احداث بود، مخالفت کرده بود.
اکنون که آقای رئیسی رئیس جمهور، وعده داده شهردار پایتخت به جلسات دولت برگردد و دولت از نزدیک با مشکلات مردم آشنا شود، متولیان سوء مدیریت چند سال اخیر می کوشند اذهان مردم را منحرف کنند؛ درد اصلی آنها این است که منطق "شهرداری برای خدمتگزاری" احیا شود و مردم، کارکردها را مقایسه کنند.
اولا "مدیر و مدبر بودن"، جزو شرایط نامزدی انتخابات ریاست جمهوری است و صلاحیت آقای زاکانی برای ریاست جمهوری که مسئولیتی به مراتب بالاتر می باشد، تایید شده است.
ثانیا او در کنار تخصص پزشکی و عضویت در هيئت علمي دانشگاه علوم پزشکي تهران، سه دوره نماینده مجلس بوده و مسئولیت دبيرخانه مبارزه با مفاسد اقتصادي را در مجالس هفتم و هشتم بر عهده داشته است؛
هم مردم تهران و قم، را برای سه دوره نمایندگی کرده و مشکلات پایتخت را می شناسد، و هم تجربه مبارزه پیگیر با مفاسد اقتصادی را -که شهرداری یکی از گلوگاه های آن است- در کارنامه خود دارد.
او همچنین از بانیان تحقيق و تفحص از نظام آموزش عالي کشور، آزمون دستياري و قوه و قضائيه بوده و ضمنا با نظر نمایندگان، کمیسیون مهم رسیدگی به برجام در مجلس نهم را اداره کرده است.
ثالثا شهرداری، آن هم شهرداری پایتخت، منحصرا یک مسئولیت فنی و عمرانی نیست. شهردار، مسئولیت های مهم فرهنگی و اجتماعی و سیاسی را هم بر عهده دارد؛ نمونه کوچک تر ریاست جمهوری در مقیاس یک شهر.
رئیس جمهور هم متخصص یک یا دو رشته بیشتر نیست و حال آن که طیفی از مدیریت های تخصصی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و عمرانی، زیر نظر او فعالیت می کنند.
همان گونه که رئیس جمهور لازم نیست مثلا متخصص نیرو و نفت و انرژی و مهندسی و پزشکی یا جامع همه این تخصص ها باشد، به طریق اولی و در مقیاسی به مراتب کوچک تر، دلیلی ندارد شهردار متخصص چند رشته خاص باشد؛
از این جهت، آئین نامه دولت روحانی، حصر و انحصاری غیر قانونی وضع کرده است. ضمن این که، با عنایت به احراز صلاحیت آقای زاکانی برای یک سمت ملی اجرایی در تراز ریاست جمهوری، به طریق اولی صلاحیت شهرداری پایتخت را دارد.
اما بحث مهم تر، علت فضا سازی مدعیان اصلاح طلبی است. آنها کارنامه مردودی در مدیریت شورای شهر و شهرداری تهران دارند: از یقه بگیری منجر به انحلال شورای شهر اول توسط وزارت کشور و دولت اصلاحات؛
تا گماشتن سه شهردار در سه سال اخیر؛ که فارغ از مشکلات شخصی دو تن از این سه نفر، خاطره ای جز گرفتاری شهر در برف، دوچرخه سواری فانتزی شهردار و "سه شنبه های بدون خودرو" بر جا نگذاشته اند.
یادمان نرفته که محسن هاشمی رئیس شورا چند بار گفت "در این دوره حتی یک کیلومتر مترو در تهران ساخته نشد" و "طرح دوچرخه سواری (بی دود)، طرحی شکست خورده و نمایشی بود"، هاشمی همچنین گفته بود «قالیباف در بحث BRT جسارت داشت و اتوبوس ها را وارد کرد. حناچی بیش از اندازه میترسد... با وجود اینکه 6- 7 سال از دولت روحانی گذشته، در این مدت یک اتوبوس هم تزریق نشده است".
جالب این که وزارت اطلاعات با شهردار شدن حناچی مخالف کرده بود. به گفته محسن هاشمی "وقتی وزیر کشور نتوانست حکم حناچی را امضا کند و با وزیر اطلاعات به اختلاف برخوردند، روحانی مستقیما ورود پیدا کرد و مسئله خاتمه یافت". اما روحانی مدتی بعد با شهردار چپ افتاد و دستور داد او را به جلسات دولت راه ندهند؛ چون با طبقات اضافی ساختمانی که نهاد ریاست جمهوری در جماران در حال احداث بود، مخالفت کرده بود.
اکنون که آقای رئیسی رئیس جمهور، وعده داده شهردار پایتخت به جلسات دولت برگردد و دولت از نزدیک با مشکلات مردم آشنا شود، متولیان سوء مدیریت چند سال اخیر می کوشند اذهان مردم را منحرف کنند؛ درد اصلی آنها این است که منطق "شهرداری برای خدمتگزاری" احیا شود و مردم، کارکردها را مقایسه کنند.