هشتگهای این روزها از کجا آب میخورد؟
یادداشت علی ربیعی سخنگوی دولت درباره هشتگ اعدام نکنید جالب و خواندنی است. ربیعی در این یادداشت، سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را پیشه کرده است.
به گزارش شهدای ایران؛ یادداشت علی ربیعی سخنگوی دولت درباره هشتگ # اعدام نکنید جالب و خواندنی است. ربیعی در این یادداشت، سیاست یکی به نعل و یکی به میخ را پیشه کرده است. وی در ابتدای یادداشت تلاش می کند خود را از وجه حقوقی پرونده جدا کند و از منظر دیگری وارد ماجرا گردد؛ به قول خودش درصدد است تا به تبیین اجتماعی – امنیتی موضوع بپردازد.
آقای ربیعی سخنگوی دولت است یا سخنگوی هشتگی های «#اعدام نکنید»؟
به گزارش بولتن نیوز، در واقع جناب ربیعی وقتی در این یادداشت از خواست طبیعی افکار عمومی در راستای هشتگ مزبور سخن می گوید تلاش دارد تا مرز حائلی میان توئیت ها و توئیت کنندگان(فرق گذاشتن میان توئیت های عمومی با توئیت حمایتی ترامپ از این هشتگ) ایجاد کند؛ شاید کمی ناشیانه به نظر برسد اما چینش واژگان در کنار هم و جرح و تعدیل آنها توسط سخنگوی دولت به مهارت خاصی انجام شده است که بیشتر در قالب بازی های زبانی و واژگانی قابل برررسی و ارزیابی است.
در جای دیگر این یادداشت آمده است «در میان همه آنهایی که خواستار توقف اعدام آن متهمان بودند، شاهد همصدایی تعدادی از هنرمندان و فعالان اجتماعی خوشنام هم بودیم که نه تعلق سیاسی به حزب و جناحی دارند و نه به فکر انجام یک عمل سیاسی بودند و شاید فقط از سر نگرانی ملی به این کارزار مجازی پیوسته باشند.
همینطور میتوانستیم هزاران توئیت دیگر را ببینیم که چه موافق آن باشیم و چه مخالف، باید بپذیریم که دارای خاستگاهی طبیعی درون جامعه ایران نیز هستند». نکته اینجاست که ربیعی در جایگاه کنونی اش به عنوان سخنگوی دولت در رابطه با این هشتگ ها که مدعی است از لحاظ حقوقی اشراف و علمی به آن ندارد چرا تلاش می کند به دفاع از این هشتگ با عناوینی چون امنیت ملی، سلبریتی ها و ... بپردازد؟
پاسخ به این سوال زیاد هم سخت و دشوار نیست؛ چرا که ربیعی و طیف هم مسلک او می دانند که می توانند از این موضوع بهره برداری حزبی یا سیاسی به نفع جریان خود بکنند و از سوی دیگر با نمایه گذاری این موضوع که دولت در این باره هیچ مسئولیتی ندارد و یا از مسئولیت دولت خارج است تلاش دارد تا روند تبرئه دولت را با هدف جلب توجه هشتگ گراها از هر طیف و صنفی را جلب کند. در واقع ربیعی با این عمل نشان داد که وی و دولت نماینده قشر خاص فکری هستند نه تمام اقشار جامعه. به عبارت جامع تر اینکه سخنگوی دولت اقلیتِ این روزهای ایران، با حمایت از هشتگ گراها در # اعدام نکنید، با هر گرایش فکری و انگیزه سیاسی تلاش دارد با کنار کشیدن دولت از ماجرای حکم اخیر، دولت را فاقد هر گونه مسئولیتی در این باره نشان دهد.
نکته مهم دیگر این است که آقای ربیعی با داشتن سال ها تجربه فعالیت امنیتی و سابقه کار در نهادهای امنیتی، چرا درک امنیتی موجود از فضای شکل گرفته را فدای گرایشات سیاسی کرده است؟ چرا موضوع اقلیت هشتگ نویس ها را به کلیت جامعه و امنیت ملی گره زده است؟ پاسخ این سوال را باید در درون یادداشت آقای سخنگو و در ابتدای آن یافت؛ آنجایی که جناب ربیعی از پیش بینی های خود و شکل گیری ناآرامی های ذهنی و انتقال آن به عرصه ناآرامی های فیزیکی سخن می گوید. در واقع این رویه انتخابی در یادداشت مذکور بیش آنکه علمی باشد به نظر می رسد گویای موضع دولت در این باره باشد. بطوریکه اتصال رفتارها نابهنجار در هشتگ # اعدام نکنید به افکار عمومی، اعطای حقوقی خاستگاه طبیعی جامعه به هشتگی ها و پیش کشیدن گرایشات ملی گرایانه در پیوست هشتگ نویسی و داشتن دغدغه امنیت ملی در این باره، بیش آنکه مبنای سازگاری با عنوان های ذکر شده بالا داشته باشد، تشویقی به نابهنجاری و عبور از قانون و ملزومات آن است.
در مجموع می توان گفت که یک یادداشت آقای ربیعی عملاً شکل خفیف و رقیق شده توئیت های چند روز گذشته در هشتگ #اعدام نکنید است، با این تفاوت که عامل نگارش یادداشت برخلاف توئیت نویس ها برای مخاطب آن شناخته شده است. و اینکه آقای ربیعی با رویکردی که در این یادداشت در پیش گرفته است تلاش داشته اولاً با راهبرد تحمیل، نگاه مورد نظر خود را که در طول این یادداشت که تلاش می کرد این توئیت ها را متعلق به بخش اعظمی از جامعه است، جا بیندازد و دوماً ایشان در این یادداشت سعی کرده است تا قوه قضائیه و حتی نظام سیاسی را در یک عمل انجام شده بر مبنای توصیه و ترس از آینده قرار دهد.
به گزارش بولتن نیوز، در واقع جناب ربیعی وقتی در این یادداشت از خواست طبیعی افکار عمومی در راستای هشتگ مزبور سخن می گوید تلاش دارد تا مرز حائلی میان توئیت ها و توئیت کنندگان(فرق گذاشتن میان توئیت های عمومی با توئیت حمایتی ترامپ از این هشتگ) ایجاد کند؛ شاید کمی ناشیانه به نظر برسد اما چینش واژگان در کنار هم و جرح و تعدیل آنها توسط سخنگوی دولت به مهارت خاصی انجام شده است که بیشتر در قالب بازی های زبانی و واژگانی قابل برررسی و ارزیابی است.
در جای دیگر این یادداشت آمده است «در میان همه آنهایی که خواستار توقف اعدام آن متهمان بودند، شاهد همصدایی تعدادی از هنرمندان و فعالان اجتماعی خوشنام هم بودیم که نه تعلق سیاسی به حزب و جناحی دارند و نه به فکر انجام یک عمل سیاسی بودند و شاید فقط از سر نگرانی ملی به این کارزار مجازی پیوسته باشند.
همینطور میتوانستیم هزاران توئیت دیگر را ببینیم که چه موافق آن باشیم و چه مخالف، باید بپذیریم که دارای خاستگاهی طبیعی درون جامعه ایران نیز هستند». نکته اینجاست که ربیعی در جایگاه کنونی اش به عنوان سخنگوی دولت در رابطه با این هشتگ ها که مدعی است از لحاظ حقوقی اشراف و علمی به آن ندارد چرا تلاش می کند به دفاع از این هشتگ با عناوینی چون امنیت ملی، سلبریتی ها و ... بپردازد؟
پاسخ به این سوال زیاد هم سخت و دشوار نیست؛ چرا که ربیعی و طیف هم مسلک او می دانند که می توانند از این موضوع بهره برداری حزبی یا سیاسی به نفع جریان خود بکنند و از سوی دیگر با نمایه گذاری این موضوع که دولت در این باره هیچ مسئولیتی ندارد و یا از مسئولیت دولت خارج است تلاش دارد تا روند تبرئه دولت را با هدف جلب توجه هشتگ گراها از هر طیف و صنفی را جلب کند. در واقع ربیعی با این عمل نشان داد که وی و دولت نماینده قشر خاص فکری هستند نه تمام اقشار جامعه. به عبارت جامع تر اینکه سخنگوی دولت اقلیتِ این روزهای ایران، با حمایت از هشتگ گراها در # اعدام نکنید، با هر گرایش فکری و انگیزه سیاسی تلاش دارد با کنار کشیدن دولت از ماجرای حکم اخیر، دولت را فاقد هر گونه مسئولیتی در این باره نشان دهد.
نکته مهم دیگر این است که آقای ربیعی با داشتن سال ها تجربه فعالیت امنیتی و سابقه کار در نهادهای امنیتی، چرا درک امنیتی موجود از فضای شکل گرفته را فدای گرایشات سیاسی کرده است؟ چرا موضوع اقلیت هشتگ نویس ها را به کلیت جامعه و امنیت ملی گره زده است؟ پاسخ این سوال را باید در درون یادداشت آقای سخنگو و در ابتدای آن یافت؛ آنجایی که جناب ربیعی از پیش بینی های خود و شکل گیری ناآرامی های ذهنی و انتقال آن به عرصه ناآرامی های فیزیکی سخن می گوید. در واقع این رویه انتخابی در یادداشت مذکور بیش آنکه علمی باشد به نظر می رسد گویای موضع دولت در این باره باشد. بطوریکه اتصال رفتارها نابهنجار در هشتگ # اعدام نکنید به افکار عمومی، اعطای حقوقی خاستگاه طبیعی جامعه به هشتگی ها و پیش کشیدن گرایشات ملی گرایانه در پیوست هشتگ نویسی و داشتن دغدغه امنیت ملی در این باره، بیش آنکه مبنای سازگاری با عنوان های ذکر شده بالا داشته باشد، تشویقی به نابهنجاری و عبور از قانون و ملزومات آن است.
در مجموع می توان گفت که یک یادداشت آقای ربیعی عملاً شکل خفیف و رقیق شده توئیت های چند روز گذشته در هشتگ #اعدام نکنید است، با این تفاوت که عامل نگارش یادداشت برخلاف توئیت نویس ها برای مخاطب آن شناخته شده است. و اینکه آقای ربیعی با رویکردی که در این یادداشت در پیش گرفته است تلاش داشته اولاً با راهبرد تحمیل، نگاه مورد نظر خود را که در طول این یادداشت که تلاش می کرد این توئیت ها را متعلق به بخش اعظمی از جامعه است، جا بیندازد و دوماً ایشان در این یادداشت سعی کرده است تا قوه قضائیه و حتی نظام سیاسی را در یک عمل انجام شده بر مبنای توصیه و ترس از آینده قرار دهد.