«آقای خوئینیها شما تا ابد باید پاسخگوی برجام و دلار ۲۰ هزار تومانی باشید، حتی اگر خود را طلبکار و منتقد وضع موجود نشان دهید».
شهدای ایران: روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
روزنامه جوان در واکنش به نامه سرگشادهای که به نام موسوی خوئینیها دبیر مجمع روحانیون منتشر شد، نوشت:
حالا شما نه «از مردم» که «بر مردم» هستید. کسی به تماشای شما نمینشیند و کسی مستمع سخنان شما نیست. یکبار عریان و بیپیله به میان مردم بیایید- اگر میتوانید که نمیتوانید- تا ببینید خلق با شما با چه زبانی سخن میگوید. تا بفهمید که در جایگاهی نیستید که دم از «وضع کنونی مردم» بزنید. ۴۰ سال است به عنوان رئیسجمهور و نخستوزیر و وزیر و رئیس و مدیر میآئید و میروید و به آن طمع و حرص دارید و برای رسیدن به جایگاه قدرت و ثروت، از کف خیابان تا «اتاقهای مشترک با بیگانگان» را در مینوردید، اما حالا میگوئید «اوضاع غیرقابل دوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست؟!» پس برای چه اینقدر میآئید و میروید؟! چه کسی جز شما و دوستانتان ۳۰ سال از این ۴۰ سال انقلاب را در قدرت بوده؟ برای چه آمدید و چرا اگر هیچکاره بودید، برای آن «جایگاه هیچ» هنوز نامه مینویسید و نقشه در سر میپرورانید؟!
شما به شدت متهم هستید که برای تسویه حساب درونی با آن بخش از اصلاحطلبان که قدرت محورند و میخواهند «در حکومت» و نه «برحکومت» به اصلاحات ادعایی ادامه دهند، به میدان آمدهاید تا خود را با این نامهنگاریهای اصلاحطلبان اجتماعی و «اصلاحطلب قائل به جامعه جنبشی» جا بزنید و جنبشی برای بازنشستگان سیاسی خود ایجاد کنید. پس چرا دم از مردم و اقتصاد مردم میزنید؟!
شمایان متهم هستید - آنچنانکه آن بخش قدرت محور معترف است - که پایگاهی در دهکهای فقیر و محروم ندارید و حالا گمان بیهوده بردهاید که برای ایجاد ظرفیت اجتماعی جدید میتوانید با یک نامه و چند خط اشک تمساح برای وضع مردم، دوباره پایگاه مردمی بنا کنید.
شما متهم هستید که مثل هر بیمسئولیت نفاقپروری که در پایان کار از پاسخگویی فرار میکند، درست در چندماه مانده به پایان دولت میخواهید بهانهای برای ناکارآمدیها پیش پای ملت بگذارید. شما تا ابد باید پاسخگوی برجام و دلار ۲۰ هزار تومانی و مسکن و کالا و معیشت اینچنینی مردم باشید، اما میخواهید یک شبه این ابدیت را سرکیسه کنید؟!
روزنامه جوان در واکنش به نامه سرگشادهای که به نام موسوی خوئینیها دبیر مجمع روحانیون منتشر شد، نوشت:
حالا شما نه «از مردم» که «بر مردم» هستید. کسی به تماشای شما نمینشیند و کسی مستمع سخنان شما نیست. یکبار عریان و بیپیله به میان مردم بیایید- اگر میتوانید که نمیتوانید- تا ببینید خلق با شما با چه زبانی سخن میگوید. تا بفهمید که در جایگاهی نیستید که دم از «وضع کنونی مردم» بزنید. ۴۰ سال است به عنوان رئیسجمهور و نخستوزیر و وزیر و رئیس و مدیر میآئید و میروید و به آن طمع و حرص دارید و برای رسیدن به جایگاه قدرت و ثروت، از کف خیابان تا «اتاقهای مشترک با بیگانگان» را در مینوردید، اما حالا میگوئید «اوضاع غیرقابل دوام امروز صرفاً معلول تصمیمات مدیرانی که میآیند و میروند نیست؟!» پس برای چه اینقدر میآئید و میروید؟! چه کسی جز شما و دوستانتان ۳۰ سال از این ۴۰ سال انقلاب را در قدرت بوده؟ برای چه آمدید و چرا اگر هیچکاره بودید، برای آن «جایگاه هیچ» هنوز نامه مینویسید و نقشه در سر میپرورانید؟!
شما به شدت متهم هستید که برای تسویه حساب درونی با آن بخش از اصلاحطلبان که قدرت محورند و میخواهند «در حکومت» و نه «برحکومت» به اصلاحات ادعایی ادامه دهند، به میدان آمدهاید تا خود را با این نامهنگاریهای اصلاحطلبان اجتماعی و «اصلاحطلب قائل به جامعه جنبشی» جا بزنید و جنبشی برای بازنشستگان سیاسی خود ایجاد کنید. پس چرا دم از مردم و اقتصاد مردم میزنید؟!
شمایان متهم هستید - آنچنانکه آن بخش قدرت محور معترف است - که پایگاهی در دهکهای فقیر و محروم ندارید و حالا گمان بیهوده بردهاید که برای ایجاد ظرفیت اجتماعی جدید میتوانید با یک نامه و چند خط اشک تمساح برای وضع مردم، دوباره پایگاه مردمی بنا کنید.
شما متهم هستید که مثل هر بیمسئولیت نفاقپروری که در پایان کار از پاسخگویی فرار میکند، درست در چندماه مانده به پایان دولت میخواهید بهانهای برای ناکارآمدیها پیش پای ملت بگذارید. شما تا ابد باید پاسخگوی برجام و دلار ۲۰ هزار تومانی و مسکن و کالا و معیشت اینچنینی مردم باشید، اما میخواهید یک شبه این ابدیت را سرکیسه کنید؟!