آقای کویتیپور انشاءالله فشار ندیدن ها نباشد که میل دیده شدن را در شما شعله ور کرده است. و یا تحت تاثیر جو این روزگار هزار رنگ قرار نگرفته باشید، که اگر چنین باشد برای عاقبت به خیری شما دعا می کنیم.
شهدای ایران: غلام کویتی پور در چهار دهه قبل نام شناخته شده ای بود، خصوصا برای مخاطبین اصلی صدای او که عموما قشر مذهبی و یا رزمندگان و افرادی بودند که به نوعی دل در گرو خاطرات جنگ داشتند و صدای او می توانست آنها را به دوران طلایی تاریخ معاصر ایران ببرد. همان دهه ای که اگر چه جنگ و گرانی بود و خیلی از امکانات نبود اما بهترین جوانان مردم برای حفظ سرزمین و آرمان هایی که امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی به آنها داده بود به جبهه می رفتند و مظلومانه در خون خود می غلتیدند.
جنگی که خلاف تمام جنگ های دنیا دستاوردش هم دلی و پاکی و صداقت بود. نبردی که ملت حاضر بودند نه تنها عزیزترین های خود را در این راه بدهند بلکه از نان شبشان برای کمک به جبهه می گذشتند.
غلام کویتی پور نمادی بود از روزهای مقاومت و حماسه. روزهایی که با دست خالی به جنگ غولی رفته بودیم که حاج کاظم آژانس شیشه ای به خوبی توصیفش کرده بود. مگر می شد روز سوم خرداد و فتح خرمشهر برسد اما صدای کویتی پور برایمان پخش نشود. صدا و شعری که برای ما جنگ ندیده ها و جنگ دیده ها یادآور حماسه های جهان آرا و احمد متوسلیان و حسین خرازی و ... بود.
همه این سالها نواهای «چنگ دل» و «عمه بابایم کجاست» و «ممد نبودی» در زیباترین قسمت خاطرات ما جای گرفته بود و حاج غلام را مداح یا به قول خودش حماسه خوانی می دیدیم که بدون هیچ غل و غشی بلندگو دست گرفته و آنچه خوانده بود از دل برآمده بود بر دلمان نشسته بود.
غلام کویتی پور در همان روزگاری که بسیاری از مردان پشت به جبهه در پی عافیت طلبی های خود بودند و دستپاچه بودند چطور از فضای گل آلود جنگ یک قرانشان را بکنند دوزار، لباس رزم بر تن کرد و شرافت مندانه کنار دیگر مجاهدان اسلام جنگید.
حالا همین حاج غلام در آخرین سال دهه ۹۰ یعنی حدود چهار دهه بعد از خواندن «ممد نبودی» کلیپی منتشر می کند و از هم خوانی اش با یک دختر ۱۳ ساله دفاع می کند. می گوید آشی که خودشان پختند مزه اش اصلا خوب نشده و دیگر نمی خواهد به عقب برگردد...
پخش این کلیپ که در آن کویتی پور می خواست خودش را رسوا کند! دقیقا حیرت و افسوس همان کسانی را برانگیخت که مخاطبان اصلی آثار او بودند. مخاطبانی که اکثرشان قشر مذهبی و دوستدار نظام اسلامی و آرمانهایش هستند، همچنانی که در گذشته بودند و بابتش بهای سنگینی چون چندین هزار شهید دادند.
کویتی پور اما در مصاحبه ای می گوید: زبان حال مردم را خوانده است. دوست دارم از او بپرسم شما دقیقا از کدام مردم صحبت می کنید؟ مادری که سه فرزندش را برای حفظ این آب و خاک داده مثل شما فکر می کند که آشش بی مزه شده است؟ جانبازی که در اوج جوانی در جبهه مجروح شده و حالا سالهاست تنها تصویری که از صبح تا شب نگاه می کند سقف خانه اش است بدون اینکه بتواند کوچکترین حرکتی انجام دهد، اما باز می گوید گله ای از کسی ندارد و برای خدا رفته، هم فکر می کند سر سفره ای نشسته بوده که آشش بی مزه از کار درآمده.
همین حاج قاسم عزیز خودمان چطور آقای کویتی پور؟ او که همه این سالها لحظه ای، تأکید می کنم لحظه ای لباس جهاد را از تن درنیاورد و امیدوارانه و مجدنا با دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی می جنگید هم فکر می کرد این آش بی مزه است؟
میلیون ها نفر در همین شرایط سخت کشور که ناشی از تحریم ها و ناکارآمدی برخی مسئولان است روز تشییع حاج قاسم آمده بودند تا مثل شما بگویند آش بی مزه است؟
نه حاج غلام! اشتباه کردید. اشتباه کردید شعر نسنجیده خود را زبان حال مردم بیان کردید.
ان شاءالله فشار ندیدن ها نباشد که میل دیده شدن را در شما شعله ور کرده است. و یا تحت تاثیر جو این روزگار هزار رنگ قرار نگرفته باشید، که اگر چنین باشد برای عاقبت به خیری شما به رسم نواهایی که بر جانمان نشست دعا خواهیم کرد. دعا می کنیم مثل آن فیلم سازی نباشید که سید شهیدان اهل قلم از او با عنوان بادکنکی یاد کرد که ترکید.
آقای کویتی پور در جای دیگری خواندیم گفته بودید ۳۷ سال است نتوانستید حق خودتان را بگیرید و خیرین اجاره خانه شما را می دهند. اما نگفته بودید از کدام حق صحبت می کنید و چه کسانی این ظلم را به شما روا داشته اند. ناراحتی تان از کجا بود که فریاد اعتراضتان را جای دیگری بلند کردید؟
شما که همچنان خود را پایبند به شهدا و انقلاب می دانید بگویید تک خوانی یک دختر ۱۳ ساله آن هم بدون حجاب با کجای آرمان شهدا همخوانی دارد؟
آقای کویتی پور کاش سری به فضای مجازی بزنید و واکنش مخاطبان خود را ببینید. ببینید آنهایی که برای شما کف زدند از چه قماشی هستند و آنهایی که دلشان به درد آمده چه گفته اند؟
در آخر اینکه تاریخ آنقدر منصف هست که کسانی که با هر جوی می خواهند هم رنگ جماعت شوند را از جماعت مخلص و بی ادعا تمییز خواهد داد و آنچه ماندگار است حقیقت است.
جنگی که خلاف تمام جنگ های دنیا دستاوردش هم دلی و پاکی و صداقت بود. نبردی که ملت حاضر بودند نه تنها عزیزترین های خود را در این راه بدهند بلکه از نان شبشان برای کمک به جبهه می گذشتند.
غلام کویتی پور نمادی بود از روزهای مقاومت و حماسه. روزهایی که با دست خالی به جنگ غولی رفته بودیم که حاج کاظم آژانس شیشه ای به خوبی توصیفش کرده بود. مگر می شد روز سوم خرداد و فتح خرمشهر برسد اما صدای کویتی پور برایمان پخش نشود. صدا و شعری که برای ما جنگ ندیده ها و جنگ دیده ها یادآور حماسه های جهان آرا و احمد متوسلیان و حسین خرازی و ... بود.
همه این سالها نواهای «چنگ دل» و «عمه بابایم کجاست» و «ممد نبودی» در زیباترین قسمت خاطرات ما جای گرفته بود و حاج غلام را مداح یا به قول خودش حماسه خوانی می دیدیم که بدون هیچ غل و غشی بلندگو دست گرفته و آنچه خوانده بود از دل برآمده بود بر دلمان نشسته بود.
غلام کویتی پور در همان روزگاری که بسیاری از مردان پشت به جبهه در پی عافیت طلبی های خود بودند و دستپاچه بودند چطور از فضای گل آلود جنگ یک قرانشان را بکنند دوزار، لباس رزم بر تن کرد و شرافت مندانه کنار دیگر مجاهدان اسلام جنگید.
