اعترافات جالب همزمان با عطش ابقا در قدرت؛
هر وقت اصلاح طلبان از عدم تمایل برای رسیدن به پاستور می گویند عطشان برای این جایگاه بیشتر احساس و نمایان می شود.
به گزارش شهدای ایران، اصلاح طلبان خیلی وقت است که دلواپس انتخابات آینده ریاست جمهوری هستند و
از همین باب حالت استیصال و پریشانی در در رفتار اعضای این جریان سیاسی موج
می زند. حالا هر وقت موضوع انتخابات ریاست جمهوری 1400 مطرح می شود اصلاح
طلبان این مسئله را با دست پس میزنند و با پا پیش می کشند.
رفتارشناسی این جماعت سیاسی به خوبی نشان دهنده یک رفتار کاملا دوپهلو است. یعنی در ظاهر از آن دوری و خودداری می کنند و خود را بی میل نشان می دهند اما در واقع آنرا با دل و جان می خواهند و به آن تمایل ویژه ای دارند.
توئیت «علی جنتی» وزیر اسبق ارشاد اسلامی درباره انتخابات 1400 مبین همین موضوع و رفتار است. وی در این باره بیان می کند: «من فکر میکنم با توجه به مشکلات عدیدهای که کشور با آن روبهرو است، اعم از تحریمهای شکننده، تنگناهای اقتصادی، نارضایتی عمومی ناشی از مشکلات معیشتی، محدودیت اختیارات رئیسجمهور در اتخاذ تصمیم در سیاست خارجی و داخلی، هرکس هوس نامزدی ۱۴۰۰ را داشته باشد، باید در میزان عقلش شک کرد».
هر چند که بایستی گفت که این مشکلات درواقع به مدیریت و عملکرد مدیران دولت های یازدهم و دوازدهم از جمله علی جنتی که روزگاری بر مسند وزارت ارشاد تکیه می زد، باز می گردد.
در همین رابطه، محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران گفت: «آدم عاقل دیگر در این اوضاع نامزد ریاستجمهوری نخواهد شد و من هم نامزد نمیشوم...!»
محمود واعظی، نزدیک ترین چهره به روحانی هم در پاسخ به این سوال که شما برای انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدا نمیشوید؟، گفته بود: خیر، مگه من بیکارم گزینه کاندیداتوری باشم.
اعترافی بزرگ درباره وضعیت کشور آنهم بعد از هفت سال و اندی روی کار آمدن دولت مورد حمایت اصلاح طلبان از سخنان این دو فرد نزدیک به دولت و اصلاح طلبان بر می آید. درواقع آنها معترف هستند که کشور پس از دولت دوازدهم بسیار مشکل داشته و با یک زیان انباشته و تلنبار شدن مشکلات روبرو هستیم که حتی خود اعضای این جناح سیاسی هم برای تحویل گرفتن مدیریت آن هراس دارند. این اعتراف بزرگی است که به واقع رئیس جمهور بعدی کار بسیار سختی را با توجه به میراثی که دولت های روحانی برای آن باقی گذاشته، پیش رو دارد.
«زهرا شجاعی»، فعال اصلاحطلب و رئیس مرکز امور مشارکت زنان در دولت اصلاحات در بخشی از مصاحبه مهرماه خود با روزنامه آرمان امروز گفته است: «واقعا اکنون در «برهه حساسی» قرار داریم و دیگر این برهه طنز و شوخی نیست. بنابراین برای حفظ نظام و کشور که میهن و خاک همه ایرانیان است باید تلاش کرد. هر نوع تغییر یا هر نوع نقص و ناکارآمدی دولت روحانی و رفتن آن، به معنای آمدن یک دولت قوی و کارآمد؛ حتی از یک جریان و طیف سیاسی دیگری، نخواهد بود. »
اما از سوی دیگر شاهد نوعی تلاش و شوق برای ورود به انتخابات هستیم. اگرچه محسن هاشمی بیان می کند که قصدی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری در 1400 ندارد اما حزب متبوع وی یعنی کارگزاران اخیرا لیست 20 نفره ای را به یکی از خبرگزاری های اصلاح طلب داده که نشان می دهد این جناح سیاسی از چندی پیش به دنبال حضور در انتخابات آتی است.
جالب است که نام محسن هاشمی نیز به عنوان یکی از کاندیداهای لیست 20 نفره وجود دارد. اینکه کارگزاران به عنوان تنها یکی از احزاب مطرح اصلاح طلب لیست 20 نفره از کاندیداهای احتمالی ارائه می دهد نشان از تلاش شدید این جناح سیاسی برای راهیابی دوباره به پاستور دارد.
از سوی دیگر رسانه های اصلاح طلب خصوصا روزنامه شرق این روزها با راهیابی «جو بایدن» به کاخ سفید تبلیغات زاید الوصفی در خصوص کاندیداتوری «محمد جواد ظریف» با راهبرد مذاکره مجدد با کدخدا انجام می دهند.
بنابراین تناقض های اصلاح طلبان در حوزه رفتار انتخاباتی بسیار مشهود است. آنچه این جریان سیاسی را نگران کرده است ریزش شدید اعتبار اجتماعی است اما عطش ماندن در قدرت هنوز در اصلاح طلبان وجود دارد؛ هر چند که به خوبی می دانند با نوع مدیریتی که در این چند ساله داشته اند تقریبا یک زمین سوخته به عنوان میراث برای دولت آینده باقی گذاشته اند.
در این خصوص شاهد نوعی چندشخصیتی سیاسی اصلاح طلبان هستیم. این تناقض های رفتاری هم از تمایلات و منافع سیاسی جناحی این جریان در برابر واقعیت و وضعیت موجود نشات می گیرد. اصلاح طلبان به خوبی می دانند که دیگر اعتبار چندانی میان مردم ندارند؛ انتخابات مجلس شورای اسلامی یازدهم این موضوع را به عینه برای آنان ثابت کرد اما تمایلات سیاسی و عطش قدرت در این جریان سیاسی نه تنها هر روز فروکش نمی کند بلکه شعله ور تر می شود.
همین امر باعث تناقض جدی رفتاری اعضای این جریان سیاسی است که با نادیده گرفتن واقعیت سعی می کنند ظاهر را حفظ کنند. اما اصلاح طلبان هر وقت از عدم تمایل برای رسیدن به پاستور می گویند عطشان برای این جایگاه بیشتر احساس و نمایان می شود و هر وقت نسبت به وضعیتی که نوع مدیریت و عملکرد آنها در کشور بوجود آورده امتناع و فرار می کنند بازهم در جای دیگر بیشتر به این موضوع اعتراف می کنند. به هر جهت این جریان سیاسی با واقعیت و تمایلات سیاسی خود در جدال است.
رفتارشناسی این جماعت سیاسی به خوبی نشان دهنده یک رفتار کاملا دوپهلو است. یعنی در ظاهر از آن دوری و خودداری می کنند و خود را بی میل نشان می دهند اما در واقع آنرا با دل و جان می خواهند و به آن تمایل ویژه ای دارند.
توئیت «علی جنتی» وزیر اسبق ارشاد اسلامی درباره انتخابات 1400 مبین همین موضوع و رفتار است. وی در این باره بیان می کند: «من فکر میکنم با توجه به مشکلات عدیدهای که کشور با آن روبهرو است، اعم از تحریمهای شکننده، تنگناهای اقتصادی، نارضایتی عمومی ناشی از مشکلات معیشتی، محدودیت اختیارات رئیسجمهور در اتخاذ تصمیم در سیاست خارجی و داخلی، هرکس هوس نامزدی ۱۴۰۰ را داشته باشد، باید در میزان عقلش شک کرد».
هر چند که بایستی گفت که این مشکلات درواقع به مدیریت و عملکرد مدیران دولت های یازدهم و دوازدهم از جمله علی جنتی که روزگاری بر مسند وزارت ارشاد تکیه می زد، باز می گردد.
در همین رابطه، محسن هاشمی رئیس شورای شهر تهران گفت: «آدم عاقل دیگر در این اوضاع نامزد ریاستجمهوری نخواهد شد و من هم نامزد نمیشوم...!»
محمود واعظی، نزدیک ترین چهره به روحانی هم در پاسخ به این سوال که شما برای انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدا نمیشوید؟، گفته بود: خیر، مگه من بیکارم گزینه کاندیداتوری باشم.
اعترافی بزرگ درباره وضعیت کشور آنهم بعد از هفت سال و اندی روی کار آمدن دولت مورد حمایت اصلاح طلبان از سخنان این دو فرد نزدیک به دولت و اصلاح طلبان بر می آید. درواقع آنها معترف هستند که کشور پس از دولت دوازدهم بسیار مشکل داشته و با یک زیان انباشته و تلنبار شدن مشکلات روبرو هستیم که حتی خود اعضای این جناح سیاسی هم برای تحویل گرفتن مدیریت آن هراس دارند. این اعتراف بزرگی است که به واقع رئیس جمهور بعدی کار بسیار سختی را با توجه به میراثی که دولت های روحانی برای آن باقی گذاشته، پیش رو دارد.
«زهرا شجاعی»، فعال اصلاحطلب و رئیس مرکز امور مشارکت زنان در دولت اصلاحات در بخشی از مصاحبه مهرماه خود با روزنامه آرمان امروز گفته است: «واقعا اکنون در «برهه حساسی» قرار داریم و دیگر این برهه طنز و شوخی نیست. بنابراین برای حفظ نظام و کشور که میهن و خاک همه ایرانیان است باید تلاش کرد. هر نوع تغییر یا هر نوع نقص و ناکارآمدی دولت روحانی و رفتن آن، به معنای آمدن یک دولت قوی و کارآمد؛ حتی از یک جریان و طیف سیاسی دیگری، نخواهد بود. »
اما از سوی دیگر شاهد نوعی تلاش و شوق برای ورود به انتخابات هستیم. اگرچه محسن هاشمی بیان می کند که قصدی برای کاندیداتوری ریاست جمهوری در 1400 ندارد اما حزب متبوع وی یعنی کارگزاران اخیرا لیست 20 نفره ای را به یکی از خبرگزاری های اصلاح طلب داده که نشان می دهد این جناح سیاسی از چندی پیش به دنبال حضور در انتخابات آتی است.
جالب است که نام محسن هاشمی نیز به عنوان یکی از کاندیداهای لیست 20 نفره وجود دارد. اینکه کارگزاران به عنوان تنها یکی از احزاب مطرح اصلاح طلب لیست 20 نفره از کاندیداهای احتمالی ارائه می دهد نشان از تلاش شدید این جناح سیاسی برای راهیابی دوباره به پاستور دارد.
از سوی دیگر رسانه های اصلاح طلب خصوصا روزنامه شرق این روزها با راهیابی «جو بایدن» به کاخ سفید تبلیغات زاید الوصفی در خصوص کاندیداتوری «محمد جواد ظریف» با راهبرد مذاکره مجدد با کدخدا انجام می دهند.
بنابراین تناقض های اصلاح طلبان در حوزه رفتار انتخاباتی بسیار مشهود است. آنچه این جریان سیاسی را نگران کرده است ریزش شدید اعتبار اجتماعی است اما عطش ماندن در قدرت هنوز در اصلاح طلبان وجود دارد؛ هر چند که به خوبی می دانند با نوع مدیریتی که در این چند ساله داشته اند تقریبا یک زمین سوخته به عنوان میراث برای دولت آینده باقی گذاشته اند.
در این خصوص شاهد نوعی چندشخصیتی سیاسی اصلاح طلبان هستیم. این تناقض های رفتاری هم از تمایلات و منافع سیاسی جناحی این جریان در برابر واقعیت و وضعیت موجود نشات می گیرد. اصلاح طلبان به خوبی می دانند که دیگر اعتبار چندانی میان مردم ندارند؛ انتخابات مجلس شورای اسلامی یازدهم این موضوع را به عینه برای آنان ثابت کرد اما تمایلات سیاسی و عطش قدرت در این جریان سیاسی نه تنها هر روز فروکش نمی کند بلکه شعله ور تر می شود.
همین امر باعث تناقض جدی رفتاری اعضای این جریان سیاسی است که با نادیده گرفتن واقعیت سعی می کنند ظاهر را حفظ کنند. اما اصلاح طلبان هر وقت از عدم تمایل برای رسیدن به پاستور می گویند عطشان برای این جایگاه بیشتر احساس و نمایان می شود و هر وقت نسبت به وضعیتی که نوع مدیریت و عملکرد آنها در کشور بوجود آورده امتناع و فرار می کنند بازهم در جای دیگر بیشتر به این موضوع اعتراف می کنند. به هر جهت این جریان سیاسی با واقعیت و تمایلات سیاسی خود در جدال است.