شهدای ایران shohadayeiran.com

علی ذات پاکی داشت. یک انسان به تمام معنا مذهبی و مؤمن بود. زمینه‌های دفاع از اسلام در وجود ایشان بود. به همین خاطر وقتی در سال ۱۳۵۷ جریان انقلاب اوج گرفت. ایشان کنجکاو بود تا با اندیشه‌های حضرت امام آشنا شود.
عشق به امام دلیل شهادت همسرم به دست ضدانقلاب بود
به گزارش شهدای ایران، شهید‌علی کوهی از شهدای بومی خطه کردستان است که سال ۱۳۳۶ در توابع کرمانشاه به دنیا آمد و سال ۱۳۶۳ در ۲۷ سالگی به شهادت رسید. شهید‌کوهی از جمله شهدای مظلوم و گمنام است که با وجود هجمه روحی و روانی ضد‌انقلاب، به اردوگاه انقلاب پیوست و با دل و جان در برابر دشمن جنگید و عاقبت نیز در درگیری با ضد‌انقلاب به شهادت رسید. متن زیر در گفت‌و‌گوی ما با اختر کوهی، همسر شهید تهیه شده است که تقدیم حضورتان می‌کنیم.
 
اگر می‌شود کمی از زندگی شهید‌کوهی بگویید. متولد چه سالی بودند؟

همسرم شهید‌علی کوهی در اولین روز فروردین‌ماه ۱۳۳۶ در روستای کشکمیر از توابع بیلوار کرمانشاه به دنیا آمد. در سن سه سالگی پدرش فتحعلی را از دست داد و از وجود پدر محروم شد. چون امکان ادامه تحصیل بیش از مقطع ابتدایی در منطقه آن‌ها میسر نبود، ترک تحصیل کرد و برای امرار معاش خانواده به کارگری پرداخت و کشاورزی می‌کرد. علی، مؤمنی به معنای واقعی بود، حُسنِ خلقش موجب شده بود که محبوب مردم منطقه باشد.

چه سالی با ایشان ازدواج کردید و ماحصل ازدواج‌تان چند فرزند است؟

سال ۱۳۵۴ با هم ازدواج کردیم. آن موقع ایشان ۱۸ سال داشت. ماحصل ازدواج‌مان یک دختر و یک پسر است.

چطور شد که شهید‌کوهی وارد جریان انقلاب شد؟

علی ذات پاکی داشت. یک انسان به تمام معنا مذهبی و مؤمن بود. زمینه‌های دفاع از اسلام در وجود ایشان بود. به همین خاطر وقتی در سال ۱۳۵۷ جریان انقلاب اوج گرفت. ایشان کنجکاو بود تا با اندیشه‌های حضرت امام آشنا شود.

کمی مطالعه و تحقیق کرد و وقتی که با تفکرات حضرت امام آشنا شد، دیگر از خط انقلاب و پشتیبانی از ولایت دست برنداشت و تا پایان عمرش در همین خط ماند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با وجود حضور عناصر ضدانقلاب در منطقه ما همچنان به دفاع از جبهه حق پرداخت و زمانی که دشمن عرصه را بر او تنگ کرد، راه هجرت را در پیش گرفت و مجبور شدیم از منطقه‌مان برویم.

در زندگی شهید‌کوهی آمده که از نیرو‌های اولیه پیشمرگان کرد مسلمان بودند؟ اگر می‌شود کمی از فعالیت‌های جهادی ایشان بگویید.

بله، همسرم در دی ماه ۱۳۵۸ به عضویت گردان ضربت حضرت رسول اکرم (ص) درآمد و به سبب پشتکار و شجاعتش به عنوان فرمانده گروهان برگزیده شد. در سال ۱۳۵۹ در پاکسازی شهر سنندج و دیگر شهر‌های استان نقش ارزنده‌ای ایفا کرد و مدت شش ماه شبانه‌روز در حال مأموریت، تعقیب و درگیری با ضدانقلاب بود. همسرم رزمنده با شهامتی بود. هیچ وقت از رویارویی با دشمن اظهار عجز و ناتوانی نمی‌کرد. خیلی وقت‌ها او را تهدید می‌کردند، اما دست‌بردار نبود و هیچ‌وقت این تهدید‌ها باعث ترسش نمی‌شد.

گویا برادر همسرتان هم از شهدای دفاع‌مقدس هستند؟

شهید‌فریدون کوهی برادر همسرم به واسطه علی جذب فضای جبهه شد و به عضویت همان گردانی درآمد که علی هم در آن عضو بود. از سال ۶۱ که فریدون هم رخت رزم پوشید، هر دو برادر با هم بودند، اما این همراهی خیلی طول نکشید و فریدون کوهی در تاریخ نوزدهم فروردین ماه ۱۳۶۲ در درگیری با ضدانقلاب به شهادت رسید. با شهادت او، عزم علی برای حضور در جبهه‌ها و جنگیدن با دشمن و ضد‌انقلاب جزم‌تر شد.

همسرتان در چه تاریخی به شهادت رسید. چه خاطراتی از ایشان در ذهن‌تان ماندگار شده است؟

شوهرم زمانی که وقت مرخصی او بود، برای استراحت به مرخصی نمی‌آمد و مدام در درگیری و جنگ با ضدانقلاب بود. عشق او برای خدمت در جبهه اسلام بهترین خاطره‌ای است که از او در ذهن دارم. سرانجام همسرم در تاریخ ششم تیرماه ۱۳۶۳ به هنگام پاکسازی روستای بزوش از وجود ضد‌انقلاب بر اثر اصابت گلوله به سینه‌اش به شهادت رسید. پیکر پاکش را در گلزار شهدای شهرستان کامیاران به خاک سپردیم. در‌حالی‌که در آن زمان دو فرزند از او به یادگار مانده بود. عشق به امام بهانه شهادت همسرم به دست ضد انقلاب بود.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار