مردم باید احساس کنند، فردی که نامزد انتخابات بوده و مورد پسند آنهاست، برنامه عملیاتی قابل بررسی و شمارش دارد تا اگر فردایی رئیسجمهور از عهده کار برنیامد، بتوان به صورت مشخص و روشن، حداقل گریبان طرفداران آن فرد را گرفت.
به گزارش شهدای ایران، محمدرضا خبّاز، فعال اصلاحطلب و از استانداران سابق در دولت آقای روحانی
در مصاحبه با شماره سهشنبه گذشته روزنامه آرمان ملی پیرامون انتخابات ۱۴۰۰
گفته است:
"مردم باید احساس کنند، فردی که نامزد انتخابات بوده و مورد پسند آنهاست، برنامه عملیاتی قابل بررسی و شمارش دارد تا اگر فردایی رئیسجمهور از عهده کار برنیامد، بتوان به صورت مشخص و روشن، حداقل گریبان طرفداران آن فرد را گرفت. اگر رئیسجمهور بعدی از سوی حزبی معرفی شده، مردم بتوانند از طریق احزاب، از فرد موردنظر مطالبه کنند. به صورت خلاصه باید تفاوتی با انتخاباتهای گذشته وجود داشته باشد.
*از قدیم گفتهاند "ماهی را هر موقع از آب بگیرند، تازه است"!
فلذا میتوان به این فرایند اندیشید که پیش از هر رخدادی طرفداران ستادی آقای روحانی از سوی مردم مورد استنطاق قرار بگیرند که چرا در ۲ دوره انتخابات از شخصی حمایت کردند که هیچ کارنامه اجرایی موفقی نداشت و عمده شعارهایش از جمله "لغو بالمرّه تحریمها" محقق نشد.
باید دانست که رفتار سیاسی در قبال کارنامه ضعیف یک منتخب در دو شاخه "وظیفه مردم و وظیفه حامیان ستادی" قابل دستهبندی است.
در بحث مردم این انتظار از شهروندان وجود دارد که شعارهای یک منتخب را همواره مد نظر داشته باشند و ضمن سنجش کارنامه او با شعارها؛ به عبرتی که از آرای خود میگیرند نیز توجهی همیشگی داشته باشند.
به این نحو که اگر مطلوب است آنرا تکرار کنند و اگر نیست اصطلاحا از یک سوراخ دوبار گزیده نشوند.
وظیفه حامیان سیاسی و ستادی یک منتخب اما بسیار بیشتر و حتی مهمتر از وظیفه مردم است.
فرض بر ضعف در کارنامه یک منتخب؛ حامیان بایستی در وهله اول از مردم عذرخواهی کنند که چنین گزینه ضعیفی را در دامان رأی آنها گذاشتند.
در گام دوم، توضیح و تبیین این مسئله از سوی حامیان ضروریست که چرا اشتباه کردند و کدام قسمت از آنالیز آنها غلط بود که منجر به معرفی این گزینه ناکارآمد به مردم شد؟
در گام سوم نیز از حامیان ستادی یک منتخب انتظار میرود که با یک عملکرد مسئولانه اگر مثبتاتی در رقیب میبینند؛ شهامت این را داشته باشند که در یک بیان منطقی به مردم بگویند اگر فلانی از جناح یا حزب رقیب آمده بود میتوانست بهتر عمل کند. دقت شود که این اشاره حامیان شکستخورده یک منتخب البته بایستی حاوی استدلالهای متقن و بیان منطقی باشد نه اینکه شیطنتی در آن نهفته باشد برای اینکه مطامع سیاسی آنها بر خلاف مصلحت مردم و کشور تأمین شود!
نگاهی به رفتار اصلاحطلبان و سایر حامیان آقای روحانی در قبال سه گزینه فوقالاشاره به روشنی میتواند میزان وجود منطق و مردمگرایی را در این اردوگاه خاص سیاسی نشان دهد.
"مردم باید احساس کنند، فردی که نامزد انتخابات بوده و مورد پسند آنهاست، برنامه عملیاتی قابل بررسی و شمارش دارد تا اگر فردایی رئیسجمهور از عهده کار برنیامد، بتوان به صورت مشخص و روشن، حداقل گریبان طرفداران آن فرد را گرفت. اگر رئیسجمهور بعدی از سوی حزبی معرفی شده، مردم بتوانند از طریق احزاب، از فرد موردنظر مطالبه کنند. به صورت خلاصه باید تفاوتی با انتخاباتهای گذشته وجود داشته باشد.
*از قدیم گفتهاند "ماهی را هر موقع از آب بگیرند، تازه است"!
فلذا میتوان به این فرایند اندیشید که پیش از هر رخدادی طرفداران ستادی آقای روحانی از سوی مردم مورد استنطاق قرار بگیرند که چرا در ۲ دوره انتخابات از شخصی حمایت کردند که هیچ کارنامه اجرایی موفقی نداشت و عمده شعارهایش از جمله "لغو بالمرّه تحریمها" محقق نشد.
باید دانست که رفتار سیاسی در قبال کارنامه ضعیف یک منتخب در دو شاخه "وظیفه مردم و وظیفه حامیان ستادی" قابل دستهبندی است.
در بحث مردم این انتظار از شهروندان وجود دارد که شعارهای یک منتخب را همواره مد نظر داشته باشند و ضمن سنجش کارنامه او با شعارها؛ به عبرتی که از آرای خود میگیرند نیز توجهی همیشگی داشته باشند.
به این نحو که اگر مطلوب است آنرا تکرار کنند و اگر نیست اصطلاحا از یک سوراخ دوبار گزیده نشوند.
وظیفه حامیان سیاسی و ستادی یک منتخب اما بسیار بیشتر و حتی مهمتر از وظیفه مردم است.
فرض بر ضعف در کارنامه یک منتخب؛ حامیان بایستی در وهله اول از مردم عذرخواهی کنند که چنین گزینه ضعیفی را در دامان رأی آنها گذاشتند.
در گام دوم، توضیح و تبیین این مسئله از سوی حامیان ضروریست که چرا اشتباه کردند و کدام قسمت از آنالیز آنها غلط بود که منجر به معرفی این گزینه ناکارآمد به مردم شد؟
در گام سوم نیز از حامیان ستادی یک منتخب انتظار میرود که با یک عملکرد مسئولانه اگر مثبتاتی در رقیب میبینند؛ شهامت این را داشته باشند که در یک بیان منطقی به مردم بگویند اگر فلانی از جناح یا حزب رقیب آمده بود میتوانست بهتر عمل کند. دقت شود که این اشاره حامیان شکستخورده یک منتخب البته بایستی حاوی استدلالهای متقن و بیان منطقی باشد نه اینکه شیطنتی در آن نهفته باشد برای اینکه مطامع سیاسی آنها بر خلاف مصلحت مردم و کشور تأمین شود!
نگاهی به رفتار اصلاحطلبان و سایر حامیان آقای روحانی در قبال سه گزینه فوقالاشاره به روشنی میتواند میزان وجود منطق و مردمگرایی را در این اردوگاه خاص سیاسی نشان دهد.