حالا همین حاج غلام در آخرین سال دهه ۹۰ یعنی حدود چهار دهه بعد از خواندن «ممد نبودی» کلیپی منتشر می کند و از هم خوانی اش با یک دختر ۱۳ ساله دفاع می کند. می گوید آشی که خودشان پختند مزه اش اصلا خوب نشده و دیگر نمی خواهد به عقب برگردد...
پخش این کلیپ که در آن کویتی پور می خواست خودش را رسوا کند! دقیقا حیرت و افسوس همان کسانی را برانگیخت که مخاطبان اصلی آثار او بودند. مخاطبانی که اکثرشان قشر مذهبی و دوستدار نظام اسلامی و آرمانهایش هستند، همچنانی که در گذشته بودند و بابتش بهای سنگینی چون چندین هزار شهید دادند.
کویتی پور اما در مصاحبه ای می گوید: زبان حال مردم را خوانده است. دوست دارم از او بپرسم شما دقیقا از کدام مردم صحبت می کنید؟ مادری که سه فرزندش را برای حفظ این آب و خاک داده مثل شما فکر می کند که آشش بی مزه شده است؟ جانبازی که در اوج جوانی در جبهه مجروح شده و حالا سالهاست تنها تصویری که از صبح تا شب نگاه می کند سقف خانه اش است بدون اینکه بتواند کوچکترین حرکتی انجام دهد، اما باز می گوید گله ای از کسی ندارد و برای خدا رفته، هم فکر می کند سر سفره ای نشسته بوده که آشش بی مزه از کار درآمده.
همین حاج قاسم عزیز خودمان چطور آقای کویتی پور؟ او که همه این سالها لحظه ای، تأکید می کنم لحظه ای لباس جهاد را از تن درنیاورد و امیدوارانه و مجدنا با دشمنان اسلام و انقلاب اسلامی می جنگید هم فکر می کرد این آش بی مزه است؟
میلیون ها نفر در همین شرایط سخت کشور که ناشی از تحریم ها و ناکارآمدی برخی مسئولان است روز تشییع حاج قاسم آمده بودند تا مثل شما بگویند آش بی مزه است؟
نه حاج غلام! اشتباه کردید. اشتباه کردید شعر نسنجیده خود را زبان حال مردم بیان کردید.
ان شاءالله فشار ندیدن ها نباشد که میل دیده شدن را در شما شعله ور کرده است. و یا تحت تاثیر جو این روزگار هزار رنگ قرار نگرفته باشید، که اگر چنین باشد برای عاقبت به خیری شما به رسم نواهایی که بر جانمان نشست دعا خواهیم کرد. دعا می کنیم مثل آن فیلم سازی نباشید که سید شهیدان اهل قلم از او با عنوان بادکنکی یاد کرد که ترکید.
آقای کویتی پور در جای دیگری خواندیم گفته بودید ۳۷ سال است نتوانستید حق خودتان را بگیرید و خیرین اجاره خانه شما را می دهند. اما نگفته بودید از کدام حق صحبت می کنید و چه کسانی این ظلم را به شما روا داشته اند. ناراحتی تان از کجا بود که فریاد اعتراضتان را جای دیگری بلند کردید؟
شما که همچنان خود را پایبند به شهدا و انقلاب می دانید بگویید تک خوانی یک دختر ۱۳ ساله آن هم بدون حجاب با کجای آرمان شهدا همخوانی دارد؟
آقای کویتی پور کاش سری به فضای مجازی بزنید و واکنش مخاطبان خود را ببینید. ببینید آنهایی که برای شما کف زدند از چه قماشی هستند و آنهایی که دلشان به درد آمده چه گفته اند؟
در آخر اینکه تاریخ آنقدر منصف هست که کسانی که با هر جوی می خواهند هم رنگ جماعت شوند را از جماعت مخلص و بی ادعا تمییز خواهد داد و آنچه ماندگار است حقیقت است.