آفتاب:
یک روزنامه حامی دولت در تیتری با عنوان «کوهی که موش هم نزائید»، به بررسی این پرسش پرداخت که؛ خالق وعده گشایش اقتصادی، کدام یک از مشاوران روحانی بود؟
آفتاب یزد در گزارشی نوشت: تبلیغات انتخاباتی، وعدههای انتخاباتی و حرفهایی که بوی «تهییج» و «برانگیختن» دارد یک سوی ماجرا است و اما وعدههایی که در بزنگاههایی سخت و تعیینکننده داده میشود؛ سوی دیگر ماجرا و اما، رئیسجمهور نمیتواند و نباید حرفی بزند، قول و وعدهای بدهد، امید و انگیزهای ایجاد کند که در نهایت راه به جایی نبرد زیرا فرق است بین شعارهای انتخاباتی و وعدههای انتخاباتی با مثلا وعده ایجاد تحول صد روزه در اقتصاد، گزارش دادن به مردم بعد صد روز یا عادی شدن وضعیت کرونایی تا همین شنبه آینده! اینجا دیگر پای وعده و تبلیغ انتخاباتی در میان نیست بلکه پای امید و زندگی و سرمایههای اجتماعی در میان است و حتما باید دقت کافی به کار برده شود.
کافی است در قسمت جستوجوی موتورهای جستوجوگر، بنویسی: «وعدههای رئیسجمهور» کمی بعد عبارت «محقق نشده» را نیز بدان بیافزایی و تیتر و یادداشت و لیست است که پیش رویت رژه خواهد رفت: «لیست وعدههای رئیسجمهور قبل از انتخابات امسال»، «کدام یک از وعدههای روحانی محقق شد؟!»، «وعدههای رئیسجمهور به کجا رسید؟»، «کدامیک از وعدههای روحانی محقق شد؟» و این تیتر کیهان که یکی از آخرین یادداشتها با همین موضوع یعنی «وعدههای محقق نشده» است: «وعدههای دولت راستگویان؛ ملت ایران! یادتان هست؟»
یکی از موضعگیریها و سخنان حسن روحانی که بسیار باانتقاد روبهرو شد بازمیگردد به اوایل تیرماه ۱۳۹۹ در حاشیه چهارمین جلسه برنامهریزی برای تحقق شعار جهش تولید که گفته بود: «وعدههایی که من در سال ۹۵ دادم، برای شرایط آن زمان بود» بسیاری از منتقدان دولت و حتی همراهان دولت این موضعگیری و نحوه پاسخگویی به انتقادات را نپسندیدند و در مقام اعتراض گفته بودند؛ یک رئیسجمهور حتما وقتی وعده میدهد به شرایط حال و آینده باید توجه داشته باشد که این خود دلیلی است بر درایت و قدرت اندیشه.
اما برخی وعدهها و موضعگیریها به قدری درشت و متقن ایراد شده است که تقریبا هیچکس آنها را از یاد نمیبرد:
- رئیس اگر اهل مشورت و برنامهگرا نباشد نمیتواند کشور را به منزل مقصود برساند.
- با کار مشکلات قابل حل است.
- چنان رونق اقتصادی ایجاد میکنم که مردم به یارانه نیاز نداشته باشند.
این یکی از پرحرف و حدیثترین وعده محقق نشدهای است که حتی موافقان و نزدیکان دولت نیز نسبت به آن نقدها و کنایههای بسیاری منتشر کردهاند.
- والله العظیم اگر مشکلات راه حلی نداشت، کاندیدا نمیشدم... ای امان از شعارهای بیمحتوا
- تحریم و مشکلات بانکی را رفع خواهم کرد قول میدهم که احترام را به پاسپورت ایرانی برگردانم
- برای حل مشکلات اقتصادی برنامه یک ماهه، سه ماهه، یکساله و چهارساله دارم
- اگر اشتباه کردم مدیریت ناتمام خود را توجیه نمیکنم
- دولت تدبیر چنان برنامهریزی میکند که مردم دائما نگویند هر سال دریغ از پارسال
- حقوق کارگران مطابق تورم افزایش پیدا خواهد کرد
- ارزش پول نباید کاهش یابد
از همه وعدههای انتخاباتی محقق نشده و دیگر وعدههای روی زمین مانده که بگذریم، وعده اخیر که بورس را به تلاطم انداخت، مردم را تا سرحد «سکته» نگران کرد و همه را مات و مبهوت یعنی «وعده گشایش اقتصادی» به این سادگیها نمیتوانیم گذشت از آن جهت که حتم داریم این مسئله نه دستپخت روحانی- که او را پختهتر و کاربلدتر از اینگونه گفتنها و رفتارها میدانیم- که دست بر قضا دستپخت صاحبنظران و مشاوران و برخی از اطرافیانی است که خود را «عقل کل» میدانند!
بلافاصله پس از سخنان روحانی، حسامالدین آشنا نیز که مولف توئیتهای پرکنایه و مبهم است به مردم پیغام داد قبل از هر تصمیم شخصی اقتصادی یک هفته صبر کنند. مجموعه این اظهارات تب و تاب در فضای خبری و اقتصادی را بالا برد. همچنان همه منتظر و مترصد وعدهای هسند که نه تنها گشایش ایجاد نکرد که بازار را به هم ریخت، دلار را دوباره در کانال افزایشی قرار داد، بخش مهمی از سرمایههای اجتماعی دولت را ویران کرد و اعتماد عمومی به وعدههای دولت مستقر را به نحو چشمگیری از بین برد.
تا این لحظه هیچکدام از گمانهها محقق نشده و هیچکس نیز نمیداند که «وعده گشایش اقتصادی» دستپخت کیست، برخی انگشت اتهام را به دو چهره همیشه حاضر در کنار حسن روحانی یعنی واعظی و نوبخت نشانه رفتهاند. اما آنچه مسلم است اینکه نه گشایشی محقق شد و نه وعدهای جامه عمل پوشید.
پیشترها، ذرهای از وعدهها محقق میشد به اصطلاح اگرچه «کوه موش میزایید» اما بالاخره «چیزکی» میزایید اما این بار نه تنها کوه موش نزایید که خالق این وعده یعنی «وعده گشایش اقتصادی» نیز معلوم نشد که کیست!؟
یکی از موضعگیریها و سخنان حسن روحانی که بسیار باانتقاد روبهرو شد بازمیگردد به اوایل تیرماه ۱۳۹۹ در حاشیه چهارمین جلسه برنامهریزی برای تحقق شعار جهش تولید که گفته بود: «وعدههایی که من در سال ۹۵ دادم، برای شرایط آن زمان بود» بسیاری از منتقدان دولت و حتی همراهان دولت این موضعگیری و نحوه پاسخگویی به انتقادات را نپسندیدند و در مقام اعتراض گفته بودند؛ یک رئیسجمهور حتما وقتی وعده میدهد به شرایط حال و آینده باید توجه داشته باشد که این خود دلیلی است بر درایت و قدرت اندیشه.
اما برخی وعدهها و موضعگیریها به قدری درشت و متقن ایراد شده است که تقریبا هیچکس آنها را از یاد نمیبرد:
- رئیس اگر اهل مشورت و برنامهگرا نباشد نمیتواند کشور را به منزل مقصود برساند.
- با کار مشکلات قابل حل است.
- چنان رونق اقتصادی ایجاد میکنم که مردم به یارانه نیاز نداشته باشند.
این یکی از پرحرف و حدیثترین وعده محقق نشدهای است که حتی موافقان و نزدیکان دولت نیز نسبت به آن نقدها و کنایههای بسیاری منتشر کردهاند.
- والله العظیم اگر مشکلات راه حلی نداشت، کاندیدا نمیشدم... ای امان از شعارهای بیمحتوا
- تحریم و مشکلات بانکی را رفع خواهم کرد قول میدهم که احترام را به پاسپورت ایرانی برگردانم
- برای حل مشکلات اقتصادی برنامه یک ماهه، سه ماهه، یکساله و چهارساله دارم
- اگر اشتباه کردم مدیریت ناتمام خود را توجیه نمیکنم
- دولت تدبیر چنان برنامهریزی میکند که مردم دائما نگویند هر سال دریغ از پارسال
- حقوق کارگران مطابق تورم افزایش پیدا خواهد کرد
- ارزش پول نباید کاهش یابد
از همه وعدههای انتخاباتی محقق نشده و دیگر وعدههای روی زمین مانده که بگذریم، وعده اخیر که بورس را به تلاطم انداخت، مردم را تا سرحد «سکته» نگران کرد و همه را مات و مبهوت یعنی «وعده گشایش اقتصادی» به این سادگیها نمیتوانیم گذشت از آن جهت که حتم داریم این مسئله نه دستپخت روحانی- که او را پختهتر و کاربلدتر از اینگونه گفتنها و رفتارها میدانیم- که دست بر قضا دستپخت صاحبنظران و مشاوران و برخی از اطرافیانی است که خود را «عقل کل» میدانند!
بلافاصله پس از سخنان روحانی، حسامالدین آشنا نیز که مولف توئیتهای پرکنایه و مبهم است به مردم پیغام داد قبل از هر تصمیم شخصی اقتصادی یک هفته صبر کنند. مجموعه این اظهارات تب و تاب در فضای خبری و اقتصادی را بالا برد. همچنان همه منتظر و مترصد وعدهای هسند که نه تنها گشایش ایجاد نکرد که بازار را به هم ریخت، دلار را دوباره در کانال افزایشی قرار داد، بخش مهمی از سرمایههای اجتماعی دولت را ویران کرد و اعتماد عمومی به وعدههای دولت مستقر را به نحو چشمگیری از بین برد.
تا این لحظه هیچکدام از گمانهها محقق نشده و هیچکس نیز نمیداند که «وعده گشایش اقتصادی» دستپخت کیست، برخی انگشت اتهام را به دو چهره همیشه حاضر در کنار حسن روحانی یعنی واعظی و نوبخت نشانه رفتهاند. اما آنچه مسلم است اینکه نه گشایشی محقق شد و نه وعدهای جامه عمل پوشید.
پیشترها، ذرهای از وعدهها محقق میشد به اصطلاح اگرچه «کوه موش میزایید» اما بالاخره «چیزکی» میزایید اما این بار نه تنها کوه موش نزایید که خالق این وعده یعنی «وعده گشایش اقتصادی» نیز معلوم نشد که کیست!؟