دغدغه اصلي اصلاحطلبان مشارکت نکردن مردم در انتخابات است و اعتقاد داريم که مردم اگر مانند انتخابات اسفند 98 يا کمتر از آن در انتخابات 1400 شرکت کنند، کشور دچار آسيب جدي خواهد شد.
به گزارش شهدای ایران، محمدرضا خباز، فعال اصلاح طلب در گفتگو با روزنامه آرمان دغدغه اصلاح طلبان
را حضور در پای صندوق های رای عنوان کرده که اگر این اتفاق نیفتد و مشارکت
کاهش پیدا کند دشمنان به خصوص اسرائیل دندان طمع خود را تیز می کنند.
هرچند که همواره دغدغه دلسوزان نظام افزایش هرچه بیشتر مشارکت بوده است اما
این دروغ بزرگ اصلاح طلبان است که در پی افزایش مشارکت هستند؛ آن چیز که
برای این جریان ملاک است بازی های سیاسی و صرف پیروزی است. جریان اصلاحات
در سال 88 علی رغم مشارکت کم نظیر 85 درصدی، به دلیل شکست در انتخابات
شیرینی حضور مردم را تلخ کردند و علی رغم رفتار حماسی مردم، خود اصلاح
طلبان زمینه ساز پیاده سازی اهداف دشمن شدند. نکته دیگر آنکه اگر هم کاهش
مشارکتی بخواهد مانند انتخابات مجلس رخ دهد مستقیما به عملکرد مدیران بی
کفایت اصلاح طلب و اعتدالی طی سال های گذشته بر میگردد و اصلاح طلبان می
خواهند از رهگذر اینگونه اظهارات از بازی باخته پیش رو برای خودشان میوه
بچینند.
بخش هایی از اظهارات خباز را در ادامه خواهید خواند:
*دغدغه اصلي اصلاحطلبان مشارکت نکردن مردم در انتخابات است و اعتقاد داريم که مردم اگر مانند انتخابات اسفند 98 يا کمتر از آن در انتخابات 1400 شرکت کنند، کشور دچار آسيب جدي خواهد شد. ببينيد اگر مردم در انتخابات شرکت کنند و راي بالايي در صندوقهاي راي ريخته شود، قطعا باعث اين ميشود که انسجام درون کشور حفظ شود و از تفرقه و اختلاف انگيزيها در کشور جلوگيري ميکند. حضور مردم در انتخابات اتحاد بسيار خوبي در کشور ايجاد ميکند و قطعا به آن طرف مرزها سيگنالي ارسال ميشود که مردم ما با يکديگر همراه هستند و اختلافي وجود ندارد. اگر کسي قصد سوءاستفاده از کشور داشته باشد قطعا متوجه اين مساله خواهد شد که بايد با يک ملت روبهرو شود و نه يک جمعيت اندکي که در انتخابات شرکت کردهاند. ولي بعضي از اصولگرايان به صورت رسمي در حال حاضر و حتي در ماههاي گذشته اعلام کردند که مشارکت کردن اقليت مردم را دوست دارند. به طيف اصولگرا پيروز شدن در انتخابات اسفند 98 و حضور اندک مردم پاي صندوقهاي راي مزه داده است و براي آنها شرکت کردن يا نکردن مردم در انتخابات ديگر مهم نيست. آنها اعلام ميکنند که ما 20 درصد راي کف جامعه را داريم و رئيسجمهور با هر تعداد راي هم که انتخاب شود مهم نيست. اصلاحطلبان اعتقاد دارند که اول بايد براي حضور مردم در انتخابات تلاش کنيم و بعد به فکر خودمان باشيم.
*اين مساله يعني اينکه ما مردم را بيشتر پاي صندوقهاي راي بياوريم و مرحله دوم به فکر گروههاي سياسي باشيم، اما اگر رئيسجمهور با راي پايين مردم در انتخابات رياست جمهوري راي بياورد، حتي از هر جناحي هم باشد، طبيعي است که دندان طمع دشمن را بزرگ ميکند. مخصوصا رژيم صهيونيستي جنايتکار که در کنار کشور ما هر چند وقت يکباري فعاليت هاي احمقانهاي انجام ميدهد و بايد قطعا به فکر کشور باشيم.
*مردم بدانند که رئيسجمهور چه وظيفهاي دارد و قبل از رسيدن به قدرت به مردم تعهد کتبي ميدهد. نه اينکه با 4 تا مناظره و ايجاد جو مردم را پاي صندوق راي بياوريم. احتمال اينکه مردم ما سخنراني و جوسازي در انتخابات شرکت کنند بسيار ضعيف است. بهترين راه اين است که کانديداي رياست جمهوري اصلاحطلبان يک مانيفست داشته باشد و به مردم بگويد که اگر به من راي بدهيد، به شما تعهد کتبي ميدهم و با برنامهريزي اعلام شده مشکلات کشور را حل خواهم کرد. اصلاحطلبان به مردم با مانيفستي که ارائه ميکنند اعلام ميکنند که در سياست خارجي و داخلي و از همه مهمتر در بعد اقتصادي و حتي فرهنگي تعهد خواهند داد که در راستاي حل مشکلات آنها تلاش خواهند کرد. اصلاحطلبان با برنامهريزي در انتخابات شرکت خواهند کرد و با اين اميد که به اين طريق شايد بتوانند مردم را به شرکت کردن در انتخابات علاقهمند کنند. در مانيفستي که ما معرفي ميکنيم به مردم تعهد کتبي ميدهيم و رئيسجمهور در حد اختيارات خود به مردم تعهد کتبي ميدهند. هر رئيسجمهوري که بيش از اختيارات خود به مردم قول دهد قطعا بعدا نميتواند از صحبت خود دفاع کند و اين مساله به ضرر آنها تمام ميشود.
بخش هایی از اظهارات خباز را در ادامه خواهید خواند:
*دغدغه اصلي اصلاحطلبان مشارکت نکردن مردم در انتخابات است و اعتقاد داريم که مردم اگر مانند انتخابات اسفند 98 يا کمتر از آن در انتخابات 1400 شرکت کنند، کشور دچار آسيب جدي خواهد شد. ببينيد اگر مردم در انتخابات شرکت کنند و راي بالايي در صندوقهاي راي ريخته شود، قطعا باعث اين ميشود که انسجام درون کشور حفظ شود و از تفرقه و اختلاف انگيزيها در کشور جلوگيري ميکند. حضور مردم در انتخابات اتحاد بسيار خوبي در کشور ايجاد ميکند و قطعا به آن طرف مرزها سيگنالي ارسال ميشود که مردم ما با يکديگر همراه هستند و اختلافي وجود ندارد. اگر کسي قصد سوءاستفاده از کشور داشته باشد قطعا متوجه اين مساله خواهد شد که بايد با يک ملت روبهرو شود و نه يک جمعيت اندکي که در انتخابات شرکت کردهاند. ولي بعضي از اصولگرايان به صورت رسمي در حال حاضر و حتي در ماههاي گذشته اعلام کردند که مشارکت کردن اقليت مردم را دوست دارند. به طيف اصولگرا پيروز شدن در انتخابات اسفند 98 و حضور اندک مردم پاي صندوقهاي راي مزه داده است و براي آنها شرکت کردن يا نکردن مردم در انتخابات ديگر مهم نيست. آنها اعلام ميکنند که ما 20 درصد راي کف جامعه را داريم و رئيسجمهور با هر تعداد راي هم که انتخاب شود مهم نيست. اصلاحطلبان اعتقاد دارند که اول بايد براي حضور مردم در انتخابات تلاش کنيم و بعد به فکر خودمان باشيم.
*اين مساله يعني اينکه ما مردم را بيشتر پاي صندوقهاي راي بياوريم و مرحله دوم به فکر گروههاي سياسي باشيم، اما اگر رئيسجمهور با راي پايين مردم در انتخابات رياست جمهوري راي بياورد، حتي از هر جناحي هم باشد، طبيعي است که دندان طمع دشمن را بزرگ ميکند. مخصوصا رژيم صهيونيستي جنايتکار که در کنار کشور ما هر چند وقت يکباري فعاليت هاي احمقانهاي انجام ميدهد و بايد قطعا به فکر کشور باشيم.
*مردم بدانند که رئيسجمهور چه وظيفهاي دارد و قبل از رسيدن به قدرت به مردم تعهد کتبي ميدهد. نه اينکه با 4 تا مناظره و ايجاد جو مردم را پاي صندوق راي بياوريم. احتمال اينکه مردم ما سخنراني و جوسازي در انتخابات شرکت کنند بسيار ضعيف است. بهترين راه اين است که کانديداي رياست جمهوري اصلاحطلبان يک مانيفست داشته باشد و به مردم بگويد که اگر به من راي بدهيد، به شما تعهد کتبي ميدهم و با برنامهريزي اعلام شده مشکلات کشور را حل خواهم کرد. اصلاحطلبان به مردم با مانيفستي که ارائه ميکنند اعلام ميکنند که در سياست خارجي و داخلي و از همه مهمتر در بعد اقتصادي و حتي فرهنگي تعهد خواهند داد که در راستاي حل مشکلات آنها تلاش خواهند کرد. اصلاحطلبان با برنامهريزي در انتخابات شرکت خواهند کرد و با اين اميد که به اين طريق شايد بتوانند مردم را به شرکت کردن در انتخابات علاقهمند کنند. در مانيفستي که ما معرفي ميکنيم به مردم تعهد کتبي ميدهيم و رئيسجمهور در حد اختيارات خود به مردم تعهد کتبي ميدهند. هر رئيسجمهوري که بيش از اختيارات خود به مردم قول دهد قطعا بعدا نميتواند از صحبت خود دفاع کند و اين مساله به ضرر آنها تمام ميشود.