در لحظهای که ابومهدی میخواست از خادم مسجد جمکران جدا شوند گفت دعا کنید من شهید شوم، دعا کنید به نحوی شهید شوم که نتوانند بدن من را تشخیص دهند.
به گزارش شهدای ایران، حجت الاسلام سید مهدی هاشمی مدیر سابق روابط عمومی و بین الملل مسجد مقدس جمکران در گفتوگو با مهر به بیان خاطرهای از حضور شهید ابومهدی المهندس در مسجد مقدس جمکران به عنوان «مهدی یاور» پرداخت که در ادامه میتوانید این خاطره را بخوانید.
سال ۹۵ بود که در مجلس مقدس جمکران به این فکر افتادیم که مراسم نیمه شعبان را جهانی کنیم یعنی این مراسم را به اصطلاحی به خارج از مرزها هم ببریم؛ به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا هر سال یک شخصیت بین المللی را به عنوان مهدی یاور معرفی کنیم و یک تندیس و نامواره هم برای این موضوع انتخاب کردیم که به فرد مهدی یاور بدهیم.
در سال اول سیدحسن نصرالله و در سال دوم شیخ زکزاکی را به عنوان مهدی یاور انتخاب کردیم. اما در هر دو سال هیچکدام از بزرگواران نتوانستند خودشان در مراسم حضور داشته باشند و تندیس را بگیرند و شاگردان آنها به جمکران آمدند. در سال ۹۷ ما شخصیت مهدی یاور را از یکی از شخصیتهای داخلی کشور انتخاب کردیم.
من به عنوان روابط عمومی با تولیت مسجد تماس گرفتم و اسم آن شخصیت را به حاج آقای رحیمیان اعلام کردم. حاج آقا تأملی کردند و گفتند که من امسال مخالف انتخاب شخصیت مهدی یاور از فردی داخل کشور هستم امسال هم یک چهره بین المللی انتخاب کنید و چهره داخلی را بگذارید برای سالهای بعد؛ بروید با فرمانده حشدالشعبی عراق صحبت کنید و او را به عنوان مهدی یاور انتخاب کنید.
من کمی مقاومت کردم و گفتم در سالهای قبل هر دو مهدی یاور از خارج از کشور بودند و امسال مهدی یاوری را از داخل کشور انتخاب کنیم اما حاج آقا رحیمیان مخالفت کردند و گفتند که با حشدالشعبی وارد مذاکره شوید.
سال ۹۵ بود که در مجلس مقدس جمکران به این فکر افتادیم که مراسم نیمه شعبان را جهانی کنیم یعنی این مراسم را به اصطلاحی به خارج از مرزها هم ببریم؛ به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا هر سال یک شخصیت بین المللی را به عنوان مهدی یاور معرفی کنیم و یک تندیس و نامواره هم برای این موضوع انتخاب کردیم که به فرد مهدی یاور بدهیم.
در سال اول سیدحسن نصرالله و در سال دوم شیخ زکزاکی را به عنوان مهدی یاور انتخاب کردیم. اما در هر دو سال هیچکدام از بزرگواران نتوانستند خودشان در مراسم حضور داشته باشند و تندیس را بگیرند و شاگردان آنها به جمکران آمدند. در سال ۹۷ ما شخصیت مهدی یاور را از یکی از شخصیتهای داخلی کشور انتخاب کردیم.
من به عنوان روابط عمومی با تولیت مسجد تماس گرفتم و اسم آن شخصیت را به حاج آقای رحیمیان اعلام کردم. حاج آقا تأملی کردند و گفتند که من امسال مخالف انتخاب شخصیت مهدی یاور از فردی داخل کشور هستم امسال هم یک چهره بین المللی انتخاب کنید و چهره داخلی را بگذارید برای سالهای بعد؛ بروید با فرمانده حشدالشعبی عراق صحبت کنید و او را به عنوان مهدی یاور انتخاب کنید.
من کمی مقاومت کردم و گفتم در سالهای قبل هر دو مهدی یاور از خارج از کشور بودند و امسال مهدی یاوری را از داخل کشور انتخاب کنیم اما حاج آقا رحیمیان مخالفت کردند و گفتند که با حشدالشعبی وارد مذاکره شوید.
مکالمه من با حاج آقا رحیمیان تمام شد. او مجدد با من تماس گرفت و گفت به غیر از ابومهدی المهندس، حاج قاسم سلیمانی را نیز به عنوان مهدی یاور انتخاب کنید. ما به سرعت با حشدالشعبی عراق و حاج قاسم وارد صحبت و مذاکره شدیم تا از بزرگواران دعوت به عمل آوریم. مسئول دفتر حاج قاسم به ما گفتند حاج قاسم این موضوع را نپذیرفتند و اعلام کردند مهدی یاوری جایگاه بزرگی است و من این جایگاه را قبول نمیکنم. من این موضوع را به حاج آقا رحیمیان انتقال دادم، حاج آقا خودشان با حاج قاسم وارد صحبت شد و ایشان مجدد اعلام کرده بود انتخاب ابومهدی به عنوان مهدی یار کفایت میکند چرا که او واقعاً سرباز امام زمان است.
برای بار سوم من مجدد با دفتر حاج قاسم ارتباط گرفتم و شخصاً به دیدار دفتردار ایشان رفتم و با او صحبت کردم. در نهایت حاج قاسم پذیرفت که اسمش به عنوان مهدی یاور اعلام شود اما در مجلس شرکت نمیکند که در اینجا من علت این مخالفت حاج قاسم را متوجه نشدم. بعد از این موضوع باید ابومهدی را دعوت میکردیم. از طریق رابطههایی که داشتیم دعوت نامه را به محضر ایشان رساندیم تا او مطمئن شود که این دعوت از سوی مسجد مقدس جمکران است.
یک هفته بعد از اینکه دعوتنامه را ارسال کردیم شخص ابومهدی المهندس با من تماس گرفت و گفتند که به آقا رحیمیان سلام برسانید و بگویید حتماً در مراسم شرکت میکنم. اینجا بود که ما خیالمان از حضور ابومهدی در مراسم راحت شد. تا سه روز قبل از نیمه شعبان هم با ابومهدی المهندس و رابطهای او در ارتباط بودیم اما به یک باره ارتباط ما قطع شد و نگران این شدیم که آیا ابومهدی هنوز هم در مراسم شرکت میکند یا خیر.
در همین زمانها بود که اعلام شد معاون ابومهدی المهندس را ترور کردندو مراسم تشییع پیکر او یک روز قبل از نیمه شعبان برگزار میشد. ما که این اتفاق را شنیدیم با خود فکر کردیم که دیگر به حضور ابومهدی المهندس در مراسم نیمه شعبان نمیتوان حساب کرد. وظیفه حکم کرد به عنوان تولیت مسجد مقدس جمکران به حاج آقا رحیمیان توضیح دهم. او گفت اگر ابومهدی قول داده است، مطمئن باشید میآید.
حدود ساعت سه ظهر بود که رابط ابومهدی المهندس را در ایران پیدا کردیم و موضوع را با او در میان گذاشتیم اما این فرد گفت من اصلاً از این موضوع اطلاعی ندارم. سفری در کار نیست و ابومهدی به ایران نمیآید. در اینجا ما مطمئن شدیم که ابومهدی المهندس از عراق به ایران نمیآید.
ساعت حدود ۶ غروب روز قبل از نیمه شعبان بود مجدد همان رابط با من تماس گرفت و گفت هواپیمای ابومهدی المهندس به زمین نشسته و به سمت جمکران حرکت میکنیم. از این موضوع خیلی خوشحال شدیم اما دلنگرانی مان این بود که آیا ابومهدی به مراسم نیمه شعبان که ساعت ۹ برگزار میشد، میرسد یا خیر.
مادام با او در ارتباط بودیم که به یک باره ارتباطمان قطع شد. مجدد استرس و نگرانیها شروع شد تا ساعت ۲۰ که با ما تماس گرفتند و گفتند ما در قم هستیم و باید در جلسهای باشیم و بعد به سمت شما می آییم. به دلیل ترافیکی که نیمه شعبان در قم و جمکران به وجود میآید اصرار کردم که شخصاً به دنبالشان بروم تا بتوانم از مسیرهای خاصی ایشان را به برنامه برسانم.
در نهایت ابومهدی و فرد رابط او در ایران قبول کردند که من به سوی آنها بروم. جلسه آنها یک ساعت طول کشید و دقیقاً ساعت ۹ جلسه آنها به پایان رسید. هنگامی که در ماشین به سمت جمکران حرکت میکردیم کم کم با ترافیک مواجه شدیم و ابومهدی از حضور این جمعیت چند هزار نفری شگفت زده شد و تعبیر کرد که مانند مراسم اربعین عراق، مراسم نیمه شعبان هم در ایران شلوغ میشود.
ابومهدی میگفت که من فکر میکردم مراسم یک گردهمایی ساده است. در طول مسیر بودیم که تلفن همراه ابومهدی زنگ خورد. چون به عربی تسلط داشتم، متوجه مکالمه او میشدم. شخصی پشت گوشی به ابومهدی میگفت چرا به دیدار ما نمی آیی و ابومهدی میگفت من به جمکران قول داده ام و باید به جمکران بروم.
بعدها که بعد از شهادت ایشان دیداری با خانواده ابومهدی المهندس داشتم، متوجه شدم که همسر او آن شب پشت خط بود و به ابومهدی میگفت چرا بعد از اینکه چند وقت به ایران آمدهای به ما سر نمی زنی و او به من گفت چون به جمکران قول داده بودم باید اول به جمکران میرفتم. بالاخره به هر طریقی بود در ساعت ۲۳:۵ دقیقه به جمکران رسیدیم.
مراسم دقیقاً به لحظه اعلام اسم مهدی یار رسیده بود و مجری بلافاصله بعد از اینکه ابومهدی را دید شروع به معرفی ایشان کرد و اسم او را به عنوان مهدی یار سال ۹۷ اعلام کرد.
ابومهدی در سخنرانیای که به عنوان مهدی یار ارائه کردند، به دو نکته اشاره کردند، یک کمکهای حاج قاسم به عراق و همچنین نقش ولایت فقیه.
ابومهدی المهندس به همراه خود پرچم حرم امام حسن عسگری را آورده بود که این پرچم متعلق به زمانی بود که داعش به سامرا حمله کرده بود و ایشان در سامرا حضور داشتند و بعد از پس گیری سامرا از داعش، این پرچم را به تبرک از حرم میگیرند.
من از ابومهدی خواستم تا این پرچم را به من هدیه دهند. ابومهدی شرط کرد که به این شرط این پرچم را به شما میدهم که دعا کنی من شهید شوم. البته که من برای سلامتی ایشان دعا کردم نه شهادتشان.
هنگام خداحافظی ابومهندس با یکی از خادمین مسجد مقدس جمکران که در زمان دفاع مقدس هم حضور داشتند، وارد صحبت شد و به بیان خاطرات آن زمان پرداختند. در لحظهای که ابومهدی میخواست از این خادم که الان فوت کرده اند، جدا شوند گفت دعا کنید من شهید شوم، دعا کنید به نحوی شهید شوم که نتوانند بدن من را تشخیص دهند.
در نهایت ابومهدی المهندس در سال ۹۸ به همراه حاج قاسم به شهادت رسیدند و میشود گفت دعای ایشان برآورده شد. نکته جالبی که باید در پایان بگویم این است که بعد از مراسم در یک جلسه که به خدمت حاج قاسم رسیدم، علت عدم وجود ایشان در برنامه مهدی یاور پرسیدم. حاج قاسم گفتند که اگر من در آن مراسم شرکت میکردم شخصیت ابومهدی تحت الشعاع حضور من قرار میگرفت و من دوست نداشتم این اتفاق برای او بیفتد.