گزارش:
با این عدم نظارت به فیلمهای مبتذل و ساختارشکنی که امیدی به حضور پر رنگ در گیشههای پر فروش پسا کرونا را ندارند با حضور در عرصه اکران آنلاین، هم در آمد قابل توجهی از این پلتفرمها به جیب میزنند و هم میلیونها مخاطب در خانه مانده، محکوم به تماشای این اباطیل میشوند.
سرویس فرهنگی شهدای ایران :عدم نظارت به فیلمهای مبتذل و ساختارشکنی که امیدی به حضور پر رنگ در گیشههای پر فروش پساکرونا را ندارند با حضور در اکران آنلاین، هم درآمد قابل توجهی از این پلتفرمها به جیب میزنند.
شیوع ویروس کرونا شمایل زندگی فردی تک تک ما را دچار تغییرات شگفتی کرده است. تغییراتی که سراسر زندگی از روایط اجتماعی تا سرگرمی و هنر را شوک زده کرده است.
شیوع ویروس کرونا شمایل زندگی فردی تک تک ما را دچار تغییرات شگفتی کرده است. تغییراتی که سراسر زندگی از روایط اجتماعی تا سرگرمی و هنر را شوک زده کرده است.
سوم اسفند ماه سال ۹۸ با اعلام وزارت فرهنگ و ارشاد کلیه سالنهای سینمایی حدود دو ماه تعطیل شد. با فرارسیدن موج دیگر کرونا امکان ادامه دار شدن تعطیلات و در پی آن زمین خوردن پیکر نیمه جان سینما وجود داشت. در جهت دیگر از مدیران سینمایی هم انتظار ایجاد بستر مناسب برای احیای سینما وجود نداشت. بر همین اساس عرضه اینترنتی فیلمهای اکران نشده بهترین پیشنهاد بود. شاید با این کار بتوان بخشی از خسارتهای وارده بر سینما را جبران کرد.
مرحله اجرا و ارزشیابی این ایده با فیلم (خروج) حاتمی کیا اجرا شد. در ادامه با بررسیهای انجام شده، متوجه میشویم، این ایده گامی رو به جلو در سینمای ایران در زمان شیوع کرونا است. حتی پس از آن نیز میتواند بخش مهمی از مشکلات اقتصادی سینما را حل کند.
اکران آنلاین قطار سنگین فیلمهای معوقه
سازندگان زیادی تا به امروز برای حضور در اکران آنلاین مشغول مذاکره شده اند. فیلمهایی همچون زنها فرشته اند ۲، حمال طلا، منشی مخصوص من، بنفشه آفریقایی و ... اکران شده اند. در بین این فیلمها مواردی مشاهده میشود که بعد از سالها انتظار در بستر توقیف به صورت قطاری عرضه میشوند. فیلمی مثل (منشی مخصوص من) پس از ۶ سال توقیف با اجرای این طرح، اکران شد.
حال با توجه به اکران فیلمهایی مثل (منشی مخصوص من) و (بنفشه آفریقایی) که در گذشته توقیف بوده اند این سوال به میان میآید که اگر این گونه فیلمها مناسب اکران نبوده اند، چرا در عرصه اکران آنلاین عرضه میشوند؟ سید حسامالدین حسینی، منتقد سینما، در گفتگو با خبرگزاری دانشجو اذعان کرد: «ماجرای مدیریت اکران در جهان یک ماجرای پیچیده و چند وجهی است. حکومتها از طریق مدیریت خروجی تلاش میکنند تمام صنعت تصاویر متحرک را مدیریت کنند. به طور مثال انجمن فیلم آمریکا با طراحی یک ساز و کار ردهبندی سنی به فیلمها سالن و مدت زمان اکران میدهد. فیلمهایی که درجه R میگیرند، سالنهای بسیار محدودی به این جنس فیلمها داده میشود. مثلا سه سالن و آن هم در زمان پرت حوالی ساعت ۱۲ بامداد تا ۰۲ بامداد اختصاص داده میشود. حاکمیت به شکل مستقیم جلوی اکران این فیلمها را نمیگیرد، بلکه مردم را با عناوینی همچون دفاع از ارزشهای آمریکایی دفاع میکند.»
حال با توجه به اکران فیلمهایی مثل (منشی مخصوص من) و (بنفشه آفریقایی) که در گذشته توقیف بوده اند این سوال به میان میآید که اگر این گونه فیلمها مناسب اکران نبوده اند، چرا در عرصه اکران آنلاین عرضه میشوند؟ سید حسامالدین حسینی، منتقد سینما، در گفتگو با خبرگزاری دانشجو اذعان کرد: «ماجرای مدیریت اکران در جهان یک ماجرای پیچیده و چند وجهی است. حکومتها از طریق مدیریت خروجی تلاش میکنند تمام صنعت تصاویر متحرک را مدیریت کنند. به طور مثال انجمن فیلم آمریکا با طراحی یک ساز و کار ردهبندی سنی به فیلمها سالن و مدت زمان اکران میدهد. فیلمهایی که درجه R میگیرند، سالنهای بسیار محدودی به این جنس فیلمها داده میشود. مثلا سه سالن و آن هم در زمان پرت حوالی ساعت ۱۲ بامداد تا ۰۲ بامداد اختصاص داده میشود. حاکمیت به شکل مستقیم جلوی اکران این فیلمها را نمیگیرد، بلکه مردم را با عناوینی همچون دفاع از ارزشهای آمریکایی دفاع میکند.»
هر سه روز یک سینما
وی افزود: «در کشورهای صاحب سینما بر اساس آمار مخاطب فیلمرو یعنی کسی که حداقل یک بار در سال به سینما میرود، فیلم ساخنه میشود و بر اساس تعداد فیلمها سالن سینما میسازند. این روند در کشور ما به کلی معکوس است. یعنی اول سالن و صندلی اضافه میکنیم بعد میبینیم به تعداد این سالنها فیلم نداریم بنابراین فیلمهای دولتی بیشتری تولید میکنیم و در نهایت هنگامی که با سالن خالی از تماشاگر مواجه میشویم درمانده از هر اقدامی پیشنهاد تاسیس سالن جدید ارائه میکنیم. در خوش بینانهترین حالت، طبق آماری که سازمان سینمایی کشور اعلام کرده، حدود هفت میلیون نفر فیلمرو در ایران داریم. اگر میخواهیم فیلم بسازیم، اگر میخواهیم سالن و صندلی اضافه کنیم باید به این آمار توجه کنیم. اگر میخواهیم سینمای بزرگتری داشته باشیم ابتدا باید تماشاگرش را افزایش دهیم. من اسم این شکل مدیریت را مدیریت ساختمانی میگذارم. چیزی که در دوره آقای حیدریان معاونت سینمایی قبلی با شعار (هر ۳ روز یک سینما) وضعی گروتسک پیدا کرده بود. حال برای این سالنهای خالی فیلم تولید میکنند و با انبوهی از صندلیها و سالنهای اکران خالی مواجه میشویم. تا وقتی با این اندازه بسیار کوچک تماشاگر طرفیم عملا در دست همین گروه کوچکی که در داخل و خارج دولت همه مقدرات را کنترل میکنند گروگان هستیم.»
لابی گری و درجه ابتذال
حسینی اضافه کرد: «دوستان در چنین شرایطی یک ساختار غیر شفاف سلیقهای سانسور هم بنا کردهاند که بعضی از فیلمهای بسیار مبتذل اجازه اکران پیدا میکنند، ولی یکسری از فیلمهایی که سرو شکل بهتری دارند یا در حد همین فیلمها هستند، اجازه اکران نمیگیرند. این امر صرفا بستگی به قدرت لابیگری تهیه کنندگان و سازندگان فیلم با مجموعه ارشاد و مافیای به ظاهر خصوصی مرتبط با آنها دارد؛ بنابراین بهترین راه، ایجاد یک نظام ریتینگ و رده بندی سنی واقعی است. نظامی که مبتنی بر ارزشهای مورد قبول عرف خانوادههای ایرانی است. این نظام باید از طریق یک سازمان مردم نهاد غیردولتی اعلام شود و بر همین اساس سینماها و سالنهای اکران تقسیم بندی شود تا دیگر شاهد این آشفتگیها نباشیم.»
طبق این گفتهها متوجه میشویم که فرایند ساخت فیلم برعکس سراسر دنیا از سالن سینما شروع و به ذائقه مردم ختم میشود. به گونهای که پر شدن سانسهای سینما بر مردم ارجحیت دارد. با توجه به این روند شاهد ریزش روز افزون مخاطبان سینما هستیم. این آمارها نشان میدهد «استقبال مردم» افسانهای پیش نیست. البته حواشی و هیاهو این سینما در رسانه بیشتر از اصل ماجراست.
اکران منهای ۷۰ میلیون ایرانی
حال این سوال وجود دارد که آیا کمبود مخاطب و رکود سینما باعث این روند شده است، یا حساسیتها کمتر شده؟ حسینی در این باره به دانشجو گفت: «همان طور که عرض کردم، چرخه مدیریت اکران در جهان با پیدا کردن عدد مخاطبان فیلم آغاز و بر اساس همین عدد با تولید فیلم و ساخت سالن سینما به پایان میرسد. در کشور ما کاملا این چرخه بر عکس است و باید اصلاح شده و به شکل استاندارد در بیاید. زمانی که تصمیم بگیریم با بدنه مردم گفتگو کنیم و همه را مخاطب خود بگیریم میتوانیم به افزایش مخاطب فکر کنیم. تنها راهی که بتوان این ۱۰ درصد مخاطب را افزایش داد، جدی گرفتن سینما و فرم است. مهمترین دلیل برای بی مخاطبی این سینما، عدم ارائه محصول مناسب با ذائقه این ۷۰ میلیون ایرانی است. به نظر بنده مهمترین راه، ایجاد تنوع ژانری، توجه به تکنولوژی در اکران، پیگیری راههای خلاقانه در اکران، توجه به مخاطب بینالمللی و راههای امتحان پس دادهای مثل اینها است. با چنین راهحلهایی میتوان مخاطب فیلمرو را افزایش داد که این به خودی خود مسئله مدیریت اکران هم برطرف تا حد زیادی برطرف میکند.»
واقعیت این است که توقیف کردن یا رفع توقیف فیلمها، بیش از اینکه وابسته به ارزشها باشد، محصول روابط شخصی و غیر نظاممند تهیهکنندگان با مسئولین سینمایی ارشاد و باند وابسته به آنها است. نکته مهمی که حلقه حل ناشدنی این رشته مشکلات در عرصه ساترا و سینما است. لابی گریهایی که به نیت خرج کم و سود زیاد، یکسری حساسیتها را عادی جلوه میدهند و پس از مدتی قبح یکسری مسائل زیر سوال رفته و کم کم جامعه هیچ پالسی نسبت به این مسائل نشان نمیدهد. اکنون باید دید منطقی که در عدم نظارت مسئولین متولی وزارت ارشاد بر حضور اینگونه فیلمها با این حد از ابتذال فرمی و محتوایی به چه علت است؟
شخصی سازی روابط ارشاد
سید حسامالدین حسینی اظهار کرد: «همانطور که گفتم یک ساختار غیر شفاف و غیر ساختارمند وجود دارد و اغلب دوستانی که در ارشاد حضور دارند متاثر از روابط شخصی هستند. این روابط است که کار را پیش میبرد. همین الان به بلوای اخیر صداوسیما و ارشاد بر سر مدیریت محتوایی وی. او. دیها دقت کنید. تمام بازی به صورتی است که عدهای تهیه کننده قدیمی در سینمای ایران وجود دارند که عمده فیلمهای سینمایی را کار میکنند. حال با حضور وی. او. دی.ها بازارشان یک مقدار کم رونق شده است. همین تهیه کنندگان سعی در پیشبرد این قانون داشتند و با لابی گری صحبتهایی کردند تا صداوسیما متولی این کار شود. از طرف دیگر مجموعه صداوسیما، فقط به این افراد اعتماد دارد. حال این فضا باعث میشود وی. او. دیها از چرخه خارج شوند و دو مرتبه خودشان یک سلطه تمام عیار بر تولید سینمای ایران پیدا کنند. میخواهم عرض کنم دعوای یک دعوای صنفی، مافیایی سطح پایین است وگرنه هیچکدام از طرفین دغدغه مخاطب یا ارزشهای اسلامی را ندارند. البته بدنه دغدغهمندی در دل حاکمیت و همینطور در صنف سینما حضور دارند که با نگاه کارشناسی به مسائل نگاه میکنند، اما عمدتا در دوگانههای پوچی که همان جریان مافیایی میسازند بازی میخورند و هضم میشوند.»
سیاسی بازی سلبریتیها
در این باره باید به مثال دیگری اشاره کرد. حسینی به دانشجو گفت: «حقیقتا تمام ماجرا بحث منافع و روابط شخصی و بعضا گروههای خاص درون سینما است. مثلا ماجرای پیگیری واگذاری خانه سینما از ارشاد به وزارت کار و رفتن ذیل قانون اصناف نمونه دیگری در این زمینه است. همین پیگیریها به خاطر نگاههای خاص سیاسی است. حتی بدنه صنف موافق این امر نیستند، زیرا بدنه صنف ذیل وزارت ارشاد موفق به دریافت بیمه و حمایت کامل این وزارت خانه هستند. ولیکن اگر ذیل وزارت کار قرار بگیرند، یکسری دوستان سرمایه دار و تهیه کننده میتوانند حقوقشان را نادیده بگیرند. حال به خاطر منافع سیاسی خودشان این مسئله را پیگیری میکنند. این افراد حدس میزنند دولت بعدی در صورت روی کار آمدن با سلایق سیاسی آنها کنار نیاید و به همین خاطر ترجیح میدهند خودشان را از ذیل نظارت دولت بعدی بیرون بیاورند.
چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید
این شرایط صرفا وابسته به متغیرهایی مثل روابط شخصی و نابینایی ارشاد در این مسئله است. عدم نظارت مسئولین وزارت ارشاد بر مسئله حضور این دست از فیلمها در اکران آنلاین، قطعا این عرصه را نیز مانند شبکه نمایش خانگی به حیات خلوتی برای لابیگرها تبدیل خواهد کرد. با این عدم نظارت به فیلمهای مبتذل و ساختارشکنی که امیدی به حضور پر رنگ در گیشههای پر فروش پسا کرونا را ندارند با حضور در عرصه اکران آنلاین، هم در آمد قابل توجهی از این پلتفرمها به جیب میزنند و هم میلیونها مخاطب در خانه مانده، محکوم به تماشای این اباطیل میشوند.
به گزارش دانشجو، در پایان باید گفت: «اینکه نقش نظارتی سازمان سینمایی ارشاد در خصوص این آثار همچنان کمرنگ است، دیگر تبدیل به موضوعی کلیشهای شده است که صرفا باید به اصلاح امور امیدوار بود.»