اگر قرار باشد که هر از چندگاهی، با دیدن و یا شنیدن یک ناهنجاری قلبمان درد بگیرد و بعد از آن در شیوه های قبلی خود تجدید نظر نکنیم، فایده آن چیست؟
به گزارش شهدای ایران، هر از چندگاهی در میان هزاران موضوع ویرانگر و ریز و درشت فضای مجازی که هر
روز با آن سر و کار داریم، برخی از موضوعات هستند که به هر دلیلی برای
مردم برجسته یا برجسته سازی می شوند.
یک روز، نفوذ در دل مدارس کشور و همخوانی یک آهنگ مبتذل توسط دانش آموزان، آن هم در یکی از بزرگترین مراکز آموزشی، پرورشی و تربیتی کشور یعنی مدرسه، یک روز انتشار گسترده لایو دردناک و غیراخلاقی یک نوجوان و این روزها هم انتشار دوباره یک موزیک ویدئو هنجارشکنانه که توسط یک خواننده معلوم الحال ایرانی و با همراهی یک بازیگر فیلمهای مستهجن و البته با یک کار تیمی تهیه شده و در اختیار نوجوانان و جوانان ایرانی قرار گرفته است.
چند نکته به طور اجمالی در این زمینه قابل بیان است:
یک. یکی از مشکلاتی که همیشه در مورد برخی از مسئولین و مردم ما وجود دارد، این است که آنها هنوز به این حقیقت پی نبرده اند که فضای مجازی، واقعاً فضای مجازی نیست! بلکه فضایی است که در تار و پود زندگی حقیقی ما و در همه ابعاد آن اثر گذار است.
با چند کلمه توصیه اخلاقی یا استفاده از کلیدواژه انحرافی «کار فرهنگی» به تنهایی نمی توان فضای مجازی کشور را سر و سامان داد، بلکه نیازمند سیاست گذاری، برنامه ریزی و اولویت گذاری مسائل و موضوعات چه در حوزه مقرره گذاری و چه در حوزه اجرایی و نظارتی است. از همین روست که رهبر انقلاب دستور به تشکیل شورای عالی فضای مجازی دادند.
دو. امروز شاهد آن هستیم که کلیپ های مبتذل و نابودکننده عفت و حیا، به تدریج برای مردم کشورمان در حال عادی سازی است. در حقیقت این موضوع، نتیجه سهل انگاری برخی از والدین، کارشناسان و از همه مهمتر مسئولین و توجه نکردن به هشدارهایی است که از چند سال قبل نسبت به پدیده های مخرب اجتماعی و فرهنگی در بستر فضای مجازی داده شد.
سه. ساترا (سازمان صوت و تصویر فراگیر) با استناد به مقررات محتوایی و نقض صریح دستورالعمل حفاظت از حقوق کودکان، ۱۲ اسفند ماه، طی ابلاغیهای، انتشار این موزیک ویدئو را به هر نحو در رسانههای صوت و تصویر فراگیر ممنوع اعلام کرد.
قرار است با برخی رسانه های داخلی که در بستر آنها این انتشار صورت گرفته است، با توجه به تذکر قبلی، برخورد صورت گیرد. اما تأسف اینجاست که ما در روزهای گذشته شاهد بودیم که نه تنها در اینستاگرام که حتی در رسانه های زرد و برخی بسترهای داخلی نیز به اقدام زننده این خواننده ابتذالی، ضریب داده شد. هر چند اقدام ساترا نیز اقدام قابل قبولی است، اما باید توجه داشت که مشکل اصلی، یله و رها بودن فضای مجازی است.
چهار. پیشتر و در شهریور ماه امسال، طی گزارشی با عنوان «داستان غم انگیز شاد»، هشدار دادیم که «آموزش و پرورش به بچهها فقط "شاد" نداده است بلکه «شاد» به همراه گوشی هوشمند، زیرساخت غیراستاندارد، اینترنت ناپاک، شبکه های اجتماعی مخرب و هزاران محتوای فاسد و همراه با آسیب های فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی داده و دانش آموزان را در این فضا رها کرده است! در واقع آموزش و پرورش قصد داشته که یک مشکل را برطرف کند اما هزار مشکل و تهدید دیگر ایجاد کرده است! با این حساب، باید بگوییم که غربی ها نیاز به اجرای سند 2030 در کشور ندارند!»
و البته این پیشنهاد هم داده شد: «تا زمان فراهم شدن بستری مناسب تر در راستای آموزش مجازی دانش آموزان، فعلاً به ظرفیت صدا وسیما و شبکه های تلویزیونی و حتی رادیویی -در صورت نیاز - تکیه شود و در کنار آن نیز مسئولان آموزشی کشور، با مشورت کارشناسان تربیتی و آموزشی، در مورد راه های مکمل، تبادل نظر کنند و به یک جمع بندی برسند».
پنج. باید قبول کنیم که بسیاری از نوجوانان و جوانان و یا حتی بزرگسالان از روی حس کنجکاوی است که برای بازدید این نوع ویدئوها به اینستاگرام می روند، هرچند مرتکب اشتباه شده اند، اما نباید گمان کنیم که همه افرادی که این ویدئو موزیک را می بینند، طرفدار این خواننده هستند.
شش. اگر قرار باشد که هر از چندگاهی، با دیدن و یا شنیدن یک ناهنجاری قلبمان درد بگیرد و بعد از آن در شیوه های قبلی خود تجدید نظر نکنیم، فایده آن چیست؟ کمی بیشتر دقت کنیم خواهیم دید که عمق دمل چرکینی که امروز سر باز زده، بیش از این است که برای ما آشکار شده است، عفونت این دمل چرکین مدت هاست که قلب و پیکر جامعه ایرانی را درگیر خود کرده است. این مورد اخیر هم مشت نمونه خروار است؛ پس تا بیش از این جامعه ایرانی و نسل آینده کشور را زخمی نکرده است، به داد فضای مجازی کشور برسیم!
یک روز، نفوذ در دل مدارس کشور و همخوانی یک آهنگ مبتذل توسط دانش آموزان، آن هم در یکی از بزرگترین مراکز آموزشی، پرورشی و تربیتی کشور یعنی مدرسه، یک روز انتشار گسترده لایو دردناک و غیراخلاقی یک نوجوان و این روزها هم انتشار دوباره یک موزیک ویدئو هنجارشکنانه که توسط یک خواننده معلوم الحال ایرانی و با همراهی یک بازیگر فیلمهای مستهجن و البته با یک کار تیمی تهیه شده و در اختیار نوجوانان و جوانان ایرانی قرار گرفته است.
چند نکته به طور اجمالی در این زمینه قابل بیان است:
یک. یکی از مشکلاتی که همیشه در مورد برخی از مسئولین و مردم ما وجود دارد، این است که آنها هنوز به این حقیقت پی نبرده اند که فضای مجازی، واقعاً فضای مجازی نیست! بلکه فضایی است که در تار و پود زندگی حقیقی ما و در همه ابعاد آن اثر گذار است.
با چند کلمه توصیه اخلاقی یا استفاده از کلیدواژه انحرافی «کار فرهنگی» به تنهایی نمی توان فضای مجازی کشور را سر و سامان داد، بلکه نیازمند سیاست گذاری، برنامه ریزی و اولویت گذاری مسائل و موضوعات چه در حوزه مقرره گذاری و چه در حوزه اجرایی و نظارتی است. از همین روست که رهبر انقلاب دستور به تشکیل شورای عالی فضای مجازی دادند.
دو. امروز شاهد آن هستیم که کلیپ های مبتذل و نابودکننده عفت و حیا، به تدریج برای مردم کشورمان در حال عادی سازی است. در حقیقت این موضوع، نتیجه سهل انگاری برخی از والدین، کارشناسان و از همه مهمتر مسئولین و توجه نکردن به هشدارهایی است که از چند سال قبل نسبت به پدیده های مخرب اجتماعی و فرهنگی در بستر فضای مجازی داده شد.
سه. ساترا (سازمان صوت و تصویر فراگیر) با استناد به مقررات محتوایی و نقض صریح دستورالعمل حفاظت از حقوق کودکان، ۱۲ اسفند ماه، طی ابلاغیهای، انتشار این موزیک ویدئو را به هر نحو در رسانههای صوت و تصویر فراگیر ممنوع اعلام کرد.
قرار است با برخی رسانه های داخلی که در بستر آنها این انتشار صورت گرفته است، با توجه به تذکر قبلی، برخورد صورت گیرد. اما تأسف اینجاست که ما در روزهای گذشته شاهد بودیم که نه تنها در اینستاگرام که حتی در رسانه های زرد و برخی بسترهای داخلی نیز به اقدام زننده این خواننده ابتذالی، ضریب داده شد. هر چند اقدام ساترا نیز اقدام قابل قبولی است، اما باید توجه داشت که مشکل اصلی، یله و رها بودن فضای مجازی است.
چهار. پیشتر و در شهریور ماه امسال، طی گزارشی با عنوان «داستان غم انگیز شاد»، هشدار دادیم که «آموزش و پرورش به بچهها فقط "شاد" نداده است بلکه «شاد» به همراه گوشی هوشمند، زیرساخت غیراستاندارد، اینترنت ناپاک، شبکه های اجتماعی مخرب و هزاران محتوای فاسد و همراه با آسیب های فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی داده و دانش آموزان را در این فضا رها کرده است! در واقع آموزش و پرورش قصد داشته که یک مشکل را برطرف کند اما هزار مشکل و تهدید دیگر ایجاد کرده است! با این حساب، باید بگوییم که غربی ها نیاز به اجرای سند 2030 در کشور ندارند!»
و البته این پیشنهاد هم داده شد: «تا زمان فراهم شدن بستری مناسب تر در راستای آموزش مجازی دانش آموزان، فعلاً به ظرفیت صدا وسیما و شبکه های تلویزیونی و حتی رادیویی -در صورت نیاز - تکیه شود و در کنار آن نیز مسئولان آموزشی کشور، با مشورت کارشناسان تربیتی و آموزشی، در مورد راه های مکمل، تبادل نظر کنند و به یک جمع بندی برسند».
پنج. باید قبول کنیم که بسیاری از نوجوانان و جوانان و یا حتی بزرگسالان از روی حس کنجکاوی است که برای بازدید این نوع ویدئوها به اینستاگرام می روند، هرچند مرتکب اشتباه شده اند، اما نباید گمان کنیم که همه افرادی که این ویدئو موزیک را می بینند، طرفدار این خواننده هستند.
شش. اگر قرار باشد که هر از چندگاهی، با دیدن و یا شنیدن یک ناهنجاری قلبمان درد بگیرد و بعد از آن در شیوه های قبلی خود تجدید نظر نکنیم، فایده آن چیست؟ کمی بیشتر دقت کنیم خواهیم دید که عمق دمل چرکینی که امروز سر باز زده، بیش از این است که برای ما آشکار شده است، عفونت این دمل چرکین مدت هاست که قلب و پیکر جامعه ایرانی را درگیر خود کرده است. این مورد اخیر هم مشت نمونه خروار است؛ پس تا بیش از این جامعه ایرانی و نسل آینده کشور را زخمی نکرده است، به داد فضای مجازی کشور برسیم!