نصرالله: «ما به دلایل متعددی که الآن وقت بیانشان نیست، در سوریه در سکوت میجنگیم. غیر از روز نبرد سرزمینهای عرسال و قلمون هیچ وقت نیامدم بگویم تعداد شهیدان ما و کشتگان گروههای مسلح این اندازه است.»
شهدای ایران: با آغاز جنگ سوریه و تجاوز تروریست های تکفیری به خاک و ناموس این کشور، با پشتوانه آمریکا و البته کشورهای غربی مردم بی دفاع سوری دست خالی در کنار ارتش خود می جنگید اما آتش دشمن آنقدر قوی تر بود که سوریه از دیگر برادران مجاهد خود در کشورهای اطرافش مثل ایران و لبنان، خواست تا آنها را در این روزهای سخت یاری دهد.
سردار حاج قاسم سلیمانی به پشتوانه نیروهای مستشاری حاضر در سوریه و دیگر رزمندگان خود به این کشور رفت و پا به پای ملت سوریه علیه تکفیر مبارزه کرد. درباره کیفیت و چگونگی حضور رزمندگان ایرانی در سوریه مطلب و گزارش های زیادی منتشر شده و برخی از فرماندهان ایرانی حاضر در این کشور خاطرات خود را پیرامون عملیات های مختلف بیان کرده اند.
اما یکی دیگر از کشورهایی که سوریه را در این برهه حساس و خطیر تنها نگذاشت لبنان با پیشرویی رزمندگان حزب الله بود. نیرویی که در کنار ایران و سوریه مشت قدرت را در منطقه علیه استکبار بالا می برد. اما کمتر در مورد رشادت ها و عملیات هایی که با محوریت رزمندگان حزب الله انجام شد مطلبی منتشر می شود. این درحالی است که یکی از بازوهای قدرت حزب الله در مواجهه با دشمن انجام جنگ روانی و رسانه ای است. همانطور که در جنگ 33 روزه به حق در این موضوع حزب الله موفق عمل کرد و کاری کرده بود که ساکنان سرزمین های اشغالی حالا به جای گوش دادن به زنگ خطر و یا صحبت های حکام خود پای تلویزیون منتظر می ماندند که سید حسن نصرالله چه می گوید و کی اعلام می کند به پناهگاه بروید.
اما همین سید حسن نصرالله که سیاستمداری حاذق در جنگ روانی است در چهلمین روز پاسداشت شهادت مصطفی بدرالدین (ذوالفقار) در مورد اینکه چرا درباره حضور نیروهایش در سوریه کمتر صحبت می کند، توضیح داد: «نگاه کنید، در زمان جنگ با اسرائیل ما از شهیدانمان و خسارتهای دشمن صحبت میکردیم. این بخشی از نبرد و جنگ روانی و رسانهای بود. بسیار طبیعی بود. اگر در مورد مقاومت میگفتیم اینجا ۲، ۳ و ۵ نفر شهید شدند، در مورد دشمن نیز میگفتیم.
اگر دربارهی دشمن صحبت نمیکردیم شاید استفادهی منفی میشد پس دربارهی سربازان، زخمیها و کشتگانش سخن میگفتیم و از ورودمان به پایگاهها، زدن تانکها، زدن خودروهای زرهی و عملیاتهای استشهادیمان فیلم میگرفتیم. اینها صحنهی [شهادت] شهیدان را کامل میکرد و یک موفقیت روحی بود. ما به دلایل متعددی که الآن وقت بیانشان نیست، در سوریه در سکوت میجنگیم. غیر از روز نبرد سرزمینهای عرسال و قلمون هیچ وقت نیامدم بگویم تعداد شهیدان ما و کشتگان گروههای مسلح این اندازه است. هیچ وقت این کار را نکردیم. دلایل متعددی دارد که این کار را نکردیم.
اجازه دهید استثنائا این بار برای نشان دادن حجم نبرد حلب، اعداد را بگویم. نمیخواهم از ۳، ۴ یا ۵ ماه پیش که نبرد واقعی در آن منطقه آغاز شد محاسبه کنم، تنها از ۱ ژوئن میگویم. اگر اعداد را بگویم حتی بعضی از دوستان نمیتوانند هضم کنند. بگذارید از ۲۰۱۶/۶/۱ یعنی آغاز همین ماه تا ۲۰۱۶/۱/۲۴ صحبت کنم. مکان، روز، ساعت، زمان و نام این تعداد که خواهم گفت نزد ما موجود است و حتی اگر در پروندههای گروههای مسلح نگاه کنید بسیاری از این نامها را خواهید یافت ولی هیچ کس روی آنها کار نمیکند، تمام جهان روی ما کار میکند.
شهیدان ما را محاسبه میکنند و نامهایشان را مینویسند و با آنها فاجعهی بشری میسازند و برای جوانان ما دل میسوزانند. خیلی خب، آمارها را سریع میخوانم چون میخواهیم از زمان استفاده کنیم. گروههای مسلح فقط از ۱ ژوئن تا ۲۴ ژوئن، ۶۷۰ کشته داشتهاند از جمله دهها فرمانده میدانی و برخی فرماندهان ارشد. نام فرماندهان در پروندهی گروههای مسلح موجود است. بیش از ۸۰۰ زخمی داشتهاند. فقط از اول این ماه.
بعضی از زخمیها شاید بیش از شهیدان رنج میکشند. همچنین بیش از ۸۰ تانک، نفربر و خودروی زرهی در همین خط منهدم شدند. شما میدانید که ۸۰ تانک، نفربر و خودروی زرهی عدد بالایی است. اینها غیر از مواضع توپخانهای، خطوط و اتاقهای عملیات، پادگانها و انبارهای مهمات است. خب، این آمار را در صحنهی کلی قرار دهید و ۲۴ شهید و ۱ مفقود و ۱ اسیر را نیز بگذارید.
در چنین نبردی، تعداد شهیدان باید بیش از اینها میبود. در زمینهی جغرافیایی نیز این که یک روستا را از دست دادیم یا به دست آوردیم مهم نیست، مهم کلیت نبرد است که آیا به آنها اجازه دادید به سمت تحقق هدفشان حرکت کنند؟ آیا خسارتهای سنگینی به آنها وارد کردید که بر ارادهی نبردشان تأثیر بگذارد و از آن طریق به آنها بگوید پروژهتان شکستخورده است؟ چه چیزی پنج دوره طوفان جنوب را در درعا متوقف کرد؟ حجم خسارتهای انسانی گروههای مسلح. غرق زخم شدند و دیگر نمیتوانستند ادامه دهند. سعودی فشار آورد، آمریکاییها فشار آوردند، پول دادند ولی کار تمام شده بود. سر تا پا زخم بودند و شک و تردیدشان به اندازهای بود که امکان دستیابی به موفقیت وجود نداشت. هدف در منطقهی حلب نیز همین بود.»
حضور رزمندگان حزب الله در عرسال و قلمون
حضور رزمندگان حزب الله در عرسال و قلمون
عرسال و قلمون کجا بود و چرا سید حسن در مورد کیفیت حضور نیروهای حزب الله در آنجا سخن گفت؟
عرسال و قلمون دو منطقه مرزی بین لبنان و سوریه و بخشی از خاک لبنان است که مورد تجاوز تروریست های جبهه النصره قرار گرفته بود. ارتش لبنان در مواجهه با تروریست ها متحمل خسارات زیادی شد و جبهه النصره توانست مقدار زیادی از این دو سرزمین را تصرف کند.
اما اواخر تیر تا اوایل مرداد سال 96 بود که تکفیری ها در خیال تصرف کامل این دو منطقه استراتژیک بودند که نیروهای مقاومت لبنان آنچنان پر قدرت مقابل تکفیری ها جنگیدند که پس از تنها چند روز ورق برگشت و یکی از فرماندهان حاضر در منطقه اعلام کرد: «تروریست های جبهه النصره در جرود عرسال هیچ راه فراری ندارند و در ساعت های گذشته خواستار مذاکراه شده اند.»
حالا نبرد عرسال و قلمون به کسانی که حزبالله را مشکلی برای لبنان توصیف میکردند و خواستار خلع سلاح آن بودند، ثابت کرد که موسسات نظامی حزب الله و سلاح این حزب گزینهای مستحکم برای حمایت از لبنان در برابر تهدیدات گروههای تروریستی، تکفیری و صهیونیستی است.
اگرچه حزب الله نیز برای به دست آوردن چنین پیروزی ای شهدایی را تقدیم کرد اما نشان داد دست برتر با این حزب برخواسته از ملت لبنان است.
پس از مدتی تروریست ها مجبور شدند این منطقه را ترک کنند و چند اسیر لبنانی را که در اختیار داشتند نیز آزاد کنند. همزمان با عملیات نیروهای جبهه مقاومت برای پاکسازی آخرین پایگاه عناصر تروریستی در جرود عرسال، ارتش لبنان هم حملات گسترده ای را در مناطق شمالی این کشور برای ضبط سلاح هایی که توسط مافیای اسلحه پنهان شده، آغاز کرده و در گام نخست توانست مقادیر زیادی از تجهیزات نظامی را در منطقه « ابی سمراء» در شهر طرابلس کشف و ضبط کند. در این عملیات همچنین یکی از مافیای خرید و فروش سلاح به نام « جلال الجمل» توسط نیروهای امنیتی لبنان دستگیر شد.
شکست خوردگان تکفیری
شکست خوردگان تکفیری
در واقع نبرد حزب الله در این دو عملیات که به گفته سید حسن نصرالله تنها موردی است که از حضور جنگ سوریه بیان می کند از چند زاویه دارای اهمیت زیاد است. یکی اصلاح تفکراتی که در لبنان قدرت حزب الله را به ضرر خود می دانستند و دیگر اینکه نشان دهند رزمندگان مقاومت هرگز اجازه تجاوز به خاک کشورشان را به هیچ دشمنی نخواهند داد.
حال باید نشست تا زمان بازگو کردن دیگر عملیات های حزب الله در سوریه برسد.