یک روزنامه زنجیره ای مدعیدشد:
روزنامه شرق در سرمقاله شماره دیروز خود به تعریف و تمجید از نامزد ریاست جمهوری از حزب دموکرات آمریکا و حامیانش پرداخته و در ادامه به دروغگویی، وانمود سازی و مشابهت سازی های مضحکی روی آورده است.
به گزارش شهدای ایران، در سرمقاله شرق که به قلم سردبیر این روزنامه نوشته شده، آمده است: «چیزی
به پایان انتخابات ریاستجمهوری 2020 آمریكا باقی نمانده است. انتخاباتی كه
در آن پیروزی هریك از نامزدهای حزب جمهوریخواه و دموكرات صورتبندی سیاست
بینالملل را تغییر خواهد داد. گیرم در این میانه اصولگرایان اصرار بورزند
فرقی در پیروزی این نامزدها وجود ندارد[!!]. البته این اولینبار نیست كه
این گروه سیاسی برخلاف جامعه آمریكا و جامعه بینالملل و كشورهای منطقهای و
مردم ایران نظر متفاوتی ارائه میدهد.[!!]»
آیا چنان که این روزنامه مدعی شده اصولگرایان گفته اند: «فرقی در پیروزی این نامزدها وجود ندارد» یا اینکه حرف اصولگرایان این بوده است: «جمهوریخواه و دموکرات در دشمنی با ایران اشتراک نظر دارند؛ اگرچه ممکن است در روشها گاهی با هم اختلاف نظر داشته باشند.» میان این دو گزاره تفاوت بسیاری هست و این گونه نظر جریان رقیب را دستخوش تغییر کردن قطعا با نیت و هدف خاصی انجام می گیرد. موضوع بعدی این است که سردبیر شرق مدعی شده اصولگرایان برخلاف تمام دنیا (دقت کنید که طیف اصلاح طلب همواره با مردم و در کنار آنها نمایش داده می شود) نظر متفاوتی دارند. خب نظر اصولگرایان را نوشتیم و در ادامه به گزاره هایی اشاره کنیم که در خود این روزنامه شرق از طیف اصلاح طلب بیان شده:
سرمقاله نویس شرق یعنی سردبیر این روزنامه همین اواخر در مصاحبه با «عباس عبدی» به او گفت: «شاید اگر انتخابات آمریكا برای كنشگران سیاسی ایران اینقدر مهم شده است و آن را در سرنوشت جامعه ما اثرگذار میدانند، بهنوعی فرافكنی واهی باشد.»
عبدی نیز که یک کنشگر طیف موسوم به اصلاح طلب است در همان مصاحبه می گوید: «حتی میشود گفت فشار دموکراتها به دولت ایران میتواند بیشتر از جمهوریخواهان باشد...» سپس در ادامه سرمقاله دیروز شرق آمده: «...آمریكا بهعنوان دشمن شماره یک اصولگرایان[!!] نیز از این قاعده مستثنا نیست. البته اصولگرایان با شیوه سرمایهداری آمریكا چندان عنادی ندارند[!!]، چراكه از رهگذر همین مخالفتها با آمریكا به سودهای كلانی دست یافتهاند.[!!]»
نخست اینکه طیف موسوم به اصلاح طلب آمریکا را دشمن شماره یک خود نمی داند. نکته دوم اینکه دروغی مضحک و بزرگ توسط سردبیر این روزنامه عنوان شده و آن اینکه اصولگرایان با سیستم لیبرالیسم آمریکایی یا سرمایه داری چندان عنادی ندارند. این موضوع آن اندازه روشن است که نیازی به توضیح نیست و در همین کیهان نقدهای بسیاری علیه لیبرالیسم یا سرمایه داری و وابستگان فکری این روش در میان دولتمردان بارها به نگارش درآمده است.
سوم اینکه این روزنامه و دیگر زنجیره ای ها همواره به صورت کلی و به منظور ترورشخصیت رقیب مدعی شده اند که اصولگرایان از راه دشمنی با آمریکا سودهای کلانی به دست آورده اند. آنها هیچگاه نمیگویند چطور از راه دشمنی با آمریکا میتوان به سود رسید یا افرادی که از این راه به سودهای کلان رسیدهاند چه کسانی هستند؟ معمولا کلیگویی یکی از نشانه های دروغگویی است. دیگر اینکه اظهار دوستی با آمریکا و اروپا سود در پی دارد یا دشمنی؟! مثال روشن این موضوع آل سعود و دوستی آنها با آمریکاییهاست که به هر ذلتی تن می دهند.
رابطه اقتصادی با چین، قربانی برجامزدگی دولت!
روزنامه اصلاح طلب اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «آخرين در ميان همتايان» به بررسي تطبيقي مشاركت چين و ايران در قياس با كشورهاي منطقه نوشت : «فهم متعارف اين است كه ايران به چين وابسته است، اما ميزان و دامنه اين وابستگي بسيار كمتر از آن چيزي است كه تصور ميشود. اين بررسي تطبيقي نشان ميدهد كه ايران بيش از ساير اقتصادهاي بزرگ خاورميانه به چين وابسته نيست. به نظر ميرسد ايران، نسبت به اندازه اقتصاد و نقش امنيتياش در منطقه، از لحاظ تعامل اقتصادي و امنيتي از ساير كشورهاي خاورميانه عقب است... اين بررسي مشخص ميكند كه تعامل اقتصادي ايران با چين در چهار حوزه اصلي اقتصادي تجارت دوجانبه، سرمايهگذاري مستقيم خارجي، جذب منابع مالي خارجي و نيروي كار اعزامي- از ساير كشورهاي خاورميانه عقب است. علاوه بر اين، با بررسي اطلاعات مربوط به اين چهار حوزه در طول زمان، مشخص ميشود كه روابط اقتصادي چين و ايران بيش از پنج سال است كه راكد است، اگر نگوييم وخيم شده است.»
گفتنی است پس از انعقاد برجام و سیاست دولت در جهت گرایش به غرب و اعتماد به آمریکا و اروپا، توسعه روابط با بقیه کشورهای دنیا از جمله آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا مهجور ماند و دولت تمام تخم مرغهای خود را در سبد آمریکا و اروپا قرار داد. حتی پس از خروج آمریکا از برجام و عیان شدن بی ثمر بودن برجام، کماکان دولت به امید وعده های اروپایی و گشایش های احتمالی اراده جدی بر پیگیری توافقات جامع با چین نداشت تا جائیکه 6 ماه ایران در چین هیچ سفیری نداشت.
در حالی که آمریکا و اروپا طی سال های پس از انقلاب هرگونه خصومت ورزی و تحریمی علیه ایران اعمال داشته اند و دولت روحانی نیز 7 سال کشور را معطل چشم آبی های غربی نگه داشت و عایدی جز تحریم و فشار بیشتر برای ایران نداشت، کماکان عدهای که کاسه لیسی غرب و آمریکا را برای تداوم حیات سیاسی خود ضروری می بینند، از تعاملات اقتصادی با چین و روسیه که طی سال های تحریم تنها کشورهایی بودند که به کمک ایران آمدند احساس خطر کرده و راهبرد صحیح در توسعه روابط با شرق را آن هم بدون هیچگونه اطلاعات و استنادی تحریف و وارونه نمایی کرده و حواشی بسیاری حول آن ایجاد کردند . حال آنکه شکی نیست توسعه روابط با شرق موجبات کسادی بازار کاسبان تسلیم و مذاکره با آمریکا خواهد شد که اینگونه به تکاپو افتاده بودند تا روابط منطقی و براساس منافع متقابل ایران و چین را تخریب کنند.
در واقع اگر دولت بجای 7 سال هدر دادن سرمایههای کشور در برجام، همین قرارداد آینده نگر و تضمین کننده منافع ملی ایران را پیگیری کرده بود، امروز هم کمک دهنده جدی به وضعیت اقتصادی کشور بود و هم توازن قوایی در برابر فشارحداکثری آمریکا آن هم با پشتوانه اقتصادی ایجاد شده بود.
«ارعاب و هراس افکنی»، برای فرار از پاسخگویی
سهیلا جلودارزاده، نماینده عضو فراکسیون امید در مجلس دهم و کاندیدای ناکام انتخابات مجلس یازدهم در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«اصولگرايان راديكال وضع را اسف بارتر میكنند».
جلودارزاده در ادامه گفت:«در گذشته کساني مانند احمدينژاد برنامههاي اقتصادياي در کشور اجرا کردهاند که همچنان پيامدهاي ناخوشايند آن مشاهده ميشود. تجريه تاريخي نشان داده هر زمان مشارکت مردم در انتخابات زياد بوده گزينههاي اصلاحطلب در انتخابات پيروز شدهاند و در مقابل هر زمان که مشارکت مردم پايين بوده اصولگرايان موفق شدهاند در انتخابات به پيروزي دست پيدا کنند.به همين دليل نيز در ماه هاي منتهي به انتخابات رياستجمهوري آنچه داراي اهميت است بازگشت اعتماد اجتماعي به جريانهاي سياسي و بهخصوص جريان اصولگرايي است. در سالهاي اخير تندروهاي اصولگرا به شکلي رفتار کردهاند که کليت جريان اصولگرايي تحتتأثير اين طيف بوده است. اين وضعيت تاحدود زيادي در شرايط کنوني نيز وجود دارد. اصولگرايان بايد اين نکته را در نظر داشته باشند که هر چه بيشتر به سمت رويکردها و گزينههاي راديکال حرکت کنند به همان اندازه احتمال ريزش اعتماد اجتماعي بيشتر خواهد شد».
مدعیان اصلاحات و حامیان روحانی در سال 96 ادعا کردند که اگر رقبای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شوند، وضع بحرانی شده و قیمت دلار 5 هزارتومان خواهد شد. این در حالی است که در دولت دوم روحانی، قیمت دلار از 30 هزارتومان نیز فراتر رفت. به عبارت دیگر، ادعای مطرح شده از سوی مدعیان اصلاحات- دلار 5 هزارتومانی در صورت پیروزی رقبای روحانی- اکنون برای مردم به یک آرزو تبدیل شده است. طیف مدعی اصلاحات هیچ برنامه و طرح مشخصی برای اداره امور و رفع مشکلات مردم ندارد. این طیف با بیاخلاقی و بدون ارائه هیچ برنامهای، صرفا به ارعاب و هراسافکنی روی میآورد. بانیان وضع موجود به جای بکارگیری این ترفند تکراری، باید درباره عملکرد خسارتبار خود به افکارعمومی پاسخگو باشند.
هدف ترامپ و بایدن تهی کردن نقاط قوت ایران
روزنامه دولتی ایران دیروز در گزارشی درباره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نوشت: «چه ترامپ جمهوریخواه و چه بایدن دموکرات هر دو در بسیاری از سیاستها درباره ایران نگاه مشترک دارند هر چند در روش متفاوت باشند اما نتیجه یکی خواهد بود... رئیس جمهوری آینده ایالات متحده ترامپ باشد یا بایدن، تفاوت نمیکند... موفقیت جو بایدن نیز تفاوت زیادی را در صورت مساله اختلافات ایران و آمریکا ایجاد نمیکند.»
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «جو بایدن و دونالد ترامپ هر دو راهبرد مشترکی را دنبال میکنند که فشار بیشتر بر ایران است. حال ترامپ نام آن را «فشار حداکثری» می گذارد و بایدن از آن به عنوان «فشار هوشمند» تعبیر می کند. اما روش و تاکتیک ترامپ بدین گونه است که در این زمینه تکروی میکند و یکی پس از دیگری تحریمهای کوری را علیه ایران وضع می کند؛ تا به حدی که به اذعان «رابرت اوبراین» مشاور امنیت ملی دولت آمریکا، تحریم ها به قدری اعمال شده که دیگر کاری نمانده که آمریکا بتواند علیه ایران انجام دهد. اما تاکتیک دولت بایدن شبیه به تاکتیک اوباماست. تیم بایدن در نظر دارد تا با ایجاد اجماع علیه ایران به روش هوشمندانهتری، فشار موثری را بر ایران وارد کند.»
ارگان دولت نوشت: «طبیعتا بایدن در موقعیتی است که به راحتی از فشار حداکثری عبور نخواهد کرد و سعی خواهد کرد که تلاش های ترامپ را به محصول مورد نظر خود تبدیل کند. در مجموع، ترامپ و بایدن در استراتژی با هم تا حدود زیادی اتفاق نظر دارند و هیچ کدام دغدغه بهبود وضعیت اقتصادی ایران را ندارند. هدف راهبردی آنها در قبال ایران تهی کردن نقاط قوت و ظرفیت های استراتژیک ایران است. اما هر کدام به روش خود به دنبال تحقق خواستهشان هستند. هر دو حزب رفتارهای ایران را برهم زننده ثبات در منطقه میدانند و به مهار ایران میاندیشند. چه دموکرات و چه جمهوریخواه به دنبال تبدیل ایران از یک بازیگر ضدهژمون به یک بازیگر عادی در نظام منطقه ای خاورمیانه و حوزه خلیج فارس هستند. هر دو اتهام دستیابی ایران به سلاح هستهای را جزو سیاستهای خود میداند و بر این ادعا پای میفشارند. چه بایدن و چه ترامپ تحریم های اقتصادی را به عنوان یکی از اهرمهای مهم در هر نوع مذاکره با ایران تلقی و تصور می کنند. چه ترامپ که سیاست فشار حداکثری را دنبال کند چه بایدن که آن را بر زبان نیاورد اما نان تحریم را خواهد خورد.»
زور دعای مردم به گرانیها نمیرسد
روزنامه اینترنتی همدلی در گزارشی با تیتر «زور دعای مردم به گرانیها نمی رسد» نوشت: اسحاق جهانگیری، سه روز پیش بود که در حاشیه یکی از جلسات هیات دولت، در جمع خبرنگاران در پاسخ به این سوال که قیمتها کاهش پیدا میکند یا خیر، دو کلمه بیشتر نگفت: «دعا کنید» در ادامه مطلب روزنامه مدعی اصلاح طلبی آمده است: سوالی که بیش از همه ذهن مخاطبان را درگیر کرده این است که به راستی نقش علوم بنیادی و دو دو تا چهارتای اقتصادی تا این حد کمرنگ شده که مسئولان از مردم میخواهند تا با وجود تکیه برکرسیهای ریاست و هزینههای میلیاردی برای راهاندازی اتاقهای فکر و پژوهشکدههای اقتصادی، آسانترین و کمهزینهترین راهکار را برای بهتر شدن معیشت پیشنهاد دهند؟ این پاسخ عجیب از زبان فردی که سالهاست در قلب دولت، فعالیت کرده و در جلسات و مباحث اقتصادی پای صحبت هزاران تحلیلگر نشسته، در حالی مطرح است که بر اساس آخرین آمار منتشر شده از سوی بانک مرکزی، قیمت هر متر مسکن در تهران، به 26 میلیون و 700 هزار تومان رسیده و بر اساس تصمیمات اخیر رئیس شورای رقابت و وزیر صنعت، معدن و تجارت، مجوز افزایش قیمت خودرو برای سه ماهه سوم سال نیز ابلاغ شده است. این افزایش قیمتها در حالی مطرح است که خط فقر با افزایش یک میلیونی نسبت به سال گذشته، به نه میلیون تومان رسیده و حقوق دهکهای درآمدی ضعیف، به دو میلیون هم نمیرسد. جدای از این بحثها، صحبتهای جهانگیری نقش پژوهشکدههای عریض و طویل اقتصادی را حسابی زیر سوال برده است.
مدعیان اصلاحات در حالی به سیاست های اقتصادی دولت و گرانیها انتقاد دارند و سعی میکنند که با دولت تدبیر و امید فاصله گذاری کنند که 7 سال و چند ماه از دولت مورد حمایتشان گذشته و از سویی تنها کمتر از 8 ماه به انتخابات ریاست جمهوری مانده است!
آیا چنان که این روزنامه مدعی شده اصولگرایان گفته اند: «فرقی در پیروزی این نامزدها وجود ندارد» یا اینکه حرف اصولگرایان این بوده است: «جمهوریخواه و دموکرات در دشمنی با ایران اشتراک نظر دارند؛ اگرچه ممکن است در روشها گاهی با هم اختلاف نظر داشته باشند.» میان این دو گزاره تفاوت بسیاری هست و این گونه نظر جریان رقیب را دستخوش تغییر کردن قطعا با نیت و هدف خاصی انجام می گیرد. موضوع بعدی این است که سردبیر شرق مدعی شده اصولگرایان برخلاف تمام دنیا (دقت کنید که طیف اصلاح طلب همواره با مردم و در کنار آنها نمایش داده می شود) نظر متفاوتی دارند. خب نظر اصولگرایان را نوشتیم و در ادامه به گزاره هایی اشاره کنیم که در خود این روزنامه شرق از طیف اصلاح طلب بیان شده:
سرمقاله نویس شرق یعنی سردبیر این روزنامه همین اواخر در مصاحبه با «عباس عبدی» به او گفت: «شاید اگر انتخابات آمریكا برای كنشگران سیاسی ایران اینقدر مهم شده است و آن را در سرنوشت جامعه ما اثرگذار میدانند، بهنوعی فرافكنی واهی باشد.»
عبدی نیز که یک کنشگر طیف موسوم به اصلاح طلب است در همان مصاحبه می گوید: «حتی میشود گفت فشار دموکراتها به دولت ایران میتواند بیشتر از جمهوریخواهان باشد...» سپس در ادامه سرمقاله دیروز شرق آمده: «...آمریكا بهعنوان دشمن شماره یک اصولگرایان[!!] نیز از این قاعده مستثنا نیست. البته اصولگرایان با شیوه سرمایهداری آمریكا چندان عنادی ندارند[!!]، چراكه از رهگذر همین مخالفتها با آمریكا به سودهای كلانی دست یافتهاند.[!!]»
نخست اینکه طیف موسوم به اصلاح طلب آمریکا را دشمن شماره یک خود نمی داند. نکته دوم اینکه دروغی مضحک و بزرگ توسط سردبیر این روزنامه عنوان شده و آن اینکه اصولگرایان با سیستم لیبرالیسم آمریکایی یا سرمایه داری چندان عنادی ندارند. این موضوع آن اندازه روشن است که نیازی به توضیح نیست و در همین کیهان نقدهای بسیاری علیه لیبرالیسم یا سرمایه داری و وابستگان فکری این روش در میان دولتمردان بارها به نگارش درآمده است.
سوم اینکه این روزنامه و دیگر زنجیره ای ها همواره به صورت کلی و به منظور ترورشخصیت رقیب مدعی شده اند که اصولگرایان از راه دشمنی با آمریکا سودهای کلانی به دست آورده اند. آنها هیچگاه نمیگویند چطور از راه دشمنی با آمریکا میتوان به سود رسید یا افرادی که از این راه به سودهای کلان رسیدهاند چه کسانی هستند؟ معمولا کلیگویی یکی از نشانه های دروغگویی است. دیگر اینکه اظهار دوستی با آمریکا و اروپا سود در پی دارد یا دشمنی؟! مثال روشن این موضوع آل سعود و دوستی آنها با آمریکاییهاست که به هر ذلتی تن می دهند.
رابطه اقتصادی با چین، قربانی برجامزدگی دولت!
روزنامه اصلاح طلب اعتماد روز گذشته در مطلبی با عنوان «آخرين در ميان همتايان» به بررسي تطبيقي مشاركت چين و ايران در قياس با كشورهاي منطقه نوشت : «فهم متعارف اين است كه ايران به چين وابسته است، اما ميزان و دامنه اين وابستگي بسيار كمتر از آن چيزي است كه تصور ميشود. اين بررسي تطبيقي نشان ميدهد كه ايران بيش از ساير اقتصادهاي بزرگ خاورميانه به چين وابسته نيست. به نظر ميرسد ايران، نسبت به اندازه اقتصاد و نقش امنيتياش در منطقه، از لحاظ تعامل اقتصادي و امنيتي از ساير كشورهاي خاورميانه عقب است... اين بررسي مشخص ميكند كه تعامل اقتصادي ايران با چين در چهار حوزه اصلي اقتصادي تجارت دوجانبه، سرمايهگذاري مستقيم خارجي، جذب منابع مالي خارجي و نيروي كار اعزامي- از ساير كشورهاي خاورميانه عقب است. علاوه بر اين، با بررسي اطلاعات مربوط به اين چهار حوزه در طول زمان، مشخص ميشود كه روابط اقتصادي چين و ايران بيش از پنج سال است كه راكد است، اگر نگوييم وخيم شده است.»
گفتنی است پس از انعقاد برجام و سیاست دولت در جهت گرایش به غرب و اعتماد به آمریکا و اروپا، توسعه روابط با بقیه کشورهای دنیا از جمله آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا مهجور ماند و دولت تمام تخم مرغهای خود را در سبد آمریکا و اروپا قرار داد. حتی پس از خروج آمریکا از برجام و عیان شدن بی ثمر بودن برجام، کماکان دولت به امید وعده های اروپایی و گشایش های احتمالی اراده جدی بر پیگیری توافقات جامع با چین نداشت تا جائیکه 6 ماه ایران در چین هیچ سفیری نداشت.
در حالی که آمریکا و اروپا طی سال های پس از انقلاب هرگونه خصومت ورزی و تحریمی علیه ایران اعمال داشته اند و دولت روحانی نیز 7 سال کشور را معطل چشم آبی های غربی نگه داشت و عایدی جز تحریم و فشار بیشتر برای ایران نداشت، کماکان عدهای که کاسه لیسی غرب و آمریکا را برای تداوم حیات سیاسی خود ضروری می بینند، از تعاملات اقتصادی با چین و روسیه که طی سال های تحریم تنها کشورهایی بودند که به کمک ایران آمدند احساس خطر کرده و راهبرد صحیح در توسعه روابط با شرق را آن هم بدون هیچگونه اطلاعات و استنادی تحریف و وارونه نمایی کرده و حواشی بسیاری حول آن ایجاد کردند . حال آنکه شکی نیست توسعه روابط با شرق موجبات کسادی بازار کاسبان تسلیم و مذاکره با آمریکا خواهد شد که اینگونه به تکاپو افتاده بودند تا روابط منطقی و براساس منافع متقابل ایران و چین را تخریب کنند.
در واقع اگر دولت بجای 7 سال هدر دادن سرمایههای کشور در برجام، همین قرارداد آینده نگر و تضمین کننده منافع ملی ایران را پیگیری کرده بود، امروز هم کمک دهنده جدی به وضعیت اقتصادی کشور بود و هم توازن قوایی در برابر فشارحداکثری آمریکا آن هم با پشتوانه اقتصادی ایجاد شده بود.
«ارعاب و هراس افکنی»، برای فرار از پاسخگویی
سهیلا جلودارزاده، نماینده عضو فراکسیون امید در مجلس دهم و کاندیدای ناکام انتخابات مجلس یازدهم در مصاحبه با روزنامه آرمان گفت:«اصولگرايان راديكال وضع را اسف بارتر میكنند».
جلودارزاده در ادامه گفت:«در گذشته کساني مانند احمدينژاد برنامههاي اقتصادياي در کشور اجرا کردهاند که همچنان پيامدهاي ناخوشايند آن مشاهده ميشود. تجريه تاريخي نشان داده هر زمان مشارکت مردم در انتخابات زياد بوده گزينههاي اصلاحطلب در انتخابات پيروز شدهاند و در مقابل هر زمان که مشارکت مردم پايين بوده اصولگرايان موفق شدهاند در انتخابات به پيروزي دست پيدا کنند.به همين دليل نيز در ماه هاي منتهي به انتخابات رياستجمهوري آنچه داراي اهميت است بازگشت اعتماد اجتماعي به جريانهاي سياسي و بهخصوص جريان اصولگرايي است. در سالهاي اخير تندروهاي اصولگرا به شکلي رفتار کردهاند که کليت جريان اصولگرايي تحتتأثير اين طيف بوده است. اين وضعيت تاحدود زيادي در شرايط کنوني نيز وجود دارد. اصولگرايان بايد اين نکته را در نظر داشته باشند که هر چه بيشتر به سمت رويکردها و گزينههاي راديکال حرکت کنند به همان اندازه احتمال ريزش اعتماد اجتماعي بيشتر خواهد شد».
مدعیان اصلاحات و حامیان روحانی در سال 96 ادعا کردند که اگر رقبای روحانی در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شوند، وضع بحرانی شده و قیمت دلار 5 هزارتومان خواهد شد. این در حالی است که در دولت دوم روحانی، قیمت دلار از 30 هزارتومان نیز فراتر رفت. به عبارت دیگر، ادعای مطرح شده از سوی مدعیان اصلاحات- دلار 5 هزارتومانی در صورت پیروزی رقبای روحانی- اکنون برای مردم به یک آرزو تبدیل شده است. طیف مدعی اصلاحات هیچ برنامه و طرح مشخصی برای اداره امور و رفع مشکلات مردم ندارد. این طیف با بیاخلاقی و بدون ارائه هیچ برنامهای، صرفا به ارعاب و هراسافکنی روی میآورد. بانیان وضع موجود به جای بکارگیری این ترفند تکراری، باید درباره عملکرد خسارتبار خود به افکارعمومی پاسخگو باشند.
هدف ترامپ و بایدن تهی کردن نقاط قوت ایران
روزنامه دولتی ایران دیروز در گزارشی درباره انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نوشت: «چه ترامپ جمهوریخواه و چه بایدن دموکرات هر دو در بسیاری از سیاستها درباره ایران نگاه مشترک دارند هر چند در روش متفاوت باشند اما نتیجه یکی خواهد بود... رئیس جمهوری آینده ایالات متحده ترامپ باشد یا بایدن، تفاوت نمیکند... موفقیت جو بایدن نیز تفاوت زیادی را در صورت مساله اختلافات ایران و آمریکا ایجاد نمیکند.»
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: «جو بایدن و دونالد ترامپ هر دو راهبرد مشترکی را دنبال میکنند که فشار بیشتر بر ایران است. حال ترامپ نام آن را «فشار حداکثری» می گذارد و بایدن از آن به عنوان «فشار هوشمند» تعبیر می کند. اما روش و تاکتیک ترامپ بدین گونه است که در این زمینه تکروی میکند و یکی پس از دیگری تحریمهای کوری را علیه ایران وضع می کند؛ تا به حدی که به اذعان «رابرت اوبراین» مشاور امنیت ملی دولت آمریکا، تحریم ها به قدری اعمال شده که دیگر کاری نمانده که آمریکا بتواند علیه ایران انجام دهد. اما تاکتیک دولت بایدن شبیه به تاکتیک اوباماست. تیم بایدن در نظر دارد تا با ایجاد اجماع علیه ایران به روش هوشمندانهتری، فشار موثری را بر ایران وارد کند.»
ارگان دولت نوشت: «طبیعتا بایدن در موقعیتی است که به راحتی از فشار حداکثری عبور نخواهد کرد و سعی خواهد کرد که تلاش های ترامپ را به محصول مورد نظر خود تبدیل کند. در مجموع، ترامپ و بایدن در استراتژی با هم تا حدود زیادی اتفاق نظر دارند و هیچ کدام دغدغه بهبود وضعیت اقتصادی ایران را ندارند. هدف راهبردی آنها در قبال ایران تهی کردن نقاط قوت و ظرفیت های استراتژیک ایران است. اما هر کدام به روش خود به دنبال تحقق خواستهشان هستند. هر دو حزب رفتارهای ایران را برهم زننده ثبات در منطقه میدانند و به مهار ایران میاندیشند. چه دموکرات و چه جمهوریخواه به دنبال تبدیل ایران از یک بازیگر ضدهژمون به یک بازیگر عادی در نظام منطقه ای خاورمیانه و حوزه خلیج فارس هستند. هر دو اتهام دستیابی ایران به سلاح هستهای را جزو سیاستهای خود میداند و بر این ادعا پای میفشارند. چه بایدن و چه ترامپ تحریم های اقتصادی را به عنوان یکی از اهرمهای مهم در هر نوع مذاکره با ایران تلقی و تصور می کنند. چه ترامپ که سیاست فشار حداکثری را دنبال کند چه بایدن که آن را بر زبان نیاورد اما نان تحریم را خواهد خورد.»
زور دعای مردم به گرانیها نمیرسد
روزنامه اینترنتی همدلی در گزارشی با تیتر «زور دعای مردم به گرانیها نمی رسد» نوشت: اسحاق جهانگیری، سه روز پیش بود که در حاشیه یکی از جلسات هیات دولت، در جمع خبرنگاران در پاسخ به این سوال که قیمتها کاهش پیدا میکند یا خیر، دو کلمه بیشتر نگفت: «دعا کنید» در ادامه مطلب روزنامه مدعی اصلاح طلبی آمده است: سوالی که بیش از همه ذهن مخاطبان را درگیر کرده این است که به راستی نقش علوم بنیادی و دو دو تا چهارتای اقتصادی تا این حد کمرنگ شده که مسئولان از مردم میخواهند تا با وجود تکیه برکرسیهای ریاست و هزینههای میلیاردی برای راهاندازی اتاقهای فکر و پژوهشکدههای اقتصادی، آسانترین و کمهزینهترین راهکار را برای بهتر شدن معیشت پیشنهاد دهند؟ این پاسخ عجیب از زبان فردی که سالهاست در قلب دولت، فعالیت کرده و در جلسات و مباحث اقتصادی پای صحبت هزاران تحلیلگر نشسته، در حالی مطرح است که بر اساس آخرین آمار منتشر شده از سوی بانک مرکزی، قیمت هر متر مسکن در تهران، به 26 میلیون و 700 هزار تومان رسیده و بر اساس تصمیمات اخیر رئیس شورای رقابت و وزیر صنعت، معدن و تجارت، مجوز افزایش قیمت خودرو برای سه ماهه سوم سال نیز ابلاغ شده است. این افزایش قیمتها در حالی مطرح است که خط فقر با افزایش یک میلیونی نسبت به سال گذشته، به نه میلیون تومان رسیده و حقوق دهکهای درآمدی ضعیف، به دو میلیون هم نمیرسد. جدای از این بحثها، صحبتهای جهانگیری نقش پژوهشکدههای عریض و طویل اقتصادی را حسابی زیر سوال برده است.
مدعیان اصلاحات در حالی به سیاست های اقتصادی دولت و گرانیها انتقاد دارند و سعی میکنند که با دولت تدبیر و امید فاصله گذاری کنند که 7 سال و چند ماه از دولت مورد حمایتشان گذشته و از سویی تنها کمتر از 8 ماه به انتخابات ریاست جمهوری مانده است!