امید اصلاح طلبان به خالق دلار ۴۲۰۰ تومانی
محمد مهاجری گفته است: اگر واقعا اصلاح طلبان عقل شان برسد روی آقای جهانگیری توافق می کنند.
به گزارش سرویس سیاسی شهدای ایران؛ محمدرضا باهنر، خبر جدیدی را بیان کرده و گفته است که معاون اول رییس جمهور
به او گفته که اگر از او بخواهند نامزد انتخابات ۱۴۰۰ خواهد شد. محمد
مهاجری، چهره اصلاح طلب نزدیک به دولت هم که سعی دارد خودش را اصولگرا
معرفی کند و به آقای «ما اصولگراها» هم مشهور شده در گفتگو با سایت اصلاح
طلب نامه نیوز از کاندیداتوری معاون اول روحانی خبر داده و گفته است:
«جهانگیری نامزد انتخابات ریاست جمهوری می شود تا نشان دهد اصلاح طلبان
همچنان پای کار موضوع انتخابات در کشور هستند».
گفتنی است داریوش قنبری، دیگر فعال اصلاح طلب چندی پیش جهانگیری را یک مجاهد اقتصادی نامیده بود که با تلاش او ایران به ونزوئلا تبدیل نشد!
ناصر قوامی دیگر چهره اصلاح طلب هم جهانگیری را یک گزینه قابل اجماع دانسته بود. بامزه تر آنجاست که قوامی دو ماه پیش تر از این، درباره نامزدی جهانگیری گفته بود: «جهانگیری در این هشت سال چه کرده که حالا دوباره کاندیدا شود؟! دلار شده ۳۱ هزار تومان. واقعا خنده دار است که بخواهند کاندیدا شود».
لازم به ذکر است جهانگیری در انتخابات سال 96 در حکم فدایی روحانی وارد کارزار انتخابات شد و بعد از آن هم به عنوان معاون اول همچون دولت یازدهم به کار خود در دولت ادامه داد. اصلاح طلبان در حالی از جهانگیری خالق دلار 4200 تومانی به عنوان کاندیدا سخن به میان می آورند که افکار عمومی، جهانگیری را به عنوان شریک بزرگ ناکارآمدی دولت روحانی می شناسند، هرچند که اصلاحطلبان میخواهند با بهانه های مضحکی نظیر جفا به جهانگیری و عدم استفاده از توان او این شراکت را کمرنگ کنند. این ابراز تمایل جهانگیری که برخلاف نظر سابق او منتشر شده است ممکن است به دلیل پیروزی بایدن و خیال پردازی ها به گمان استفاده از این مثلا فرصت باشد.
بخش هایی از اظهارات مهاجری را در ادامه خواهید خواند:
*اصلاح طلبان مقابل یک دوگانهای قرار دارند و آن اینکه یا به طور کلی از انتخابات کنار بکشند یا اینکه در انتخابات حضور پیدا کنند صرف نظر از آنکه پیروز شوند یا خیر.
*اصلاح طلبان در جلب آرای خاموش و خاکستری به مراتب موفق تر از اصولگراها هستند و همیشه نیز این مسئله را ثابت کرده اند. با توجه به اینکه امکان تکرار این اتفاق وجود دارد عقل سیاسی حکم می کند که آنها فضای رقابت را رها نکنند.
*شخصا به آقای جهانگیری علاقمندم و خیلی دوست دارم او کاندیدای جریان اصلاحات شود. آقای جهانگیری وقتی وزیر صنایع بود از جمله وزرای موفق کابینه محسوب می شد. آقای جهانگیری با آنکه عضو حزب کارگزاران است اما در بین اصلاح طلبان از مدیران عملیاتی، سالم، صادق و صالح به شمار می آید. اگر واقعا اصلاح طلبان عقل شان برسد روی آقای جهانگیری توافق می کنند.
*آقای جهانگیری نامزد انتخابات ریاست جمهوری می شود چون از بخش معتدل جریان اصلاحات است. هیچ وقت آقای جهانگیری تندروی سیاسی نداشته؛ البته معتقدم در هشت سال دولت آقای روحانی نسبت به آقای جهانگیری جفا شد، به این معنا که از توانمندی های آقای جهانگیری در حوزه اقتصادی استفاده نشد. شاید اگر تیم اقتصادی آقای روحانی در اختیار آقای جهانگیری می بود توفیقاتش خیلی بیشتر از وضعیت فعلی می شد.
*جهانگیری فردی پرکار و از مدیران کارکشته اقتصادی است او جاذبه بالایی دارد منتها الان کار او بسیار برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری سخت است چون خیلی در دولت آقای روحانی از توانمندی های او استفاده نشد و الان اگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود کسانی که در ستادهای انتخاباتی دیگر نامزدها هستند حتی برخی اصلاح طلبان به او انتقاد کنند که «در همین دولت آقای روحانی چه کردی که حالا می خواهی نامزد انتخابات ریاست جمهوری 1400 شوی؟»، در این صورت آقای جهانگیری در یک دو راهی قرار می گیرد چون یا باید به دولت آقای روحانی حمله کند که از او پذیرفته نمی شود یا باید سکوت در پیش گیرد -که به نظر می رسد همین کار را انجام دهد- که این هم به نفعش نخواهد شد.
*آقای جهانگیری نامزد انتخابات ریاست جمهوری می شود ولو اینکه از همین الان بداند تأییدصلاحیت نمی شود. البته احتمال آنکه آقای جهانگیری تأییدصلاحیت نشود را ضعیف می دانم. او نامزد می شود تا نشان دهد اصلاح طلبان همچنان پای کار موضوع «انتخابات» در کشور هستند. یعنی تنها راه حل گشایش سیاسی در کشور را صندوق رأی می بینند.
رقیبی به نام لاریجانی
در همین باره روزنامه صبح نو در بخشی از گزارش امروز خود پیرامون کاندیداتوری جهانگیری نوشته است: اسحاق جهانگیری گرچه پشتوانه جریان رادیکال اصلاحات و به خصوص حمایت عمده اتحاد ملت و بخشی از کارگزاران را همراه خود میبیند اما علاوه بر راه سخت رقابت مقدماتی، برای رقابت نهایی هم با چالشهای فراوانی مواجه است که بزرگترین آنها پیوندخوردن او به دولت حسن روحانی است. او نماینده وضع موجود اقتصاد کشور است و حتی اگر حمایت نخبگان اصلاحات را هم به دست آورد، در مواجهه با عامه جامعه با سوالات بزرگی مواجه است. هرگونه پرخاش جهانگیری به دولت روحانی این سوال را پیش میآورد که اگر به این دولت انتقاد داشته چرا استعفا نکرده است. در غیر این صورت او باید خود را مقابل انبوه انتقادهای مردم قرار دهد؛ از قیمت مرغ و دلار گرفته تا ارز 4200 تومانی و تکهکلام مشهور «مردم یادتان هست».
او رقیب سخت و زیرکی به نام علی لاریجانی را پیش روی خود میبیند که از حمایت بخشهای مختلفی درون هیات امنا برخوردار است و به نظر نمیرسد که مایل باشد یك رقیب درونجبههای مانند جهانگیری داشته باشد. جبهه حامی لاریجانی گستردهتر از جهانگیری است. در میانه این رقابت، کار تشکیلات مدیریت اصلاحطلبان سختتر از همیشه است جز آنکه مدل رقابت با دو نامزد را به کرسی بنشانند و این دو فرد همزمان در صحنه حاضر باشند که میتواند به عنوان یک تاکتیک مورد نظر قرار گیرد که در این صورت احتمالا جهانگیری برای بار دوم باید نقش نامزد پوششی را ایفا کند. آیا لاریجانی ریسک چنین سناریویی را میپذیرد؟ و آیا در این صورت جهانگیری حاضر است نقش نامزد پوششی را ایفا کند؟ به این چالشها عدمتمکین محمدرضا عارف را هم اضافه کنید که به سختی کار اصلاحطلبان میافزاید.
اسحاق جهانگیری گرچه پشتوانه جریان رادیکال اصلاحات و به خصوص حمایت عمده اتحاد ملت و بخشی از کارگزاران را همراه خود میبیند اما علاوه بر راه سخت رقابت مقدماتی، برای رقابت نهایی هم با چالشهای فراوانی مواجه است که بزرگترین آنها پیوندخوردن او به دولت حسن روحانی است
گفتنی است داریوش قنبری، دیگر فعال اصلاح طلب چندی پیش جهانگیری را یک مجاهد اقتصادی نامیده بود که با تلاش او ایران به ونزوئلا تبدیل نشد!
ناصر قوامی دیگر چهره اصلاح طلب هم جهانگیری را یک گزینه قابل اجماع دانسته بود. بامزه تر آنجاست که قوامی دو ماه پیش تر از این، درباره نامزدی جهانگیری گفته بود: «جهانگیری در این هشت سال چه کرده که حالا دوباره کاندیدا شود؟! دلار شده ۳۱ هزار تومان. واقعا خنده دار است که بخواهند کاندیدا شود».
لازم به ذکر است جهانگیری در انتخابات سال 96 در حکم فدایی روحانی وارد کارزار انتخابات شد و بعد از آن هم به عنوان معاون اول همچون دولت یازدهم به کار خود در دولت ادامه داد. اصلاح طلبان در حالی از جهانگیری خالق دلار 4200 تومانی به عنوان کاندیدا سخن به میان می آورند که افکار عمومی، جهانگیری را به عنوان شریک بزرگ ناکارآمدی دولت روحانی می شناسند، هرچند که اصلاحطلبان میخواهند با بهانه های مضحکی نظیر جفا به جهانگیری و عدم استفاده از توان او این شراکت را کمرنگ کنند. این ابراز تمایل جهانگیری که برخلاف نظر سابق او منتشر شده است ممکن است به دلیل پیروزی بایدن و خیال پردازی ها به گمان استفاده از این مثلا فرصت باشد.
بخش هایی از اظهارات مهاجری را در ادامه خواهید خواند:
*اصلاح طلبان مقابل یک دوگانهای قرار دارند و آن اینکه یا به طور کلی از انتخابات کنار بکشند یا اینکه در انتخابات حضور پیدا کنند صرف نظر از آنکه پیروز شوند یا خیر.
*اصلاح طلبان در جلب آرای خاموش و خاکستری به مراتب موفق تر از اصولگراها هستند و همیشه نیز این مسئله را ثابت کرده اند. با توجه به اینکه امکان تکرار این اتفاق وجود دارد عقل سیاسی حکم می کند که آنها فضای رقابت را رها نکنند.
*شخصا به آقای جهانگیری علاقمندم و خیلی دوست دارم او کاندیدای جریان اصلاحات شود. آقای جهانگیری وقتی وزیر صنایع بود از جمله وزرای موفق کابینه محسوب می شد. آقای جهانگیری با آنکه عضو حزب کارگزاران است اما در بین اصلاح طلبان از مدیران عملیاتی، سالم، صادق و صالح به شمار می آید. اگر واقعا اصلاح طلبان عقل شان برسد روی آقای جهانگیری توافق می کنند.
*آقای جهانگیری نامزد انتخابات ریاست جمهوری می شود چون از بخش معتدل جریان اصلاحات است. هیچ وقت آقای جهانگیری تندروی سیاسی نداشته؛ البته معتقدم در هشت سال دولت آقای روحانی نسبت به آقای جهانگیری جفا شد، به این معنا که از توانمندی های آقای جهانگیری در حوزه اقتصادی استفاده نشد. شاید اگر تیم اقتصادی آقای روحانی در اختیار آقای جهانگیری می بود توفیقاتش خیلی بیشتر از وضعیت فعلی می شد.
*جهانگیری فردی پرکار و از مدیران کارکشته اقتصادی است او جاذبه بالایی دارد منتها الان کار او بسیار برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری سخت است چون خیلی در دولت آقای روحانی از توانمندی های او استفاده نشد و الان اگر نامزد انتخابات ریاست جمهوری شود کسانی که در ستادهای انتخاباتی دیگر نامزدها هستند حتی برخی اصلاح طلبان به او انتقاد کنند که «در همین دولت آقای روحانی چه کردی که حالا می خواهی نامزد انتخابات ریاست جمهوری 1400 شوی؟»، در این صورت آقای جهانگیری در یک دو راهی قرار می گیرد چون یا باید به دولت آقای روحانی حمله کند که از او پذیرفته نمی شود یا باید سکوت در پیش گیرد -که به نظر می رسد همین کار را انجام دهد- که این هم به نفعش نخواهد شد.
*آقای جهانگیری نامزد انتخابات ریاست جمهوری می شود ولو اینکه از همین الان بداند تأییدصلاحیت نمی شود. البته احتمال آنکه آقای جهانگیری تأییدصلاحیت نشود را ضعیف می دانم. او نامزد می شود تا نشان دهد اصلاح طلبان همچنان پای کار موضوع «انتخابات» در کشور هستند. یعنی تنها راه حل گشایش سیاسی در کشور را صندوق رأی می بینند.
رقیبی به نام لاریجانی
در همین باره روزنامه صبح نو در بخشی از گزارش امروز خود پیرامون کاندیداتوری جهانگیری نوشته است: اسحاق جهانگیری گرچه پشتوانه جریان رادیکال اصلاحات و به خصوص حمایت عمده اتحاد ملت و بخشی از کارگزاران را همراه خود میبیند اما علاوه بر راه سخت رقابت مقدماتی، برای رقابت نهایی هم با چالشهای فراوانی مواجه است که بزرگترین آنها پیوندخوردن او به دولت حسن روحانی است. او نماینده وضع موجود اقتصاد کشور است و حتی اگر حمایت نخبگان اصلاحات را هم به دست آورد، در مواجهه با عامه جامعه با سوالات بزرگی مواجه است. هرگونه پرخاش جهانگیری به دولت روحانی این سوال را پیش میآورد که اگر به این دولت انتقاد داشته چرا استعفا نکرده است. در غیر این صورت او باید خود را مقابل انبوه انتقادهای مردم قرار دهد؛ از قیمت مرغ و دلار گرفته تا ارز 4200 تومانی و تکهکلام مشهور «مردم یادتان هست».
او رقیب سخت و زیرکی به نام علی لاریجانی را پیش روی خود میبیند که از حمایت بخشهای مختلفی درون هیات امنا برخوردار است و به نظر نمیرسد که مایل باشد یك رقیب درونجبههای مانند جهانگیری داشته باشد. جبهه حامی لاریجانی گستردهتر از جهانگیری است. در میانه این رقابت، کار تشکیلات مدیریت اصلاحطلبان سختتر از همیشه است جز آنکه مدل رقابت با دو نامزد را به کرسی بنشانند و این دو فرد همزمان در صحنه حاضر باشند که میتواند به عنوان یک تاکتیک مورد نظر قرار گیرد که در این صورت احتمالا جهانگیری برای بار دوم باید نقش نامزد پوششی را ایفا کند. آیا لاریجانی ریسک چنین سناریویی را میپذیرد؟ و آیا در این صورت جهانگیری حاضر است نقش نامزد پوششی را ایفا کند؟ به این چالشها عدمتمکین محمدرضا عارف را هم اضافه کنید که به سختی کار اصلاحطلبان میافزاید.
اسحاق جهانگیری گرچه پشتوانه جریان رادیکال اصلاحات و به خصوص حمایت عمده اتحاد ملت و بخشی از کارگزاران را همراه خود میبیند اما علاوه بر راه سخت رقابت مقدماتی، برای رقابت نهایی هم با چالشهای فراوانی مواجه است که بزرگترین آنها پیوندخوردن او به دولت حسن روحانی است