شهدای ایران shohadayeiran.com

وحید یامین‌پور در «ارتداد» تاریخ را به شکل هولناکی دست‌کاری می‌کند تا بفهمیم اگر انقلاب در پگاه ۲۲ بهمن شکست خورده بود، حالا کجا ایستاده بودیم.
شهدای ایران: وحید یامین‌پور اگر در «نخل و نارنج» زندگی همشهری عالمش، شیخ مرتضی انصاری را سوار بر داده‌های تاریخ، داستانی کرد، در «ارتداد» یک قدم پیش گذاشت و از تاریخ معاصر با پنداری هولناک، قصه ساخت. با مرگ خمینی، نهضت مردم ایران، در پگاه ۲۲ بهمن بی‌سر می‌شود و شکست می‌خورد تا همه چیز به قبل از ۱۲ بهمن ۵۷ برگردد. انقلابیونی که آماده می‌شدند از کشتی نجات به ساحل رستگاری قدم بگذارند، ناگاه با وزش باد مخالف به گردابی در میانه‌های اقیانوس رانده می‌شوند.

خیال شکست انقلاب در «ارتداد»، موضوعی تفننی برای آزمودن طبع خیال‌پرداز نویسنده و به سرانجام رساندن یک قصه عاشقانه نیست. از پس «یونس» و «دریا» و «احمد» و «زهره»، «حبیب» و «آرزو» با انگیزه‌هایی بسیار قدرتمندتر رویانده می‌شوند تا در مرگ تدریجی اخلاق و معنویت و حاکمیت رقص و بدمستی و برهنگی در تاریخ خیالی داستان، نهضت مردم ایران با قبول شکست در یک ارتفاع پست باقی نماند و انسان‌های پریقین، کشتی دور از ساحل را با ریسمان‌هایی بر شانه از گرداب دریا نجات دهند.

یامین‌پور داستان‌های زیادی را در تاروپود ریزبافت «ارتداد» روایت می‌کند که عاشقانگی قصه یونس و دریا به همه آن‌ها جهت می‌دهد، اما نه یونس و نه دریا در این عاشقانه به خوبی جا نمی‌افتند. در واقع باید گفت که گویی قلم نویسنده برای نمایش عاشق‌پیشگی این زوج از قدرت لازم برخوردار نیست. البته حرمان ناشی از شکست انقلاب و فروخوردگی پس از آن، به قدری بزرگ و هولناک هست که روایت عاشقی زوج چریک داستان در آن هضم شود، اما داستان با عشق و عاطفه پیش می‌رود و اگر آن را از «ارتداد» بگیریم، جز یک بیانیه سیاسی آرمانخواهانه چیزی باقی نخواهد ماند.



کتاب تازه یامین‌پور که حالا به مرز چاپ شانزدهم رسیده، روی نوار تاریخی که ساخته پیش می‌رود و تهرانِ سال‌های میانی دهه هفتاد را با سلطنت پهلوی سوم و صحنه‌گردانی فحشازده فرح تصویر می‌کند. یامین‌پور در حالی که دارد نسل جدیدی از انقلابیون را از خاکستر گرم نسل‌های قبل خیزشگران نهضت معرفی می‌کند، به متن جامعه هم نظر دارد. تابلوهای تبلیغاتی شهر، برنامه‌های مستهجن تلویزیون و عق‌زدن‌های گاه و بیگاه مستان، تمام تصویرهای شهر فحشازده در ارتداد نیست. پای یونس به خراب‌آبادی باز می‌شود که شنیع‌ترین واژگان از دهان زنان هرزه‌اش بیرون می‌ریزد و این حقیقتِ تهرانِ ۱۳۷۵ است که ۱۸ سال قبل، امام انقلابش را کشته‌اند و نهضت را در نطفه خفه کرده‌اند.

«ارتداد» سرشار از کنایه‌های ظریف است و به ما می‌گوید که استدراج و غلبه تدریجی خماری و نشئگی و فساد و فحشا، روح انقلابی‌گری را چنان می‌کُشد که در این استدراج، چه پهلوی و مادرش بر کشور حاکم باشند و چه جمهوری اسلامی، کشور را در دست داشته باشد، اخلاق و معنویت رنگ می‌بازد و این همان توطئه‌ای است که در اندیشه‌های ناپاک صهیونیست‌ها برای غلبه بر ملت ها ریشه دارد.

ارتداد، شاخه را رها می‌کند و سراغ ریشه می‌رود؛ چرا که مبانی فکری امام خمینی (ره) ریشه خباثت را در فرامرزها به ما نشان داده است. این همان چیزی است که شعار فتنه‌جویانه و هدفمند «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» آن را نشانه رفته است. یامین‌پور با «ارتداد» تمیز و شسته و رفته و بدون آن‌که کلمه‌ای از «محور مقاومت» سخن بگوید، از حضور هوشمند ایران در این محور دفاع می‌کند.

«ارتداد» به کشمکش‌های فکری و شک‌های گاه و بیگاه جریان نخبگانیِ حاضر در انقلاب می‌پردازد و از حنجره آن‌ها عبارات فلسفی بیرون می‌ریزد. در انقلابی که یامین‌پور تصویر کرده، شبکه انسانی این جریان برجسته می‌شود، اما از پابرهنگان و مستضعفانی که بدنه اصلی انقلاب را تشکیل می‌دادند، کم‌تر می‌خوانیم. این البته حق نویسنده است که سیمای تحصیلکردگان و اندیشمندان فعال در نهضت مردم ایران را بازنمایی کند؛ اما درباره نسبت آن‌ها با طبقه فرودست و توده‌های مردم، سخنی به میان نمی‌آورد.

حالا باید این نویسنده را که با «نخل و نارنج» به چاپ‌های مکرر رسید و «ارتداد»، دومین اثر داستانی‌اش هر ماه چهار چاپ خورده است، جدی‌تر گرفت. پیداست که وحید یامین‌پور در آینده حرف‌های زیادی برای گفتن دارد؛ نویسنده‌ای که بعضی او را نادر ابراهیمی ثانی می‌دانند و معتقدند قلمش بسیار به او شباهت دارد.

«ارتداد» را انتشارات سوره مهر منتشر کرده و پانزدهمین چاپ آن چهار روز پیش به بازار آمده است.
نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار