دومین سناریو گزارش ۱۴صفحهای آنتونیو گوترش،دبیر کل سازمان ملل درخصوص نوع سلاحهای مورداستفاده علیه تأسیسات نفتی عربستان ومتهم کردن ایران است که آشکارا کپی شده از گزارش قبلی امریکاییها وسعودیها است.
شهدای ایران: «عباس حاجی نجاری» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
اختلال روانی، گویاترین واژهای است که این روزها میتوان برای رفتار و مواضع ترامپ و همکارانش در کاخ سفید برای مواجهه با ایران و دیگر کشورهای مستقل جهان به کار برد. مدیریت ضعیف تیم حاکم برکاخ سفید در حل بحرانهای درونی جامعه امریکا که ناشی از نژادپرستی نهادینه شده در قوانین آن کشور و بحران اقتصادی ناشی از کروناست، آنگاه که با مدیریت ضعیف چالشهای فرامنطقهای این کشور، به ویژه در غرب آسیا پیوند میخورد، سردرگمی گردانندگان کاخ سفید را آشکارتر میکند.
هفته گذشته برایان هوک، نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا در امور ایران، در حالیکه مدعی میشود کارزار فشار حداکثری امریکا علیه مردم ایران باعث شده است که اقتصاد ایران در فهرست بدترین و ضعیفترین اقتصادهای جهان قرار گیرد، ازقصد امریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی شورای امنیت علیه ایران سخن به میان آورده، اما در عین حال ابراز امیدواری میکند که ایران و امریکا در آینده بتوانند زندانیهای بیشتری را مبادله و درباره موضوعات متعدد دیگر گفتگو کنند: «ما دوست داریم یک جلسه رو در رو داشته باشیم تا در یک گفتوگوی کنسولی بتوانیم سریعتر از گذشته حرکت کنیم. در دیپلماسی به طور کامل باز است، نه فقط درباره آن مسائل بلکه ... درباره همه موضوعاتی که روابط دوجانبه امریکا-ایران را در ظرف ۴۱ سال گذشته به طور منفی تحت الشعاع قرار داده است. ما خواهان رفتن به پای میز مذاکره هستیم.»
التماس برای مذاکره که پیش از برایان هوک، چندین بار توسط پمپئو وزیر خارجه امریکا و ترامپ رئیس جمهور این کشور تکرار شده است در شرایطی است که امریکا همزمان چند سناریو را علیه ایران آغاز کرده وانتظاردارد که برآیند این چند پرونده بتواند به شکست مقاومت مردم ایران انجامیده و ایران با تمکین به یک مذاکره بد سرانجام دیگر همچون برجام، پیروزی ترامپ وحزبش را در انتخابات آینده امریکا تضمین کند، چرا که بقیه پروندههای داخلی وبین المللی امریکا، تاکنون آوردهای برای ترامپ وجمهوریخواهان حاکم بر امریکا نداشته است.
اولین سناریو حاکی از تلاش امریکا برای صدور قطعنامهای علیه ایران از طریق نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود. براساس این پرونده که مبتنی بر ادعاهای رژیم صهیونیستی تنظیم شده، فرانسه، بریتانیا و آلمان به عنوان سه کشور اروپایی طرف توافق با ایران در «برجام» پیشنویس این قطعنامه را به شورای حکام ارائه دادهبودند. این پیشنویس ضمن طرح ادعاهای اثباتنشده، از ایران میخواهد به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه دسترسی به دو سایت قدیمی در این کشور را داده و با این نهاد بینالمللی کاملاً همکاری کند. بر اساس توضیحات مندرج در گزارش، ادعا شده که «این اماکن احتمالاً در سالهای ۲۰۰۲، ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ (سالهای ۸۱ تا ۸۳) شاهد فعالیتهای هستهای یا انفجاری بودهاند که البته همگی در سالهای بعد تخریب و پاک سازی شدهاند.» آژانس در گزارش خود تلاش کرده که این ادعاها را به موادی از NPT و پروتکل الحاقی مستند کند و درخواست بازرسی بدهد. نکته دیگر این گزارش این است که ایران همچون ماههای قبل این درخواستهای زیاده خواهانه را نپذیرفته و اعلام کرده که بر اساس ماده ۱۴ برجام و بند C هیچ ادعایی را در این زمینه به رسمیت نمیشناسد.
به رغم تصویب این قطعنامه در نشست مجازی شورای حکام، اما مخالفت چین سبب شد که تصمیم گیری برای آن به نشست حضوری موکول شود. خبرگزاری رویترز در این زمینه گزارش کرد که ترجیح شورای حکام تصویب قطعنامهها به اتفاق آرا است و این شورا تا زمانی که مخالفتی با قطعنامههایش وجود نداشته باشد آنها را بدون رأیگیری به تصویب میرساند. دیپلماتهای غربی میگویند روسیه به عنوان متحد ایران گفت نیازی به صدور قطعنامه نمیبیند، اما مخالفت صریح چین موجب شد رئیس شورای حکام آژانس برای رایزنیهای بیشتر و احتمالاً رأیگیری خواستار نشست حضوری در این خصوص شود. ماهیت غیراضطراری مسئله دسترسی که در گزارش مدیر کل به آن اشاره شده، همکاریهای گذشته ایران با آژانس و رویههای یکجانبه و زورگویانه امریکا و خروج یکجانبهاش از برجام و در پیش گرفتن سیاست فشار حداکثری علیه ایران، از دلایل مخالفت چین با این قطعنامه است.
دومین سناریو گزارش ۱۴ صفحهای آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل در خصوص نوع سلاحهای مورد استفاده علیه تأسیسات نفتی عربستان و متهم کردن ایران است که آشکارا کپی شده از گزارش قبلی امریکاییها وسعودیها است. این گزارش یک سویه که در آن صراحتاً گفته شده این مسئله میتواند مغایر با تحریمهای تسلیحاتی قطعنامه ۲۲۳۱ باشد، بهانه امریکا برای فشار بر ایران با پوششی قانونی است. پیشتر مقامات کاخ سفید به تواتر مدعی بودند امریکا از هر طریقی میکوشد تا تحریمهای تسلیحاتی علیه جمهوری اسلامی در ۲۸ نوامبر تمدید شود. این گزارش به شکل غیررسمی خواسته اقدامات بی ثباتساز منطقهای که منشأ آن در واشنگتن و ریاض و تلآویو میباشد را به ایران نسبت دهد و به امریکا قدرت چانه زنی با اعضای شورای امنیت بدهد و این در حالی است که چین وروسیه رسماً با آن مخالفت کردهاند و بخشی از تلاش امریکا معطوف به آن است که روسیه و چین را از حمایتشان از ایران عقب بنشاند. این اتهام زنی بیپایه صرفاً ابزاری جهت عملیاتی نمودن سناریو فشار بر ایران با هدف جلوگیری از انقضا تحریمهای تسلیحاتی در موعد مقرر است. اما سؤال مهم در این گزارش این است که جناب گوترش با دریافت کدام مابه ازا حاضر شده جایگاه دبیرکل سازمان ملل را به سخنگوی کاخ سفید تقلیل دهد.
سومین سناریو هم طرح قانونی پیشنهادی تازه جمهوریخواهان به کنگره امریکا است که به موجب آن، از دولت ترامپ خواسته میشود مکانیسم ماشه بازگشت تحریمهای ایران را فعال کند. به ادعای صدای امریکا این طرح که متضمن سختترین تحریمهای کنگره علیه جمهوری اسلامی است، دولت امریکا را از رفع تحریمها بدون اجازه مجلس نمایندگان و مجلس سنا منع میکند. به عبارت دیگر، اگر این طرح تصویب شود، دیگر هیچ دولتی بدون اجازه کنگره قادر نخواهد بود از طریق رفع تحریمها با حکومت ایران به توافق برسد.
همزمانی ارائه این سه سناریو و بزرگنمایی تلاش برای همراه کردن دیگر کشورها برای مستندسازی فشار خود علیه ایران وطرح آمادگی مذاکره با ایران، هدف جدی تری را دنبال میکند که همانا نگاه به داخل ایران برای فعال سازی کانونهای داخلی فتنه به بهانه مشکلات اقتصادی ومطالبه مذاکره با امریکا از سوی مرعوبان داخلی برای حل مشکلات اقتصادی است. این در حالی است که تجربه تلخ برجام برای مردم ایران و غیرقابل اعتماد بودن امریکاییها برای مذاکره وبه ویژه خواست اصلی آنها برای مذاکره یعنی تعطیلی توان موشکی ونفوذ منطقهای ایران، مجالی را برای مذاکره باقی نمیگذارد ورفتن پای میز مذاکره در شرایط فعلی تنها میتواند به عنوان برگ برنده برای رئیس جمهوری عمل کند که طی دوران پساکرونا با چالشهای جدی در انتخابات پیش رو روبهرو است و دادن کارت برنده مذاکره بدون زمان لازم برای کسب امتیاز طی پنج ماه پیش رو میتواند استراتژی حاصل جمع جبری صفر را برای ایران درپی داشته باشد و بازی برد و باخت (برد ترامپ و باخت ایران) را سبب گردد.
مرور اجمالی بر این سناریوها، دست خالی ترامپ را در روزهای پایانی ریاست جمهوریاش علیه ایران نشان میدهد وچه بسا اگر ضعفهای داخلی در مدیریت تحولات ناشی از تشدید تحریمها نبود، دشمن نمیتوانست برای اثبات ادعاهای خود به شرایط روز اقتصادی کشور استناد کند وبه همین دلیل است که اصولیترین راه برای ایران در ماههای پیش رو تمرکز بر حل مسائل داخلی، عدم ارسال سیگنالهای ضعف در مواضع مسئولان و امیدوارکردن دشمن وتمرکز بر مقاومت فعال برای مقابله با سناریوهای چند گانه دشمنان نظام است.
اختلال روانی، گویاترین واژهای است که این روزها میتوان برای رفتار و مواضع ترامپ و همکارانش در کاخ سفید برای مواجهه با ایران و دیگر کشورهای مستقل جهان به کار برد. مدیریت ضعیف تیم حاکم برکاخ سفید در حل بحرانهای درونی جامعه امریکا که ناشی از نژادپرستی نهادینه شده در قوانین آن کشور و بحران اقتصادی ناشی از کروناست، آنگاه که با مدیریت ضعیف چالشهای فرامنطقهای این کشور، به ویژه در غرب آسیا پیوند میخورد، سردرگمی گردانندگان کاخ سفید را آشکارتر میکند.
هفته گذشته برایان هوک، نماینده ویژه وزارت خارجه امریکا در امور ایران، در حالیکه مدعی میشود کارزار فشار حداکثری امریکا علیه مردم ایران باعث شده است که اقتصاد ایران در فهرست بدترین و ضعیفترین اقتصادهای جهان قرار گیرد، ازقصد امریکا برای تمدید تحریمهای تسلیحاتی شورای امنیت علیه ایران سخن به میان آورده، اما در عین حال ابراز امیدواری میکند که ایران و امریکا در آینده بتوانند زندانیهای بیشتری را مبادله و درباره موضوعات متعدد دیگر گفتگو کنند: «ما دوست داریم یک جلسه رو در رو داشته باشیم تا در یک گفتوگوی کنسولی بتوانیم سریعتر از گذشته حرکت کنیم. در دیپلماسی به طور کامل باز است، نه فقط درباره آن مسائل بلکه ... درباره همه موضوعاتی که روابط دوجانبه امریکا-ایران را در ظرف ۴۱ سال گذشته به طور منفی تحت الشعاع قرار داده است. ما خواهان رفتن به پای میز مذاکره هستیم.»
التماس برای مذاکره که پیش از برایان هوک، چندین بار توسط پمپئو وزیر خارجه امریکا و ترامپ رئیس جمهور این کشور تکرار شده است در شرایطی است که امریکا همزمان چند سناریو را علیه ایران آغاز کرده وانتظاردارد که برآیند این چند پرونده بتواند به شکست مقاومت مردم ایران انجامیده و ایران با تمکین به یک مذاکره بد سرانجام دیگر همچون برجام، پیروزی ترامپ وحزبش را در انتخابات آینده امریکا تضمین کند، چرا که بقیه پروندههای داخلی وبین المللی امریکا، تاکنون آوردهای برای ترامپ وجمهوریخواهان حاکم بر امریکا نداشته است.
اولین سناریو حاکی از تلاش امریکا برای صدور قطعنامهای علیه ایران از طریق نشست شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی بود. براساس این پرونده که مبتنی بر ادعاهای رژیم صهیونیستی تنظیم شده، فرانسه، بریتانیا و آلمان به عنوان سه کشور اروپایی طرف توافق با ایران در «برجام» پیشنویس این قطعنامه را به شورای حکام ارائه دادهبودند. این پیشنویس ضمن طرح ادعاهای اثباتنشده، از ایران میخواهد به آژانس بینالمللی انرژی اتمی اجازه دسترسی به دو سایت قدیمی در این کشور را داده و با این نهاد بینالمللی کاملاً همکاری کند. بر اساس توضیحات مندرج در گزارش، ادعا شده که «این اماکن احتمالاً در سالهای ۲۰۰۲، ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ (سالهای ۸۱ تا ۸۳) شاهد فعالیتهای هستهای یا انفجاری بودهاند که البته همگی در سالهای بعد تخریب و پاک سازی شدهاند.» آژانس در گزارش خود تلاش کرده که این ادعاها را به موادی از NPT و پروتکل الحاقی مستند کند و درخواست بازرسی بدهد. نکته دیگر این گزارش این است که ایران همچون ماههای قبل این درخواستهای زیاده خواهانه را نپذیرفته و اعلام کرده که بر اساس ماده ۱۴ برجام و بند C هیچ ادعایی را در این زمینه به رسمیت نمیشناسد.
به رغم تصویب این قطعنامه در نشست مجازی شورای حکام، اما مخالفت چین سبب شد که تصمیم گیری برای آن به نشست حضوری موکول شود. خبرگزاری رویترز در این زمینه گزارش کرد که ترجیح شورای حکام تصویب قطعنامهها به اتفاق آرا است و این شورا تا زمانی که مخالفتی با قطعنامههایش وجود نداشته باشد آنها را بدون رأیگیری به تصویب میرساند. دیپلماتهای غربی میگویند روسیه به عنوان متحد ایران گفت نیازی به صدور قطعنامه نمیبیند، اما مخالفت صریح چین موجب شد رئیس شورای حکام آژانس برای رایزنیهای بیشتر و احتمالاً رأیگیری خواستار نشست حضوری در این خصوص شود. ماهیت غیراضطراری مسئله دسترسی که در گزارش مدیر کل به آن اشاره شده، همکاریهای گذشته ایران با آژانس و رویههای یکجانبه و زورگویانه امریکا و خروج یکجانبهاش از برجام و در پیش گرفتن سیاست فشار حداکثری علیه ایران، از دلایل مخالفت چین با این قطعنامه است.
دومین سناریو گزارش ۱۴ صفحهای آنتونیو گوترش، دبیر کل سازمان ملل در خصوص نوع سلاحهای مورد استفاده علیه تأسیسات نفتی عربستان و متهم کردن ایران است که آشکارا کپی شده از گزارش قبلی امریکاییها وسعودیها است. این گزارش یک سویه که در آن صراحتاً گفته شده این مسئله میتواند مغایر با تحریمهای تسلیحاتی قطعنامه ۲۲۳۱ باشد، بهانه امریکا برای فشار بر ایران با پوششی قانونی است. پیشتر مقامات کاخ سفید به تواتر مدعی بودند امریکا از هر طریقی میکوشد تا تحریمهای تسلیحاتی علیه جمهوری اسلامی در ۲۸ نوامبر تمدید شود. این گزارش به شکل غیررسمی خواسته اقدامات بی ثباتساز منطقهای که منشأ آن در واشنگتن و ریاض و تلآویو میباشد را به ایران نسبت دهد و به امریکا قدرت چانه زنی با اعضای شورای امنیت بدهد و این در حالی است که چین وروسیه رسماً با آن مخالفت کردهاند و بخشی از تلاش امریکا معطوف به آن است که روسیه و چین را از حمایتشان از ایران عقب بنشاند. این اتهام زنی بیپایه صرفاً ابزاری جهت عملیاتی نمودن سناریو فشار بر ایران با هدف جلوگیری از انقضا تحریمهای تسلیحاتی در موعد مقرر است. اما سؤال مهم در این گزارش این است که جناب گوترش با دریافت کدام مابه ازا حاضر شده جایگاه دبیرکل سازمان ملل را به سخنگوی کاخ سفید تقلیل دهد.
سومین سناریو هم طرح قانونی پیشنهادی تازه جمهوریخواهان به کنگره امریکا است که به موجب آن، از دولت ترامپ خواسته میشود مکانیسم ماشه بازگشت تحریمهای ایران را فعال کند. به ادعای صدای امریکا این طرح که متضمن سختترین تحریمهای کنگره علیه جمهوری اسلامی است، دولت امریکا را از رفع تحریمها بدون اجازه مجلس نمایندگان و مجلس سنا منع میکند. به عبارت دیگر، اگر این طرح تصویب شود، دیگر هیچ دولتی بدون اجازه کنگره قادر نخواهد بود از طریق رفع تحریمها با حکومت ایران به توافق برسد.
همزمانی ارائه این سه سناریو و بزرگنمایی تلاش برای همراه کردن دیگر کشورها برای مستندسازی فشار خود علیه ایران وطرح آمادگی مذاکره با ایران، هدف جدی تری را دنبال میکند که همانا نگاه به داخل ایران برای فعال سازی کانونهای داخلی فتنه به بهانه مشکلات اقتصادی ومطالبه مذاکره با امریکا از سوی مرعوبان داخلی برای حل مشکلات اقتصادی است. این در حالی است که تجربه تلخ برجام برای مردم ایران و غیرقابل اعتماد بودن امریکاییها برای مذاکره وبه ویژه خواست اصلی آنها برای مذاکره یعنی تعطیلی توان موشکی ونفوذ منطقهای ایران، مجالی را برای مذاکره باقی نمیگذارد ورفتن پای میز مذاکره در شرایط فعلی تنها میتواند به عنوان برگ برنده برای رئیس جمهوری عمل کند که طی دوران پساکرونا با چالشهای جدی در انتخابات پیش رو روبهرو است و دادن کارت برنده مذاکره بدون زمان لازم برای کسب امتیاز طی پنج ماه پیش رو میتواند استراتژی حاصل جمع جبری صفر را برای ایران درپی داشته باشد و بازی برد و باخت (برد ترامپ و باخت ایران) را سبب گردد.
مرور اجمالی بر این سناریوها، دست خالی ترامپ را در روزهای پایانی ریاست جمهوریاش علیه ایران نشان میدهد وچه بسا اگر ضعفهای داخلی در مدیریت تحولات ناشی از تشدید تحریمها نبود، دشمن نمیتوانست برای اثبات ادعاهای خود به شرایط روز اقتصادی کشور استناد کند وبه همین دلیل است که اصولیترین راه برای ایران در ماههای پیش رو تمرکز بر حل مسائل داخلی، عدم ارسال سیگنالهای ضعف در مواضع مسئولان و امیدوارکردن دشمن وتمرکز بر مقاومت فعال برای مقابله با سناریوهای چند گانه دشمنان نظام است.