فردایش وقتی آقای صیاد شیرازی نتیجه را خواست من ۱۲۳ دستگاه تحویل دادم. از تعجب نمی دانست چه بگوید اما...
شهدای ایران: جواد محمدی زاده فرماندار وقت دزفول درباره نقش این شهر در به نتیجه رساندن عملیات فتح المبین میگوید:
یک روز قبل از عملیات بزرگ فتح المبین بود که تیمسار دوست داشتنی آقای صیاد شیرازی به همراه آقای فروزنده نماینده دولت نزد من آمدند و گفتند فردا عملیات داریم و به شدت نیازمند دستگاه های راهسازی هستیم. به آنها گفتم شما چه مقدار دستگاه مهندسی نیاز دارید؟ آقای صیاد فرمودند: نیاز ما فراوان است اما اگر ۱۰ دستگاه جور کنید مشکل ما را حل کرده اید. وقتی دید من در فکر فرو رفتم ادامه داد اگر نتوانستید و دو دستگاه هم تهیه کردید خوب است. گفتم اجازه بدهید تلاشم را بکنم.
ما چون کارگاه شن و ماسه داشتیم و برنامه ریزی کرده بودیم که مردم شن و ماسه کف رودخانه را بهرهبرداری کنند از تمام افرادی که دستگاه های راهسازی داشتند اسم و آدرس دقیق داشتیم. وقت زیادی نداشتم که یکی یکی سراغ آنها رفته و با دلایلی منطقی یا غیر منطقی آنها را قرض بگیرم. از طرفی باید موضوع عملیات رزمندگان محرمانه میماند. بلافاصله نزد حجت الاسلام یوسفی حاکم شرع دزفول رفتم و قضیه را شرح دادم. ایشان از من پرسید اگر به دستگاههای مردم خسارتی وارد شد یا هر کدام طلب اجرت کردند پاسخگو خواهید بود یا نه؟ من پاسخ دادم فرمانداری دزفول که چیزی ندارد اما با اطمینانی که به آقای فروزنده دارم میدانم که میتواند ما را در جبران خسارت مردم کمک کند. فردایش وقتی آقای صیاد شیرازی نتیجه را خواست من ۱۲۳ دستگاه تحویل دادم. از تعجب نمی دانست چه بگوید اما بعد از عملیات فتح المبین بارها گفت آن ۱۲۳ دستگاه مردم دزفول نقش اساسی در پیروزی ما در فتحالمبین داشت.
باور کنید و خدا را شاهد میگیرم که حتی یک نفر از آنها به ما اعتراض نکرد. این در حالی بود که خسارتی به آنها وارد شده بود و چندین روز از کار بیکار شده بودند. چند دستگاهی هم به کلی از بین رفته بود که ما عین آن را به آنها برگرداندیم و البته تلاش کردیم خسارت وارده را نیز جبران کنیم. توجه داشته باشید که مالکان آنها از طبقه پولدار و سرمایهدار دزفول بودند نه فرض کنید آدم های پابرهنه و مستضعف که عموماً طرفدار حکومت بودند.
جان مطلب در این است که هیچ کدام از آنها اصلاً حرفی از اجرت نزدند. حتی یک نفر! تصور آنها این بود که نقشی در پیروزی رزمندگان اسلام داشتند.
آنچه خواندید بخشی از کتاب «دزفول در جنگ شهرها» بود.
یک روز قبل از عملیات بزرگ فتح المبین بود که تیمسار دوست داشتنی آقای صیاد شیرازی به همراه آقای فروزنده نماینده دولت نزد من آمدند و گفتند فردا عملیات داریم و به شدت نیازمند دستگاه های راهسازی هستیم. به آنها گفتم شما چه مقدار دستگاه مهندسی نیاز دارید؟ آقای صیاد فرمودند: نیاز ما فراوان است اما اگر ۱۰ دستگاه جور کنید مشکل ما را حل کرده اید. وقتی دید من در فکر فرو رفتم ادامه داد اگر نتوانستید و دو دستگاه هم تهیه کردید خوب است. گفتم اجازه بدهید تلاشم را بکنم.
ما چون کارگاه شن و ماسه داشتیم و برنامه ریزی کرده بودیم که مردم شن و ماسه کف رودخانه را بهرهبرداری کنند از تمام افرادی که دستگاه های راهسازی داشتند اسم و آدرس دقیق داشتیم. وقت زیادی نداشتم که یکی یکی سراغ آنها رفته و با دلایلی منطقی یا غیر منطقی آنها را قرض بگیرم. از طرفی باید موضوع عملیات رزمندگان محرمانه میماند. بلافاصله نزد حجت الاسلام یوسفی حاکم شرع دزفول رفتم و قضیه را شرح دادم. ایشان از من پرسید اگر به دستگاههای مردم خسارتی وارد شد یا هر کدام طلب اجرت کردند پاسخگو خواهید بود یا نه؟ من پاسخ دادم فرمانداری دزفول که چیزی ندارد اما با اطمینانی که به آقای فروزنده دارم میدانم که میتواند ما را در جبران خسارت مردم کمک کند. فردایش وقتی آقای صیاد شیرازی نتیجه را خواست من ۱۲۳ دستگاه تحویل دادم. از تعجب نمی دانست چه بگوید اما بعد از عملیات فتح المبین بارها گفت آن ۱۲۳ دستگاه مردم دزفول نقش اساسی در پیروزی ما در فتحالمبین داشت.
باور کنید و خدا را شاهد میگیرم که حتی یک نفر از آنها به ما اعتراض نکرد. این در حالی بود که خسارتی به آنها وارد شده بود و چندین روز از کار بیکار شده بودند. چند دستگاهی هم به کلی از بین رفته بود که ما عین آن را به آنها برگرداندیم و البته تلاش کردیم خسارت وارده را نیز جبران کنیم. توجه داشته باشید که مالکان آنها از طبقه پولدار و سرمایهدار دزفول بودند نه فرض کنید آدم های پابرهنه و مستضعف که عموماً طرفدار حکومت بودند.
جان مطلب در این است که هیچ کدام از آنها اصلاً حرفی از اجرت نزدند. حتی یک نفر! تصور آنها این بود که نقشی در پیروزی رزمندگان اسلام داشتند.
آنچه خواندید بخشی از کتاب «دزفول در جنگ شهرها» بود.