عملکرد ناهنجار مدیریت فعلی بانک مرکزی و تاثیر آن بر وضعیت کنونی اقتصاد کشور بهگونهای است که جای هیچگونه شک و شبههای برای فعالان اقتصاد برجای نگذاشته است، اما آقای همتی و تیم رسانهای ایشان، به نحوی شوآف و پروپاگاندای رسانهای راه انداختهاند که گویی اقتصاد ایران را به گلستان تبدیل کردهاند.
به گزارش شهدای ایران، عملکرد ناهنجار مدیریت فعلی بانک مرکزی و تاثیر آن بر وضعیت کنونی اقتصاد کشور بهگونهای است که جای هیچگونه شک و شبههای برای فعالان اقتصاد برجای نگذاشته است، اما آقای همتی و تیم رسانهای ایشان، به نحوی شوآف و پروپاگاندای رسانهای راه انداختهاند که گویی اقتصاد ایران را به گلستان تبدیل کردهاند.
متاسفانه مشاهده میشود ایشان و تیم رسانهای وی، شوآف خود را نیز باور کردهاند که پاسخ اکانت توئیتر روابط عمومی بانک مرکزی نسبت به انتقادات، موید ادعای مذکور است. در همین راستا چند نکته حائز اهمیت است که میبایست آقای وعدهها و سرپرست روابط عمومی بانک مرکزی در تحلیلهای خود لحاظ کنند:
۱. ادعا شده است باتوجه به آنکه طی 20 سال اخیر، متوسط رشد بلندمدت سالیانۀ نقدینگی، 27.6 درصد است، لذا مشکلی در نحوۀ مدیریت رئیس فعلی بانک مرکزی وجود ندارد. این پاسخ به خوبی اثبات کنندۀ مدیریت نامناسب ایشان است، زیرا رشد نقدینگی در سال 1398 و 1399 به دلیل عدم نظارت و کنترل و برخی روابط بین بانک مرکزی و مدیران بانکهای عامل که منجر به چشمپوشی از برخی تخلفات میگردد، از روند بلندمدت فاصلۀ زیادی گرفته، به نحویکه در سال 1398 برابر با 31.3 درصد و در سال 1399 در حدود 37 درصد است. نمودار زیر، به خوبی مدیریت ضعیف کنونی بانک مرکزی در حوزۀ نقدینگی را نشان میدهد.
۱. ادعا شده است باتوجه به آنکه طی 20 سال اخیر، متوسط رشد بلندمدت سالیانۀ نقدینگی، 27.6 درصد است، لذا مشکلی در نحوۀ مدیریت رئیس فعلی بانک مرکزی وجود ندارد. این پاسخ به خوبی اثبات کنندۀ مدیریت نامناسب ایشان است، زیرا رشد نقدینگی در سال 1398 و 1399 به دلیل عدم نظارت و کنترل و برخی روابط بین بانک مرکزی و مدیران بانکهای عامل که منجر به چشمپوشی از برخی تخلفات میگردد، از روند بلندمدت فاصلۀ زیادی گرفته، به نحویکه در سال 1398 برابر با 31.3 درصد و در سال 1399 در حدود 37 درصد است. نمودار زیر، به خوبی مدیریت ضعیف کنونی بانک مرکزی در حوزۀ نقدینگی را نشان میدهد.
در نمودار فوق، خطِ نقطه چین روند بلندمدت نرخ رشد نقدینگی بر اساس تواترهای 20 ساله میباشد. خط ممتد قرمز نیز عملکرد مدیریتی آقای همتی است.
دقت شود که چنانچه ایشان از 20 سال قبل تا به امروز بر مسند ریاست بانک مرکزی قرار میگرفت، نرخ رشد بلندمدت نقدینگی به جای 27 درصد، به بیش از 40 درصد و یا حتی 50 درصد میرسید که حاصل آن، تورمی چند برابر حال حاضر کشور بود.
2- تحلیل جزئی متغیرها، سیاستگذاران را دچار خطای تحلیلی مینماید. از همینرو میبایست با استفاده از تحلیل کلان، وضعیت متغیرها – از جمله نقدینگی- را بررسی نمود. درحالیکه طی 10 سال گذشته، حجم نقدینگی 9برابر شده است، رشد تولید واقعی در حد صفر است که نتیجۀ آن تورم لجام گسیختهای است که به دلیل سیاستهای مخرّب و دیکته شدۀ صندوق بینالمللی پول (IMF) میباشد. اگر رشد بلندمدت نقدینگی طی 20 سال اخیر، در حدود 27 درصد بوده است، تولید حقیقی نیز از ابتدای سال 1379 تا انتهای سال 1396، با بیش از 90 درصد رشد، به رقم 694 هزار میلیارد تومان رسیده بوده است. لیکن از جمله دستاوردهای دورۀ آقای همتی در اقتصاد ایران، آن است که تاکنون رشد اقتصادی مثبت و حتی صفر مشاهده نشده است و تولید حقیقی از رقم 694 هزار میلیارد تومان در سال 1396، با 11.5 درصد کاهش به رقم 614 هزار میلیارد تومان در سال 1398 رسیده است. خوب است ایشان توضیح دهند که خلق نقدینگی در نظام بانکی تحت مدیریت ایشان، در ازای چه چیزی است و در حساب چه افرادی سپرده میشود؟
3- روابط عمومی بانک مرکزی ادعا کردهاند که معضل نقدینگی، مسالهای ساختاری در اقتصاد ایران است که با تغییر سیاستگذار پولی، مشکل حل نمیشود. این گزاره حاوی نکات مهمی به شرح زیر است:
اولا روابط عمومی بانک مرکزی تلویحا بیان داشتهاند که حضور آقای همتی در بانک مرکزی نسبت به عدم حضور ایشان، نفعی برای کشور ندارد. اگر این چنین است، پس ایشان و تیم رسانهای وی، چرا طی ماههای اخیر ادعا میکردند که "اگر ما نبودیم، نرخ ارز به بیش از 40 هزار تومان میرسید" ؟!
ثانیا آیا 33 ماه حضور آقای همتی در راس بانک مرکزی و اختیارات بیسابقهای که طبق ادعای خودشان در مدیریت اقتصادی دریافت کردهاند، برای حل ساختاری معضل نقدینگی کافی نبود؟ چنانچه ایشان به جای حضور مداوم در فضای مجازی و شوآف و پروپاگاندای رسانهای، اهتمام لازم را نسبت به حل مساله نقدینگی میورزیدند، این معضل تا امروز در مسیر بهبود قرار میگرفت.
ثالثا مگر رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها نفرمودند که برای حل مسالۀ نقدینگی، کمیتهای تشکیل شود که به صورت شبانهروزی برای حل این موضوع کار کنند؟ پیگیری دستور ایشان چه شد و چرا همان افرادی که با تفکرات لیبرال-سرمایهداری، جزو مسببان وضعیت موجود نقدینگی هستند، در کمیته قرار گرفتند؟
کیفیت پاسخی که مقامات بانک مرکزی طی ماههای اخیر به انتقادات سازنده در مورد مسائل مهم اقتصاد کشور بیان داشتهاند، آشکارا تصویری از توان تحلیلی و دانش مجموعه مدیریتی است که ۳۳ ماه است مدیریت عرصه اقتصادی ایران را در جنگ اقتصادی برعهده گرفتهاند و اکنون مشخص است که چرا وضعیت اقتصاد کشور و معیشت مردم دچار نارساییهایی شده است.
در پایان چند توصیه به رئیس کل بانک مرکزی و سرپرست کمتجربه و تازهکار روابط عمومی بانک مرکزی میگردد:
۱. اقتصاد به عنوان مقولهای اجتماعی، فراتر از تحلیل ریاضیات است و با صرف اعداد نمیتوان صحبت کرد.
۲. محاسبات مذکور، مبتنی بر ریاضیات پیچیده است. باتوجه به آنکه دامنه علمی افراد مذکور در حد ریاضیات پایه میباشد، توصیه میگردد در اسرع وقت نسبت به فراگیری ریاضیات پیچیده اهتمام لازم ورزند.
۳. در تحلیل اقتصاد لازم است تا میان تجزیه و تحلیلهای جزئی و تجزیه و تحلیلهای کلان تفکیک قائل شوند. لذا توصیه میشود آقایان مذکور و علیالخصوص سرپرست کمتجربه روابط عمومی بانک مرکزی، مروری بر تحلیل تعادل عمومی اقتصاد داشته باشند و از اتخاذ تصمیمات مبتنی بر تعادل جزئی پرهیز نمایند. متاسفانه آثار اتخاذ این نوع تصمیمات توسط مدیریت فعلی، در تلاطم بازارهایی همچون ارز، سرمایه و غیره قابل مشاهده است.
در خاتمه اعلام میگردد که مجموعه مدیریتی بانک مرکزی و علیالخصوص آقای همتی، بهتر است به جای فرافکنی و طرح مباحث حاشیهای، پاسخگوی عملکرد مخرّب خود در محضر ملت بزرگ ایران و مقام معظم رهبری باشند و شوآفهای جدیدی را که در نظر دارند، کنار بگذارند. هنوز از شوآف اخیر ایشان در مورد آزادسازی پولهای بلوکه شده در کرهجنوبی و بازی سیاسی با پرونده FATF چند روزی نگذشته است که مقامات آمریکا به طور صریح، کذب بودن ادعاهای ایشان را تائید کردند.
دقت شود که چنانچه ایشان از 20 سال قبل تا به امروز بر مسند ریاست بانک مرکزی قرار میگرفت، نرخ رشد بلندمدت نقدینگی به جای 27 درصد، به بیش از 40 درصد و یا حتی 50 درصد میرسید که حاصل آن، تورمی چند برابر حال حاضر کشور بود.
2- تحلیل جزئی متغیرها، سیاستگذاران را دچار خطای تحلیلی مینماید. از همینرو میبایست با استفاده از تحلیل کلان، وضعیت متغیرها – از جمله نقدینگی- را بررسی نمود. درحالیکه طی 10 سال گذشته، حجم نقدینگی 9برابر شده است، رشد تولید واقعی در حد صفر است که نتیجۀ آن تورم لجام گسیختهای است که به دلیل سیاستهای مخرّب و دیکته شدۀ صندوق بینالمللی پول (IMF) میباشد. اگر رشد بلندمدت نقدینگی طی 20 سال اخیر، در حدود 27 درصد بوده است، تولید حقیقی نیز از ابتدای سال 1379 تا انتهای سال 1396، با بیش از 90 درصد رشد، به رقم 694 هزار میلیارد تومان رسیده بوده است. لیکن از جمله دستاوردهای دورۀ آقای همتی در اقتصاد ایران، آن است که تاکنون رشد اقتصادی مثبت و حتی صفر مشاهده نشده است و تولید حقیقی از رقم 694 هزار میلیارد تومان در سال 1396، با 11.5 درصد کاهش به رقم 614 هزار میلیارد تومان در سال 1398 رسیده است. خوب است ایشان توضیح دهند که خلق نقدینگی در نظام بانکی تحت مدیریت ایشان، در ازای چه چیزی است و در حساب چه افرادی سپرده میشود؟
3- روابط عمومی بانک مرکزی ادعا کردهاند که معضل نقدینگی، مسالهای ساختاری در اقتصاد ایران است که با تغییر سیاستگذار پولی، مشکل حل نمیشود. این گزاره حاوی نکات مهمی به شرح زیر است:
اولا روابط عمومی بانک مرکزی تلویحا بیان داشتهاند که حضور آقای همتی در بانک مرکزی نسبت به عدم حضور ایشان، نفعی برای کشور ندارد. اگر این چنین است، پس ایشان و تیم رسانهای وی، چرا طی ماههای اخیر ادعا میکردند که "اگر ما نبودیم، نرخ ارز به بیش از 40 هزار تومان میرسید" ؟!
ثانیا آیا 33 ماه حضور آقای همتی در راس بانک مرکزی و اختیارات بیسابقهای که طبق ادعای خودشان در مدیریت اقتصادی دریافت کردهاند، برای حل ساختاری معضل نقدینگی کافی نبود؟ چنانچه ایشان به جای حضور مداوم در فضای مجازی و شوآف و پروپاگاندای رسانهای، اهتمام لازم را نسبت به حل مساله نقدینگی میورزیدند، این معضل تا امروز در مسیر بهبود قرار میگرفت.
ثالثا مگر رهبر معظم انقلاب اسلامی بارها نفرمودند که برای حل مسالۀ نقدینگی، کمیتهای تشکیل شود که به صورت شبانهروزی برای حل این موضوع کار کنند؟ پیگیری دستور ایشان چه شد و چرا همان افرادی که با تفکرات لیبرال-سرمایهداری، جزو مسببان وضعیت موجود نقدینگی هستند، در کمیته قرار گرفتند؟
کیفیت پاسخی که مقامات بانک مرکزی طی ماههای اخیر به انتقادات سازنده در مورد مسائل مهم اقتصاد کشور بیان داشتهاند، آشکارا تصویری از توان تحلیلی و دانش مجموعه مدیریتی است که ۳۳ ماه است مدیریت عرصه اقتصادی ایران را در جنگ اقتصادی برعهده گرفتهاند و اکنون مشخص است که چرا وضعیت اقتصاد کشور و معیشت مردم دچار نارساییهایی شده است.
در پایان چند توصیه به رئیس کل بانک مرکزی و سرپرست کمتجربه و تازهکار روابط عمومی بانک مرکزی میگردد:
۱. اقتصاد به عنوان مقولهای اجتماعی، فراتر از تحلیل ریاضیات است و با صرف اعداد نمیتوان صحبت کرد.
۲. محاسبات مذکور، مبتنی بر ریاضیات پیچیده است. باتوجه به آنکه دامنه علمی افراد مذکور در حد ریاضیات پایه میباشد، توصیه میگردد در اسرع وقت نسبت به فراگیری ریاضیات پیچیده اهتمام لازم ورزند.
۳. در تحلیل اقتصاد لازم است تا میان تجزیه و تحلیلهای جزئی و تجزیه و تحلیلهای کلان تفکیک قائل شوند. لذا توصیه میشود آقایان مذکور و علیالخصوص سرپرست کمتجربه روابط عمومی بانک مرکزی، مروری بر تحلیل تعادل عمومی اقتصاد داشته باشند و از اتخاذ تصمیمات مبتنی بر تعادل جزئی پرهیز نمایند. متاسفانه آثار اتخاذ این نوع تصمیمات توسط مدیریت فعلی، در تلاطم بازارهایی همچون ارز، سرمایه و غیره قابل مشاهده است.
در خاتمه اعلام میگردد که مجموعه مدیریتی بانک مرکزی و علیالخصوص آقای همتی، بهتر است به جای فرافکنی و طرح مباحث حاشیهای، پاسخگوی عملکرد مخرّب خود در محضر ملت بزرگ ایران و مقام معظم رهبری باشند و شوآفهای جدیدی را که در نظر دارند، کنار بگذارند. هنوز از شوآف اخیر ایشان در مورد آزادسازی پولهای بلوکه شده در کرهجنوبی و بازی سیاسی با پرونده FATF چند روزی نگذشته است که مقامات آمریکا به طور صریح، کذب بودن ادعاهای ایشان را تائید کردند.