در این سه سال هیچ شبی نبود بنده با خیال آسوده سر به بالین بگذارم و در تمام این سه سال احساس من همان احساسی بود که ما 8 سال در دوران جنگ تحمیلی داشتیم.
به گزارش شهدای ایران، یک روزنامه حامی دولت درباره «بدخواب شدن روحانی» نوشت: بدخواب شدن شما چه دردی از مردم دوا میکند؟
آفتاب یزد مینویسد: «در این سه سال هیچ شبی نبود بنده با خیال آسوده سر به بالین بگذارم و در تمام این سه سال احساس من همان احساسی بود که ما 8 سال در دوران جنگ تحمیلی داشتیم.» گزاره فوق بخشی از سخنان رئیسجمهور است. در نگاه نخست بیان چنین سخنانی زیبا به نظر میرسد. به هر حال وقتی جامعه متوجه شود منتخب وی خبر دارد وضعیت اقتصادی کشور آشفته است و آنان که حقوقبگیر و با درآمد ثابت هستند چه رنجی میکشند سر کیف میآید. هر چند این احساس درون شما شاید چند ثانیه بیشتر دوام نداشته باشد زیرا بلافاصله یاد قسطها و اجارهخانه عقبافتاده، بدهکاریهای دیگر و لیست خریدهای بر زمین مانده میافتید و پیش خود میگویید: «خب بر فرض که رئیسجمهور 3 سال شبها سر راحت بر بالین نگذاشته باشد اما چه دردی از من بینوا کم میکند؟ برای صاحبخانه، اجاره میشود؟ برای فرزندم، لباس میشود؟ مثلا بروم به بقال محل بگویم این درست که حساب دفتری من پر شده ولی در عوض رئیسجمهور 3 سال است که شبها سر راحت بر بالش نمیگذارد! حتما به من میخندند و به عقل من شک میکند. پیش خود لابد میگوید درد اقتصادی روی مغزش نیز تاثیر گذاشته و خل شده!»
در عالم واقع چنین و یا نزدیک به همین مواردی که عرض کردم است. به عبارت ساده به هر حال ما خیلی ممنون و سپاسگزاریم که رئيسجمهور به خاطر ما سه سال بدخواب شدهاند(!) ولی چه دردی را از مردم کم میکند؟
مدیرمسئول آفتاب یزد میافزاید: دولت حسن روحانی 8 سال است که یک مشکل مفرط دارد و آن حضور تیم رسانهای ناآگاه به امور رسانه و مشاوران ناآشنا به امور مشاوره. همان سال 1392 که دولت روحانی شکل گرفت جلساتی با حضور اهالی رسانه برگزار میشد در جهت کمک به دولت. این حقیر نیز در آن جلسات حضور داشتم. در یکی از این جلسات سریالی، هر همکاری نظر خود را پیرامون مسائل مهمی که باید دولت در همین ابتدا حواسش به آن باشد ذکر نمود. بنده آنجا گفتم از شواهد و قرائن برمیآید پیرامون رئیسجمهور را کسانی پر کردهاند که اعتقادی به او ندارند. یعنی اگر بر فرض تیم رسانهای و مشاورهای موجود کاربلد هستند ولی باز هم خروجی خاصی نخواهند داشت زیرا اعتقادی به حسن روحانی ندارند.
در واقع برای این تیم مهم نیست برآیند کار چگونه است مهم حفظ موقعیت و پل شدن دولت برای رسیدن به منافع دیگری است که همه میدانیم چیست. 6 ماه دیگر دولت روحانی به اتمام میرسد. این دولت در کنار تمام نقصهایی که داشته دو نقص عمده نیز در حوزه رسانه و مشاوره داشته است. به همین دلیل است که اکنون خبطهای دولت روحانی در جامعه پررنگتر از اقدامات نیک این دولت دیده میشود و یا بعضا نظراتی از سوی رئیسجمهور بیان میشود که گویی مشاور قصد داشته روحانی را در گوشه رینگ و در برابر مخالفان قرار دهد.
در همین مورد اخیر طرح این سخن در چنین موقعیتی چه معنی میتواند داشته باشد؟ جز اینکه یک پاس گل باشد برای استهزای روحانی؟!
به هر حال این دولت در ماههای پایانی است و دیگر دیر شده برای اقدامات اصلاحی. بنایی تخریب شده و کاری از کسی ساخته نیست. حجم آوار هم بالاست. شاید این موضوع درس عبرتی باشد برای کسانی که در سر سودای پاستور دارند.
آفتاب یزد مینویسد: «در این سه سال هیچ شبی نبود بنده با خیال آسوده سر به بالین بگذارم و در تمام این سه سال احساس من همان احساسی بود که ما 8 سال در دوران جنگ تحمیلی داشتیم.» گزاره فوق بخشی از سخنان رئیسجمهور است. در نگاه نخست بیان چنین سخنانی زیبا به نظر میرسد. به هر حال وقتی جامعه متوجه شود منتخب وی خبر دارد وضعیت اقتصادی کشور آشفته است و آنان که حقوقبگیر و با درآمد ثابت هستند چه رنجی میکشند سر کیف میآید. هر چند این احساس درون شما شاید چند ثانیه بیشتر دوام نداشته باشد زیرا بلافاصله یاد قسطها و اجارهخانه عقبافتاده، بدهکاریهای دیگر و لیست خریدهای بر زمین مانده میافتید و پیش خود میگویید: «خب بر فرض که رئیسجمهور 3 سال شبها سر راحت بر بالین نگذاشته باشد اما چه دردی از من بینوا کم میکند؟ برای صاحبخانه، اجاره میشود؟ برای فرزندم، لباس میشود؟ مثلا بروم به بقال محل بگویم این درست که حساب دفتری من پر شده ولی در عوض رئیسجمهور 3 سال است که شبها سر راحت بر بالش نمیگذارد! حتما به من میخندند و به عقل من شک میکند. پیش خود لابد میگوید درد اقتصادی روی مغزش نیز تاثیر گذاشته و خل شده!»
در عالم واقع چنین و یا نزدیک به همین مواردی که عرض کردم است. به عبارت ساده به هر حال ما خیلی ممنون و سپاسگزاریم که رئيسجمهور به خاطر ما سه سال بدخواب شدهاند(!) ولی چه دردی را از مردم کم میکند؟
مدیرمسئول آفتاب یزد میافزاید: دولت حسن روحانی 8 سال است که یک مشکل مفرط دارد و آن حضور تیم رسانهای ناآگاه به امور رسانه و مشاوران ناآشنا به امور مشاوره. همان سال 1392 که دولت روحانی شکل گرفت جلساتی با حضور اهالی رسانه برگزار میشد در جهت کمک به دولت. این حقیر نیز در آن جلسات حضور داشتم. در یکی از این جلسات سریالی، هر همکاری نظر خود را پیرامون مسائل مهمی که باید دولت در همین ابتدا حواسش به آن باشد ذکر نمود. بنده آنجا گفتم از شواهد و قرائن برمیآید پیرامون رئیسجمهور را کسانی پر کردهاند که اعتقادی به او ندارند. یعنی اگر بر فرض تیم رسانهای و مشاورهای موجود کاربلد هستند ولی باز هم خروجی خاصی نخواهند داشت زیرا اعتقادی به حسن روحانی ندارند.
در واقع برای این تیم مهم نیست برآیند کار چگونه است مهم حفظ موقعیت و پل شدن دولت برای رسیدن به منافع دیگری است که همه میدانیم چیست. 6 ماه دیگر دولت روحانی به اتمام میرسد. این دولت در کنار تمام نقصهایی که داشته دو نقص عمده نیز در حوزه رسانه و مشاوره داشته است. به همین دلیل است که اکنون خبطهای دولت روحانی در جامعه پررنگتر از اقدامات نیک این دولت دیده میشود و یا بعضا نظراتی از سوی رئیسجمهور بیان میشود که گویی مشاور قصد داشته روحانی را در گوشه رینگ و در برابر مخالفان قرار دهد.
در همین مورد اخیر طرح این سخن در چنین موقعیتی چه معنی میتواند داشته باشد؟ جز اینکه یک پاس گل باشد برای استهزای روحانی؟!
به هر حال این دولت در ماههای پایانی است و دیگر دیر شده برای اقدامات اصلاحی. بنایی تخریب شده و کاری از کسی ساخته نیست. حجم آوار هم بالاست. شاید این موضوع درس عبرتی باشد برای کسانی که در سر سودای پاستور دارند.