سابقه «شیخالوزرا» کابینه «تدبیر و امید» در عرصه سیاست ایرانی باعث شده تا او به خوبی با مشکلات فعالیت در ایران آشنا باشد و احتمالا این روزها هم بهتر از هر کسی میداند که شرایط پیش روی رییسجمهوری آینده ایران چگونه است. زنگنه از جمله نیروهای خوبی است که عاقلانه فکر میکند و عاقلانه هم عمل میکند و رویکردی عقلانی مبتنی بر تغییرات دارد».
به گزارش شهدای ایران، روزنامه اعتماد در گزارشی با عنوان
«شیخ الوزرا به پاستور می رود؟» نوشت:«بیژن نامدارزنگنه که چندی پیش خود
احتمال حضور در انتخابات ۱۴۰۰ را رد کرده بود اما حالا خبرنگار «اعتماد»
مطلع شده که دوباره چند روزی است که نامش در برخی محافل شنیده میشود.
زنگنه معروف به «شیخالوزرا» یکی از مهرههای کلیدی کابینه حسن روحانی به
شمار میرود... آنگونه که گفته میشود عملکرد زنگنه مورد رضایت روحانی بوده است».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«سابقه «شیخالوزرا» کابینه «تدبیر و امید» در عرصه سیاست ایرانی باعث شده تا او به خوبی با مشکلات فعالیت در ایران آشنا باشد و احتمالا این روزها هم بهتر از هر کسی میداند که شرایط پیش روی رییسجمهوری آینده ایران چگونه است...زنگنه در مراسم افتتاح یکی از پروژههای نفتی ایران گفته بود:"...من میدانم چگونه میتوان ایران را ساخت"...زنگنه از جمله نیروهای خوبی است که عاقلانه فکر میکند و عاقلانه هم عمل میکند و رویکردی عقلانی مبتنی بر تغییرات دارد».
بر اساس گزارش مشرق، بیژن زنگنه که
اصلاح طلبان او را «شیخ الوزرا» و «ژنرال» مینامند، همان وزیری است که در
زمان آتش سوزی یکی از مخازن نفتا پتروشیمی بوعلی در واکنش به طولانی شدن
آتش سوزی گفته بود «محتویات که بسوزد آتش خودش خاموش میشود»!
«بیژن زنگنه» که از سال ۵۹ تا ۹۹ – به استثنای ۸ سال- یا وزیر بوده و یا معاون وزیر، پیش از این تاکید کرده بود که «هیچ اعتقادی به ساخت پالایشگاه ندارم»! و «باید بنزین از خارج وارد شود»!
چندی پیش «علی خضریان» نماینده مجلس در مطلبی نوشته بود:«خسارت ۴۰ میلیارد دلاری به کشور با روی کار آمدن دولت یازدهم و آغاز دوباره دوران ریاست بیژن زنگنه بر وزارت نفت ، با دستور مستقیم ایشان مبنی بر فسخ قرارداد با شرکت داخلی، توسعه میدان مشترک فاز ۱۱ پارس جنوبی به امید وارد کردن شرکتهای خارجی، از جمله توتال بد قول و بد عملکرد، به مدت ۷ سال متوقف گردید. ضمن اینکه اقدامی نیز در خصوص توسعه و تولید از میادین مشترک فرزاد A و B صورت نپذیرفته است و از بابت این عدمالنفع، خسارت ۴۰میلیارد دلاری به کشور وارد شده است».
زنگنه از اعضای ارشد ستاد میرحسین موسوی در سال ۸۸ بود. در دوران مدیریت زنگنه در دولت روحانی، حذف سهمیهبندی سوخت موجب افزایش مصرف و قاچاق تا بیست میلیون لیتر در روز شد. در این دوره، فقط خسارت قاچاق سوخت، روزانه ۱۰۰ میلیارد تومان بوده که کارشناسان مقدار نهایی خسارت قاچاق سوخت در دولت روحانی را حداقل ۱۴۴ هزار میلیارد تومان برآورد کردهاند.
زنگنه علیرغم ارائه دلایل فنی و کارشناسی از سوی کارشناسان و صاحبنظران مبنی بر سابقه سیاه شرکت فرانسوی توتال، با این شرکت بدسابقه قرارداد بست و در نهایت، توتال پس از گرفتن اطلاعات سرّی وزارت نفت درباره پارس جنوبی، در اقدامی مسبوق به سابقه، بدون پرداخت هیچ خسارتی، قرارداد را یکطرفه فسخ کرد و با اطلاعات دقیقتر، به غارت مخازن مشترک با قطر اقدام کرد.
توتال متهم است که در مقطع وزارت زنگنه در دولت اصلاحات، به تیمی که «مهدی هاشمی» در رأس مدیریت آن قرار داشته، رشوه ۳۰ میلیون دلاری داده است. توتال به همین دلیل در دادگاه فرانسه به جریمه ۵۰۰ هزار یورویی محکوم شد.
علاوه بر این، زنگنه نقش بسیار مهمی در قرارداد خسارت بار کرسنت دارد. ایران در پرونده کرسنت تا مرز جریمه شدن ۱۴ میلیارد دلاری پیش رفته است. صادرات گاز مجانی به ترکیه، تنها یکی از نتایج خسارت بار و البته حقارت بار قرارداد کرسنت در زمان وزارت زنگنه است.
«صادق زیباکلام» فعال سیاسی اصلاح طلب چندی پیش در یادداشتی در روزنامه شرق نوشته بود:«اصولگرایان...ادبیات سیاسیشان سرشار از مفاهیمی مانند «جوانگرایی»، «مدیریت جهادی»، «مبارزه با فساد» و امثال این شده است...اما اصلاح طلبان...حتی در حد و اندازه ظاهری هم نتوانستهاند تغییر و تحولی در ادبیات و گفتمان سیاسیشان ایجاد کنند.
نه در تغییر چهرهها و نه در فرایند نوسازی گفتمان سیاسی، آنان نتوانستهاند دستکم به اندازه اصولگرایان خودی نشان دهند».
این روزنامه اصلاح طلب در ادامه نوشت:«سابقه «شیخالوزرا» کابینه «تدبیر و امید» در عرصه سیاست ایرانی باعث شده تا او به خوبی با مشکلات فعالیت در ایران آشنا باشد و احتمالا این روزها هم بهتر از هر کسی میداند که شرایط پیش روی رییسجمهوری آینده ایران چگونه است...زنگنه در مراسم افتتاح یکی از پروژههای نفتی ایران گفته بود:"...من میدانم چگونه میتوان ایران را ساخت"...زنگنه از جمله نیروهای خوبی است که عاقلانه فکر میکند و عاقلانه هم عمل میکند و رویکردی عقلانی مبتنی بر تغییرات دارد».
«بیژن زنگنه» که از سال ۵۹ تا ۹۹ – به استثنای ۸ سال- یا وزیر بوده و یا معاون وزیر، پیش از این تاکید کرده بود که «هیچ اعتقادی به ساخت پالایشگاه ندارم»! و «باید بنزین از خارج وارد شود»!
چندی پیش «علی خضریان» نماینده مجلس در مطلبی نوشته بود:«خسارت ۴۰ میلیارد دلاری به کشور با روی کار آمدن دولت یازدهم و آغاز دوباره دوران ریاست بیژن زنگنه بر وزارت نفت ، با دستور مستقیم ایشان مبنی بر فسخ قرارداد با شرکت داخلی، توسعه میدان مشترک فاز ۱۱ پارس جنوبی به امید وارد کردن شرکتهای خارجی، از جمله توتال بد قول و بد عملکرد، به مدت ۷ سال متوقف گردید. ضمن اینکه اقدامی نیز در خصوص توسعه و تولید از میادین مشترک فرزاد A و B صورت نپذیرفته است و از بابت این عدمالنفع، خسارت ۴۰میلیارد دلاری به کشور وارد شده است».
زنگنه از اعضای ارشد ستاد میرحسین موسوی در سال ۸۸ بود. در دوران مدیریت زنگنه در دولت روحانی، حذف سهمیهبندی سوخت موجب افزایش مصرف و قاچاق تا بیست میلیون لیتر در روز شد. در این دوره، فقط خسارت قاچاق سوخت، روزانه ۱۰۰ میلیارد تومان بوده که کارشناسان مقدار نهایی خسارت قاچاق سوخت در دولت روحانی را حداقل ۱۴۴ هزار میلیارد تومان برآورد کردهاند.
زنگنه علیرغم ارائه دلایل فنی و کارشناسی از سوی کارشناسان و صاحبنظران مبنی بر سابقه سیاه شرکت فرانسوی توتال، با این شرکت بدسابقه قرارداد بست و در نهایت، توتال پس از گرفتن اطلاعات سرّی وزارت نفت درباره پارس جنوبی، در اقدامی مسبوق به سابقه، بدون پرداخت هیچ خسارتی، قرارداد را یکطرفه فسخ کرد و با اطلاعات دقیقتر، به غارت مخازن مشترک با قطر اقدام کرد.
توتال متهم است که در مقطع وزارت زنگنه در دولت اصلاحات، به تیمی که «مهدی هاشمی» در رأس مدیریت آن قرار داشته، رشوه ۳۰ میلیون دلاری داده است. توتال به همین دلیل در دادگاه فرانسه به جریمه ۵۰۰ هزار یورویی محکوم شد.
علاوه بر این، زنگنه نقش بسیار مهمی در قرارداد خسارت بار کرسنت دارد. ایران در پرونده کرسنت تا مرز جریمه شدن ۱۴ میلیارد دلاری پیش رفته است. صادرات گاز مجانی به ترکیه، تنها یکی از نتایج خسارت بار و البته حقارت بار قرارداد کرسنت در زمان وزارت زنگنه است.
«صادق زیباکلام» فعال سیاسی اصلاح طلب چندی پیش در یادداشتی در روزنامه شرق نوشته بود:«اصولگرایان...ادبیات سیاسیشان سرشار از مفاهیمی مانند «جوانگرایی»، «مدیریت جهادی»، «مبارزه با فساد» و امثال این شده است...اما اصلاح طلبان...حتی در حد و اندازه ظاهری هم نتوانستهاند تغییر و تحولی در ادبیات و گفتمان سیاسیشان ایجاد کنند.
نه در تغییر چهرهها و نه در فرایند نوسازی گفتمان سیاسی، آنان نتوانستهاند دستکم به اندازه اصولگرایان خودی نشان دهند».