شهدای ایران shohadayeiran.com

حسینعلی حاجی دلیگانی عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی مهمان امروز ۲۶ دی ماه ۹۹ برنامه دستخط بود.
ماجرای حقوق‌های نجومی ۴۰ نفر در یک شرکت دولتی چه بود؟
به گزارش شهدای ایران، و نهایت تلاشی که می‌توانم در آن کار بگذارم و بکار دیگری معمولاً نمی‌پردازم. شرایطی پیش آمد که می‌توانستم ادامه دهم، ولی با این گرفتاری و این مسئولیتی که از جانب مردم پذیرفتم درست نیست.

قبل از انقلاب و در زمان رژیم پهلوی مبارزات شما چطور بود؟
توفیق داشتیم از ۱۶-۱۵ سالگی به تدریج با دیدگاه‌های حضرت امام (ره) آشنا شدیم و با شروع انقلاب، هم در تظاهراتی که در شهر اصفهان برگزار می‌شد، مسجد حکیم اصفهان، مسجد سید و هر روز یک جایی مراسم و راهپیمایی بود شرکت داشتیم. در پخش اعلامیه‌ها شرکت داشتیم.

بعد از انقلاب وارد سپاه شدید.
نه، مدتی طول کشید. من شغل آزاد داشتم؛ خیاط بودم. مدتی هم قلم‌کاری یا همان چیت‌سازی مشغول بودم. ۲۶ مهر ۵۹ وارد سپاه شدم. بعد جبهه توفیق داشتم و رفتم.

با شهید حسین خرازی چطور آشنا شدید؟
زمانی که در لشکر ۱۴ در دو مقطع بودم، ایشان فرمانده لشگر بودند و بنده آن زمان یک زمانی گردان پیاده بودم و یک زمانی هم گردان زرهی بودیم و راننده تانک بودم. بعد فرمانده گروهان تانک بودم. بعد از مقطعی در سال ۷۰ فرمانده سپاه زرین‌شهر شدم و بعد از آن در سال ۷۳ گفتند باید به نجف آباد بروید. به آنجا رفتم و حدود ۶ سال آنجا فرمانده سپاه بودم.

نجف آباد زمان آن ماجرای آیت الله منتظری بود؟
اوج مسائل آن زمان بود یعنی از ۷۳ تا ۷۹ نجف آباد بودم.

خاطره‌ای از آن زمان دارید؟
بله. یک زمانی شهید کاظمی تشریف آورده بودند. در مسائلی که بوجود آمده بود مسئولیت داشتند در ...

واقعا آن زمان نجف آباد ملتهب بود؟
بالاخره برخی از افراد به نوعی مسائلی را آنجا درست کرده بودند که با تبیین مسائل، امور روشن شد و مشکلات حل شد. از سال ۸۴ توفیق پیدا کردیم به عنوان فرماندار به کاشان رفتم. یعنی از سپاه مامور شدم.

در دولت آقای احمدی نژاد بود؟
بله. دولت نهم بود.

سال ۸۴ به آقای احمدی نژاد رای دادید.
سال ۸۴ مرحله اول نه، مرحله دوم بله.

مرحله اول به چه کسی رای دادید؟
به آقای قالیباف در مرحله اول رای دادم، ولی دوره دوم که بین آقای احمدی نژاد و آقای هاشمی بود به آقای احمدی نژاد رأی دادم.

نظر شما درباره دوران آقای احمدی نژاد چیست؟
در دولت نهم انصافاً کار‌های خوبی صورت گرفت، ولی در دوره دولت دهم یک مقداری با اشکالاتی که در نوع مشورت‌گیری‌ها و نوع مدیریت‌ها بود، آن حرکتی که می‌توانست برای مردم ارمغان بهتری داشته، ناکام ماند.

سال ۸۸ چطور؟
در کاشان فرماندار بودم. انتخابات بسیار سالم و درست برگزار کردیم. حتی روز جمعه که انتخابات بود، تمام شد و ما خیلی خوب و روشن و شفاف نتیجه را اعلام کردیم. حتی گروه‌های سیاسی مختلف را شب دعوت کردیم و آراء را همانجا که شمارش می‌کردیم، می‌دیدند. افرادی که از جریان‌های مختلف سیاسی بودند و تا اینکه آن فتنه در جا‌های دیگر درست شد و مشکلاتی برای کشور رقم خورد و آثار زیان‌باری که فتنه برای کشور هم از بعد سیاسی و هم از بعد اقتدار و هم از بعد امنیت و هم از بعد اقتصادی ایجاد کرد، برای مردم هزینه درست ساخت.

با حاج قاسم سلیمانی ارتباطی داشتید؟
رفاقت که نزدیک نبود، ولی به هر حال ایشان را مرتب می‌دیدیم. مشی مردانه ایشان را دیده بودم. دیداری که همه مسئولین و کارگزاران نظام خدمت مقام معظم رهبری بودند، سر راهم دیدم آخر سالن، ایشان خیلی راحت روی زمین نشسته است و خیلی با سادگی خاصی بودند. آنجا شاهد بودم افراد از طیف‌های مختلفی نشسته بودند و مسائلشان را با ایشان مطرح می‌کردند و ایشان با حوصله می‌شنیدند و جواب می‌دادند.

در سال ۹۲ فکر می‌کردید آقای روحانی رای بیاورد؟
نه، چون معادلات و پیش‌بینی‌ها این را نشان نمی‌داد، ولی آن اتفاقاتی که روز‌های آخر افتاد، کاهش نامزد‌ها از طرف جریان اصولگرا یا انقلابی، این موضوع را رقم زد.

در سال ۹۶ چطور؟
من استقبال ایشان رفتم و در میدان امام هم آمدند شاید تنها نماینده‌ای بودم که آنجا در میدان امام روبروی مردم در کنار ایشان آمدم و حمایت کردم و به ایشان هم رأی دادم.

در سال ۹۲ اولین نفری بودید که مخالف با کابینه آقای روحانی حرف زدید.
مخالفت بنده نه برای اینکه مثلاً مخالفت با اشخاص باشد یا آقای روحانی باشد، بلکه تا ساعت سه بعد از نصفه شب برنامه ایشان را مطالعه کردم، دیدم این برنامه برای مردم نتیجه خوبی نخواهد داشت، لذا آمدم و ثبت‌نام به عنوان مخالف کردم و نام من درآمد و بالاخره اشکالاتی را که به برنامه داشتم و به برخی از افراد کابینه بود، بیان کردم.

آقای رئیس جمهور از شما شکایت کردند؟
بله.

درباره چه موضوعی بود؟
درباره موضوع برف بود. روز شنبه‌ای بود که ما برای مجلس حرکت کردیم. از اصفهان به تهران می‌آمدیم. وقتی به قم رسیدیم دیدیم گفتند جاده بسته شده است. مسئول راهداری آنجا به یکی از همکاران ما که همراه هم بودیم، گفت یک ماشینی داریم که شما می‌خواهید به جلسه مجلس فردا صبح برسید، زنجیردار است و شما را می‌رسانیم. تا جایی که در حوزه قم بود برف‌روبی شده و نمک پاشیده شده و مشکلی نبود و می‌توانستیم عبور کنیم.

ولی وقتی به آنجایی که حوزه تهران بود رسیدیم، دیدیم واقعاً حالت یخبندان است و هیچ اقدام موثری برای بازگشایی یا نمک‌پاشی و شن‌پاشی نشده بود. تا فردا ظهر آن روز یعنی روز یکشنبه در آن برف ماندیم. واقعاً آن لحظه احساس خاصی پیدا کرده بودم؛ دیدم تمام اتوبان دو طرف خودرو‌های سواری و اتوبوس و ... متوقف شده است. تمام خودرو‌ها روشن است و زن و بچه مردم در برف مانده بودند. برخی مشخص بود که می‌گفتند سوخت ما در حال اتمام است. من دیدم ممکن است اتفاق خاصی بیفتد. سوخت تمام شود و مردم داخل ماشین‌های خود یا بیرون از ماشین یخ بزنند.

خوشبختانه تلفن برقرار بود و به چند نفر از مسئولین تماس گرفتم. به فرمانده نیروی انتظامی زنگ زدم، به وزارت راه زنگ زدم و خیلی پیگیری کردم. در این زمان یکی از خبرگزاری‌ها زنگ زد و گفت چه خبر است؟ گفتم واقعاً وضعیت بدی است. در عین حال خبردار شده ام که آقای رئیس جمهور آن روز و روز بعد سرکار نیامده بود. بالاخره دو روز سرکار نیامده بود؛ من این را در مصاحبه عنوان کردم. از روی لطف‌شان، علیه بنده شکایت کردند. نهایتاً ما را با اعتراض و تجدید نظر و اینها، محکوم به پرداخت دو میلیون تومان کردند.

از منزل چه کسی بود که گفتند زنگ زدند و گفتند به آقای شریعتمداری در مجلس رأی دادید؟
مرتب از این اتفاقات می‌افتاد که یک فردی که می‌خواستید رأی بهش ندهید متوجه می‌شدند و پیگیری می‌کردند تا رای بدهید یا وقتی استیضاح وزیری پیش می‌آمد مرتب دنبال می‌کردند تا به نوعی شما را قانع کنند، یا با حرف و یا با برخی پیشنهادات بود که بار‌ها این اتفاقات افتاد.

آقای آخوندی می‌خواستند شما را ...
بله، مثلاً می‌گفتند حاضر هستیم برای حوزه شما یا برای خودتان فلان کار را انجام دهیم.

این را آقای آخوندی به شما گفت؟
خودش که نه، ولی افرادی هستند که از وزارتخانه مراجعه می‌کنند و این گونه مسائل را دنبال می‌کند. تا الان خدا ما را حفظ کرده و دچار این گونه مسائل نشده‌ایم و بعد از این هم از خدا می‌خواهیم کمک کند که دچار لغظش نشویم.

