اعداد و ارقامی که دبیرکل حزب الله لبنان در محور سخنان خود به آنها اشاره کرد تنها مربوط به میزان و اندازه سلاح، پول و نیروهایی که مقاومت در اختیار دارد نبود، بلکه این سخنان یک گفتمان معنایی را شامل میشد که از کمیتها فراتر میرود.
با توجه به سخنان سید حسن نصرالله اهمیت وجود محور مقاومت نه تنها در توانایی عملیاتی آن برای ایجاد معادله بازدارندگی در برابر موجودیت رژیم اشغالگر صهیونیستی است؛ بلکه این محور از زمان تشکیل آن تاکنون همچنان به حفظ معنای مسئله فلسطین تا امروز پایبند بوده است، مسئلهای که با وجود همه توطئهها همچنان در قلب محور مقاومت و همه مسلمانان و آزادگان باقی مانده است.
واقعیت آن است که همه فریادها در نهادهای بینالمللی درباره مسئله آوارگان فلسطینی و حق بازگشت آنها و درخواست برای تشکیل یک دولت مستقل فلسطین در مناطقی که متعلق به خود فلسطینیها بوده و توسط صهیونیستها اشغال شده به اندازه اهمیت مسئله فلسطین برای محور مقاومت و حمایت این محور از فلسطینیها و آرمان آنها به شکل عملی، برای فلسطینیان کارساز نبوده است.
ارزشها و آرمانهای محور مقاومت موضوعی است که آمریکاییها و کشورهای عربی حوزه خلیج فارس را که همه روابط آنها بر اساس شرط و شروط است بسیار متعجب و مبهوت میکند؛ چراکه از نگاه آنها زندگی تنها در پول، کالا و بشکههای نفت و... خلاصه میشود. بنابراین آنها قادر به درک روابط بی قید و شرط نیستند؛ روابطی که در میان کشورهای عضو محور مقاومت به وضوح دیده میشود.
همانطور که دبیرکل حزب الله در سخنان خود به آن اشاره داشت حمایت ایران از غزه و دفاع از جنوب لبنان چیزی خارج از چارچوب روابط مشتری مداری و کالایی است. در تهران، غزه یا جنوب لبنان تصاویری که از فرماندهان شهید مقاومت به چشم می خورد صرفاً برای نمایش یا بازدید علاقه مندان نیست؛ بلکه این تصاویر هر روز صبح به زندگی ساکنان آنها معنا میدهد.
این مفهوم زمانی بیشتر درک میشود که به مرگ رهبران در آمریکا یا کشورهای حوزه عربی خلیج فارس نگاه کنیم که بعد از آن هیچ اتفاقی نمیافتد. برای نمونه مرگ «رونالد ریگان» رئیس جمهوری وقت آمریکا یک روز عادی بود و پس از آن مردم در خیابانهای نیویورک با همان همهمه و شلوغی همیشگی به زندگی معمول خود ادامه دادند. با مرگ جورج بوش پدر نیز دوربین های رسانهها صحنه قابل ذکری به جز گریههای پسرش پیدا نکردند.
اما احساسات و شور مردمی زمانی که مقاومت دو فرمانده بزرگ خود یعنی سردار سلیمانی و المهندس را از دست داد اصلاً قابل توصیف و مقایسه نیست. این احساسات و وفاداری از زمان تشییع پیکر پاک این شهدا آغاز شده و خون به ناحق ریخته شده آنها تبدیل به انگیزهای بزرگ برای ادامه راه این بزرگواران و احساس مسئولیت بیشتر و نیز تبدیل تهدیدها به فرصتها شده که تا همیشه در قلب تاریخ جاودان خواهد ماند.
این همان معنایی است که میتوان از ادبیات سید حسن نصرالله استنباط کرد؛ این که خطاب به دشمن گفت، انگیزههای ما برای جنگ اصلا شبیه انگیزههای شما نیستند و معنای اعتقادی ما در مبارزه اصلا قابل مقایسه با ماجراجوییهای سربازان و افسران شما که تماماً برای پاداش و پول میجنگند نیست.
جای تعجبی ندارد که یک سرباز سعودی لحظه دستگیری در یمن میگوید آمدن به اینجا منطقی نداشت و لرزیدن او در لحظه دستگیری این موضوع را به خوبی نشان میدهد جنگ آنها معنایی ندارد. همانطور که یک افسر آمریکایی میگفت، من دلم میخواهد 200 سرباز ویتنامی تحت فرمان من بجنگند و نه سربازان ارتش آمریکا.
سید حسن نصرالله انگیزه رزمندگان مقاومت از مبارزه با دشمنان را به خوبی به تصویر کشید که گفت ما مردم ، زمین، دریا، خورشید، ماه، ستاره و اقیانوسها را داریم و هرکسی که به خدا ایمان داشته باشد خود را در محاصره نمیبیند. این دشمن است که خود را در محاصره و در حال شکست خوردن میبیند.