یکی از راهها و یا شاید مهمترین راه برای خروج از این چالش ها، بحران های کنونی و کاهش مشکلات ایجاد یک روزنه جدید به سوی دنیا باشد و این مسئله هم قطعا از طریق و مسیر مذاکره با آمریکا عبور میکند.
به گزارش شهدای ایران، احمد زیدآبادی، تئوریسین چپ و از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ به تازگی در قسمتی از
یک مصاحبه که اعتمادآنلاین آن را منتشر کرد، گفته است: اکنون پاره ای از
این اصولگرایان مدعی و یا حتی واقعا متوهم هستند و ذیل این توهم و ادعای
خود بر این باورند که اگر قوه مجریه و ریاست جمهوری به آنها برسد با سیاست
ها و برنامه های خاص داخلی و خارجی می توانند بر مشکلات، چالش ها و معضلات
فائق آیند. ولی واضح است که این مسئله به دور از واقعیت های داخلی،
منطقهای و بینالمللی است. بنابراین من این احتمال را چندان دور از ذهن
نمی دانم که اگر در انتخابات ۱۴۰۰ دولتی از جریان اصولگرا روی کار بیاید به
زودی متوجه واقعیات ناخوشایند کشور و حجم گسترده ای از چالشها و معضلات
خواهد شد. در این صورت یکی از راهها و یا شاید مهمترین راه برای خروج از
این چالش ها، بحران های کنونی و کاهش مشکلات ایجاد یک روزنه جدید به سوی
دنیا باشد و این مسئله هم قطعا از طریق و مسیر مذاکره با آمریکا عبور
میکند.
او در بخش دیگری از اظهارات خود همچنین تصریح میکند: شدت چالش ها، معضلات و مشکلات داخلی کشور به قدری جدی است که اگر ساختار بخواهد سیاست های کنونی را ادامه بدهد، هزینه های پیگیری این سیاست ها را به قدری بالا ببیند که مجبور به انتخاب بین گزینه «بد» و «بدتر» باشد. لذا امکان پذیرش برجام های جدید در قالب مذاکره پیرامون توان موشکی و دفاعی، نفوذ منطقه ای و دیگر مسائل برای جلوگیری وقوع امر بدتر که همان فروپاشی کامل است، وجود دارد. چون به باور آنها حفظ نظام از اوجب واجبات است و برای تحقق این هدف اتخاذ هر تصمیم، انتخاب هر مسیر و پیگیری هر اقدامی، ولو ناخوشایند و تلخ را قابل توجیه می دانند.
زیدآبادی این نکته را هم اضافه کرده است که: "باز تاکید می کنم که اکنون چالش جدی ساختار سیاسی کشور آن است که باید به این سوال به طور جدی و راهبردی پاسخ دهد که چه برنامهای برای نظم نوین منطقه ای و جهانی دارد؟ آیا به دنبال تقابل با آن است و یا به دنبال همراهی؟ قطعاً انتخاب هر کدام از این مسیرها تبعات و هزینه های خاص خود را دارد. پس اگر در آینده مذاکراتی شکل بگیرد، مذاکراتی روی برجام های جدید خواهد بود.
*این تحلیلهای آقای زیدآبادی یادبودی از رمان "آلیس در سرزمین عجایب" است.
در بحث اصولگرایان و فرمولهای آنها برای حل مشکلات کشور؛ منطقی نیست که آقای زیدآبادی قبل از امتحان پس دادن اصولگرایان بگویند آنها غیر ممکن حرف میزنند!
چه اینکه اصولگرایان اولا کارنامههایی مثل به کارنامه جهادی قالیباف در شهرداری تهران را در چنته دارند که در سونامی تحریم داخلی و خارجی اما بهترین کارنامه را برجا گذاشت و ثانیا آقای زیدآبادی و دوستان ایشان از پس سالها حضور در قدرت و اشغال ساختمان پاستور تن به رقابت جوانمردانه انتخاباتی هم بدهند تا اصولگرایان پیروز بشوند و مردم بفهمند که راستها برای مشکلات کشور نسخه کارآمد اجرایی دارند یا ندارند!؟
در بحث برجام و پسرعموهای آن هم آقای زیدآبادی باید بداند که حتی همین برجامِ روحانی و اصلاحطلبان هم اولا هرگز مورد طلب و خواست نظام اسلامی نبود و ثانیا وقوع آن نیز هیچ نانی را ولو برای نمایش در سفره آقای روحانی و شرکای اصلاحطلب او نگذاشت که اکنون امیدی به برجامهای دیگر باشد!
پس بنا به رویه معقولات، اولا کسی جز اصلاحطلبان دنبال برجام نیست و ثانیا نسخه اصلی برجام هم فاقد دستاوردهای "تقریبا هیچ" بوده است؛ چه رسد به نسخ آزمایشی آن.
و حال سؤال اینجاست که علت اصرار بیقاعده امثال زیدآبادی به برجامهای ۲ و ۳ و ۴ و... چیست!؟
گفتنیست، اعضای ستاد مشترک دولت و اصلاحات از انتخاب آقای بایدن در آمریکا به وجد آمدهاند و البته دلیل این شور و شعف نیز در ظاهر امر بر ما پوشیده است...
او در بخش دیگری از اظهارات خود همچنین تصریح میکند: شدت چالش ها، معضلات و مشکلات داخلی کشور به قدری جدی است که اگر ساختار بخواهد سیاست های کنونی را ادامه بدهد، هزینه های پیگیری این سیاست ها را به قدری بالا ببیند که مجبور به انتخاب بین گزینه «بد» و «بدتر» باشد. لذا امکان پذیرش برجام های جدید در قالب مذاکره پیرامون توان موشکی و دفاعی، نفوذ منطقه ای و دیگر مسائل برای جلوگیری وقوع امر بدتر که همان فروپاشی کامل است، وجود دارد. چون به باور آنها حفظ نظام از اوجب واجبات است و برای تحقق این هدف اتخاذ هر تصمیم، انتخاب هر مسیر و پیگیری هر اقدامی، ولو ناخوشایند و تلخ را قابل توجیه می دانند.
زیدآبادی این نکته را هم اضافه کرده است که: "باز تاکید می کنم که اکنون چالش جدی ساختار سیاسی کشور آن است که باید به این سوال به طور جدی و راهبردی پاسخ دهد که چه برنامهای برای نظم نوین منطقه ای و جهانی دارد؟ آیا به دنبال تقابل با آن است و یا به دنبال همراهی؟ قطعاً انتخاب هر کدام از این مسیرها تبعات و هزینه های خاص خود را دارد. پس اگر در آینده مذاکراتی شکل بگیرد، مذاکراتی روی برجام های جدید خواهد بود.
*این تحلیلهای آقای زیدآبادی یادبودی از رمان "آلیس در سرزمین عجایب" است.
در بحث اصولگرایان و فرمولهای آنها برای حل مشکلات کشور؛ منطقی نیست که آقای زیدآبادی قبل از امتحان پس دادن اصولگرایان بگویند آنها غیر ممکن حرف میزنند!
چه اینکه اصولگرایان اولا کارنامههایی مثل به کارنامه جهادی قالیباف در شهرداری تهران را در چنته دارند که در سونامی تحریم داخلی و خارجی اما بهترین کارنامه را برجا گذاشت و ثانیا آقای زیدآبادی و دوستان ایشان از پس سالها حضور در قدرت و اشغال ساختمان پاستور تن به رقابت جوانمردانه انتخاباتی هم بدهند تا اصولگرایان پیروز بشوند و مردم بفهمند که راستها برای مشکلات کشور نسخه کارآمد اجرایی دارند یا ندارند!؟
در بحث برجام و پسرعموهای آن هم آقای زیدآبادی باید بداند که حتی همین برجامِ روحانی و اصلاحطلبان هم اولا هرگز مورد طلب و خواست نظام اسلامی نبود و ثانیا وقوع آن نیز هیچ نانی را ولو برای نمایش در سفره آقای روحانی و شرکای اصلاحطلب او نگذاشت که اکنون امیدی به برجامهای دیگر باشد!
پس بنا به رویه معقولات، اولا کسی جز اصلاحطلبان دنبال برجام نیست و ثانیا نسخه اصلی برجام هم فاقد دستاوردهای "تقریبا هیچ" بوده است؛ چه رسد به نسخ آزمایشی آن.
و حال سؤال اینجاست که علت اصرار بیقاعده امثال زیدآبادی به برجامهای ۲ و ۳ و ۴ و... چیست!؟
گفتنیست، اعضای ستاد مشترک دولت و اصلاحات از انتخاب آقای بایدن در آمریکا به وجد آمدهاند و البته دلیل این شور و شعف نیز در ظاهر امر بر ما پوشیده است...