دولت نامه محرمانه‌ای برای همکاری نکردن وزرا با مجلس برای تقویت شرکت‌های دانش بنیان داده است؟
بله.

چرا؟
یک طرحی در مجلس در کمیسیون آموزش و تحقیقات است که نامه‌ای را رئیس دفتر آقای رئیس جمهور به چهار نفر از وزرا و مسئولین زده که در رابطه این طرح هیچ گونه همکاری با مجلس نداشته باشید. اینکه انگیزه چه بود، تعجب می‌کنم. روی نامه مهر محرمانه خورده بود که طبیعتاً منتشر نشود.

گفته بودید گردش مالی سایت‌های شرط‌بندی در کشور سالانه بیش از ۵ هزار میلیارد تومان است و یک و نیم میلیارد دلار ارز از کشور خارج می‌شود.
بله. متاسفانه این واقع شده است.

یک برخوردی شده است. این برخورد افاقه می‌کند یا خیر؟
نه، یک طرحی در مجلس وجود دارد که این موضوع را جرم‌انگاری کرده و باید در صحن علنی مجلس مصوب شود. آن زمان می‌تواند مستمراً با این موضوع مقابله شود که مجازات‌هایی را پیش‌بینی کرده و حتی تا مرز «مفسد فی‌الارض» در این قانون پیش‌بینی کرده، برای کسانی که گروه‌هایی را تشکیل دهند و باعث خرید مردم در این موضوع شوند.

گفته بودید وقتی مطالب وزیر ارتباطات را درباره سند ۲۰۳۰ شنیدم متاثر شدم.
در خارج از کشور در کنفرانسی شرکت کرده بودند و آنجا به نوعی از سند ۲۰۳۰ تعریف و تمجید کردند. این در حالی بود که خود هیئت دولت آن زمان این مصوبه‌ای را که قبلاً انجام داده بود، علی‌الظاهر لغو کرده بود.

موضوع ترک فعلی که قوه قضائیه و قوه مقننه پیگیری می‌کند، نقطه عطفی است اگر با جدیت پیگیری شود. مدیر اجرایی که هر جایی را مدیریت می‌کند نه نسبت به آن چیزی که انجام داده بلکه نسبت به وظیفه قانونی که عمل نکرده هم پاسخگو باشند.
بله، طبیعتاً همینطور است. چون همه این ترک فعل‌ها و عدم انجام وظایف قانونی یا ناقص اجرا کردن و استنکاف کردن از انجام قانون، آثاری زیان‌باری دارد و مردم از این نگران هستند و انتقاد دارند و انتقاد مردم هم به حق و درست است.

در حمله داعش به مجلس دو نفر از بچه‌های دفتر شما شهید شدند.
بله. روز چهارشنبه‌ای بود و فکر می‌کنم چهاردهم ماه رمضان بود و با زبان روزه گفتم ۸:۳۰ بیایند که مستنداتی را درباره سند ۲۰۳۰ هست که این‌ها را در اختیارتان بگذارم و مختصر توضیحاتی بدهم و شما درباره این سند ادامه کار نظارتی که می‌خواهیم تهیه کنیم را انجام دهیم.

تقریباً ساعت ۹ از دفتر به داخل صحن رفتم و مجلس شروع شد. از ۱۰ و نیم تا موقع نماز هر چه با این دوستان که در دفتر بودند تماس گرفتم، دیدم تلفن آن‌ها جواب نمی‌دهد، پیامک دادم جواب ندادند. خیلی دلم زیر بار بود و ناراحت بودم که مبادا به بچه‌ها آسیبی رسیده باشد که تقریبا ساعت ۱۳:۳۰ بود که متوجه شدم آن فیلمی که در تلگرام پخش شده، از اتاق من بوده است و دو تن از دوستانی که هر دو رزمنده و جانباز بودند و از بهترین نیرو‌ها بودند، آقایان زارع و تقوی شهید شدند. آن آقای رضایی پشت در دو ساعتی ایستاده بود و داعشی‌ها او را ندیده بودند که این اتفاق هم افتاد.

آقای رضایی نجات پیدا کرد؟
بله.

فکر می‌کردید آن دو نفر شهید شوند؟
نه، ولی برای من خیلی سخت بود.

خیلی لطف کردید.
خواهش می‌کنم. از شما تشکر می‌کنم که در جهت تبیین مسائل و روشنگری و مبارزه با فساد کار‌های خوبی را انجام می‌دهید.

من خداحافظی می‌کنم، اما دستخط آقای حاجی دلیگانی که به یادگار برای ما می‌نویسند، پایان بخش برنامه ما خواهد بود.
«بسم الله الرحمن الرحیم.

در همه این سال‌ها به این کلام حضرت امیرالمومنین علی (ع) ایمانم قوی‌تر شد که فرجام راستگویی، نجات و سلامت است.

اگر انسان راستگو بود مورد اعتماد مردم قرار می‌گیرد. مشکل امروز جامعه ما بی‌صداقتی با مردم است.

به امید آن که همه سیاستمداران صادقانه با مردم رفتار کنند».
خبرهای مرتبط
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار