دبير كل جبهه پايداری بیان کرد:
دبيركل جبهه پايداری با بيان اينكه در انتخابات ۱۴۰۰ اشخاص خط قرمز برای اين جبهه نيستند، گفت: ما مشكل شخصی با كسی نداريم ولی معتقديم معيار بايد تطابق با مبانی و شاخصها باشد.
به گزارش شهدای ایران، حدود ۷ ماه تا دوازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري باقيمانده است و قاعدتاً ماهها و هفتههاي پيش رو با رايزنيهاي جريانهاي سياسي براي رسيدن به گزينه نهايي انتخابات همراه خواهد بود؛ از فعاليت اصلاحطلبان و دولتيها گرفته تا برنامه اصولگريان براي ۱۴۰۰ روز به روز جديتر از گذشته مطرح خواهد شد.
به گزارش رجانیوز، در اين ميان، جبهه پايداري به عنوان يكي از گروههاي جريان اصولگرا براي ورود به انتخابات ۱۴۰۰ برنامههاي خواهد داشت. براي روشن شدن برنامه اين تشكل سياسي براي انتخابات ۱۴۰۰ با حجتالاسلام آقاتهراني دبيركل جبهه پايداري به گفتوگو نشستيم كه متن اين گفتوگو از نظرتان ميگذرد.
دبيركل جبهه پايداري در اين گفتوگو تاكيد كرد كه هنوز جبهه پايداري به صورت مشخص و مصداقي وارد انتخابات نشده اما اميدوار است كه همانند انتخابات پيشين، با ساير گروههاي اصولگرا به نتيجه واحد برسند؛ آقاتهراني گفت كه برخلاف تصورات موجود، رابطه صميمانهاي با آقاي قاليباف دارد و اين تلقي كه قاليباف خط قرمز پايداري باشد، اصلا درست نيست.
دبيركل جبهه پايداري همچنين ميگويد كه تشكل متبوعش دنبال دولتي جوان و حزب اللهي است كه به گفته او علاوه بر تدين و انقلابيگري، اهل عمل، عقلانيت و كارآمدي براي رفع مشكلات كشور با استفاده از توان و ظرفيتهاي داخلي باشد. او معتقد است كه توجه به بيگانگان و چشم دوختن به امثال ترامپ يا بايدن منجر به رفع مشكلات كشور نخواهد شد و جريانهاي سياسي كشور بايد روي گزينه توانمند تكيه كنند.
آقاتهراني كه ميگويد كه دوران اصولگرايي و اصلاحطلبي تمام شده، مدلهاي سنتي اصولگرايان را هم فاقد اعتبار ميداند و در عين حال تاكيد ميكند كه نيروهاي انقلابي براي ۱۴۰۰ دچار قحط رجال نشده است؛ آقاتهراني حاضر نميشود از اين گزينههاي كه او ميگويد براي مديريت كشور اصلح هستند اسمي ببرد اما ميگويد كه برخي هستند اصلح اما بيتمايل به كانديداتوري در ۱۴۰۰
متن كامل اين گفتوگو بدين شرح است:
كم كم بحث انتخابات ۱۴۰۰ خيلي جدي و داغ مي شود؛ بالاخره جبهه پايداري تجربهاي از انتخابات گذشته داشته است، فكر ميكنيد با توجه به تجربه سه، چهار دوره اي گذشته، جبهه پايداري چه مدلي را براي ۱۴۰۰ انتخاب خواهد كرد؟ شما همان مدل و روش سابق را دنبال خواهيد كرد يا نه، بر اساس تجربيات قبلي، روش جديدي را دنبال خواهيد كرد؟
از اينكه توفيق دارم خدمت شما باشم خدا را شكر ميكنم. انشاالله اين مصاحبه مفيد باشد براي عزيزاني كه مطالعه ميكنند. ببينيد ما تجارب زيادي طي اين ۴۰ سال گذشته پيدا كرديم كه دولتهاي مختلف آمدند؛ گروه هاي مختلفي آمدند و كارهايشان و شعارهايشان و حرفهايشان را ديديم؛ فكر ميكنم در آينده به اين سمت ميرويم كه يك دولت جوان حزباللهي و انقلابي داشته باشيم و ما نيز به عنوان جبهه پايداري دنبال پيروزي يك دولت جوان حزباللهي و انقلابي هستيم و اين محور برنامه ما براي انتخابات ۱۴۰۰ است.
در اين دولت نه از تدبير خبري بود و نه از اميد
تعريف شما از دولت جوان به طور مشخص چيست؟ رئيسجمهور جوان به لحاظ سني يا كابينه جوان مدنظرتان است؟
فقط سن نيست. بيشتر فكر جوان بايد داشته باشد. بعضي ها ممكن است جوان باشند ولي فكرشان خيلي خسته و پير باشد؛ ممكن است به لحاظ سني جوان باشند اما تماماً دنباله رو همان افكاري باشد كه مربوط به گذشته است و اصطلاحاً دورهاش تمام شده و جوابگوي مسائل امروز نيست.
بايد يك عده اي بيايند كه اهل ايده نو، كار و دويدن باشند. امروز بايد همگي تلاش كنيم تا شرايط را براي روي كار آمدن يك دولت جوان و حزباللهي فراهم كنيم. از بچه هاي كه واقعا اين كاره هستند دعوت ميكنيم پاي كار بيايند و افرادي كه مي توانند، خلاقيت داشته باشند بايستند و بدوند و مشكلات مردم و كشور را حل كنند. بايد دولتي سركار بياييد كه مردم برايش مهم باشد؛ درد مردم را احساس و لمس كند و بفهمد وضعيت كشور چگونه است و مشكل مردم چيست.
متاسفانه در اين دوره، برخي آمدند، به نام انقلاب اسلامي و با شعار تدبير و اميد. به جاي دل بستن به مردم و اعتماد به آنها، به ديگران دلبستند و اعتماد كردند. خودشان و نيروهايشان به ظرفيتها و توان داخلي اعتماد نداشتند و ندارند. تجربه اين دولت به ويژه براي ما تجربه خوبي بود گرچه واقعا همگي به ويژه مردم، در اين دوره به زحمت افتادند و اذيت شدند. در حاليكه دولت شعارهاي خوبي داده بود و گفته بود كه دولت تدبير و اميد را در دستور كار داريم اما در عمل نه از تدبير خبري بود و نه از اميد.
يك عدهاي را آوردند در كابينه كه اغلب هم سنين بالايي داشتند و انرژي لازم براي تلاش مداوم و دويدن را نداشتند و هم اينكه متاسفانه افكارشان پر از مفاهيم ليبرالي و يا حتي نئوليبرالي بود كه در واقع اينطور ميشود گفت به معناي دقيق كلمه، "ليبرالهاي خسته" بودند.
مسئولين سياست خارجي دولت هم كه اغلب مشغول روياپردازي بودند و در مواجهه با آمريكا، با خوش خيالي مفرط رفتار ميكردند؛ غافل از اينكه عرصه روابط خارجي، عرصه واقعيات است نه انتزاعيات. واقعيت هم اين بود كه آمريكاييها همواره غير قابل اعتماده بودند و هستند.
دريك كلمه اگر بخواهم برايند عملكرد دولت را توصيف كنم، بايد اينطور بگويم كه دولت فعلي، بيشتر دولت حرف است. ما دولتي ميخواهيم كه داراي خلاقيت باشد و در يك كلمه: دولت عمل باشد.
دولت آينده بايد براي اداره كشور ايدههاي نو داشته باشد
با توصيفي كه شما داشتيد؛ ظاهرا عملگرايي(البته نه به معناي فلسفياش) يكي از اولويتهاي مهم جبهه پايداري است؟
بله. بايد اهل عمل، خلاقيت و ابتكار باشد. مردمي باشد و اين روشن است. اهل تشريفات نباشد با مردم باشند؛ مردم را بفهمد و مشكلات را درك كند. دولت بايد براي اداره كشور، ايدههاي نو را به كار ببندد و مانند دولت آقاي روحاني فقط دنبال كارهاي تكراري نباشد.
در واقع دو دولت آقاي روحاني با نسخههاي كهنه و قديمي، به سراغ دردها و مسائل نو رفته بود كه با اين شرايط شكست سياستهاي دولت، محتمل بنظر ميرسيد كه خب شرايط امروز به خوبي گوياي اين است كه نسخههاي آقايان تا چه اندازه از باز كردن گرههاي موجود عاجز بوده است.
فرموديد كه دولت فعلي تجربه خوبي براي شما بوده است. بالاخره شما اكنون نماينده مجلس هستيد و گفته بوديد كه دولت را وادار به كار كردن خواهيد كرد. الان كه چند ماه پاياني دولت است شما چه اقدامي براي وادار كردن دولت به كار كردهايد؟
ما در اين دو دولت واقعا فرصت هاي زيادي از دست داده ايم. خيلي كارها مي توانستيم بكنيم كه در سايه رخوت حاكم بر دولت، مشورت ناپذيري اعضاي اصلي دولت و نگاه افراطي به خارج از مرزها، متاسفانه انجام نشد. ولي به عقيده من در همين چند ماه پاياني هم ميتوانند خيلي كارها را انجام دهند؛ لكن هنوز خيلي حال كار را مشاهده نميكنيم.
دولت، مثل بيماري ميماند كه متوجه بيماري نيست و هرچه ميگويند، پرهيز نميكند؛ دارو مصرف نميكند و اصلا به ديگران اعتنايي نميكند.
تلاش ما در مجلس اين است كه اين دولت را بهخط كنيم اما واقعا وقتي ماشيني كه خاموش است را بخواهيد با هل دادن روشن كنيد، زماني روشن ميشود كه استارت بزنيد اما وقتي باطري خوابيده و دينام هم خيلي درست كار نميكند، ماشين را هلهم بدهيد، شايد روشن شود ولي حتما خيلي خوب كار نميكند.
مجلس دارد شبانهروزي تلاش ميكند. حتي در مواردي ايجاد هماهنگي بين وزرا و وزارتخانهها را كه از وظائف اصلي و مسلم ديگران است را مجلس دارد انجام ميدهد و تلاش ميكند اين خلاء را پر كند.
مشخصاً جبهه پايداري از اين سه چهار دوره انتخابات چه درسي گرفته و چه كاري مي خواهد بكند؟ چه مدلي براي ورود به انتخابات ۱۴۰۰ در نظر گرفته است؟
اگر دنبال يك مدل باشيد كه مثلا مولفه هاي رئيس جمهور يا دولت خوب را پيدا كنيد خيلي بحث ميخواهد كه چه ويژگي هايي داشته باشد. اما بخواهيم در يك كلمه بگوييم من فكر مي كنم بايد داراي "عقلانيت" جدي باشد. اصطلاحي بين ما طلبه ها هست كه ميگوييم فرد بايد يا عقل متصل داشته باشد يا عقل منفصل. يا خودش بايد بفهمي چكار كند يا اگر خودش هم نمي فهمد يا نمي شود يا نمي تواند، عقل منفصل داشته باشد به اين معنا كه از انديشه ديگران بهره ببرد. اگر عقل متصل نداريد عقل منفصل داشته باشيد.
هر كسي عقلش به يك اندازه اي مي رسد و محدود است لذا بايد عقلها را كنار هم بگذاريم. ما در مجلس يازدهم ۱۵۰ جوان در مجلس داريم كه مي خواهند كاري كنند و مردم هم اميدشان به اين مجلس است.
درست يا غلط، دولت نشان داده به وعده هايي كه داده عمل نكرده است. مردم از مجلس توقع دارند و چشمشان به مجلس است. من تا به حال سرغ نداشتم هواداران استقلال و پرسپولس هم در مقابل مجلس تجمع كنند. بچه هاي ورزشي مي آيند و اعتراض ميكنند به عملكرد دولت. بندگان خدا به هردري زدند، ديدند اين در باز نمي شود و كسي هم نيست كه حداقل جوابشان را بدهد.
اين تجمعاتي كه گروهها و اصناف مختلف روزانه جلوي مجلس انجام ميشود هم بخاطر همين اميدي است كه به وكلاي خود دارند وگرنه چرا نميروند در پاستور تجمع كنند؟
معتقدم جريانات مخالف مجلس يازدهم هم ميدانند كه مردم تا حدودي به كارامدي اين مجلس اميدوارند و ميبينند كه واقعا دارد تلاش ميكند تا دولت را سر خط كند. لذا تلاش ميكنند تا هر روز با ايجاد يك حاشيه جديد، مجلس را از چشم مردم بياندازد.
يعني با تشكيل يك دولتي كه به تعبير شما عملگرا، عاقل و جوان حزباللهي مسئله حل خواهد شد؟
بله، ما حتي ميبينيم، وزرا با همديگر همخواني ندارند. برخي مشكلات با يك جلسه هماهنگي بين وزرا قابل حل هست. اينها حتي همين كار را هم نميكنند.
كاري كه آقاي قاليباف و مجلس براي هماهنگي با وزرا در دستور كار قرار دارند، همين مدل هست؟
الان مجلس اين كارها را ميكند. آقاي قاليباف اين كار را مي كند. اين كار رئيس جمهور است، انجام نميدهد مردم پناه ميآورند به مجلس.
نمايندگان و رئيسمجلس مجبور ميشوند براي رفع مشكلات مردم به موضوع ورود كنند. لذا دولتي در آينده مي خواهيم كه اول خودش را باور كند؛ يادتان هست مي گفتند كه امضاي كري تضمين است. اين آقايان اعتماد به داخل كشور و مردم نداشتند كه آنها را در كارها دخيل كنند؛ بجايش تا ميتوانستند به كري اعتماد داشتند. ميگفتيم، جان كري، دو روز مهمان وزارت خارجه است و بعد هم مي رود و ديگر شما دستتان به جايي بند نيست ولي نميپذيرفتند. همين طور هم شد.
ميبينيد كه الان بعد از گذشت ۷ سال هنوز اميدشان اين است كه در آمريكا نتيجه انتخابات چه شود! مشاهده كرديم كه به محض پيشي گرفتن بايدن از ترامپ فورا قيمت ارز و سكه را پايين آوردند كه وانمود كنند كه مثلاً انتخاب بايدن تا چه حد براي ما گشايش محسوب ميشود! در حاليكه واقعاً اينها همهاش سراب است.
واقعا عجيب است كه از حوادثي كه براي خودشان هم اتفاق افتاده، درس نميگيرند. اين دومين باري است كه شخص آقاي روحاني از رويكرد غربگرايانه، ضربه ميخورد؛ يك بار در مذاكرات سعدآباد كه غربيها بدعهدي كردند؛ يكبار هم در جريان برجام؛ واقعا بيايند بگويند كه چه اتفاقي بيفتد بيخيال غرب ميشوند و ميچسبند به كار و تلاش؟
شما از ائتلافي كه در انتخابات مجلس با دوستان اصولگرا داشتيد راضيبوديد؟
اتحاد بين نيروهاي انقلابي هميشه از مهمترين ملاحظات ما بوده است و همواره هم در اين راستا فعاليت كردهايم. معتقدم همه نيروهاي جريان انقلاب بايد با وحدت حول محور شاخصهاي گفتمان انقلاب، براي آينده بهتر تلاش كنند.
چقدر احتمال دارد در انتخابات ۱۴۰۰ همان روش را در دستور كار قرار داده و با ديگر گروههاي اصولگرا روي يك گزينه اجماع كنيد؟ خب، شما ميفرماييد مشكلات با دولت جوان حزب اللهي قابل حل هست برخي ميگويند براي تشكيل چنين دولتي نياز به وحدت با گروههاي انقلابي ظاهرا يك ضرورت است نظر شما در اين باره چيست؟
پايداري چند روز پيش جلسه مجمع عمومي داشت. اعضاي جديد شوراي مركزي انتخاب شدند نيروهاي جوان و انقلابي هم آمدند. ما به دنبال تعامل و هم فكري با ديگران و گروههاي انقلابي هستيم لكن تصور ميكنم بحثهاي اصولگرايي و اصلاحطلبي با آن صورتي كه در گذشته وجود داشته است، بعيد ميدانم مطرح باشد. بايد قدري افق نگاهمان را بالاتر ببريم و كلانتر به موضوعات نگاه كنيم.
اگر اصولگرا و اصلاحطلبي مطرح نيست و چه گزاره و مولفهاي را جايگزين آرايش جديد سياسي ميدانيد؟
ببينيد، روشن است كه يك عدهاي انقلابي هستند و برخي نيستند يك عده عاشق آمريكا هستند. به نظر ما بايد شرايط را طوري ترتيب داد كه نيروهاي ولايي و انقلابي واقعي دور هم بشينند. صرف برچسب اصولگرا داشتن، ضامن انقلابي بودن نيست؛ چون داشتهايم كساني كه ميگفتند اصولگرا هستيم و اصلا با برند اصولگرايي هم مثلا وارد مجلس شده بودند. اما رفته رفته به دولت ناكارامد و غربگراي آقاي روحاني نزديك شدند و عملكرد خودشان را به عملكرد غيرقابل دفاع آقاي روحاني گره زدند و حتي بنظر من از اضلاع اصلي وضع موجود هستند. البته ما صفر و صد نميبينيم اما برخي مجموع و برايند عملكردشان منطبق با گفتمان انقلاب نبوده است و نميتوانند ادعاي انقلابي بودن داشته باشند.
مدل شوراي ائتلاف، همان مدل جديد است يا ادامه اصولگرايي؟
خيلي از اصولگرايان هم ديگر بحثهاي اصولگرا و اصلاحطلب را مطرح نميكنند؛ مدل شوراي ائتلاف هم فصلش گذشته و زمان اين حرفها زمان قديم بوده است و اكنون ديگر خيلي راهگشا نيست.
خب، اگر شوراي ائتلاف هم فصلش گذشته؟ چه كار ميخواهيد كنيد؟
ما تجاربي كه در اين زمينه داريم، بسيار تجارب ارزشمندي است. آن جلسات كه ذيل عناوين مختلف ائتلاف برگزار ميشد، خيلي نتيجه خاصي نداشت. مي آمدند صحبت ميكرديم و ۶ -۷ ماه وقت ميگذاشتيم ولي در نهايت برخي هنگام عمليات كاسه و كوزه را بهم مي ريختند و بقيه را مقصر جلوه ميدادند و نهايتاً هم هركس كار خودش را ميكرد.
مشخصاً بفرمائيد مدل مد نظر شما و جبهه پايداري چيست؟
مشغول بررسي هستيم و داريم با دوستان در اين خصوص صحبت ميكنيم تا در زمان مناسب الگو و مدل دقيق را تشريح كنيم.
اشخاص خط قرمز ما نيستند
از زماني كه جبهه پايداري تاسيس شد؛ اعلام كرديد پايداري دنبال مسائل گفتماني است اما به گفته برخي نيروهاي نزديك به پايداري، رفته رفته برخي رفتارها و مواضع موجب شد اين تصور ايجاد شود كه پايداري بيشتر نگاههاي سلبي دارد تا ايجابي. سلبي هم مشخصا درباره برخي افراد همانند آقاي قاليباف و حتي تصور شد كه قاليباف خط قرمز پايداري است؟ واقعا چنين برآوردي درست است؟
اينطور نيست كه كسي خط قرمز جبهه پايداري باشد. اشخاص خط قرمز نيستند و اين يك واقعيت است. ما مشكل شخصي با كسي نداريم و معتقديم معيار بايد تطابق با مباني و شاخص ها باشد. ما يك اصولي داريم كه در چارچوب آن اصول هم رفتار ميكنيم. اشخاص، افراد و حتي احزاب و گروه ها خيلي براي ما ملاك عمل نيستند و آن چيزي كه بيش از همه مورد توجه است، پايبندي به اصول انقلاب است. يك ضوابطي داريم و اين ضوابط هم در مرمنامه پايداري ذكر شده است. توقعي كه از طرف مقابل داريم هم بر مبناي همين ها است كه مي خواهيم يك فعال سياسي انقلابي و متدين باشد. آدم كاري و كارآمد باشد.
الان ظاهراً فرد خاصي در ذهن پايداري هست براي انتخابات ۱۴۰۰؟
واقعاً هنوز به نتيجه نهايي نرسيدهايم؛ چون بايد ببينيم در آينده چه اتفاقاتي ميافتد و شرايط به چه نحوي رقم ميخورد يا اينكه نهايتاً چه كساني وارد انتخابات ميشوند. چند نفر هستند كه هميشه كانديدا ميشوند و معمولاً سوخته هستند. برخي هم هستند كه خيلي متدين و خوب هستند اما علاوه براي تدين و نياز به يك فرد اجرايي قوي داريم. آدمهاي خوب، خوب هستند اما علاوه براي تدين و انقلابيگري بايد كارآمد و اجرايي هم باشند.
يعني تا امروز شما با كسي براي ۱۴۰۰ توافق نكردهايد؟
نه. چون فقط انتخاب من يا ما مطرح نيست بايد بدانيم گزينهها چهكساني هستند و مهمتر از اينها، برنامهشان براي اداره كشور چيست.
اميدواريم نيروهايي به صحنه بيايند كه دستمان براي انتخاب باز باشد. پايداري هيچوقت با كسي قبل از مشخص شدن گزينهها نميبندند بايد ببينيم چه كساني كانديدا هستند و چه برنامه واقعي و عملياتي براي اداره كشور دارند. ميخواهيم در انتخاب گزينه مد نظر حريت خود را حفظ كنيم. نميتوانيم از الان بگوييم قطعا فلاني گزينه نهايي ما است؛ خب پس اگر شخصي با عملكرد بهتر و برنامه كارامدتري وارد صحنه شد چه كار كنيم؟ پس بايد فعلا منتظر بمانيم.
پس براي ۱۴۰۰ نگاه سلبي قطعي درباره برخي اشخاص كه در گذشته وجود داشته، مطرح نخواهد بود؟ يعني شرايط را بر اساس وضعيت انتخابات و گزينههاي موجود بررسي خواهيد كرد؟
در پاسخ به سوالات قبلي گفتم كه در گذشته هم با هيچ شخصي به واسطه مشكلات شخصي مخالفت نكردهايم. اگر مخالفتي بوده، بخاطر ضوابط و معيارها بوده. مضافاً اينكه انتخابات رياستجمهوري شرايط خاص خودش را داراست. ممكن است صلاحيت فلان شخص را براي حضور در مجلس قبول داشته باشيم اما براي جاي ديگر نه. مهم اين است كه فرد ميخواهد در چه مسئوليتي و با چه شرايطي به مردم و نظام خدمت كند. مثلا، فردي كه ميخواهد فرمانده ناجا بشود بايد ويژگيهاي خاصي داشته باشد؛ آيا ميتوان گفت كه فرمانده ناجا كه امروز آقاي اشتري است براي رياستجمهوري يا رياست مجلس هم بايد همان ويژگيها را بايد داشته باشد؟
بايد بدانيم كه ما براي رياستجمهوري، امام جماعت نميخواهيم كه فقط ويژگيهاي امام جماعت از جمله عادل بودن و خوب بودن را براي او در نظر داشته باشيم رئيسجمهور علاوه بر اينكه بايد عادل باشد، بايد براي مديريت كشور هم توانمندي لازم را داشته باشد. در امام جماعت عدالت شرط است در رئيس جمهوري هم عدالت شرط است. برخي ويژگيها مشترك است اما هر مسئوليتي ويژگي هاي اختصاصي هم دارد كه بسيار مهم و تعيين كننده است.
از بيانات شما من اينطور برداشت كردم كه شما هر كانديدايي را با كانديداي ديگر ميسنجيد و صلاحيت را به صورت نسبي در نسبت با رقباي او بررسي و سپس تصميم ميگيريد يا اينكه اگر شرايط شما را نداشت كنار ميكشيد؛ به تعبير فلاسفه بر اساس تنزل تدريجي عمل ميكنيد يا ايدهآليستي؟
نميشود كه بگوييم فلان شخص فقط مدنظر ما است و لا غير. آمديم و آن فرد نيامد. چه كنيم؟ انتخابات را تعطيل كنيم؟ اينطور كه نميشود. ما بر مبناي معيارها و شاخصهايي كه داريم، واجدين شرايط را رتبه بندي ميكنيم. بديهي است كه ابتدا سراغ بهترينها ميرويم و اگر به هر دليلي نشد، سراغ گزينههاي بعدي ميرويم. هرچقدر سراغ گزينههاي پايينتر برويم، بيشتر ضرر ميكنيم؛ اما خب چارهاي هم نيست.
از عملكرد خودتان در ۹۲ و ۹۶ راضي هستيد؟ انتخاباتي كه آقاي روحاني رئيس جمهور شد جريان اصولگرايي باخت و ۹۲ كه آقاي جليلي بودند.
ما در سال ۹۲ و همچنين در سال ۹۶ با توجه به شرايط و وضعيتي كه وجود داشت، سعي كرديم بر اساس اصولمان عمل كنيم و بهترين عملكرد ممكن را داشته باشيم و فكر ميكنيم ما به عنوان جبهه پايداري در مجموع عملكرد قابل دفاعي داشتيم.
يعني شما حتي آسيبشناسي هم نكرديد كه چطور در دو انتخابات رياست جمهوري پياپي، از رقيبتان شكست خوريد؟
بله ما آسيبشناسي كردهايم و نميگويم اشتباه نداشتيم بررسي كرديم كه اشتباهاتمان كجاها بوده و چه كار بايد ميكرديم.
شما و جريان اصولگرا به صورت متحد و يكپارچه از در سال ۹۶ از آقاي رئيسي حمايت كرديد اما آقاي روحاني پيروز شد؟ خب اين نياز به آسيب شناسي دقيق تر ندارد كه چرا عليرغم وحدت، نتيجه نگرفتيد.
براي همين موضوع، جلساتي كه با آقاي قاليباف و رئيسي و ديگران داشتيم. بحث و بررسي كرديم و با دوستان خود صحبت كرديم كه مثلا برخي كارها را ميكرديم بهتر بود و يا اينكه برخي كارها را انجام نميداديم نتيجه بهتري داشت.
در را بروي هيچكس نبستهايم
با آقاي رئيسي و قاليباف بعد از انتخابات جلسه آسيبشناسي داشتيد؟
بله. نشست داريم. واقعاً اينطور نيست كه برخي تصور ميكنند كه مثلاً ما در را به روي دوستان خود نبستهايم. بنده بارها در همين مجلس با آقاي قاليباف جلسات كوتاه و طولاني داشته و درباره مباحث مختلف با ايشان گفتوگو كردهام.
شنيدم كه شما رابطه دوستانهاي با آقاي قاليباف داريد.
بله. مجلس است ديگر. همه بايد با همديگر روابط دوستانه داشته باشيم تا بهتر و بيشتر بتوانيم براي حل مشكلات مردم تلاش كنيم.
در بحث تكليف و نتيجه ديدم چند بار مفصل توضيح داديد مسئله مهمي است. بالاخره نتيجهگرايي صفر ميشود پراگماتيسم و تكليف گرايي بدون نتيجه هم مسئله مبهمي ميشود. واقعا ميخواستم روشن بفرماييد مرز تكليف و نتيجه چيست؟ ممكن است اينطور تلقي كرد كه مثلا در انتخابات، تكليف، پيروزي در انتخابات باشد؟
ايراد اينجاست كه تصور شود تكليف و نتيجه يكي است. اصلا تكليف و نتيجه يكي نيست. اينكه تكليف اين باشد كه فقط نتيجه بگيريم اصلا درست نيست. اگر بخواهيم اينگونه فكر كنيم، پس هدف وسيله را توجيه ميكند و بايد از هر ابزاري براي نتيجه گرفتن در انتخابات استفاده كرد. تفاوت سياست اسلامي با سياست هاي غربيها همين جاست. نتيجه يكي از پارامترها در تكليف است. يعني هنگام تشخيص تكليف، بايد نتيجه بخش بودن آن را هم مورد ارزيابي قرار دهيم. البته نتيجه هم يكسان نيست و نتيجه يكجا ممكن است مادي باشد و يك جاي ديگر ممكن است معنوي باشد.
امام حسين (ع) كه به كربلا آمدند چقدر نتيجه مادي را درنظر گرفتند؟ امام در كربلا نتيجه گرفتند اما نه نتيجه مادي. اگر نتيجه مادي را در نظر بگيريم ميتوان اينطور نتيجه گرفت كه تكليف امام حسين در كربلا بينتيجه بوده است اما واقعا نتيجه بزرگي داشته كه مادي نبوده است. پس اينطور نيست كه در انجام هركاري فقط نتيجه مادي را در نظر بگيريم و يا اينكه اصلاً نتيجه را در نظر نگيريم و چشم بسته فقط دنبال انجام تكليف باشيم؛ ما واقعگرا هستيم و هنگام تشخيص تكليف، حتماً نتيجه را مدنظر قرار ميدهيم.
پس ميفرماييد كه تكليف بدون نتيجه، فلسفه تكليف را از ساقط ميكند؟
بله. فرض كنيد امر به معروف و نهي از منكر ميكنيد، شرطش اين است كه بايد اثر كند؛ اگر هيچ نتيجهاي نداشته باشد، حكم برداشته مي شود. قبلاً هم گفتهام كه اساساً فرايند تشخيص تكليف، بدون در نظر گرفتن نتيجه، ناقص است و مورد قبول نيست.
برخي تصور ميكنند كه پايداري در ۱۴۰۰ دل به گزينههاي پيشين خود بسته و تنها برنامهاي دل بستن روي آن گزينههاست اين درست است يا اينكه واقعا گزينههاي جديد هم داريد؟
جوابش را دادم. الزاماً اينطور نيست كه ما فقط به گزينههاي تكراري فكر كنيم. بايد ببينيم چه كساني ميآيند و نمره مي دهيم. بايد ببينيم كه از بين همه گزينهها چه كسي نمره بيشتري كسب ميكند؛ ما يك نفر رئيسجمهور ميخواهيم نه ۵ نفر. خب نهايتا به گزينه كه صلاحيت بيشتري دارد ميرسيم.
رأيآوري جزو ملاكهاي اصلح است
گزينهاي كه صلاحيت بيشتر را داشته باشد، بايد راي آوري هم داشته باشد يا اينكه فقط به تعبير شما اصلح باشد؟
قابليت رايآوري يكي از ويژگيهاي اصلي و مهم گزينه مطلوب است. اصلا جبهه هم يكي از اصلي ترين كاركردهايش اين است كه با تلاش و كوشش فراوان، قابليت رايآوري بالقوه افراد صالح را تبديل به بالفعل كند.
خدا رحمت كند آيتالله خوشوقت را. ايشان ميفرمودند گاهي مواقع بايد در خانه طرف برويد و يقهاش را بگيريد و بياوريد كه كانديدا بشود. ما در انتخابات مجلس هم كار را كرديم افراد را شناسايي كرده و به آنها نامه نوشتيم و خواهش كرديم كه كانديدا شوند؛ گفتيم ما تعهدي نميدهيم كه راي بياوريد يا نه. اما براي رايآوريتان تلاش ميكنيم.
واقعا براي مديريت كشور در شرايط كنوني، گزينه مناسب زيادي داريم يا دست نيروهاي انقلابي بسته است؟
همه چيز داريم؛ باور كنيد خيلي هم داريم آدمهاي بسيار صالح انقلابي و متدين داريم كه توانمند هستنند براي رياست جمهوري. به خدا اينطور نيست كه برخي فكر ميكنند قحط الرجال است. برخيها را در مجلس احتمال نميداديم گزينه مناسبي باشند اما اكنون ميبينيم كه در كميسيونها چقدر فعال، دقيق و كارآمد هستند.
در ذهن اعضاي پايداري چه تيپ گزينههايي مطرح هستند؟ واقعاً وقت زيادي نمانده اما شما ميگوييد هنوز شكل انتخاباتي به خود نگرفتهايد.
مشغول بررسي هستيم؛ مضافاً اينكه در تمام چند ماه قبل، عمده تمركزمان را وقف تلاش براي وادار كردن دولت به كار از طريق مجلس كرديم. چون بايد ابتدا از تمام ظرفيتهاي مجلس براي حل مشكلات مردم استفاده ميكرديم.
با اين گزينههايي كه خودشان را مطرح كردهاند ديدار و صحبت ميكنيد؟
بتوانيم ميرويم.
گوش مردم از شنيدن حرف و شعار پر است
يكي از دغدغههاي جدي براي انتخابات ۱۴۰۰ بحث مشاركت است. برخي ميگويند ميتوان براي مشاركت مقداري از موضوع صلاحيتكمتر كرد تا شرايط براي مشاركت بيشتر فراهم شود و برخي هم ميگويند كه كيفيت گزينهها از موضوع مشاركت مهمتر است؟ نظر شما چيست؟
شوراي نگهبان كه حتماً همچون گذشته بايد به وظائف خود عمل كند. من تصور ميكنم كه اگر كانديداها بتوانند به مردم اثبات كنند كه واقعاً براي حل مشكلات كشور، راه حل عملي دارند، مردم از آنها استقبال خواهند كرد. چرا كه واقعا گوش مردم از شنيدن حرفهاي كلي و شعاري واقعاً پر است. مردم برنامه و ايده نو و همچنين حس و حال كار كردن ببينند، در انتخابات حضور پرشور خواهند داشت.
بحثمان تمام شد به عنوان سوال آخر، برخي تصور مي كنند فعاليت آيتالله مصباح در تحولات سياسي كم رنگ شدند؟ دليل خاصي دارد؟
حاج آقا هميشه بودند؛ همين اخير خدمت ايشان رسيديم و از بياناتشان استفاده كرديم.حاج آقا زمانشناس است و يكي از حُسنهاي ايشان اين است كه در بزنگاهها در ميدان حضور دارند . اتفاقاً شوراي مركز جديد پايداري هم به زودي با ايشان ديدار خواهد كرد.
برخي ميگويند، اصولگراها از پيروزي در انتخابات ۱۴۰۰ اطمينان دارند و به همين دليل خيلي فضاي انتخابات را گرم نميكنند نظرشما در اينباره چيست؟
نه اينطور نيست. ضمانتي نيست كه چه كسي مي آيد و چه گروهي پيروز ميشود. هركس به اندازه خودش بايد كار كند. جوانها وسط بيايند. بايد متوجه باشيم كه كساني كه ميگويند ريشه مشكلات در واشنگتن است هم در صحنه حضور دارند و كماكان نيز به مردم آدرس غلط خواهند داد و ناكارامدي هاي خود را به عوامل خارجي ربط خواهند داد كه بايد براي چنين فضايي آماده باشيم. بايد بدانيم كه مشكلات از داخل حل خواهند شد و بايد براي حل آنها برنامه داشته باشيم.
به گزارش رجانیوز، در اين ميان، جبهه پايداري به عنوان يكي از گروههاي جريان اصولگرا براي ورود به انتخابات ۱۴۰۰ برنامههاي خواهد داشت. براي روشن شدن برنامه اين تشكل سياسي براي انتخابات ۱۴۰۰ با حجتالاسلام آقاتهراني دبيركل جبهه پايداري به گفتوگو نشستيم كه متن اين گفتوگو از نظرتان ميگذرد.
دبيركل جبهه پايداري در اين گفتوگو تاكيد كرد كه هنوز جبهه پايداري به صورت مشخص و مصداقي وارد انتخابات نشده اما اميدوار است كه همانند انتخابات پيشين، با ساير گروههاي اصولگرا به نتيجه واحد برسند؛ آقاتهراني گفت كه برخلاف تصورات موجود، رابطه صميمانهاي با آقاي قاليباف دارد و اين تلقي كه قاليباف خط قرمز پايداري باشد، اصلا درست نيست.
دبيركل جبهه پايداري همچنين ميگويد كه تشكل متبوعش دنبال دولتي جوان و حزب اللهي است كه به گفته او علاوه بر تدين و انقلابيگري، اهل عمل، عقلانيت و كارآمدي براي رفع مشكلات كشور با استفاده از توان و ظرفيتهاي داخلي باشد. او معتقد است كه توجه به بيگانگان و چشم دوختن به امثال ترامپ يا بايدن منجر به رفع مشكلات كشور نخواهد شد و جريانهاي سياسي كشور بايد روي گزينه توانمند تكيه كنند.
آقاتهراني كه ميگويد كه دوران اصولگرايي و اصلاحطلبي تمام شده، مدلهاي سنتي اصولگرايان را هم فاقد اعتبار ميداند و در عين حال تاكيد ميكند كه نيروهاي انقلابي براي ۱۴۰۰ دچار قحط رجال نشده است؛ آقاتهراني حاضر نميشود از اين گزينههاي كه او ميگويد براي مديريت كشور اصلح هستند اسمي ببرد اما ميگويد كه برخي هستند اصلح اما بيتمايل به كانديداتوري در ۱۴۰۰
متن كامل اين گفتوگو بدين شرح است:
كم كم بحث انتخابات ۱۴۰۰ خيلي جدي و داغ مي شود؛ بالاخره جبهه پايداري تجربهاي از انتخابات گذشته داشته است، فكر ميكنيد با توجه به تجربه سه، چهار دوره اي گذشته، جبهه پايداري چه مدلي را براي ۱۴۰۰ انتخاب خواهد كرد؟ شما همان مدل و روش سابق را دنبال خواهيد كرد يا نه، بر اساس تجربيات قبلي، روش جديدي را دنبال خواهيد كرد؟
از اينكه توفيق دارم خدمت شما باشم خدا را شكر ميكنم. انشاالله اين مصاحبه مفيد باشد براي عزيزاني كه مطالعه ميكنند. ببينيد ما تجارب زيادي طي اين ۴۰ سال گذشته پيدا كرديم كه دولتهاي مختلف آمدند؛ گروه هاي مختلفي آمدند و كارهايشان و شعارهايشان و حرفهايشان را ديديم؛ فكر ميكنم در آينده به اين سمت ميرويم كه يك دولت جوان حزباللهي و انقلابي داشته باشيم و ما نيز به عنوان جبهه پايداري دنبال پيروزي يك دولت جوان حزباللهي و انقلابي هستيم و اين محور برنامه ما براي انتخابات ۱۴۰۰ است.
در اين دولت نه از تدبير خبري بود و نه از اميد
تعريف شما از دولت جوان به طور مشخص چيست؟ رئيسجمهور جوان به لحاظ سني يا كابينه جوان مدنظرتان است؟
فقط سن نيست. بيشتر فكر جوان بايد داشته باشد. بعضي ها ممكن است جوان باشند ولي فكرشان خيلي خسته و پير باشد؛ ممكن است به لحاظ سني جوان باشند اما تماماً دنباله رو همان افكاري باشد كه مربوط به گذشته است و اصطلاحاً دورهاش تمام شده و جوابگوي مسائل امروز نيست.
بايد يك عده اي بيايند كه اهل ايده نو، كار و دويدن باشند. امروز بايد همگي تلاش كنيم تا شرايط را براي روي كار آمدن يك دولت جوان و حزباللهي فراهم كنيم. از بچه هاي كه واقعا اين كاره هستند دعوت ميكنيم پاي كار بيايند و افرادي كه مي توانند، خلاقيت داشته باشند بايستند و بدوند و مشكلات مردم و كشور را حل كنند. بايد دولتي سركار بياييد كه مردم برايش مهم باشد؛ درد مردم را احساس و لمس كند و بفهمد وضعيت كشور چگونه است و مشكل مردم چيست.
متاسفانه در اين دوره، برخي آمدند، به نام انقلاب اسلامي و با شعار تدبير و اميد. به جاي دل بستن به مردم و اعتماد به آنها، به ديگران دلبستند و اعتماد كردند. خودشان و نيروهايشان به ظرفيتها و توان داخلي اعتماد نداشتند و ندارند. تجربه اين دولت به ويژه براي ما تجربه خوبي بود گرچه واقعا همگي به ويژه مردم، در اين دوره به زحمت افتادند و اذيت شدند. در حاليكه دولت شعارهاي خوبي داده بود و گفته بود كه دولت تدبير و اميد را در دستور كار داريم اما در عمل نه از تدبير خبري بود و نه از اميد.
يك عدهاي را آوردند در كابينه كه اغلب هم سنين بالايي داشتند و انرژي لازم براي تلاش مداوم و دويدن را نداشتند و هم اينكه متاسفانه افكارشان پر از مفاهيم ليبرالي و يا حتي نئوليبرالي بود كه در واقع اينطور ميشود گفت به معناي دقيق كلمه، "ليبرالهاي خسته" بودند.
مسئولين سياست خارجي دولت هم كه اغلب مشغول روياپردازي بودند و در مواجهه با آمريكا، با خوش خيالي مفرط رفتار ميكردند؛ غافل از اينكه عرصه روابط خارجي، عرصه واقعيات است نه انتزاعيات. واقعيت هم اين بود كه آمريكاييها همواره غير قابل اعتماده بودند و هستند.
دريك كلمه اگر بخواهم برايند عملكرد دولت را توصيف كنم، بايد اينطور بگويم كه دولت فعلي، بيشتر دولت حرف است. ما دولتي ميخواهيم كه داراي خلاقيت باشد و در يك كلمه: دولت عمل باشد.
دولت آينده بايد براي اداره كشور ايدههاي نو داشته باشد
با توصيفي كه شما داشتيد؛ ظاهرا عملگرايي(البته نه به معناي فلسفياش) يكي از اولويتهاي مهم جبهه پايداري است؟
بله. بايد اهل عمل، خلاقيت و ابتكار باشد. مردمي باشد و اين روشن است. اهل تشريفات نباشد با مردم باشند؛ مردم را بفهمد و مشكلات را درك كند. دولت بايد براي اداره كشور، ايدههاي نو را به كار ببندد و مانند دولت آقاي روحاني فقط دنبال كارهاي تكراري نباشد.
در واقع دو دولت آقاي روحاني با نسخههاي كهنه و قديمي، به سراغ دردها و مسائل نو رفته بود كه با اين شرايط شكست سياستهاي دولت، محتمل بنظر ميرسيد كه خب شرايط امروز به خوبي گوياي اين است كه نسخههاي آقايان تا چه اندازه از باز كردن گرههاي موجود عاجز بوده است.
فرموديد كه دولت فعلي تجربه خوبي براي شما بوده است. بالاخره شما اكنون نماينده مجلس هستيد و گفته بوديد كه دولت را وادار به كار كردن خواهيد كرد. الان كه چند ماه پاياني دولت است شما چه اقدامي براي وادار كردن دولت به كار كردهايد؟
ما در اين دو دولت واقعا فرصت هاي زيادي از دست داده ايم. خيلي كارها مي توانستيم بكنيم كه در سايه رخوت حاكم بر دولت، مشورت ناپذيري اعضاي اصلي دولت و نگاه افراطي به خارج از مرزها، متاسفانه انجام نشد. ولي به عقيده من در همين چند ماه پاياني هم ميتوانند خيلي كارها را انجام دهند؛ لكن هنوز خيلي حال كار را مشاهده نميكنيم.
دولت، مثل بيماري ميماند كه متوجه بيماري نيست و هرچه ميگويند، پرهيز نميكند؛ دارو مصرف نميكند و اصلا به ديگران اعتنايي نميكند.
تلاش ما در مجلس اين است كه اين دولت را بهخط كنيم اما واقعا وقتي ماشيني كه خاموش است را بخواهيد با هل دادن روشن كنيد، زماني روشن ميشود كه استارت بزنيد اما وقتي باطري خوابيده و دينام هم خيلي درست كار نميكند، ماشين را هلهم بدهيد، شايد روشن شود ولي حتما خيلي خوب كار نميكند.
مجلس دارد شبانهروزي تلاش ميكند. حتي در مواردي ايجاد هماهنگي بين وزرا و وزارتخانهها را كه از وظائف اصلي و مسلم ديگران است را مجلس دارد انجام ميدهد و تلاش ميكند اين خلاء را پر كند.
مشخصاً جبهه پايداري از اين سه چهار دوره انتخابات چه درسي گرفته و چه كاري مي خواهد بكند؟ چه مدلي براي ورود به انتخابات ۱۴۰۰ در نظر گرفته است؟
اگر دنبال يك مدل باشيد كه مثلا مولفه هاي رئيس جمهور يا دولت خوب را پيدا كنيد خيلي بحث ميخواهد كه چه ويژگي هايي داشته باشد. اما بخواهيم در يك كلمه بگوييم من فكر مي كنم بايد داراي "عقلانيت" جدي باشد. اصطلاحي بين ما طلبه ها هست كه ميگوييم فرد بايد يا عقل متصل داشته باشد يا عقل منفصل. يا خودش بايد بفهمي چكار كند يا اگر خودش هم نمي فهمد يا نمي شود يا نمي تواند، عقل منفصل داشته باشد به اين معنا كه از انديشه ديگران بهره ببرد. اگر عقل متصل نداريد عقل منفصل داشته باشيد.
هر كسي عقلش به يك اندازه اي مي رسد و محدود است لذا بايد عقلها را كنار هم بگذاريم. ما در مجلس يازدهم ۱۵۰ جوان در مجلس داريم كه مي خواهند كاري كنند و مردم هم اميدشان به اين مجلس است.
درست يا غلط، دولت نشان داده به وعده هايي كه داده عمل نكرده است. مردم از مجلس توقع دارند و چشمشان به مجلس است. من تا به حال سرغ نداشتم هواداران استقلال و پرسپولس هم در مقابل مجلس تجمع كنند. بچه هاي ورزشي مي آيند و اعتراض ميكنند به عملكرد دولت. بندگان خدا به هردري زدند، ديدند اين در باز نمي شود و كسي هم نيست كه حداقل جوابشان را بدهد.
اين تجمعاتي كه گروهها و اصناف مختلف روزانه جلوي مجلس انجام ميشود هم بخاطر همين اميدي است كه به وكلاي خود دارند وگرنه چرا نميروند در پاستور تجمع كنند؟
معتقدم جريانات مخالف مجلس يازدهم هم ميدانند كه مردم تا حدودي به كارامدي اين مجلس اميدوارند و ميبينند كه واقعا دارد تلاش ميكند تا دولت را سر خط كند. لذا تلاش ميكنند تا هر روز با ايجاد يك حاشيه جديد، مجلس را از چشم مردم بياندازد.
يعني با تشكيل يك دولتي كه به تعبير شما عملگرا، عاقل و جوان حزباللهي مسئله حل خواهد شد؟
بله، ما حتي ميبينيم، وزرا با همديگر همخواني ندارند. برخي مشكلات با يك جلسه هماهنگي بين وزرا قابل حل هست. اينها حتي همين كار را هم نميكنند.
كاري كه آقاي قاليباف و مجلس براي هماهنگي با وزرا در دستور كار قرار دارند، همين مدل هست؟
الان مجلس اين كارها را ميكند. آقاي قاليباف اين كار را مي كند. اين كار رئيس جمهور است، انجام نميدهد مردم پناه ميآورند به مجلس.
نمايندگان و رئيسمجلس مجبور ميشوند براي رفع مشكلات مردم به موضوع ورود كنند. لذا دولتي در آينده مي خواهيم كه اول خودش را باور كند؛ يادتان هست مي گفتند كه امضاي كري تضمين است. اين آقايان اعتماد به داخل كشور و مردم نداشتند كه آنها را در كارها دخيل كنند؛ بجايش تا ميتوانستند به كري اعتماد داشتند. ميگفتيم، جان كري، دو روز مهمان وزارت خارجه است و بعد هم مي رود و ديگر شما دستتان به جايي بند نيست ولي نميپذيرفتند. همين طور هم شد.
ميبينيد كه الان بعد از گذشت ۷ سال هنوز اميدشان اين است كه در آمريكا نتيجه انتخابات چه شود! مشاهده كرديم كه به محض پيشي گرفتن بايدن از ترامپ فورا قيمت ارز و سكه را پايين آوردند كه وانمود كنند كه مثلاً انتخاب بايدن تا چه حد براي ما گشايش محسوب ميشود! در حاليكه واقعاً اينها همهاش سراب است.
واقعا عجيب است كه از حوادثي كه براي خودشان هم اتفاق افتاده، درس نميگيرند. اين دومين باري است كه شخص آقاي روحاني از رويكرد غربگرايانه، ضربه ميخورد؛ يك بار در مذاكرات سعدآباد كه غربيها بدعهدي كردند؛ يكبار هم در جريان برجام؛ واقعا بيايند بگويند كه چه اتفاقي بيفتد بيخيال غرب ميشوند و ميچسبند به كار و تلاش؟
شما از ائتلافي كه در انتخابات مجلس با دوستان اصولگرا داشتيد راضيبوديد؟
اتحاد بين نيروهاي انقلابي هميشه از مهمترين ملاحظات ما بوده است و همواره هم در اين راستا فعاليت كردهايم. معتقدم همه نيروهاي جريان انقلاب بايد با وحدت حول محور شاخصهاي گفتمان انقلاب، براي آينده بهتر تلاش كنند.
چقدر احتمال دارد در انتخابات ۱۴۰۰ همان روش را در دستور كار قرار داده و با ديگر گروههاي اصولگرا روي يك گزينه اجماع كنيد؟ خب، شما ميفرماييد مشكلات با دولت جوان حزب اللهي قابل حل هست برخي ميگويند براي تشكيل چنين دولتي نياز به وحدت با گروههاي انقلابي ظاهرا يك ضرورت است نظر شما در اين باره چيست؟
پايداري چند روز پيش جلسه مجمع عمومي داشت. اعضاي جديد شوراي مركزي انتخاب شدند نيروهاي جوان و انقلابي هم آمدند. ما به دنبال تعامل و هم فكري با ديگران و گروههاي انقلابي هستيم لكن تصور ميكنم بحثهاي اصولگرايي و اصلاحطلبي با آن صورتي كه در گذشته وجود داشته است، بعيد ميدانم مطرح باشد. بايد قدري افق نگاهمان را بالاتر ببريم و كلانتر به موضوعات نگاه كنيم.
اگر اصولگرا و اصلاحطلبي مطرح نيست و چه گزاره و مولفهاي را جايگزين آرايش جديد سياسي ميدانيد؟
ببينيد، روشن است كه يك عدهاي انقلابي هستند و برخي نيستند يك عده عاشق آمريكا هستند. به نظر ما بايد شرايط را طوري ترتيب داد كه نيروهاي ولايي و انقلابي واقعي دور هم بشينند. صرف برچسب اصولگرا داشتن، ضامن انقلابي بودن نيست؛ چون داشتهايم كساني كه ميگفتند اصولگرا هستيم و اصلا با برند اصولگرايي هم مثلا وارد مجلس شده بودند. اما رفته رفته به دولت ناكارامد و غربگراي آقاي روحاني نزديك شدند و عملكرد خودشان را به عملكرد غيرقابل دفاع آقاي روحاني گره زدند و حتي بنظر من از اضلاع اصلي وضع موجود هستند. البته ما صفر و صد نميبينيم اما برخي مجموع و برايند عملكردشان منطبق با گفتمان انقلاب نبوده است و نميتوانند ادعاي انقلابي بودن داشته باشند.
مدل شوراي ائتلاف، همان مدل جديد است يا ادامه اصولگرايي؟
خيلي از اصولگرايان هم ديگر بحثهاي اصولگرا و اصلاحطلب را مطرح نميكنند؛ مدل شوراي ائتلاف هم فصلش گذشته و زمان اين حرفها زمان قديم بوده است و اكنون ديگر خيلي راهگشا نيست.
خب، اگر شوراي ائتلاف هم فصلش گذشته؟ چه كار ميخواهيد كنيد؟
ما تجاربي كه در اين زمينه داريم، بسيار تجارب ارزشمندي است. آن جلسات كه ذيل عناوين مختلف ائتلاف برگزار ميشد، خيلي نتيجه خاصي نداشت. مي آمدند صحبت ميكرديم و ۶ -۷ ماه وقت ميگذاشتيم ولي در نهايت برخي هنگام عمليات كاسه و كوزه را بهم مي ريختند و بقيه را مقصر جلوه ميدادند و نهايتاً هم هركس كار خودش را ميكرد.
مشخصاً بفرمائيد مدل مد نظر شما و جبهه پايداري چيست؟
مشغول بررسي هستيم و داريم با دوستان در اين خصوص صحبت ميكنيم تا در زمان مناسب الگو و مدل دقيق را تشريح كنيم.
اشخاص خط قرمز ما نيستند
از زماني كه جبهه پايداري تاسيس شد؛ اعلام كرديد پايداري دنبال مسائل گفتماني است اما به گفته برخي نيروهاي نزديك به پايداري، رفته رفته برخي رفتارها و مواضع موجب شد اين تصور ايجاد شود كه پايداري بيشتر نگاههاي سلبي دارد تا ايجابي. سلبي هم مشخصا درباره برخي افراد همانند آقاي قاليباف و حتي تصور شد كه قاليباف خط قرمز پايداري است؟ واقعا چنين برآوردي درست است؟
اينطور نيست كه كسي خط قرمز جبهه پايداري باشد. اشخاص خط قرمز نيستند و اين يك واقعيت است. ما مشكل شخصي با كسي نداريم و معتقديم معيار بايد تطابق با مباني و شاخص ها باشد. ما يك اصولي داريم كه در چارچوب آن اصول هم رفتار ميكنيم. اشخاص، افراد و حتي احزاب و گروه ها خيلي براي ما ملاك عمل نيستند و آن چيزي كه بيش از همه مورد توجه است، پايبندي به اصول انقلاب است. يك ضوابطي داريم و اين ضوابط هم در مرمنامه پايداري ذكر شده است. توقعي كه از طرف مقابل داريم هم بر مبناي همين ها است كه مي خواهيم يك فعال سياسي انقلابي و متدين باشد. آدم كاري و كارآمد باشد.
الان ظاهراً فرد خاصي در ذهن پايداري هست براي انتخابات ۱۴۰۰؟
واقعاً هنوز به نتيجه نهايي نرسيدهايم؛ چون بايد ببينيم در آينده چه اتفاقاتي ميافتد و شرايط به چه نحوي رقم ميخورد يا اينكه نهايتاً چه كساني وارد انتخابات ميشوند. چند نفر هستند كه هميشه كانديدا ميشوند و معمولاً سوخته هستند. برخي هم هستند كه خيلي متدين و خوب هستند اما علاوه براي تدين و نياز به يك فرد اجرايي قوي داريم. آدمهاي خوب، خوب هستند اما علاوه براي تدين و انقلابيگري بايد كارآمد و اجرايي هم باشند.
يعني تا امروز شما با كسي براي ۱۴۰۰ توافق نكردهايد؟
نه. چون فقط انتخاب من يا ما مطرح نيست بايد بدانيم گزينهها چهكساني هستند و مهمتر از اينها، برنامهشان براي اداره كشور چيست.
اميدواريم نيروهايي به صحنه بيايند كه دستمان براي انتخاب باز باشد. پايداري هيچوقت با كسي قبل از مشخص شدن گزينهها نميبندند بايد ببينيم چه كساني كانديدا هستند و چه برنامه واقعي و عملياتي براي اداره كشور دارند. ميخواهيم در انتخاب گزينه مد نظر حريت خود را حفظ كنيم. نميتوانيم از الان بگوييم قطعا فلاني گزينه نهايي ما است؛ خب پس اگر شخصي با عملكرد بهتر و برنامه كارامدتري وارد صحنه شد چه كار كنيم؟ پس بايد فعلا منتظر بمانيم.
پس براي ۱۴۰۰ نگاه سلبي قطعي درباره برخي اشخاص كه در گذشته وجود داشته، مطرح نخواهد بود؟ يعني شرايط را بر اساس وضعيت انتخابات و گزينههاي موجود بررسي خواهيد كرد؟
در پاسخ به سوالات قبلي گفتم كه در گذشته هم با هيچ شخصي به واسطه مشكلات شخصي مخالفت نكردهايم. اگر مخالفتي بوده، بخاطر ضوابط و معيارها بوده. مضافاً اينكه انتخابات رياستجمهوري شرايط خاص خودش را داراست. ممكن است صلاحيت فلان شخص را براي حضور در مجلس قبول داشته باشيم اما براي جاي ديگر نه. مهم اين است كه فرد ميخواهد در چه مسئوليتي و با چه شرايطي به مردم و نظام خدمت كند. مثلا، فردي كه ميخواهد فرمانده ناجا بشود بايد ويژگيهاي خاصي داشته باشد؛ آيا ميتوان گفت كه فرمانده ناجا كه امروز آقاي اشتري است براي رياستجمهوري يا رياست مجلس هم بايد همان ويژگيها را بايد داشته باشد؟
بايد بدانيم كه ما براي رياستجمهوري، امام جماعت نميخواهيم كه فقط ويژگيهاي امام جماعت از جمله عادل بودن و خوب بودن را براي او در نظر داشته باشيم رئيسجمهور علاوه بر اينكه بايد عادل باشد، بايد براي مديريت كشور هم توانمندي لازم را داشته باشد. در امام جماعت عدالت شرط است در رئيس جمهوري هم عدالت شرط است. برخي ويژگيها مشترك است اما هر مسئوليتي ويژگي هاي اختصاصي هم دارد كه بسيار مهم و تعيين كننده است.
از بيانات شما من اينطور برداشت كردم كه شما هر كانديدايي را با كانديداي ديگر ميسنجيد و صلاحيت را به صورت نسبي در نسبت با رقباي او بررسي و سپس تصميم ميگيريد يا اينكه اگر شرايط شما را نداشت كنار ميكشيد؛ به تعبير فلاسفه بر اساس تنزل تدريجي عمل ميكنيد يا ايدهآليستي؟
نميشود كه بگوييم فلان شخص فقط مدنظر ما است و لا غير. آمديم و آن فرد نيامد. چه كنيم؟ انتخابات را تعطيل كنيم؟ اينطور كه نميشود. ما بر مبناي معيارها و شاخصهايي كه داريم، واجدين شرايط را رتبه بندي ميكنيم. بديهي است كه ابتدا سراغ بهترينها ميرويم و اگر به هر دليلي نشد، سراغ گزينههاي بعدي ميرويم. هرچقدر سراغ گزينههاي پايينتر برويم، بيشتر ضرر ميكنيم؛ اما خب چارهاي هم نيست.
از عملكرد خودتان در ۹۲ و ۹۶ راضي هستيد؟ انتخاباتي كه آقاي روحاني رئيس جمهور شد جريان اصولگرايي باخت و ۹۲ كه آقاي جليلي بودند.
ما در سال ۹۲ و همچنين در سال ۹۶ با توجه به شرايط و وضعيتي كه وجود داشت، سعي كرديم بر اساس اصولمان عمل كنيم و بهترين عملكرد ممكن را داشته باشيم و فكر ميكنيم ما به عنوان جبهه پايداري در مجموع عملكرد قابل دفاعي داشتيم.
يعني شما حتي آسيبشناسي هم نكرديد كه چطور در دو انتخابات رياست جمهوري پياپي، از رقيبتان شكست خوريد؟
بله ما آسيبشناسي كردهايم و نميگويم اشتباه نداشتيم بررسي كرديم كه اشتباهاتمان كجاها بوده و چه كار بايد ميكرديم.
شما و جريان اصولگرا به صورت متحد و يكپارچه از در سال ۹۶ از آقاي رئيسي حمايت كرديد اما آقاي روحاني پيروز شد؟ خب اين نياز به آسيب شناسي دقيق تر ندارد كه چرا عليرغم وحدت، نتيجه نگرفتيد.
براي همين موضوع، جلساتي كه با آقاي قاليباف و رئيسي و ديگران داشتيم. بحث و بررسي كرديم و با دوستان خود صحبت كرديم كه مثلا برخي كارها را ميكرديم بهتر بود و يا اينكه برخي كارها را انجام نميداديم نتيجه بهتري داشت.
در را بروي هيچكس نبستهايم
با آقاي رئيسي و قاليباف بعد از انتخابات جلسه آسيبشناسي داشتيد؟
بله. نشست داريم. واقعاً اينطور نيست كه برخي تصور ميكنند كه مثلاً ما در را به روي دوستان خود نبستهايم. بنده بارها در همين مجلس با آقاي قاليباف جلسات كوتاه و طولاني داشته و درباره مباحث مختلف با ايشان گفتوگو كردهام.
شنيدم كه شما رابطه دوستانهاي با آقاي قاليباف داريد.
بله. مجلس است ديگر. همه بايد با همديگر روابط دوستانه داشته باشيم تا بهتر و بيشتر بتوانيم براي حل مشكلات مردم تلاش كنيم.
در بحث تكليف و نتيجه ديدم چند بار مفصل توضيح داديد مسئله مهمي است. بالاخره نتيجهگرايي صفر ميشود پراگماتيسم و تكليف گرايي بدون نتيجه هم مسئله مبهمي ميشود. واقعا ميخواستم روشن بفرماييد مرز تكليف و نتيجه چيست؟ ممكن است اينطور تلقي كرد كه مثلا در انتخابات، تكليف، پيروزي در انتخابات باشد؟
ايراد اينجاست كه تصور شود تكليف و نتيجه يكي است. اصلا تكليف و نتيجه يكي نيست. اينكه تكليف اين باشد كه فقط نتيجه بگيريم اصلا درست نيست. اگر بخواهيم اينگونه فكر كنيم، پس هدف وسيله را توجيه ميكند و بايد از هر ابزاري براي نتيجه گرفتن در انتخابات استفاده كرد. تفاوت سياست اسلامي با سياست هاي غربيها همين جاست. نتيجه يكي از پارامترها در تكليف است. يعني هنگام تشخيص تكليف، بايد نتيجه بخش بودن آن را هم مورد ارزيابي قرار دهيم. البته نتيجه هم يكسان نيست و نتيجه يكجا ممكن است مادي باشد و يك جاي ديگر ممكن است معنوي باشد.
امام حسين (ع) كه به كربلا آمدند چقدر نتيجه مادي را درنظر گرفتند؟ امام در كربلا نتيجه گرفتند اما نه نتيجه مادي. اگر نتيجه مادي را در نظر بگيريم ميتوان اينطور نتيجه گرفت كه تكليف امام حسين در كربلا بينتيجه بوده است اما واقعا نتيجه بزرگي داشته كه مادي نبوده است. پس اينطور نيست كه در انجام هركاري فقط نتيجه مادي را در نظر بگيريم و يا اينكه اصلاً نتيجه را در نظر نگيريم و چشم بسته فقط دنبال انجام تكليف باشيم؛ ما واقعگرا هستيم و هنگام تشخيص تكليف، حتماً نتيجه را مدنظر قرار ميدهيم.
پس ميفرماييد كه تكليف بدون نتيجه، فلسفه تكليف را از ساقط ميكند؟
بله. فرض كنيد امر به معروف و نهي از منكر ميكنيد، شرطش اين است كه بايد اثر كند؛ اگر هيچ نتيجهاي نداشته باشد، حكم برداشته مي شود. قبلاً هم گفتهام كه اساساً فرايند تشخيص تكليف، بدون در نظر گرفتن نتيجه، ناقص است و مورد قبول نيست.
برخي تصور ميكنند كه پايداري در ۱۴۰۰ دل به گزينههاي پيشين خود بسته و تنها برنامهاي دل بستن روي آن گزينههاست اين درست است يا اينكه واقعا گزينههاي جديد هم داريد؟
جوابش را دادم. الزاماً اينطور نيست كه ما فقط به گزينههاي تكراري فكر كنيم. بايد ببينيم چه كساني ميآيند و نمره مي دهيم. بايد ببينيم كه از بين همه گزينهها چه كسي نمره بيشتري كسب ميكند؛ ما يك نفر رئيسجمهور ميخواهيم نه ۵ نفر. خب نهايتا به گزينه كه صلاحيت بيشتري دارد ميرسيم.
رأيآوري جزو ملاكهاي اصلح است
گزينهاي كه صلاحيت بيشتر را داشته باشد، بايد راي آوري هم داشته باشد يا اينكه فقط به تعبير شما اصلح باشد؟
قابليت رايآوري يكي از ويژگيهاي اصلي و مهم گزينه مطلوب است. اصلا جبهه هم يكي از اصلي ترين كاركردهايش اين است كه با تلاش و كوشش فراوان، قابليت رايآوري بالقوه افراد صالح را تبديل به بالفعل كند.
خدا رحمت كند آيتالله خوشوقت را. ايشان ميفرمودند گاهي مواقع بايد در خانه طرف برويد و يقهاش را بگيريد و بياوريد كه كانديدا بشود. ما در انتخابات مجلس هم كار را كرديم افراد را شناسايي كرده و به آنها نامه نوشتيم و خواهش كرديم كه كانديدا شوند؛ گفتيم ما تعهدي نميدهيم كه راي بياوريد يا نه. اما براي رايآوريتان تلاش ميكنيم.
واقعا براي مديريت كشور در شرايط كنوني، گزينه مناسب زيادي داريم يا دست نيروهاي انقلابي بسته است؟
همه چيز داريم؛ باور كنيد خيلي هم داريم آدمهاي بسيار صالح انقلابي و متدين داريم كه توانمند هستنند براي رياست جمهوري. به خدا اينطور نيست كه برخي فكر ميكنند قحط الرجال است. برخيها را در مجلس احتمال نميداديم گزينه مناسبي باشند اما اكنون ميبينيم كه در كميسيونها چقدر فعال، دقيق و كارآمد هستند.
در ذهن اعضاي پايداري چه تيپ گزينههايي مطرح هستند؟ واقعاً وقت زيادي نمانده اما شما ميگوييد هنوز شكل انتخاباتي به خود نگرفتهايد.
مشغول بررسي هستيم؛ مضافاً اينكه در تمام چند ماه قبل، عمده تمركزمان را وقف تلاش براي وادار كردن دولت به كار از طريق مجلس كرديم. چون بايد ابتدا از تمام ظرفيتهاي مجلس براي حل مشكلات مردم استفاده ميكرديم.
با اين گزينههايي كه خودشان را مطرح كردهاند ديدار و صحبت ميكنيد؟
بتوانيم ميرويم.
گوش مردم از شنيدن حرف و شعار پر است
يكي از دغدغههاي جدي براي انتخابات ۱۴۰۰ بحث مشاركت است. برخي ميگويند ميتوان براي مشاركت مقداري از موضوع صلاحيتكمتر كرد تا شرايط براي مشاركت بيشتر فراهم شود و برخي هم ميگويند كه كيفيت گزينهها از موضوع مشاركت مهمتر است؟ نظر شما چيست؟
شوراي نگهبان كه حتماً همچون گذشته بايد به وظائف خود عمل كند. من تصور ميكنم كه اگر كانديداها بتوانند به مردم اثبات كنند كه واقعاً براي حل مشكلات كشور، راه حل عملي دارند، مردم از آنها استقبال خواهند كرد. چرا كه واقعا گوش مردم از شنيدن حرفهاي كلي و شعاري واقعاً پر است. مردم برنامه و ايده نو و همچنين حس و حال كار كردن ببينند، در انتخابات حضور پرشور خواهند داشت.
بحثمان تمام شد به عنوان سوال آخر، برخي تصور مي كنند فعاليت آيتالله مصباح در تحولات سياسي كم رنگ شدند؟ دليل خاصي دارد؟
حاج آقا هميشه بودند؛ همين اخير خدمت ايشان رسيديم و از بياناتشان استفاده كرديم.حاج آقا زمانشناس است و يكي از حُسنهاي ايشان اين است كه در بزنگاهها در ميدان حضور دارند . اتفاقاً شوراي مركز جديد پايداري هم به زودي با ايشان ديدار خواهد كرد.
برخي ميگويند، اصولگراها از پيروزي در انتخابات ۱۴۰۰ اطمينان دارند و به همين دليل خيلي فضاي انتخابات را گرم نميكنند نظرشما در اينباره چيست؟
نه اينطور نيست. ضمانتي نيست كه چه كسي مي آيد و چه گروهي پيروز ميشود. هركس به اندازه خودش بايد كار كند. جوانها وسط بيايند. بايد متوجه باشيم كه كساني كه ميگويند ريشه مشكلات در واشنگتن است هم در صحنه حضور دارند و كماكان نيز به مردم آدرس غلط خواهند داد و ناكارامدي هاي خود را به عوامل خارجي ربط خواهند داد كه بايد براي چنين فضايي آماده باشيم. بايد بدانيم كه مشكلات از داخل حل خواهند شد و بايد براي حل آنها برنامه داشته باشيم.