جایگزین شدن سبک های لس آنجلسی به جای سبک های سنتی و حماسی!
شهدای ایران:سرویس فرهنگی/اشاره:هر کس یادی از جبهه می کند بی درنگ یاد نغمه های حماسی می افتد که هزاران یاد و خاطره با خود دارد صدایی که هیجان و شور به جبهه ها می افکند و عملیات ها بعد از شور آفرینی او آغاز می شد. حاج صادق آهنگران یکی از نام های ماندگار در فرهنگ حماسی ماست که نامش با هشت سال دفاع مقدس همراه و ماندنی شد ساعتی هم صحبت این حماسه خوان بزرگ رزمندگان اسلام شدیم تا بدانیم شور آفرینی چیست و شور آفرین کیست؟آهنگران کیست؟!
خودتان را برای علاقه مندان فرهنگ حماسی دفاع مقدس، بیشتر معرفی کنید.
نامم «محمد صادق آهنگری است که به آهنگران» معروف هستم. دلیل معروف شدن من به آهنگران این است که بعد از فتح بستان، به خاطر اینکه مردم کشور مطمئن شوند که منطقۀ بستان آزاد شده است؛ در خود بستان آزاد شده، دعای کمیل خواندیم خبر این دعا در اخبار سراسری اعلام شد و گفته شد دعای کمیل در شهر بستان توسط «آهنگران برگزار شد. بعد از این که در اخبار مرا به نام آهنگران معرفی کردند دیگر با همان نام شناخته شدم؛ بعنی آهنگری شد آهنگران.اصلیت من دزفولی است؛ اما بزرگ شده .اهوازم بیشتر سبک ها و نوحه هایی که در ۸ سال دفاع مقدس خوانده شد و الان هم ادامه دارد، بیشتر نشأت گرفته از شهر و فرهنگ دزفول است؛ هر چند در این نوحه ها موسیقی عرب، مؤثر بوده است در نوحه های سبک جنوبی یک روح حماسی وجود دارد که اثر حماسی آن بسیار قوی و پر رنگ است. در هشت سال دفاع مقدس از همین سبک های دزفولی استفاده کردم و از مداحان پیشکسوت و قدیمی دزفول الگو گرفتم.
چطور شد که وارد مقولۀ نوحه و حماسه خوانی شدید؟
از کودکی علاقه زیادی به خواندن .داشتم خانوادۀ ما مذهبی بود و به همراه پدر به مسجد میرفتم این شد که به نوحه علاقه مند شدم به یاد دارم که در زمان کودکی به شدت به مداحی عشق می ورزیدم مداحانی که به منزل ما می آمدند را بسیار دوست داشتم و یکی از مستمعین پر و پا قرص آنها بودم و با آن که چهار سال بیشتر نداشتم علاقه وافری به خواندن داشتم و گاهی با مداحانی که در خانه ما مداحی میکردند همخوانی می کردم؛ به طوری که یک روز یکی از آنها به شوخی گفت یا من بخوانم یا تو علاقه در من بیشتر و بیشتر میشد در فضای مذهبی ما هم بیشتر خواننده ها مذهبی و هیئتی بودند در سن هفت سالگی در اهواز برای یک گروه از بچه های محله نوحه می خواندم که مسئول یک هیئت خواندن مرا شنید و از من دعوت کرد تا برای عاشورا در هیئت آنها بخوانم؛ از اینکه یک آدم بزرگ مرا تحویل گرفته بود بسیار خوشحال شدم روز عاشورا من به آنجا رفتم و تقریباً خواندن رسمی من از آنجا شروع شد. اولین نوحه ای که خواندم نوحه علی اصغر بود. بدین ترتیب، عزیزان آن هیئت مشوق شدند و بعد از آن مرا برای برنامه هایشان دعوت کردند. از آنجا شروع شد و تا روزهای انقلاب که شعارگوی شهر بودم و در مراسم و راهپیمایی ها، بعضی از رجزها و شعارها را با نوا میخواندم در ادامه تا شروع جنگ تحمیلی در جنگ وارد عملیات ها شدم و اسلحه به دست گرفتم؛ اما همچنان چهره مرا با خواندن می شناختند. این شد که بین نماز و ایام عزاداری و دیگر مراسم برای رزمندگان میخواندم تا رسید به قضیۀ هویزه که «حسین علم الهدی» که خدایش بیامرزد ما را به خدمت امام(ره) آورد و نوحه معروف «ای شهیدان به خون غلطان خوزستان را خواندم و همان روز این نوحه چندین بار از صدا و سیما پخش شد و جا افتاد تقریباً در هشت سال ،جنگ بر نوحه های حماسی تمرکز داشتم. در طول این هشت سال هم اکثر شهرها و روستاها را برای جذب نیرو رفتم به طور کلی شیوه کار من در جنگ برای ،خواندن اینگونه بود زمانی که قرار بود عملیاتی شروع شود ما برای جذب نیرو به شهرها می رفتیم. قبل از عملیات که نیرو وارد منطقه می شد برای رزمندگان برنامه اجرا می کردیم تا روحیه آنها آماده باشد و بعد از آن که به منطقه وارد می شدند و خیمه ها زده شده می شد با آنها بودیم تا فاصله بین پشت خط تا موقع عملیات را با روحیه ای مناسب بگذرانند آنجا هم کنار رزمندگان بودم توسل و مناجاتها و حماسه خوانی ها داشتیم تا بتوانیم روحیه بچه ها را بالا نگاه داریم با نوحه های حماسی با آنها لحظه به لحظه همراه بودم تا شب عملیات شب عملیات همکار من همین بود در نزدیکی خط مقدم کنار بچه ها بودم و با بلندگوی دستی میخواندم و آنها هم میرفتند خط مقدم و من به قرارگاه باز میگ شتم؛ چون فرماندهان اجازه شرکت در عملیات را از من سلب کرده بودند. فرماندهان در قرارگاه حضور داشتند و وقتی می خواستند عملیات را شروع کنند، ابتدا رمز عملیات را می گفتند.من در قرارگاه دو کار داشتم یکی اینکه قبل از شروع عملیات، مراسم دعای توسل برگزار کنم و دیگر این که اشعاری بخوانم که رمز عملیات در آن باشد. همواره قبل از شروع عملیات رمز را به من می گفتند. من هم همان موقع به «آقای معلمی می گفتم و ایشان در فاصلهٔ بسیار کوتاهی، نوحه ای آماده میکرد و رمز عملیات را در این نوحه می.گنجاند . مثلاً عملیات والفجر مقدماتی در فاصله یک ساعتی که رمز را به من گفتند یا الله یا الله یا الله - این نوحه ساخته و خوانده شد: والفجر آغاز شد ای گردان حزب الله با رمز یا الله یا الله و یا الله بیشتر نوحه های ما بر اساس رمز عملیات ها بود. نوحه یا زهرا(س) یا مولا(ع) از این دسته موارد است رزمندگان با شنیدن نام مقدس اهل بیت(ع) روحیه می گرفتند و با نوحه های حماسی، پرشور می شدند.در صبح عملیات ها که پاتک های دشمن شدید و وضعیتی بود که بچه ها بیشتر از شب عملیات احتیاج به روحیه داشتند پیش آنها می رفتیم گاهی در خاکریزها و کانال ها رزمنده ها را جمع می کردیم و برایشان نوحه می خواندیم خیلی مؤثر بود و اثر خیلی بالایی داشت.
بعد از عملیات خیلی از این عزیزان شهید می شدند؛ به همین دلیل می رفتیم به شهرستان ها و در محلی که شهدا را دفن می کردند و تا آنجا که ممکن بود برای برپا کردن مراسم عزاداریشان کمک می کردیم. برای تجلیل از عزیزانی که شهید می شدند و برای دلداری به خانواده های آنها، تمام وقت و توان خود را می گذاشتیم ،بنابراین برنامه های ما به چند قسمت تقسیم می شد؛ قبل از عملیات که برنامه جذب نیرو بود شب های عملیات که برنامه روحیه دادن به رزمندگان بود و بعد از عملیات که به شهرستانها می رفتیم و به خانواده های شهدا تسلیمی دادیم.
در آن زمان به خاطر همکاری خوب صدا و سیما با دفاع مقدس، هر نوحه حماسی را که می خواندیم تلویزیون آن را بارها پخش می کرد. مردم که می شنیدند به اصطلاح، نوحه سوخت و تکراری می شد و نمی شد آن را در دیگر شهرستان ها تکرار کرد و مجبور می شدیم چیز جدیدی درست کنیم؛ این بود که ما به حاج آقا معلمی بسیار زحمت می دادیم از ایشان باید سپاسگزار بود که این همه نوحه با سبک های متفاوت را خیلی خوب سرودند و طی هشت سال دفاع مقدس و بعد از آن با ما همکاری صمیمانه ای داشتند.
قصة «آهنگران و معلمی» چگونه خلق شد؟! چه شد با استاد معلمی آشنا شدید و تیم موفقی تشکیل دادید؟
در جنگ، باور داشتم که امکانات همه کارها را دستی توانا فراهم می کند. من اصلا آقای معلمی را نمی شناختم تقریباً اوایل شروع جنگ بود که تعدادی شهید دادیم و نیاز زیادی به فعالیت های روحی روانی به وجود آمد و نیاز داشتیم قوی تر در این رابطه کار کنیم در آن حال و احوال تبلیغات سپاه و جهاد در هم ادغام شدند. بعد از ادغام این دو سازمان با پسر آقای معلمی آشنا شدم. وقتی دید من نوحه میخوانم به من گفت پدر من نوحه سرایی می کند اگر صلاح می دانید از او بخواهم که شعری برایتان بگوید من کمی با این پسر رودرواسی داشتم و به دلیل احترامی که برایشان قائل بودم آهنگی را در یک نوار ضبط کردم و نام چند تن از شهدای یک عملیات را هم به او دادم اما چندان فکر نمی کرد نوحه مناسبی برایم بیاورد. او رفت و من هم کار را زیاد جدی نگرفتم؛ اما فردای همان روز شعر را آورد و دیدم که خیلی زیبا سروده شده است من ذوق زده شدم. این شروع آشنایی من با آقای معلمی بود هیچ شاعری را به صبوری ایشان ندیده ام کمتر کسی هست که این قدر نسبت به کار و هدفش عشق و صبر و حوصله داشته باشد. خدا ما را سر راه هم قرار داد تا برای دفاع مقدس کاری بکنیم. او آدم خستگی ناپذیری بود. آقای معلمی در آن زمان کشاورز بود کنار رود کارون اهواز زمین کشاورزی داشت. از صبح آنجا می رفت و بیل میزد و عصر خسته به خانه می آمد. من از جبهه که می آمدم موقع کار هم سراغشان می رفتم و حتی بعضی وقت ها با ایشان کشاورزی می کردم و ضمن کار سروده ای را تنظیم می کردیم و بخشی از آن را در همانجا و بخش دیگری را در خانه تکمیل میکردیم در محل کار به سروده ها فکر میکرد و وقتی هم به خانه می آمد، مدت ها به یک سربند» فکر می کرد که سربند خوبی باشد و روی زبان ها بیفتد. گاهی وقت ها تا صبح بیدار بود و زمانی که برای نماز مرا بیدار میکرد میگفت بلند شو، شعر آماده شده است من شعرش را تمرین و اجرا می کردم به هر حال، آشنایی من و آقای معلمی به نظر من یک لطف الهی بود و برکتی بود از برکات خون شهدا از زمان آشنایی تا آخر جنگ و تا امروز در همین راستا با یکدیگر کار می کنیم نوحه ی شهیدان به خون غلطان خوزستان را که سرود و من اجرا کردم بسیار مورد توجه قرار گرفت به خاطر همین نوحه حسین علم الهدی» که از دوستان خوب ما بود پیش من آمد و گفت که بچه ها خیلی خسته اند، شما بیایید برایشان برنامه ای اجرا کنید. من هم پذیرفتم و آن زمانی بود که حسین علم الهدی داشت عشایر را جمع میکرد که به خدمت امام(ره) ببرد. آن بزرگوار زحمت زیادی برای جمع کردن عشایر از جاهای مختلف و هماهنگ کردن و بردن آنها تا تهران کشید کار بسیار سنگینی بود. برنامه را اجرا کردم آن شب خیلی حال خوشی بود؛ این طور بود که وقتی نوحه به پایان رسید همه در حال خود فرو رفته بودند و اشک می ریختند. روز بعد دکتر محمد علی حکیم به شهید علم الهدی میگوید که آهنگران دیشب نوحه خوبی را خوانده است صبح که بیدار شدم حسین کنار من آمد و گفت باید برویم جماران و این نوحه را نزد امام(ره) بخوانی من با آن که خودم را قابل دیدار با امام (ره) نمی دیدم؛ اما به عشق امام (ره) پذیرفتم. ما رفتیم و این نوحه آنجا مورد توجه قرار گرفت و در تلویزیون پخش شد. چون تا آن زمان خوانده نشده بود و خوزستانی ها هم آواره ،بودند شهرشان زیر آتش دشمن قرار داشت و خالی از سکنه شده بود به جز عده اندکی که با بسیجیان در آنجا بودند کسی در آن شهر نبود و به طور کلی مردم خوزستان و مردم ایران یک دل شکستگی در این جنگ داشتند که این نوحه یک دفعه در دل آنها جای خود را باز کرد.از آن زمان مردم مشوق ما شدند و با چشم دیگری به من نگاه می کردند و با احترام خاصی نشان می دادند که از من راضی اند کار ما با اعتقادی که داشتیم و با تشویق مردم ادامه یافت و تا آخر هم انشاءا... همین طور خواهد بود.
*الان همچنان با آقای معلمی کار می کنید؟
بله، ولی چون آقای معلمی این دوست و استاد عزیز _ پیر شده اند و مانند آن ایام سر حال نیستند، من زیاد اذیتشان نمی کنم در مواردی مانند ایام محرم فاطمیه و مراسم مختلف از ایشان کمک می خواهم منتهی سعی می کنم کمتر زحمتشان بدهم. مثنوی هایی که میخوانم متعلق به شعرای معاصر مثل آقای قادر طهماسبی(فرید) دکتر قزوه، مرحوم آغاسی و آقای سازگار است؛ با این حال همچنان نوحه هایم را از آقای معلمی می گیرم.
*اگر از لحاظ فنی بخواهیم نوحه های شما را بررسی کنیم این نوحه ها چه ویژگی خاصی دارند؟ اصولا سبک آهنگران چه سبکی است؟
سبک جنوبی از قدیم سبکی دلچسب بوده و گیرایی داشته است و من چون اهل جنوب هستم سبکم جنوبی است؛ ضمن این که مک خاصی هم در سبک های جنوب هست همچنین سبک های ،بوشهری ،آبادانی دزفولی و خرمشهری نیز معروفند. این ها سبک هایی است که از دل فرهنگ جنوب بیرون آمده اند و از ویژگی اینها توام بودن حماسه با حزن و پیام در شعرهای آنهاست. نوحه های پیشکسوتان ۵۰ یا ۶۰ سال پیش دزفول را که بررسی می کردیم می دیدم که تقریباً همین طور بوده اند. سبک ها سبک هایی بود که در اوج ،حزن حامل حماسه و پیام بودند؛ لذا اینها با هم ادغام شدند و برای مردم گیرایی داشتند.نوحه در دوران معاصر، مخصوصا زمان انقلاب مشروطه وضعیت گسترده تری پیدا کرد که باز در دفاع مقدس وسیع تر شد. از زمان مشروطه دسته های عزاداری به صورت سینه زنی، زنجیرزنی به صورت گسترده وجود داشته و نوحه در تار و پود فرهنگ مردم جای خاصی داشته است حتی حماسه های کربلا در نوحه توصیف و تشریح می شود. این طور شد که این چیزی که در تار و پود مردم و در فرهنگ آنان بود و مردم با آن عجین شده بودند توانست به آنها روحیه مضاعف بدهد و آنان را تقویت و روح حماسه گری و ایثارگری را در آنها زنده کند. در جبهه های جنگ نه دستگاه موسیقی بود و نه مردم با آلات موسیقی رابطه داشتند؛ با این حال، خوبی نوحه این بود که ابزار آلات موسیقی نمی خواست و اجرای آن راحت بود مکان خاصی هم نمی خواست می توانستیم در همه جا بخوانیم؛ بنابراین وسعت و انعطاف کار ما خیلی بالا بود شب عملیات تا خط می رفتیم و می خواندیم روز عملیات در کانال ها و پشت خاکریزها می خواندیم و هر کجا که می رفتیم اثر بالایی داشت.نوحه ما ریشه در کربلا دارد. همه شعرهای من مربوط به امام حسین(ع) است؛ لذا این باعث می شد که بر زبان بسیجیان بیفتد و در دلهایشان بنشیند.
*گفتید که نوحه شما ریشه در کربلا دارد و دفاع مقدس هم از آن تأثیر می گیرد؛ اما با این حال نوحه هایی که می خواندید تفاوت هایی داشت با نوحه هایی که برای عاشورا خوانده می شد. مخصوصاً قبل از دفاع مقدس که یک جور فضای سنتی حاکم بود بر نوحه سرایی برای امام حسین(ره) به نظر شما چه اتفاق خاصی افتاد تا نوحه سنتی و تکراری یک باره حماسی و شور آفرین شود؟
در حال حاضر هم آن سبک دفاع مقدس به چه نحوی ادامه پیدا می کند؟ عاشورا اتفاق افتاد نوحه سرایی برای عاشورا هم به روشهای گوناگون اتفاق می افتد؛ یک بخش نوحه ها آلوده به غرض یا مرض و با کوچک کردن شخصیت امام حسین (ع) همراه است که مقام معظم رهبری هم نسبت به آنها اعتراض کردند. برخی دیگر آلوده به سبک ها و آهنگ های غربی و ضد ارزشی است.اما در نوحه های دفاع مقدس یک نوع ریتم و ملودی حماسی کاملاً ایرانی - اسلامی حاکم است؛ اگر ما بخواهیم این دو نوع نوحه خوانی را مقایسه کنیم با چه تفاوت هایی روبرو خواهیم بود؟ تحلیل شما از دیدگاه مقام معظم رهبری در این مورد چیست؟
ما قبل از انقلاب، نوحه های حماسی داشتیم در همان زمان نیز مواردی بود که در جاهایی اهل بیت علیهم السلام را ضعیف نشان داده باشند. بعد از انقلاب هم آن نوحه ها اجرا شد و به سرعت بر سر زبان های مردم افتاد که مشخص بود این ها زمینه و در میان مردم پایگاه مناسبی داشته اند و به دوران انقلاب رسیده اند.در جاهایی بودند نوحه خوان هایی که اشعار حماسی و یا مذهبی می خواندند که در شان اهل بیت باشد؛ مثل آقای «شمسا که هم اشعار ایشان، روح حماسی داشت و ماجرای کربلا را می گفت و هم به شاه کنایه می زد. اغلب شعرهایی که می خواندند از آقای حمید سبزواری بود به هر حال، این طور نبود که قبل ازانقلاب همه اشعار در شأن اهل بیت(ع) نباشد،انقلاب که شروع شد این اشعار و نوحه ها فراوان در کشور پخش شد. جنگ ایجاب می کرد که نوحه ها باید همراه یک نوای حماسی باشد و طبعا می رفت به سوی اشعاری که به اشعار حماسی و رجزهای کربلا نزدیک و حتی منطبق باشد. نمی شد شعر ضعیفی را در جبهه خواند که در شأن اهل بیت(ع) نباشد؛ چون پذیرفته نمی شد؛ لذا در هشت سال دفاع مقدس تمام شعرها و توجه ها حماسه ای شده در عین اینکه ریشه اش کربلایی و با محتوای معنوی بود این بود که در هشت سال دفاع مقدس نوحه ها از ضعف بیرون آمدند و از نظر معنی پیام وحماسه تقویت شدند.اما بعد از دفاع مقدس باز دوباره آن اشعار منسوخ شده روی کار آمد که «اوا» چند بار به این مورد اشاره فرمودند. ان شاءالله که مداحان و شاعران اهل بیت (ع) توجه خاصی به رهنمودهای ایشان داشته باشند. در این رابطه برنامه ریزی صورت گرفته که امیدواریم این نوحه ها و سبکها را از شکل ابتدایی بیرون بیاوریم نوحه ها در طول دفاع مقدس همه حماسه شدند؛ آن هم عجین هم عجین با ماجرای کربلا آن هم با سبک ،جنوبی چون بیشتر تأثیرگذار بود.سبک ما ،من و آقای کویتی پور و آقای فخری ـ از سبک های جنوبی بود تفاوت توجه های که ما خواندیم با دیگر توجه ها درهم یک بود وگرنه با نوحه های حماسی که در تهران و جاهای دیگر خوانده می شد از نظر محتوایی فرقی نداشت. نوحه هایی که امروز می خوانیم هنوز هم نشأت گرفته از سبک های خوزستان است؛ اما نوحه هایی هم هستند که در سبک و محتوا دچار مشکل اند. الان خیلی لازم است روی این موضوع کار شود. مشکل تا آن جاست که مراجع هم به میدان آمدند؛ ولی مسئله حل نشد تا این که حضرت آقا مجبور شدند به صورت علنی فرمایشات مؤثری داشته باشند تا نوحه ها هم از نظر شعر و هم از نظر سبک و روش مداحی، تغییراتی بکند.
بارها آقا فرمودند: پیشکسوتان ما وقتی می خواستند مجلسی را اداره کنند، ابتدا پندیات می خواندند مجلسی که با پندیات شروع شود و بعد بیاید به مدح اهل بیت(ع) بپردازد و در ادامه ذکر مصیبت ،باشد مخاطب بعد از پایان مجلس بالاخره چیزی آموخته و دست خالی نرفته است؛ یعنی آمده در مورد مذمت دنیا اثر قناعت ارزش نماز اول وقت و بخشش و شنیده و یا مدح اهل بیت (ع) ادامه داده و از فضائل اهل بیت(ع) آگاه شده آنگاه مرتبه ائمه (ع) را هم می شنود و از مجلس بیرون می رود.
*آقا فرمودند شما در مرتبه اینها را رعایت کنید و گریزی هم به شهدا بزنید. گریزی هم به بسیجی ها و حماسه هشت سال دفاع مقدس بزنید. اگر یک مجلس این طور اداره شود چقدر محتوای کار را بالا میبرد و چقدر به مردم آگاهی می دهد؟
متأسفانه با این همه سبک بسیار زیبا که در کل کشور داریم از تبریز بگیرید تا بوشهر و خراسان تا مازندران ... سبک های سنتی و حماسه ای که سال هاست در فرهنگ این مرز و بوم جا افتاده به راحتی کنار گذاشته شده اند به جای آن آهنگ های اسپانیایی آرژانتینی و لس انجلسی آورده اند و شعرها از دل و محتوایی و به ظاهر و شکل پرداخت و بدین ترتیب محتوا نادیده گرفته شد. در بعضی جاها به کفرگویی نزدیک شد، نوحه ها به غرض و مرضی آلوده شد که اصلا در قاموس پیشکسوتان مداح ما نبوده است. فرهنگ و ادبیات توجه ما این طور نبوده است. باید یک طوری مانع این جریان مخرب شد و گرنه فرهنگی که سالها دست نخورده و اصیل باقی مانده است دچار بحران می شود یقیناً دشمنان هم آرام نمی نشینند و از فرصت پیش آمده استفاده می کنند. توجه که در زمان دفاع مقدس برای ما فرصتی بود تا مبارزه را جان ببخشیم امروز می رود که به تهدیدی خطرناک تبدیل شود و ما را از پای در آورد.در یک مجلس که در محرم برگزار می شود، جمعیت زیادی حضور دارند؛ دشمن این تجمع ها را می بیند و برای انحراف ،آن برنامه ریزی می کند به نظر من باید خیلی محکم و جدی با این قضیه برخورد و برنامه ریزی دقیقی بشود تا از ادامه آن جلوگیری گردد. به خصوص در ساماندهی مداحان و شاعران باید اهتمام خاصی شود؛ وگرنه هر که صدای خوبی داشت یک شعر ضعیف محاوره ای پیدا می کند و نوحه می خواند مردم هم به خاطر علاقه به ائمه علیهم السلام و ثواب آن در مراسم شرکت میکنند و این طور متغییر می کند و معلوم نیست به کجا برود. خدا را شکر که رهبر عزیز حساسیت کار را دیدند و چند بار در سخنان شانسی مسیرنکاتی گفته اند که باید برای من و دیگر مداحان، الگوی فعالیت باشد. یک بار با آنکه برای جنگ می خواندیم و شعرها هم اکثرا حماسی بود، شعری خواندم و از طریق تلویزیون پخش شد که حماسه نبود و بیشتر صحنه را ترسیم می کرد ای عزیزان بار دیگر شد به پا غوغای محشریک طرف افتاده طفلی یک طرف افتاده مادراین شعر مربوط به زمانی بود که دزفول مورد حمله موشک های دشمن قرار گرفته بود و برای شهدای دزفول .خواندم نکته حماسی در آن نبود صحنه شهدا و خانه های ویرانه را ترسیم می کرد و کارگردان صحنه ها را با شعری که ما خوانده بودیم تطبیق می داد و از این از طریق تلویزیون هم پخش شد. امام(ره) پیغام داده بودند که به آهنگران بگویید شعرهای حماسی بخواند! این شد که در نماز جمعه تهران شعری خواندم خیز ای رزمنده شیر خانه از دشمن بگیر، اما قبل از آن، متنی را به صورت روضه خواندم که تقریباً در آن حماسه نبود.امام(ره) وقتی آن را می شنوند به حاج سید احمدآقا که خدا بیامرزدشان، می فرمایند: مردم ما مردم حماسه و جنگ هستند این جمله برای ما این پیام را داشت که باید برای مردم از حماسه و فداکاری های رزمندگان بگوییم من بعد از شنیدن این پیام حتی متن کوچکی هم به صورت غیر حماسی نخواندم و بعد از آن هر چه بود حماسه بود .
مانند"ای لشکر صاحب زمان آماده باش آماده باش......
وقتی امام(ره) با آن ،عظمت طوری نسبت به کار حساس است که علناً آن را عنوان می کنند و رهنمود می دهند؛ به این معناست که کارخیلی مهم است و اثرش خیلی بالاست. حال تصور کنید که اگر این کار اثر بخش منحرف شود، چقدر درتربیت نادرست نسل جوان مؤثر است؟ تمام هم و غم ما این است که این حماسه ها به کار حساس است جاوید بمانند دفاع مقدس به نسل جوان که علناً آن را عنوان می کند و رهنمود منتقل شود و آن طور ادامه یابد که در رکاب امام زمان(عج) قرار گیریم؛ حال کار به این باارزشی را به سمت غلط منحرف کنیم؟ و یا شاهد خیلی بالاست انحراف آن باشیم؟ آیا این درست است که فقط ناظر باشیم و هیچ کاری نکنیم؟ آیا این درست است که سبک ها را لس آنجلسی و اسپانیایی کنیم و از محتوا و پیام به خال و زلف و چهره که دل تتغییر دهیم؟ و یا چیزهای ضعیف دیگری را جایگزین کنیم؟ در این صورت قطعاً اثر ضعیفی به وجود خواهد آمد که تأثیرش منفی است و جوانان را به انحراف خواهد کشاند.این است که باید ظریف با قضیه برخورد شود و در ساماندهی مداحان و شاعران بیشتر تلاش کرد و اگر نیاز بود برخورد قضایی شود تا مانع پیشروی این انحرافات شویم. دشمن در این ماجرا قصد نفوذ دارد. دشمن باید نا امید شود. متأسفانه در مورد ساماندهی مداحان در این چند سال حرفهایی زده شده اما عملاً تلاشی صورت نگرفته است.
آقای آهنگران لطفاً منظورتان از ساماندهی مداحان را بهترتشریح کنید. ساماندهی مداحان یعنی چه؟!
ساماندهی یعنی روی اصل و قائده قرار گرفتن مرکزی باید وجود داشته باشد که مداحان را مدیریت کند وقتی سازماندهی ،باشد سیستمی بر روند فعالیت مداحان نظارت دارد و برای بهبود کار برنامه ریزی می کند. مداحی که قصد خواندن دارد باید سیری را طی کرده و با ادبیات و اصول کار آشنایی داشته باشد.باید برای مداحان کلاس و وقت بگذارند از پیشکسوتان در این زمینه استفاده کنند و آموزش دهند تا مداح بداند از چه شعرهایی استفاده کند. او باید بداند کدام شعر ضعیف و کدام یک قوی است ......بهتر است این برنامه ها توسط یک سازمان اجرا شود حتی اگر مداحی را به عنوان درس به مشتاقان آموزش داد و مدرک صادر کرد؛ کار خوبی خواهد بود. برای مداحی و نوحه خوانی باید قوانینی وجود داشته باشد؛ چون در آن صورت دیگر هر کس نمی تواند میکروفن در دست بگیرد و به بهانه ،نوحه هر چیزی که دلش بخواهد بخواند؛ بنابراین اگر یک سازمان وجود داشته باشد و مداحان سازماندهی شوند و همه چیز روی اصول و قوائد ،باشد، نتیجه کار بسیار بهتر خواهد بود در صورت ساماندهی و به وجود آمدن یک سازمان مناسب مداح هویت سازمانی و تعریف شده ای مانند یک استاد دانشگاه _ خواهد داشت و هر کسی نمی تواند به این حریم وارد شود یا بخواهد این حریم را به نفع خود تغییر دهد.نکته دیگر اینکه باید پشتوانه قضایی برای آن وجود داشته باشد و اگر کسی به هر منظور تخلفی ،کرد مرجعی باشد که بر آن نظارت کند این کار خیلی مؤثر خواهد بود؛ چیزی شبیه دادگاه روحانیون.
بعد از دفاع مقدس گرایشی داشتید به موسیقی. دلیل این گرایش به موسیقی چه بود و نتایجش چه شد؟
در زمان جنگ ویژگی که نوحه خوانی داشت آن بود که میتوانستی همه جاآنبا همه وقایع از نزدیک روبرو شوی بعد از جنگ روند تغییر کرد چون زمان حال و هوای نوحه ها با فضای جبهه همخوانی داشت؛ مثلا ای لشکر صاحب ،زمان آماده باش آماده باش را می خواندیم و سینه می زدیم و مشکلی هم نبود؛ اما بعد از دفاع مقدس این سؤال مطرح است که شما ای لشکر صاحب زمان.... را می خوانید و همراه با آن سینه می زنید؛ در حالی که سینه زنی مفهوم عزاداری را می رساند و معنای غم و اندوه را دارد لذا دیدم که دیگر نمی شود من بگویم آمریکا، آمریکا، ننگ به نیرنگ تو و همه سینه بزنند! این نمی تواند جالب باشد و حتی ممکن است باعث لوث شدن سینه زنی شود؛ لذا باید موسیقی حماسه و جا افتاده ای مسئله را حل کند و در موارد خاصی جایگزین سینه زنی شود آیا می شود منکر اثر مثبت موسیقی محمد رسول الله (ص)، موسیقی امام علی(ع) روز واقعه یا فیلم خاک سرخ شد؟ نه بنابراین میتوان حماسه کربلا را با یک نوع موسیقی حماسه و یک نوع موسیقی که در شأن قیام امام حسین(ع) باشد، بیان کرد و همچنین مصایب آنها را می توان به تصویر کشید .
موسیقی اگر در چارچوب اصول و قوائد اسلام ،باشد حرام نیست؛ مگر اینکه پا را از دایره قواعد فراتر بگذارد.
*آیا روی آوردن شما به موسیقی تحت تأثیر جو غالب نبود؟
نه... تقریباً یک سال بعد از رحلت امام خمینی(ره)، «نوحه کاروان رفته منزل به منزل...قصه ساربان مانده بر دل" را خواندم. در این قضیه بسیار فکر کردم و با چند نفر از روحانیون مشورت داشتم؛ روحانیانی که هنر را می شناختند و در عین حال از نظر علمی نیر در مرحله بالایی قرار داشتند ایده مرا پذیرفتند و من نیز به این وادی وارد شدم من با موسیقی بیگانه نبودم؛ اما چون قبل از انقلاب موسیقی مبتذلی مطرح ،بود وارد آن نشدم در خانواده های مذهبی به آن دلیل که موسیقی به حالت ابتذال و در لهو و لعب ،بود به صورت منفی جا افتاده بود، پدر و مادر من تا سالها تلویزیون و رادیو نداشتند و قبول نمی کردند که بچه ها تلویزیون نگاه کنند و البته در آن زمان عمل آنها به حق بود. شعر، سبک و محتوا هم در مسیر انحراف ،بود این بود که مردم از شنیدن نام موسیقی به یاد گناه می افتادند و آن را حرام می دانستند. در صورتی که امروز نباید اینگونه فکر کنیم موسیقی ما با قبل از انقلاب بسیار متفاوت است. الآن هیئت های عزاداری که حرکت می کنند شیپور می زنند، گاهی نقاره و دهل وسنج می زنند. به جنگ های صدر اسلام یا زمان گذشته که نگاه می کنیم شروع عملیات ها و جنگ هایشان با شیپور و طبل همراه بوده است که اینها همه جزء ابزار آلات موسیقی اند و نمی شود گفت که آنها حرام هستند؛ البته همان طور که خیلی از علمای بزرگ با آوردن آلات موسیقی مانند ارگ و... غیر از سنج و طبل در هیئت ها مخالفت کرده اند، بنده هم معتقدم باید با قاطعیت جلوی آنهاگرفته شود.اما در مواردی مثلاً ما سرود ملی را با ابزار موسیقی می نوازیم - نمی شود گفت چون با موسیقی آمده پس حرام است. برداشت ما از موسیقی در اینکه حرام است، برداشتی است که از قبل داشته ایم اما بعد از انقلاب موسیقی در جهت حماسه قرار گرفت و موجه شد. موسیقی اگر بتواند یک شعر و سبک را با روح حماسه مضاعف کند بسیار مناسب است و اینگونه اثرش چند برابر و ماندگارتر است.
*ما باید بیشتر به این قضیه بیندیشیم و در این زمینه کار کنیم. اگر موسیقی نوحه را به ترانه نزدیک کند باعث افت اثر نوحه نمی شود؟
ما یک سبک سنتی داریم که باید به همان حال باقی بماند؛ لذا سبک سنتی که پیشکسوتان ما داشته اند جایگاه خاصی برای خود دارد که در هیئت ها و جلسه ها به گونه ای خاص خوانده می شود.
مثلا نوحه های هشت سال دفاع مقدس کاملاً سنتی اجرا شده است و کسی نباید در آنها دست ببرد. باید جایگاه خودش نخورده نگه دارد و به همان قداست بماند حتی الآن هم قداست نوحه خوانی سنتی برای من بسیاربیشتر از سبک های دیگر است.
اما از طرف دیگر احساس خلاء می کنیم برای نوحه خوانی حماسی امروز در جاهایی نیاز به موسیقی هست. البته باید خط قرمز بین موسیقی مجاز و غیر مجاز را مشخص کنیم و هیچ کس از حدش تجاوز نکند آسیب های وارد شده فقط به عرصه موسیقی نیست امروز در سبک های سینه زنی نیز آسیب هایی وارد شده است مثلا قلاده به گردن می بندند و یا با زنجیر سه خار روی حلقه های زنجیر خارهایی تعبیه شده که بدن را تکه تکه می کند بر بدن خود می زنند که انجام این کارها کاملا منفی است و نباید اصلا شروع می شد. حدها باید رعایت شوند ما نباید کاری که ممکن است در آینده کسانی به آن به صورت افراطی روی آورند، انجام دهیم. باورم بر این است که وقتی در شبهای تاسوعا و عاشورا نوحه می خوانیم، باید به سبک سنتی باشد؛ اما زمانی که یک شعر حماسی می خوانیم می توانیم از موسیقی استفاده کنیم.
*ما تا چه حد مجازیم در کنار شعر موسیقی، سینما، ادبیات داستانی و... نوحه را قرار دهیم تا بهایی که سازمان های مختلف به شعر و ادبیات داستانی و..... می دهند به نوحه هم بدهند. به نظر شما به چه صورت می شود در راستای تقویت نوحه کار کرد؟ اصلا ضرورت دارد به فکر تقویت برنامه ریزی شده نوحه خوانی باشیم یا باید بگذاریم همان روند سنتی که همیشه بوده راه خود را ادامه می دهد؟
به نظر من ضرورتش آن قدر بالاست که شاید اثرش را فقط در مقایسه با طول انقلاب و بعد از انقلاب و هشت سال دفاع مقدس ببینیم. ما در هشت سال دفاع مقدس چقدر مستمع نوحه داشته ایم؟ چقدر بسیجی ها پای این توجه ها سینه زدند و به جبهه رفتند؟ الآن که ما با شما هستیم بروید پای محافل ونوحه خوانان معروف تا ببینید چقدر جمعیت گرد اینها نشسته اند. جمعیت زیادی از نوحه خوانی استقبال می کنند پس چرا نباید جایگاهی داشته باشد؟
چرا نباید به جریان مؤثری که امتی را حرکت می دهد و این قدر مهم باشد که رهبر انقلاب نیز به آن حساسیت داشته باشد بیشتربها ندهیم و جایگاهی برایش تعیین نکنیم؟ دشمن امروز دارد جلوتر از ما به این ماجرا مسلط می شود ضرورت این موضوع نه حالا بلکه از گذشته نیز مشخص بود نباید نسبت به نوحه خوانی شعر و سبک آن بی تفاوت باشیم.
سال ۸۷ برای اولین بار بود که دبیرخانه شورای هماهنگی و نظارت بر امر ترویج فرهنگ ایثار و شهادت برای شورآفرینان دفاع مقدس که شامل مداحان نیز بود مراسم تجلیلی گذاشت که از این بابت متشکریم. سازمان تبلیغات هم یک کاری در این راستا انجام داد که از آنان نیز ممنون هستیم؛ ولی انسان دلتنگ می شود که این قضیه که اثر بالایی دارد و جمعیت ها حتی در طول سال در مناسبت ها و غیر مناسبت ها در آن حضور دارند با بی توجهی رها شود.یادواره شهداء مجالسی هستند که هزاران نفر استقبال کننده دارد. تجمع مذهبی در تار و پود مردم جای دارد؛ بنابراین باید در صدا و سیما تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و... به آن اهمیت داده شود تا ضمن تقویت به سوی ابتذال پیش نرود.آخر چرا قبل از اینکه حرکتی به انحراف کشیده شود، کسی نمی آید آن را ساماندهی کند؟ تلویزیون امروز با موسیقی دانان و بازیگران و دیگر هنرها چطوربرخورد می کند؟ اما با مداحان چگونه برخورد کرده است؟ چقدر با مداحان مصاحبه شده است؟ نمی گویم نباید از هنرمندان دیگر حرفی گفته شود؛ باید گفته شود؛ اما صحبت ما این است که چرا قضیه ای مثل مداحی، گمنام باقی می ماند در حالی که اثرش بیشتر از تمام هنرهاست.مکرر مجالسی داریم که از ،سینماگران شعرا و ادیبان و دیگر هنرمندان به شکل خوبی دعوت می کنند؛ اما نسبت به مداحان این طور نیست؛ حالا چرا این طور برخورد می کنند، نمی دانم چه توجیهی دارند با این که استقبال کثیر مردم از مداحان را می دانند.
به همایش تجلیل از شورآفرینان اشاره کردید. تحلیل شما از نخستین همایش شور آفرینان دفاع مقدس چیست؟ به نظر شما داشت که این همایش بهتر بود چه کارهایی را انجام میداد؟
این قدم اول بود و جای تشکر دارد برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و شورای هماهنگی و نظارت بر امر ترویج فرهنگ ایثار و شهادت شروع خوبی بود و رسانه ها هم در اینجا خوب کار کردند بالاخره چون کار اول است ضعف هایی هم داشت که ان شاء الله در همایش های بعدی رفع شود و مسائل مبتلابه بهتر رعایت شود. این همایش در حد یک تجلیل خوب بود و نامی از شورآفرینان برده و هدیه ای داده شد؛ اما انتظار داریم به همین حد متوقف نشود. ان شاءا... در آینده روی سبک و شعر نوحه ها، انحرافات و آسیب های موجود بیشتر کار شود و ما بتوانیم آیندگان را به خصوص جوانانی که قصد دارند این راه را طی کنند در جهت مثبت حرکت دهیم بهتر است در این مسیر کارهای کارشناسانه و دانشگاهی زیادی شود.
یعنی شما معتقدید که نوحه و یا حماسه خوانی هم مثل بقیه هنرها ظرفیت کار تئوری و علمی دارد؟بله چون بر اجتماع اثر بالایی دارد؛ پس ضرورت بیشتری برای کار دارد؟
بله، چون بر اجتماع اثر دارد؛پس ضرورت بیشتری برای کار دارد.
آیا خودتان غیر از نوحه خوانی شعر هم میگویید؟
بله، قبلا چند نوحه و چند بیت شعر گفته ام؛ اما در جایی که ما شعرای بسیارخوبی داریم من خودم را شاعر نمی دانم بعضی ها نقد می کنند که چرا آهنگران شعر گفته است؟تعجب می کنم وقتی شعرهای من جایی چاپ نشده چگونه نقد کرده اند؟! من چهار نوحه در زمان جنگ که شعر آن را خودم گفته ام؛
۱. جنگ است جنگ سرنوشت ای سپاه قرآن
2.ای جان نثاران حسین یارتان
۳. دلیران آزاده
۴. قافله ای رسیده است رنج سفر کشیده است
گاهی وقت ها برای دلم شعر می گویم؛ اما شاعر نیستم و شعر خاصی نگفته ام.
به نظر شما سرایش شعر و نوحه چه تفاوت هایی با یکدیگر دارند؟
گفتن نوحه به نظر من از شعر هم سخت تر است؛ البته اگر بخواهد نوحه قوی گفته شود نوحه قواعد خاص خودش را دارد و نه اینکه قواعدی نداشته باشد مثلاً سبکی را که من می خوانم سه مصرع می آید و بند چهارم باید قافیه ای داشته باشد که به سربند بخورد و جایگاه خاصی برای خود دارد. ساختن نوحه تبحر خاص خودش را می خواهد؛ همان گونه که سرایش شعر مهارت می خواهد.
به نظر می رسد برجسته ترین هنری که بتواند الگوهای دفاع مقدس را مطرح کند، همان نوحه است؛ چرا در این موردکار نمی شود؟بزرگانی داشتیم مثل شهید حسین علم الهــــدی، دکتــــر چمران بروجردی ،همت ،زین الدین، باکری و... که اسامی برخی در نوحه ها آورده شده است. مابقی چهره ها چرا به این صورت مطرح نمی شوند؟ آیا نوحه قابلیت الگوسازی ومعرفی الگو را ندارد یا دلیل دیگر برای آن هست؟
شاید کوتاهی از ما بود؛چون فراموش کرده ایم. بنابر فرمایش مقام معظم رهبری که فرمودند:در مجالس که می روید در صحبت هایتان اشاره ای هم به دفاع مقدس و بسیج داشته باشید مراسم ما نباید بی نام شهدا اجرا شود.برخی دوستان می گفتند، در مجالس برنامه را به دو بخش تقسیم کنید؛ نیمی از کربلا و نیمی از دفاع مقدس بگویید این کار را بکنید که پیوندی بین آنها باشد چرا که رزمندگان هشت سال دفاع مقدس بودند که کربلا را زنده کردند و راه کربلا را ادامه دادند.
هم حماسه آفرینان به نوحه قابلیت می دهند هم نوحه این قابلیت را دارد که حماسه آفرینان را مطرح و ماندگار کند.نوحه یعنی ذکر مصایب پیشوایان شرح ماجرای پیشوایان ذکر مصائب اهلبیت(ع) اگر مصیبت کربلا نبود ما نوحه را به این معنی که داریم نداشتیم شخصیت های حماسی ما در هشت سال دفاع مقدس می توانند به نوحه ها اعتبار بدهند و نوحه هم ظرفیت بالایی در بیان حماسه ها دارد. طرحی به صدا و سیما داده ایم که با نوحه ،حماسی کل شهدا و سرداران شهید را مطرح کنیم تا نامشان برای نسل های بعدی .بماند در این طرح اسامی به همراه شعرهایشان را آماده کرده و به آنان داده ایم از بقیه مداحان حتی شعراتقاضا می کنیم که در این وادی ما را همراهی کنند و در نوحه و شعرهایشان اسامی شهدا را جا دهند.
گله ام از صدا و سیما این است که چرا روی این طرح سرمایه گذاری نمی کند؟ البته سازمان صدا و سیما برای دفاع مقدس بسیار کار و سرمایه گذاری کرده و فیلم های زیادی در مورد دفاع مقدس ساخته است؛ اما در بخش نوحه این طور نیست اگر سازمانی در این کار مشارکت کند شاید به صدا و سیما هم انگیزه لازم برای سرمایه گذاری در این رابطه بدهد ما چرا برای کاری به این مهمی سرمایه گذاری نکنیم؟ ان شاء الله که در این راه با ما همکاری کنند که زنده نگه داشتن یاد شهیدان کار مهم و با ارزشی است.
*لازم به ذکر است؛ این مصاحبه توسط انتشارات آریوحان در کتابی تحت عنوان "شورآفرینان دفاع مقدس" در اواسط دهه 90 قبل از درگذشت مرحوم حبیب الله معلمی انجام شده است.