این غذا بیتالمال است:
جماعتی که همواره حامی اشرافیگری بوده و مردم را به شهروندان درجه یک و درجه ۲ و...تقسیم میکردند و اتفاقا بسیاری از مجرمان فوق در طیف مذکور تعریف میشدند قدری به خود بیایند و در عمل به مقابله با فساد و لقمه حرام بپردازند.
سرویس سیاسی شهدای ایران: انقلاب اسلامی به عنایت الهی و علیرغم تمام توطئههای دشمنان داخلی و خارجی فردا پای در چهل و سومین سال زندگی سراسر شور و شعور خود میگذارد؛ زندگیای که چهبسا هر لحظهاش بیانگر خاطرات نابی از پیشرفت و موفقیت در عین سختی و مشکلات، پیروزی و کامیابی با وجود هجمه و تحریم و آگاهی و بصیرت علیرغم فتنهگری و تبلیغات سوء داخلی و خارجی بوده است.
البته در طول چهار دهه گذشته و خصوصاً در سنوات اخیر زخمخوردگان انقلاب میکوشند با سوءاستفاده از شرایط اقتصادی و معیشتی مردم، مطالب خلاف واقعی را به خورد نسل جدید بدهند؛ مثلا مدعی میشوند که «در دوران رژیم پهلوی همه چیز ارزان بود و مردم در رفاه و آسایش به سر میبردند». این در حالی است که به استناد گزارش بانک مرکزی همان رژیم، اولاً رکورد بیشترین تورم و گرانی در سالهای نخست دوره پهلوی دوم زده شد. بر اساس این گزارش نرخ تورم در ایران در سال 1321 به 96/2 درصد رسید و در سال 1322 حتیاز 100 درصد هم گذشت و نرخ بیسابقه 110/5 درصد را ثبت کرد.
این اتفاق بیسابقه همزمان با اشغال کشور از سوی دوستان غربی شاه از جمله انگلیس و آمریکا و همچنین شوروی رخ داد به طوری که در برخی نقاط تهران حتی قحطی ناشی از کمبود مواد غذایی و گرانی آن کشتههای فراوانی را نیز برجای گذاشت. ثانیاً در اوایل دهه پنجاه و با ورود پولهای نفتی به چرخه اقتصاد کشور باز هم روند گرانی و تورم به شکل فزایندهای صعودی شد تا جایی که اسدالله علم از چاکران شاه در این باره میگوید: «در تابستان 1352، بسیاری از انواع مواد غذایی کمیاب شد و اگر هم یافت میشد با قیمتی چند ده برابری به فروش میرسید. در ماههای نخست سال 53 نان هم پیدا نمیشد و هویدا همواره اعلام میکرد که ما در «عصر طلایی» بهسر میبریم!» آنتونی پارسونز، سفیر سالهای 52تا 57انگلیس در ایران هم، در بخشی از خاطرات خود درباره تورم در این دوران نوشت: «تزریق درآمدهای حاصله از افزایش قیمت نفت در دسامبر 1973 (1352)به اقتصاد کشور، بدون افزایش سطح تولید، تورم و گرانی بالایی را موجب شده بود که گرچه مقامات دولتی نرخ سالیانه آن را 20 درصد اعلام کرده بودند، ولی نرخ واقعی تورم بسیار بیشتر از این رقم بود.»
نکته مهم درخصوص گرانی اینکه اگر امروز معیشت مردم با تورم به سختی افتاده اتفاقا ریشه این تورم و گرانی دقیقا در همان دوره طاغوت (سالهای 50و 51) و به دلیل وابستگی شدید بودجههای سالیانه به نفت نهفته است و چهبسا اگر از همان مقطع اقتصاد کشور را از پولهای نفتی جدا میکردند حتما در سالهای بعد از این همه رنج و سختی نفتی شدن اقتصاد آسیب نمیدیدیم.
شبهه دیگری که معاندان انقلاب و حتی برخی انقلابیون دیروز و خستگان امروز مطرح میکنند درباره فساد اقتصادی در جمهوری اسلامی است.به طور مثال مدیرمسئول یک روزنامه که مدتی است ژست اصلاحطلبی گرفته است، اخیرا با انتشار مطلبی به بهانه دهه فجر با بیان کلیاتی درباره فساد مدعی شده که نظام جمهوری اسلامی مبتلا به طاغوت شده و بسیاری از مسئولین درون این نظام مبتلا به زندگی طاغوتی و خوی طاغوتی با مردم شدهاند!
این ادعا و مطالب نظیر آن اولا در حالی بیان میشود که بسیاری از مدعیان، خودشان سالهاست در این نظام پست و مقام داشته و دارند و اگر ادعایشان درباره طاغوتی شدن نظام مظلوم جمهوری اسلامی صحت دارد که قطعا ندارد شامل خود آنها هم میشود. به طور مثال جریان اصلاحطلب از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون حداقل بیش از 30 سال در مناصب ارشد اجرایی و تقنینی و همچنین در نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز حضور داشته است. برخی از اعضای این طیف حامی درجه یک مفسدان دانهدرشت اقتصادی و مدیران نجومیبگیر و جاسوسان دوتابعیتی بودهاند لذا این ادعاهای خلاف واقع ظاهرا با اغراض سیاسی و یا اهداف شخصی و باندی مطرح میشود که یقینا جفای به نظام است. ثانیا زندگی امام خمینی و خلف صالح ایشان حضرت آیتالله خامنهای و کثیری از مسئولان پاکدست نظام همانند سردار دلها حاج قاسم سلیمانی آنقدر ساده و بیپیرایه است که موجب شگفتی دوست و دشمن شده است. مثلا پروفسور مونتی فرانسوی درباره زندگی ساده امام میگوید: «امام در پاریس در یک خانه کوچک زندگی میکرد که دو اتاق بیشتر نداشت. یکی از اتاقها، اتاق خواب و دیگری اتاق کار و ملاقاتهای ایشان بود. در زندگی ایشان، اشیای گرانبهایی دیده نمیشد. غذای ایشان هم بسیار ساده، یعنی مقداری شیر و برنج. جایی که در آن نماز میخوانند هم بسیار ساده بود.»
حضرت آیتالله خامنهای هم مثل امام زندگی سادهای از ابتدا داشتند. ایشان در مقطعی، زندگی خانوادگیشان را اینگونه توصیف کردند: «منزل پدرى من که در آن متولد شدهام ـ تا چهارـ پنج سالگى من ـ یک خانه ۶۰ ـ ۷۰ مترى در محّله فقیرنشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیرزمین تاریک و خفهاى! هنگامى که براى پدرم میهمان مىآمد همه ما باید به زیرزمین مىرفتیم تا مهمان برود. بعد عدهاى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.» رهبر انقلاب در دوره زعامت امت پس از امام راحل نیز همین رویه را در زندگیشان داشتهاند تا حدی که حجتالاسلام محمدی گلپایگانی مسئول دفتر ایشان گفته است: «با اینکه مقام معظم رهبری میتوانند از همه امکانات مادی بهرهمند شوند، سطح زندگی خصوصیشان از سطح زندگی یک شهروند معمولی هم پایینتر است.» یا حضرت آیتالله جوادی آملی گفتهاند: «یک روز مهمان مقام معظم رهبری بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود که سفره گسترده شد، آیتالله خامنهای به وی نگاهی کرد و فرمود: شما به منزل بروید. من خدمت ایشان عرض کردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند، من از وی درخواست کردهام که با هم باشیم. آقا فرمودند: این غذا از بیتالمال است، شما هم مهمان بیتالمال هستید. برای بچهها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل کنند. من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است.»
حالا با این توصیفات آیا شایسته است مسئولان نظام جمهوری اسلامی را آن هم با این زندگی زاهدانه به طاغوتی بودن متهم کنیم؟ آیا کسانی که این اتهامات ناروا را بر قلم و زبان میرانند فراموش کردهاند که شاه و خانوادهاش در سراسر کشور دارای دهها کاخ اشرافی بودند که فقط یک نمونه آن کاخ نیاوران بود که به مساحت بیش از 9000 متر مربع در خوش آب و هواترین نقطه تهران به دستور شخص شاه ساخته شده بود تا او فقط چند ماه در سال را در آنجا به سر برده و سایر ایام را در کاخهای دیگر به خوشگذرانی و عیش و نوش بپردازد؟ او حتی هنگام فرار از کشور هم دست از غارت منابع ملت ایران برنداشت و ۳۸۴ چمدان پر از جواهرات و طلا و عتیقه این کشور را با خود برد. آیا چنین سرقت و دزدی در ایران سابقه و نظیری داشته است؟
البته کسی منکر بروز فساد و تخلف در دوره پس از انقلاب نیست و قطعا باید با فساد از نوع کوچک و بزرگش برخورد کرد و اتفاقا کارنامه نظام در این باب قابل دفاع است از جمله برخورد با مفسدان دانهدرشت و بازگرداندن اموال غارتشده به بیتالمال و برخورد قاطع و بدون ملاحظه با کسانی که به برخی از مسئولان بلندپایه قبلی و فعلی وابستگی نزدیک داشتهاند و... اما خوب است جماعتی که همواره حامی اشرافیگری بوده و مردم را به شهروندان درجه یک و درجه ۲ و...تقسیم میکردند و اتفاقا بسیاری از مجرمان فوق در طیف مذکور تعریف میشدند قدری به خود بیایند و در عمل به مقابله با فساد و لقمه حرام بپردازند.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب در این باره تاکید کردند که «نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و بهخصوص با رژیم طاغوت که سرتاپا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشتهاند، ولی حتّی آنچه هست غیر قابل قبول است. همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همه مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطانِ حرص برحذر باشند و از لقمه حرام بگریزند و از خداوند در اینباره کمک بخواهند و دستگاههای نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حسّاسیّت، از تشکیل نطفه فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند».
کمال احمدی
نکته مهم درخصوص گرانی اینکه اگر امروز معیشت مردم با تورم به سختی افتاده اتفاقا ریشه این تورم و گرانی دقیقا در همان دوره طاغوت (سالهای 50و 51) و به دلیل وابستگی شدید بودجههای سالیانه به نفت نهفته است و چهبسا اگر از همان مقطع اقتصاد کشور را از پولهای نفتی جدا میکردند حتما در سالهای بعد از این همه رنج و سختی نفتی شدن اقتصاد آسیب نمیدیدیم.
شبهه دیگری که معاندان انقلاب و حتی برخی انقلابیون دیروز و خستگان امروز مطرح میکنند درباره فساد اقتصادی در جمهوری اسلامی است.به طور مثال مدیرمسئول یک روزنامه که مدتی است ژست اصلاحطلبی گرفته است، اخیرا با انتشار مطلبی به بهانه دهه فجر با بیان کلیاتی درباره فساد مدعی شده که نظام جمهوری اسلامی مبتلا به طاغوت شده و بسیاری از مسئولین درون این نظام مبتلا به زندگی طاغوتی و خوی طاغوتی با مردم شدهاند!
این ادعا و مطالب نظیر آن اولا در حالی بیان میشود که بسیاری از مدعیان، خودشان سالهاست در این نظام پست و مقام داشته و دارند و اگر ادعایشان درباره طاغوتی شدن نظام مظلوم جمهوری اسلامی صحت دارد که قطعا ندارد شامل خود آنها هم میشود. به طور مثال جریان اصلاحطلب از ابتدای پیروزی انقلاب تاکنون حداقل بیش از 30 سال در مناصب ارشد اجرایی و تقنینی و همچنین در نهادهای تصمیمگیر و تصمیمساز حضور داشته است. برخی از اعضای این طیف حامی درجه یک مفسدان دانهدرشت اقتصادی و مدیران نجومیبگیر و جاسوسان دوتابعیتی بودهاند لذا این ادعاهای خلاف واقع ظاهرا با اغراض سیاسی و یا اهداف شخصی و باندی مطرح میشود که یقینا جفای به نظام است. ثانیا زندگی امام خمینی و خلف صالح ایشان حضرت آیتالله خامنهای و کثیری از مسئولان پاکدست نظام همانند سردار دلها حاج قاسم سلیمانی آنقدر ساده و بیپیرایه است که موجب شگفتی دوست و دشمن شده است. مثلا پروفسور مونتی فرانسوی درباره زندگی ساده امام میگوید: «امام در پاریس در یک خانه کوچک زندگی میکرد که دو اتاق بیشتر نداشت. یکی از اتاقها، اتاق خواب و دیگری اتاق کار و ملاقاتهای ایشان بود. در زندگی ایشان، اشیای گرانبهایی دیده نمیشد. غذای ایشان هم بسیار ساده، یعنی مقداری شیر و برنج. جایی که در آن نماز میخوانند هم بسیار ساده بود.»
حضرت آیتالله خامنهای هم مثل امام زندگی سادهای از ابتدا داشتند. ایشان در مقطعی، زندگی خانوادگیشان را اینگونه توصیف کردند: «منزل پدرى من که در آن متولد شدهام ـ تا چهارـ پنج سالگى من ـ یک خانه ۶۰ ـ ۷۰ مترى در محّله فقیرنشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیرزمین تاریک و خفهاى! هنگامى که براى پدرم میهمان مىآمد همه ما باید به زیرزمین مىرفتیم تا مهمان برود. بعد عدهاى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.» رهبر انقلاب در دوره زعامت امت پس از امام راحل نیز همین رویه را در زندگیشان داشتهاند تا حدی که حجتالاسلام محمدی گلپایگانی مسئول دفتر ایشان گفته است: «با اینکه مقام معظم رهبری میتوانند از همه امکانات مادی بهرهمند شوند، سطح زندگی خصوصیشان از سطح زندگی یک شهروند معمولی هم پایینتر است.» یا حضرت آیتالله جوادی آملی گفتهاند: «یک روز مهمان مقام معظم رهبری بودم. فرزند ایشان آقا مصطفی نیز نشسته بود که سفره گسترده شد، آیتالله خامنهای به وی نگاهی کرد و فرمود: شما به منزل بروید. من خدمت ایشان عرض کردم: اجازه بفرمایید آقازاده هم باشند، من از وی درخواست کردهام که با هم باشیم. آقا فرمودند: این غذا از بیتالمال است، شما هم مهمان بیتالمال هستید. برای بچهها جایز نیست که بر سر این سفره بنشینند. ایشان به منزل بروند و از غذای خانه میل کنند. من در آن لحظه فهمیدم که خداوند چرا این همه عزت به حضرت آقا عطا فرموده است.»
حالا با این توصیفات آیا شایسته است مسئولان نظام جمهوری اسلامی را آن هم با این زندگی زاهدانه به طاغوتی بودن متهم کنیم؟ آیا کسانی که این اتهامات ناروا را بر قلم و زبان میرانند فراموش کردهاند که شاه و خانوادهاش در سراسر کشور دارای دهها کاخ اشرافی بودند که فقط یک نمونه آن کاخ نیاوران بود که به مساحت بیش از 9000 متر مربع در خوش آب و هواترین نقطه تهران به دستور شخص شاه ساخته شده بود تا او فقط چند ماه در سال را در آنجا به سر برده و سایر ایام را در کاخهای دیگر به خوشگذرانی و عیش و نوش بپردازد؟ او حتی هنگام فرار از کشور هم دست از غارت منابع ملت ایران برنداشت و ۳۸۴ چمدان پر از جواهرات و طلا و عتیقه این کشور را با خود برد. آیا چنین سرقت و دزدی در ایران سابقه و نظیری داشته است؟
البته کسی منکر بروز فساد و تخلف در دوره پس از انقلاب نیست و قطعا باید با فساد از نوع کوچک و بزرگش برخورد کرد و اتفاقا کارنامه نظام در این باب قابل دفاع است از جمله برخورد با مفسدان دانهدرشت و بازگرداندن اموال غارتشده به بیتالمال و برخورد قاطع و بدون ملاحظه با کسانی که به برخی از مسئولان بلندپایه قبلی و فعلی وابستگی نزدیک داشتهاند و... اما خوب است جماعتی که همواره حامی اشرافیگری بوده و مردم را به شهروندان درجه یک و درجه ۲ و...تقسیم میکردند و اتفاقا بسیاری از مجرمان فوق در طیف مذکور تعریف میشدند قدری به خود بیایند و در عمل به مقابله با فساد و لقمه حرام بپردازند.
رهبر معظم انقلاب در بخشی از بیانیه گام دوم انقلاب در این باره تاکید کردند که «نسبت فساد در میان کارگزاران حکومت جمهوری اسلامی در مقایسه با بسیاری از کشورهای دیگر و بهخصوص با رژیم طاغوت که سرتاپا فساد و فسادپرور بود، بسی کمتر است و بحمدالله مأموران این نظام غالباً سلامت خود را نگاه داشتهاند، ولی حتّی آنچه هست غیر قابل قبول است. همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همه مقامات حکومت جمهوری اسلامی است. همه باید از شیطانِ حرص برحذر باشند و از لقمه حرام بگریزند و از خداوند در اینباره کمک بخواهند و دستگاههای نظارتی و دولتی باید با قاطعیّت و حسّاسیّت، از تشکیل نطفه فساد پیشگیری و با رشد آن مبارزه کنند».
کمال احمدی