بحث بازگشت افرادي كه در خارج از كشور به همكاري با مراكز و مجموعههاي ضدانقلاب مبادرت كردهاند به تازگي از سوي برخي چهرهها در داخل كشور مطرح شده است. در تازهترين مورد سيد جواد هاشمي بازيگر تلويزيون و سينما از لزوم احترام به انتخاب بازيگراني سخن گفته است...
شهدای ایران:بحث
بازگشت افرادي كه در خارج از كشور به همكاري با مراكز و مجموعههاي
ضدانقلاب مبادرت كردهاند به تازگي از سوي برخي چهرهها در داخل كشور مطرح
شده است. در تازهترين مورد سيد جواد هاشمي بازيگر تلويزيون و سينما از
لزوم احترام به انتخاب بازيگراني سخن گفته است كه براي فعاليت به خارج از
كشور ميروند و اينكه براي بازگشت اين افراد به كشور نبايد حساسيتي وجود
داشته باشد.
اين بازيگر كه مردم او را به واسطه بازي در نقش كاراكترهاي رزمنده، بسيجي و برخي شهداي دفاع مقدس ميشناسند در جريان يك گفتوگوي ويدئويي كه در اينترنت بارگذاري ميشود، گفته است: «انتخاب گلشيفته فراهاني قابل احترام است. از سوي ديگر الهام چرخنده هم تصميم گرفته در زندگياش تغيير ايجاد كند و قابل احترام است. ما بايد به هم احترام بگذاريم. من اگر در جمهوري اسلامي مسئوليت داشتم و ايشان(گلشيفته فراهاني) ميگفت من ميخواهم برگردم، ميگفتم برگرد»، مجري سؤال ميكند حتي بازيگراني كه به شبكه جم پيوستند هم ميتوانند برگردند؟ و هاشمي پاسخ ميدهد «چرا برنگردند؟»
واكنش رحيم پورازغدي به اظهارات يك بازيگر
استاد رحيم پورازغدي، عضو شورايعالي انقلاب فرهنگي روز گذشته با اشاره به اظهارات اخير هاشمي در رابطه با گلشيفته فراهاني با بيان اينكه مگر ميشود ما هم به گناه و هم به حق احترام بگذاريم؟ تأكيد كرد:« نميشود گفت ما به انتخاب كسي كه به طور علني گناه كرده است، احترام ميگذاريم. اين سخنان چه فرقي ميكند با سخن آن كساني كه ميگفتند هم امام حسين اجتهاد كرد و هم يزيد؟! »
واضح است كه بحث برگشتن يا برنگشتن اين افراد به كشور يك بحث انحرافي بوده و اساساً مغلطه است چراكه جمهوري اسلامي مليت اين افراد را سلب نكرده تا بخواهد مانع بازگشت ايشان شود، اما بحث در باب اينكه آيا آغوش جامعه اسلامي براي ادامه فعاليت به روي اين افراد باز است، نكته ديگري است كه پاسخ آن واضح است. البته بازيگر مذكور حرفش را در لفافه بيان كرده و روشن نكرده است كه بازگشت اين افراد به داخل كشور شامل ادامه فعاليت در عرصه فرهنگي هم ميشود يا خير؟ و لابد اين ابهامآميز سخن گفتن را نوعي زرنگي قلمداد كرده است. اظهارنظر جديد ديگر در اين ارتباط مربوط به غلام كويتيپور است كه در گفتوگو با برنامه 35 فريدون جيراني گفته است: «بهروز وثوقي مگر چه گناهي كرده كه بايد پشت مرزهاي تركيه پدر پيرش را ملاقات كند.»
سخنان اين دو هنرمند شايد در نگاه اول براي مخاطبي كه از ابعاد مختلف فعاليت افرادي كه جذب گروهها و مراكز ضدانقلاب ميشوند، بياطلاع است دلسوزانه، منطقي و حتي شجاعانه به نظر برسد. احترام به انتخاب انسانهايي كه آزاد آفريده شدهاند، عبارت قشنگي است كه هر شنوندهاي براي آن كلاه از سر برميدارد، اما واقعيت اين است كه اين نوع اظهارنظرها به دليل اينكه تنها در حد چند عبارت زيبا بيان ميشوند و از ابعاد مختلف آن رونمايي نميشود، نميتواند به عنوان موضعي خيرخواهانه و دلسوزانه تلقي شود.
مسئله اينجاست كه اگر فردي در خارج از كشور مطابق قوانين ايران عملي مجرمانه مرتكب شود كه رسيدگي به آن در محاكم قضايي ضروري باشد، آيا بايد آن جرم ناديده گرفته شود؟ چرايي اينكه شخصي چون بهروز وثوقي مجبور است در پشت مرزهاي ايران برخي اعضاي خانوادهاش را ملاقات كند را بايد از خود وي سؤال كرد.
متهمكردن جمهوري اسلامي به اينكه مانع حضور برخي از ايرانيان به داخل كشور ميشود، ادعاي ناجوانمردانهاي است. بهروز وثوقي اگر وطن خود را دوست داشت در اين 37 سال حتماً راهي براي بازگشت به آغوش وطن پيدا ميكرد. آيا اين جمهوري اسلامي است كه مانع بازگشت افرادي چون بهروز وثوقي و گلشيفته فراهاني شده است؟ يا اينكه اين افراد به دليل آگاهي از اعمال ارتكابي خود در خارج از كشور شجاعت آمدن به ايران را ندارند؟ ايشان اگر مرتكب جرمي شده باشند به صورت طبيعي در محاكم قضايي به آن رسيدگي خواهد شد و اصولاً طرح اين مسئله كه جمهوري اسلامي از ورود اين افراد به داخل كشور ممانعت ميكند، بحثي انحرافي است.
محض اطلاع افرادي كه جمهوري اسلامي را متهم به ناديده گرفتن حق شهروندي افرادي چون گلشيفته فراهاني ميكنند، بايد گفت كه مدعي اصلي در رابطه با رفتار اين شخص و كساني كه به انگيزه كسب پول و يا مسائل ديگر جلاي وطن ميكنند، مردم هستند. گلشيفته فراهاني در حاليكه به عنوان يك بازيگر در اوج دوران هنري خود قرار داشت و به واسطه بازي در فيلم «ميم مثل مادر» به محبوبيت قابل توجهي نيز دست يافته بود، ناگهان تصميم گرفت تا با عريانشدن مقابل دوربينها و انتشار تصاوير آن در شبكه اينترنت به فرهنگ و اعتقادات ميليونها ايراني دهن كجي کند. اخيراً صحنهاي از يكي از فيلمهايي كه او به عنوان يك زن ايراني در آن به ايفاي نقش پرداخته در فضاي مجازي دستبهدست ميشود. صحنهاي كه او را در حال مغازله با دو مرد به سبك فيلمهاي پورن نشان ميدهد.
رويكردي كه حتي بسياري از زنان بازيگر مطرح هاليوودي نيز از انجام آن پرهيز ميكنند و شأن خود را به عنوان يك بازيگر مطرح اجل از آن ميدانند كه تن به چنين رذالتي بدهند. آيا مردم ايران حاضر ميشوند حتي درصورت عذرخواهي اين بازيگر به خاطر چنين انتخابهايي كه به زعم آقاي بازيگر قابل احترام است باز هم او را به عنوان يك هنرمند ايراني بپذيرند؟
آيا ملت ايران حق انتخاب ندارند؟ بازيگراني كه براي فعاليت در شبكه جم جلاي وطن كردهاند و تن به بازي در آثاري دادهاند كه مغاير فرهنگ و اعتقادات ميليونها ايراني است حتما از حق انتخاب خود استفاده كردهاند و مليت آنها در صورت پشيماني سلب نخواهد شد، اما جامعه اسلامي حتماً به صلاحيت آنها براي ادامه فعاليت به ديده ترديد نگاه ميكند و اين حق مردم است.
اتخاذ ژستهاي روشنفكرانه اين روزها در حال باب شدن است اما از چهرههايي كه مردم بيشتر آنها را به دليل فعاليتهاي مذهبيشان در عرصه هنر ميشناسند، انتظار ميرود قدري فكر شده و منطقي به ايراد سخن بپردازند و به جاي تحريك احساسات با توسل به سخنان بياساس فكري به حال ارتقاي سطح هنري و فرهنگي جامعه در دورهاي بكنند كه اين حوزه در مظلوميت غريبي به سر ميبرد. جاي شاكي و متهم را نبايد با توسل به ژستها و سخنان روشنفكرانه و آزاديخواهانه عوض كرد.
*جوان
اين بازيگر كه مردم او را به واسطه بازي در نقش كاراكترهاي رزمنده، بسيجي و برخي شهداي دفاع مقدس ميشناسند در جريان يك گفتوگوي ويدئويي كه در اينترنت بارگذاري ميشود، گفته است: «انتخاب گلشيفته فراهاني قابل احترام است. از سوي ديگر الهام چرخنده هم تصميم گرفته در زندگياش تغيير ايجاد كند و قابل احترام است. ما بايد به هم احترام بگذاريم. من اگر در جمهوري اسلامي مسئوليت داشتم و ايشان(گلشيفته فراهاني) ميگفت من ميخواهم برگردم، ميگفتم برگرد»، مجري سؤال ميكند حتي بازيگراني كه به شبكه جم پيوستند هم ميتوانند برگردند؟ و هاشمي پاسخ ميدهد «چرا برنگردند؟»
واكنش رحيم پورازغدي به اظهارات يك بازيگر
استاد رحيم پورازغدي، عضو شورايعالي انقلاب فرهنگي روز گذشته با اشاره به اظهارات اخير هاشمي در رابطه با گلشيفته فراهاني با بيان اينكه مگر ميشود ما هم به گناه و هم به حق احترام بگذاريم؟ تأكيد كرد:« نميشود گفت ما به انتخاب كسي كه به طور علني گناه كرده است، احترام ميگذاريم. اين سخنان چه فرقي ميكند با سخن آن كساني كه ميگفتند هم امام حسين اجتهاد كرد و هم يزيد؟! »
واضح است كه بحث برگشتن يا برنگشتن اين افراد به كشور يك بحث انحرافي بوده و اساساً مغلطه است چراكه جمهوري اسلامي مليت اين افراد را سلب نكرده تا بخواهد مانع بازگشت ايشان شود، اما بحث در باب اينكه آيا آغوش جامعه اسلامي براي ادامه فعاليت به روي اين افراد باز است، نكته ديگري است كه پاسخ آن واضح است. البته بازيگر مذكور حرفش را در لفافه بيان كرده و روشن نكرده است كه بازگشت اين افراد به داخل كشور شامل ادامه فعاليت در عرصه فرهنگي هم ميشود يا خير؟ و لابد اين ابهامآميز سخن گفتن را نوعي زرنگي قلمداد كرده است. اظهارنظر جديد ديگر در اين ارتباط مربوط به غلام كويتيپور است كه در گفتوگو با برنامه 35 فريدون جيراني گفته است: «بهروز وثوقي مگر چه گناهي كرده كه بايد پشت مرزهاي تركيه پدر پيرش را ملاقات كند.»
سخنان اين دو هنرمند شايد در نگاه اول براي مخاطبي كه از ابعاد مختلف فعاليت افرادي كه جذب گروهها و مراكز ضدانقلاب ميشوند، بياطلاع است دلسوزانه، منطقي و حتي شجاعانه به نظر برسد. احترام به انتخاب انسانهايي كه آزاد آفريده شدهاند، عبارت قشنگي است كه هر شنوندهاي براي آن كلاه از سر برميدارد، اما واقعيت اين است كه اين نوع اظهارنظرها به دليل اينكه تنها در حد چند عبارت زيبا بيان ميشوند و از ابعاد مختلف آن رونمايي نميشود، نميتواند به عنوان موضعي خيرخواهانه و دلسوزانه تلقي شود.
مسئله اينجاست كه اگر فردي در خارج از كشور مطابق قوانين ايران عملي مجرمانه مرتكب شود كه رسيدگي به آن در محاكم قضايي ضروري باشد، آيا بايد آن جرم ناديده گرفته شود؟ چرايي اينكه شخصي چون بهروز وثوقي مجبور است در پشت مرزهاي ايران برخي اعضاي خانوادهاش را ملاقات كند را بايد از خود وي سؤال كرد.
متهمكردن جمهوري اسلامي به اينكه مانع حضور برخي از ايرانيان به داخل كشور ميشود، ادعاي ناجوانمردانهاي است. بهروز وثوقي اگر وطن خود را دوست داشت در اين 37 سال حتماً راهي براي بازگشت به آغوش وطن پيدا ميكرد. آيا اين جمهوري اسلامي است كه مانع بازگشت افرادي چون بهروز وثوقي و گلشيفته فراهاني شده است؟ يا اينكه اين افراد به دليل آگاهي از اعمال ارتكابي خود در خارج از كشور شجاعت آمدن به ايران را ندارند؟ ايشان اگر مرتكب جرمي شده باشند به صورت طبيعي در محاكم قضايي به آن رسيدگي خواهد شد و اصولاً طرح اين مسئله كه جمهوري اسلامي از ورود اين افراد به داخل كشور ممانعت ميكند، بحثي انحرافي است.
محض اطلاع افرادي كه جمهوري اسلامي را متهم به ناديده گرفتن حق شهروندي افرادي چون گلشيفته فراهاني ميكنند، بايد گفت كه مدعي اصلي در رابطه با رفتار اين شخص و كساني كه به انگيزه كسب پول و يا مسائل ديگر جلاي وطن ميكنند، مردم هستند. گلشيفته فراهاني در حاليكه به عنوان يك بازيگر در اوج دوران هنري خود قرار داشت و به واسطه بازي در فيلم «ميم مثل مادر» به محبوبيت قابل توجهي نيز دست يافته بود، ناگهان تصميم گرفت تا با عريانشدن مقابل دوربينها و انتشار تصاوير آن در شبكه اينترنت به فرهنگ و اعتقادات ميليونها ايراني دهن كجي کند. اخيراً صحنهاي از يكي از فيلمهايي كه او به عنوان يك زن ايراني در آن به ايفاي نقش پرداخته در فضاي مجازي دستبهدست ميشود. صحنهاي كه او را در حال مغازله با دو مرد به سبك فيلمهاي پورن نشان ميدهد.
رويكردي كه حتي بسياري از زنان بازيگر مطرح هاليوودي نيز از انجام آن پرهيز ميكنند و شأن خود را به عنوان يك بازيگر مطرح اجل از آن ميدانند كه تن به چنين رذالتي بدهند. آيا مردم ايران حاضر ميشوند حتي درصورت عذرخواهي اين بازيگر به خاطر چنين انتخابهايي كه به زعم آقاي بازيگر قابل احترام است باز هم او را به عنوان يك هنرمند ايراني بپذيرند؟
آيا ملت ايران حق انتخاب ندارند؟ بازيگراني كه براي فعاليت در شبكه جم جلاي وطن كردهاند و تن به بازي در آثاري دادهاند كه مغاير فرهنگ و اعتقادات ميليونها ايراني است حتما از حق انتخاب خود استفاده كردهاند و مليت آنها در صورت پشيماني سلب نخواهد شد، اما جامعه اسلامي حتماً به صلاحيت آنها براي ادامه فعاليت به ديده ترديد نگاه ميكند و اين حق مردم است.
اتخاذ ژستهاي روشنفكرانه اين روزها در حال باب شدن است اما از چهرههايي كه مردم بيشتر آنها را به دليل فعاليتهاي مذهبيشان در عرصه هنر ميشناسند، انتظار ميرود قدري فكر شده و منطقي به ايراد سخن بپردازند و به جاي تحريك احساسات با توسل به سخنان بياساس فكري به حال ارتقاي سطح هنري و فرهنگي جامعه در دورهاي بكنند كه اين حوزه در مظلوميت غريبي به سر ميبرد. جاي شاكي و متهم را نبايد با توسل به ژستها و سخنان روشنفكرانه و آزاديخواهانه عوض كرد.
*جوان
از این برادر خوب با آن سابقه، بعید به نظر می رسید حداقل از اظهار نظر در مواردی که از آن ها بی اطلاع و یا بی مطالعه هستیم پرهیز نماییم و آن را به اهلش بسپاریم و از اجتهادد کردن بپرهیزیم