شهدای ایران shohadayeiran.com

در یک نتیجه‌گیری شعاری و فرمایشی فیلم‌های جشنواره را با تمامی‌کاستی‌ها و نقایص نگرشی و دوری و فاصله‌ای که سینماگران و سینمای ما همواره با مردم داشته‌اند،«صدای فرهنگ عمومی» به‌شمار آورده است.
شهدای ایران: سنتی معمول و رایج است که پس از هر دوره از جشنواره فیلم فجر از سوی منتقدین و کارشناسان سینمایی و فیلمسازان و مراکز تحقیقاتی و پژوهشی و برخی موسسات و ارگان‌های فرهنگی و هنری، نوعی جمع‌بندی و تحلیل کلی نسبت به پارامترهای مختلف اجتماعی، سیاسی، تاریخی، فرهنگی و اقتصادی از مجموعه فیلم‌های آن دوره جشنواره ارائه شود که به هرحال بخش مهم و تعیین‌کننده‌ای از برنامه اکران سال بعد محسوب می‌شوند. برهمین روال دو سالی بود که «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» به‌عنوان نهاد بالادستی و یکی از مهم‌ترین ارگان‌های دولتی، تحلیل نسبتاً جامعی از فیلم‌های دوره‌های مربوطه جشنواره فیلم فجر در مورد وجود و میزان پارامترهای مهم فرهنگی و سبک زندگی ایرانی/ اسلامی در آن فیلم‌ها انتشار می‌داد.


در دوره‌های ۳۶ و ۳۷ جشنواره فیلم فجر، گزارش‌های مبسوط «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» با نگاهی دقیق و موشکافانه و تیزبین، جزییات فرهنگی و سبک زندگی ایرانی/ اسلامی را در فیلم‌ها رصد کرده و با تحلیل و تبیین محتوایی و ساختاری به نقد آن فیلم‌ها پرداخته و کلیت هر دوره جشنواره فیلم فجر را زیر ذره‌بین نقد از نگاه جامعه شناختی و فرهنگ ایرانی اسلامی می‌برد.


همین موضوع، تعجب و حیرت اهل فن و ناظران فرهنگی را برانگیخته بود که چگونه یک نهاد عالی دولتی، این‌چنین بی‌محابا به نهادهای زیر دستی، انتقاد می‌کند و دستاورد آنها را خارج از خط مردم و انقلاب و منافع ملی می‌خواند اما آن نهادهای پایین‌تر، کک‌شان هم نمی‌گزد. در واقع این نهاد بالاتر می‌گفت این سینمایی که شما ادامه می‌دهید و هرسال برایش جشنواره برگزار می‌کنید و جایزه برایش درنظر می‌گیرید، سینمایی است که جامعه ایران و ایرانی را وارونه نمایانده و برخلاف واقعیت، تصویری مخدوش و سیاه و بحران‌زده از این جامعه ارائه می‌نماید اما آن نهاد پایین‌تر یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی‌اش می‌گفتند خیر این‌گونه نیست که شما می‌فرمایید و سینمای ما بسیار سالم و درجه یک و سرشار از امید و نشاط است و سفیر بسیار خوبی برای جمهوری اسلامی در جشنواره‌ها و مجامع بین‌المللی به‌حساب می‌آید!!


اما امسال گویا آن تضاد آشتی‌ناپذیر مابین «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری «و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی، به نفع دومی‌حل شده و به قول معروف «کشتیبان را سیاستی دگر آمده است»!!!


امسال وقتی بعد از تعطیلات ایام عید نوروز، بالاخره گزارش «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» از سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر، انتشار یافت، مشاهده شد که گزارش یاد شده به طور کلی به لحاظ محتوا و ساختار و حتی لحن و بیان به کلی با دو گزارش قبلی متفاوت است. گویی اعتراضات و انتقادات به آن گزارش‌های گستاخانه کار خودش را کرده بود و در بخش سینمایی این مرکز (که اساساً نمی‌دانیم وجود داشته یا دارد و اعضای آن‌چه کسانی بودند) خانه تکانی اساسی اتفاق افتاده است و عذر آن تحلیل‌گران و استراتژیست‌های ناسازگار خواسته و یا به قول معروف دمشان چیده شده است!
برای اثبات این مدعا اشاره به برخی موارد محتوایی و ساختاری بی‌مناسبت نیست:
با دقت در دو گزارش قبلی «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» یعنی برای دوره‌های سی و ششم و سی و هفتم جشنواره فیلم فجر متوجه می‌شویم، هر دو گزارش از ساختار تحلیلی تقریبا مشابهی برخوردار هستند. به این معنی در هر دو گزارش، وجود و چگونگی حضور پارامترها و عناصر اصلی فرهنگ ایرانی اسلامی در فیلم‌های هر دوره به طور مجزا و تفکیک شده و با ذکر مثال مورد توجه قرار گرفته است. به طور مشخص عناصر یاد شده عبارتند از:
جامعه، خانواده، مرد ایرانی با تأکید بر وجه پدری، زن ایرانی با تأکید بر وجه مادری، انسان ایرانی، امید و پیشرفت، دین و اخلاق و. .. که وجود یا عدم وجود و چگونگی وجودشان در فیلم‌های دو دوره جشنواره در سال‌های ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ مورد نقد و تحلیل گزارش «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» قرار گرفته است.


در این بررسی‌ها علاوه ‌بر بررسی حضور عناصر فوق و تبیین نگاه فیلم‌ها به این پارامترها، فاصله و دوری نگاه فیلمسازان و فیلم‌های مورد بحث درمورد عناصر یاد شده با آنچه در واقعیت جامعه و سرزمین ایران وجود دارد، به چالش کشیده شده و از این چالش نتایج جامعه شناختی و تاریخی و فرهنگی بیرون آورده شده است.


فی المثل در گزارش «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» از تصویر جامعه ایرانی در فیلم‌های جشنواره سی و ششم فیلم فجر آمده است:
«...تصویر «جامعه ایران» در مجموع فیلم‌های جشنواره فجر ۹۶، تصویرِ جامعه‌ای «درهم»، «بی نظم»، «در آستانه اضمحلال» است و در آن «تضاد طبقاتی» به بیانی سطحی ارائه شده‌است؛ جامعه‌ای که هیچ نشانه‌ای از «گذشته افتخارآمیز» ندارد»یا در گزارش یاد شده درباره تصویر «خانواده» در فیلم‌های جشنواره سی و ششم فیلم فجر و فاصله آن با واقعیت خانواده موجود در جامعه ایرانی چنین آمده است:
«... تصویر «خانواده» در فیلم‌های جشنواره سی و ششم، تصویری «ناقص»، «در حال اضمحلال» و با صورتی «غیرطبیعی» است و این در حالی است که مطالعات تجربی در حوزه جامعه‌شناسی خانواده چنین تصویری از خانواده ایرانی به دست نمی‌دهد.»
همچنین نگاه اجتماعی فیلم‌های سی و ششمین جشنواره فیلم فجر با این جملات تعریف شده بود:
«... در این فیلم‌ها اغلب شاهد آسیب‌ها و مسائل اجتماعی هستیم که در سبک و سیاقی عریان و در قالب نوعی «رئالیسم بسیار تلخ، کور و بی‌انتها» ارائه شده‌اند...»
 

گزارش جشنواره سال ۹۷ و اکران ۹۸


در گزارش پایان سال ۱۳۹۷ «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» درباره سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر نیز تقریبا همان عناصر و پارامترهایی که در گزارش قبلی یعنی در سال ۱۳۹۶ و درباره جشنواره سی و ششم فیلم فجر، پرداخته شده و تحلیل گردیده بود، مورد اشاره قرار گرفته و نقد و بررسی شده بود. همچنان نگاه گزارش با نگاه فیلم‌های جشنواره متفاوت بود و تصویری که فیلم‌های یاد شده از جامعه ایرانی و عناصر فرهنگی موجود درآن ارائه داده بودند را با واقعیات در تضاد و تفاوت شدید نشان می‌داد.

گزارش مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری درباره سینما معتبر است؟!


همچنان در گزارش دوم نیز وجود و حضور عناصری مانند: خانواده ایرانی، مرد و زن ایرانی با تکیه بر نقش پدری و مادری، دین و اخلاق، اسطوره‌ها، امید و پیشرفت و جامعه ایرانی مورد نقد و بررسی قرار گرفته و فاصله آنچه در قاب سینماگر جشنواره فیلم فجر به چشم می‌خورد با واقعیات جامعه دارای فاصله‌ای بعید دانسته می‌شد. به طوری که به طور خلاصه درباره رویکرد کلی آثار سینمایی جشنواره سی و هفتم فیلم فجر در آن گزارش آمده بود:
 «از امروز ایران تصویری یک سره سرد و سیاه دارند (و) از گذشته پیش از انقلاب خودشان و امروز غرب تصویری رمانتیک و روتوش شده دارند»!


در آن گزارش با ذکر مثال و با اشاره به جزییات فیلم‌های مختلف جشنواره سی و هفتم، در بخش‌های متعدد به مسائل مختلف جامعه ایرانی از نگاه این آثار پرداخته و اغلب آثار تولیدی این سینما را فاقد رویکردی مثبت و امیدوارانه و همچنین ملی و هویتمند ارزیابی کرده بود.فی‌المثل گزارش یاد شده در بخش «ملت و دولت ایرانی» نوشته:

«... ایرانی که... (این فیلم‌ها) تصویر کرده‌اند، ایرانی است که شهروندانش زیر آوار مصایب و رگبار مشکلات نفس‌گیر عامل یا قربانی خشونت می‌شوند و از آلوده شدن به فساد و پول کثیف چاره‌ای ندارند...»گزارش یاد شده تصویر «پدر و مادر ایرانی» در فیلم‌های جشنواره سی و هفتم و اکران ۹۸ را چنین شرح می‌دهد:
«... مردان و پدر ایرانی در سینمای جشنواره امسال، موجوداتی خشن، هوس‌باز، منحرف. .. که در بین فضولات انسانی دنبال کسب درآمد هستند... و (مادران) ناآگاه به دغدغه جوانان، غریبه با فرزندان، غیرعقلانی، خرافاتی، خائن در امانت، هوس‌باز و اغواگر، منفعل، غیرکنشگر، درگیر عاشقانه‌های دوران جوانی، بی‌توجه به وظائف مادری و. .. هستند...»


ضمن اینکه«خانواده ایرانی» به اذعان گزارش فوق در اکثر فیلم‌های جشنواره فجر ۳۷: «از هم گسسته، فاقد کارکردهای اجتماعی، نمودی از واپس ماندگی و دست و پاگیر...» معرفی شده بود.
 

گزارش جشنواره سی و هشتم


اما گزارش امسال «مرکز  بررسی‌های  استراتژیک ریاست‌جمهوری» از جشنواره فیلم فجر و دوره سی و هشتم آن، اساساً از جنس دیگری بود. دیگر خبری از آن پارامترها و عناصری که به ارزیابی حضور فرهنگ و ارزش‌های اسلامی/ ایرانی در فیلم‌های حاضر در جشنواره می‌پرداخت، نبود، دیگر اثری از سنجش میزان برخورد فیلم‌های جشنواره با مسائل اساسی فرهنگ ایرانی اسلامی و سبک زندگی ناشی از آن به چشم نمی‌خورد؛ مسائلی مانند نقش زن و مرد به عنوان مادر و پدر، ارزیابی خانواده، دین و اخلاق، جامعه ایرانی، امید و پیشرفت و. .. که در گزارش‌های قبلی نقش اصلی را داشتند و اساساً در قضاوت درباره یک پدیده فرهنگی به‌عنوان «مسئله ملی» تأثیر بسیار مهم و محوری می‌گذاشتند.


و به جای همه اینها گزارش «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» تحت عنوان «سینمای اعتراض»:اولا فقط به یک موضوع «وضعیت کنونی کشور» (با احتساب چرایی و چگونگی تغییر آن) و تنها از نگاه فیلم‌ها و سینماگران پرداخته بود (گویی که سینمای این مملکت فقط و فقط وظیفه و تکلیف دارد که وضعیت کنونی کشور را از زاویه نگرش غالباً غیرتخصصی و غیرمسئولانه تعدادی سینماگر بازتاب داده و بس!) و کاری هم به صحت و سقم و واقعی بودن این نگاه‌ها و یا فاصله آنها با واقعیت جامعه نداشت.


در نتیجه همه سیاه‌نمایی و وارونگی و کژتابی و تحریف واقعیات جامعه که به طور معمول در فیلم‌های این سینما برجسته بوده و در گزارشات قبلی «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» درباره جشنواره فیلم فجر، به شدت مورد انتقاد قرار گرفته بود، این‌بار به‌عنوان حقایق موجود جامعه ایرانی مورد تأکید واقع شد.


دوم؛ در این بررسی یک بعدی فیلم‌ها درباره وضعیت کنونی کشور، برخلاف آن عناصر مشخص و معلوم و تعریف شده‌ای که در گزارشات قبلی وجود داشت، تعدادی پارامتر مطرح شد که سنخیت و تناسب چندانی هم با یکدیگر نداشتند مانند مذهب، تابوهای اجتماعی، فضای مجازی، سرمایه اجتماعی، فرآیند جهانی، هویت‌های محلی، محورهای غایب! و. .. و در ارزیابی حضور این عناصر در فیلم‌ها، تنها به فاصله جامعه با «حاکمیت» یا «حکمرانی» و یا آنچه «سیاست رسمی» خوانده شده بود، پرداخت!!


نکته قابل تأمل اینکه نویسندگان گزارش برای زیر علامت سؤال نرفتن دولت شان، به شکل شیرفهم‌کننده‌ای در فرازهای مختلف گزارش یا بهتر بگوییم بیانیه حزبی خود، بر کلمه «حاکمیت و حکمرانی» تأکید کرده و حتی در جمله‌ای اصرار ورزیده که خطاب سینماگران جشنواره سی و هشتم فیلم فجر از اعتراض به وضعیت موجود، به جز یک مورد، دولت نبوده و آنچه مورد اعتراض آنها قرار داشته، کل حاکمیت بوده است!
مثلا گزارش یاد شده درباره نگاه به سرمایه اجتماعی در فیلم‌های جشنواره سی و هشتم آورده است:
«... در فیلم‌های این جشنواره، جامعه «پرآسیب» به تصویر کشیده می‌شود. یعنی نه‌تنها «حکمرانی مرکزی» فاقد ابتکار، موجودیت و عاملیت لازم برای مداخله‌گری در وضعیت جامعه است، جامعه نیز با آسیب‌های متنوعی روبه‌رو است که از قضا مهم‌ترینان «کاهش اعتماد عمومی» و «امید به آینده» است..»


یا در یک نتیجه‌گیری شعاری و فرمایشی فیلم‌های جشنواره را با تمامی‌کاستی‌ها و نقایص نگرشی و دوری و فاصله‌ای که سینماگران و سینمای ما همواره با مردم داشته‌اند، «صدای فرهنگ عمومی» به‌شمار آورده و با جملاتی به شدت سیاسی و جناحی آن را با سیاست رسمی ‌در تضاد معرفی می‌کند. در این بخش آمده است:


«... اگر برآیند محتوایی و فرمی ‌فیلم‌های جشنواره در یک جمله، به ‌عنوان «صدای فرهنگ عمومی» قابل خلاصه کردن باشد و این جمله با تک جمله سیاست رسمی‌که یکی از مصداق‌های آن، برگزاری انتخابات مجلس یازدهم شورای اسلامی - که از قضا با برگزاری جشنواره تقریباً همزمان بود-  مقایسه شود، هم‌گرایی کمی‌دیده می‌شود....»!!


در بخشی دیگر از این نتیجه‌گیری گویی نویسندگان گزارش دیگر نتوانسته‌اند تأثیر خود را از القائات و تبلیغات شبکه‌های رسانه‌ای بیگانه پنهان کرده و تقریبا در اواخر گزارش به بلندگوی آن رسانه‌های خارجی بدل گردیده و به طور علنی شعار می‌دهند که:
«... فیلم‌های جشنواره، مخاطب را به نوعی عصیان از نرم‌های جامعه، میل ورزی بی‌انتها، خروج علیه وضعیت موجود و به چالش کشیدن پیش‌فرض‌های نهادهای مسلط فرامی‌خواند، حال آنکه سیاست رسمی ‌علاقه‌ای برای انعطاف از خود نشان نمی‌دهد و به حفظ ساختارها با رویه کنونی پافشاری می‌کند...»


در انتهای گزارش دیگر موضوع نقد و بررسی کاملاً به کنار رفته و فیلم‌های جشنواره به‌عنوان کلیت و همه واقعیت قلمداد شده و گویا کوچکترین خللی در آنها به چشم حضرات نیامده و در نهایت هم به‌صورت بیانیه و اعلامیه‌ای حزبی که ادبیات بسیار آشنای روزنامه‌های زنجیره‌ای داخلی و رسانه‌های زنجیره‌ای خارجی را دارد و گویی در یک میتینگ انتخاباتی خوانده می‌شود، هشدار به اغتشاش داده و می‌نویسند:

«... این یعنی با مصداق قرار دادن فیلم‌های جشنواره، بین «فرهنگ عمومی» و «سیاست رسمی»، تعارض‌ها و شکاف‌های بی‌حدوحصری قابل رصد است؛ شکاف‌هایی که نباید به‌سادگی از کنار آنها گذشت... در مجموع به ‌نظر می‌رسد جشنواره فجر در سه ساحت توصیف، تبیین و تجویز شرایط ایران، پیشنهادهای قابل توجه برای سیاستمداران و سیاستگذاران دارد، پیشنهادهایی که اگر شنیده نشوند می‌توانند الگوهای کنشگری جامعه را از آنچه. .. به تصویر کشیده شده است به سمت‌وسوی آنچه در فیلم‌هایی. .. بر پرده سینما آمد تغییر جهت دهند؛»

سند ۲۰۳۰


در گزارش از جشنواره فیلم فجراما به‌نظر می‌آید  القائات رسانه‌های بیگانه و تأثیر سیاست‌های ضد فرهنگی محافل معلوم‌الحال خارجی از جمله سند ۲۰۳۰ بر بیانیه‌نویسان گزارش فوق خیلی بیشتر از این مسائل بوده و حتی باعث برخی پرده‌دری‌ها و کنار نهادن تعارفات معمول شده است. از جمله در بخشی از این گزارش، مصرف ماریجوانا، همجنس‌گرایی، قمار و هیجان هدونیسم، ازدواج سفید و فحشاء، ارتداد و تغییر دین و همچنین روابط نامشروع به‌عنوان «پیشروی‌های آرام سینمای ایران در تصویر آزادی‌های اجتماعی و سبک زندگی‌های متکثر» تفسیر شده است!!


همچنین برخی از این آسیب‌های رفتاری و کنش‌های ضد اخلاقی و فساد و فحشاء مانند همجنس‌گرایی و ارتداد و قمار و. .. مثبت تلقی شده و نوعی «گذار از مرکز و تلاش برای گفت‌وگو با فرایندهای جهانی» یا تلاش برای ارتباط با جشنواره‌های بین‌المللی، به شمار آمده است!!


البته کم سوادی و بی‌تخصصی نویسندگان این گزارش بیانیه‌گونه، در جای جای آن به چشم می‌خورد و بعضا نشانگر آن است که حضرات از کمترین سواد سینمایی در نقد و تحلیل فیلم و سینما بی‌بهره بوده‌اند. فی‌المثل تلاش برای «گفت‌وگو با فرآیندهای جهانی» را به رابطه با خارج مربوط دانسته و تعابیر مضحک و مسخره‌ای در تعمیم این ویژگی به برخی فیلم‌ها به کار بسته‌اند که بیشتر به تفسیرهای فضایی برخی «عشق فیلم‌ها»ی تازه به دوران رسیده شبیه است که دو شماره یک مجله سینمایی را خوانده‌اند!!! یا بدون آنکه تعریف مشخص و روشن و علمی‌از «فمینیسم» داشته باشندبه طور کودکانه‌ای فیلم‌های جشنواره امسال را «فمینیستی‌تر» خوانده‌اند!!


و از همه بامزه‌تر ارتباط فیلم و به زعم نویسندگان گزارش اعتراض درون برخی فیلم‌ها با اغتشاشات مورد نظر آقایان مثل فتنه ۸۸ و دی ماه ۹۶ است! مثلا همه چشم و گوش و عقل خود را به ‌اشارات مستقیم و بسیار«آی‌کیو» شکن فیلم «خروج» در اعتراض مستقیم و بی‌پروا به دولت یازدهم و دوازدهم و شخص رئیس آن، بسته و با به‌کارگرفتن حداکثر توان هوشی خود، عناصر تصویری آن فیلم را مرتبط با فتنه ۸۸ یا به قول خودشان مناقشات سال ۸۸ دانسته‌اند!!!

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار