عباس سلیمینمین گفت: یک بیماری جدی، جریانات سیاسی کشور را حداقل تا چند سال اخیر فراگرفته بود که عمدتا انتقادات یا رقابت، بر مبنای قدرت بود و نه خدمت.
شهدای ایران: روزنامه «صبحنو» در گفتگو با عباس سلیمینمین به بررسی ابعاد پرونده باند اکبر طبری پرداخته است که مهمترین بخشهای آن در ادامه از نظرتان میگذرد.
- یک بیماری جدی، جریانات سیاسی کشور را حداقل تا چند سال اخیر فراگرفته بود که عمدتا انتقادات یا رقابت، بر مبنای قدرت بود و نه خدمت؛ یعنی این جریانات در حوزههایی که میتوانستند قدرت را به دست بگیرند، متمرکز میشدند و آن جایگاه را تخریب میکردند تا بتوانند خودشان آن جایگاه را تصرف کنند.
- این مساله که ریاست قوه قضاییه از طریق آرای مردم تعیین نمیشد، طبیعتا از حوزه رقابت با رویکرد قدرت خارج بود، یعنی در مناصبی بیشتر جنگ قدرت شکل میگرفت که تخریبگری میتوانست آرای مردم را متاثر از خودش بسازد. این مساله، غفلت جدی را در زمینه نظارت بر قوه قضاییه رقم زد و از عمده رسانهها که وظیفه تعیینکننده در این زمینه داشتند، شاهد عملکرد موثری نبودیم.
- در این زمینه، رسانهها را باید به چند بخش تقسیم کرد؛ اول رسانههایی که گروهی و حزبی هستند و طبیعی است که این رسانههای گروهی و حزبی، در جایی سرمایهگذاری میکنند که بتوانند ما به ازایی برای خود کسب کنند. از دیدگاه این رسانههای حزبی و گروهی، انتقاد از قوهقضاییه نهتنها ما به ازایی نداشت، بلکه هزینه بسیار زیادی داشت و طبیعتا وارد این عرصه [انتقاد] نمیشدند.
- برخی جریانات سیاسی اما درگیر میشدند، منتها آنها رویکرد تضعیف قوهقضاییه را دنبال میکردند، یعنی برخی گروههای زیادهخواه که رسانههایی را در اختیار داشتند، رویکرد تخریب قوه قضاییه در قالب انتقاد را دنبال میکردند که جنبه اصلاحگری نداشت.
- برخی رسانهها نقطه مقابل اینها بودند، یعنی آنها هم گرایش گروهی داشتند اما آنها چون رقیب این جریان دوم محسوب میشدند، به همین بهانه که به اندازه کافی قوه قضاییه مورد تخریب جریان زیادهخواه و خار شده از چارچوبها قرار میگیرد؛ بنابراین ما نباید در مقام نقد قوه قضاییه بربیاییم.
- جریان چهارمی هم در این زمینه میتوان یافت که وقتی هزینه انتقاد از قوه را خیلی سنگین یافت، ترجیح داد که به وظیفه خود در این زمینه عمل نکند. همه اینها باعث شد که عمدتا قوه قضاییه یا نگاه و توجه به آن، در حاشیه قرار بگیرد.
- در این میان، برخی هم معتقد بودند که به دلیل جایگاه حساس قوه قضاییه انتقاد از این قوه به صلاح نیست. این دسته عمدتا معتقد بودند که اینها میخواهند جایگاه رهبری و منصوب ایشان را تخریب کنند و بنابراین ما نباید با آنها همراه شویم؛ لذا وارد این عرصه نمیشدند. این گروه عمدتا نقد دلسوزانه را تخریب جریان سیاسی رقیب خود تلقی میکردند.
- البته در این میان، نیروهای اندکی هم وجود داشتند که معتقد بودند میان نقد و تخریب فرق وجود دارد و باید قوه قضاییه را بیش از قوهمجریه مورد نقد قرار داد چراکه قوه مجریه به گونهای مورد توجه جامعه قرار دارد چون از طریق آرای مستقیم مردم انتخاب میشود؛ بنابراین مردم بعد از انتخابشان، مسائل قوه مجریه را بهطور طبیعی دنبال میکنند اما چون رییس قوه قضاییه بهطور غیرمستقیم در این جایگاه قرار میگیرد، خیلی آن دقت و حساسیت وجود نداشت.
- اقدامی صورت گرفت که هزینه این جماعت محدود [منتقد دلسوز] بسیار بسیار بالا رفت و آن، یک برنامهریزی دقیق در قوه قضاییه بود. به نظرم در محاکمه طبری باید به این مساله توجه شود و فقط به فساد اقتصادی توجه نشود چون اخلال در روند قوه قضاییه، مهمتر از خود فساد است؛ چون پیش نیاز برخی وقاحتها در زمینه فساد اقتصادی، اخلال در امور دستگاه قضا بوده است.
- این اخلال چگونه صورت گرفت؟ قوه قضاییه با توجیهاتی، اجرای دادگاه جرم سیاسی که تصویب شده بود را به تعویق انداخت. جرم سیاسی این بود که اگر مثلا من به قوه انتقاد میکنم، این جرم، سیاسی میشد و شکایت از من، نباید توسط دادستان یا هر مرجع قضایی دیگری، به دادگاههای معمولی میرفت. من از یک دستگاه قدرتی انتقاد کردهام و باید در دادگاههایی که عنوان جرم سیاسی دارند، با حضور هیات منصفه بررسی میشد؛ این مساله را تعطیل کردند.
-علاوه بر این آمدند با این توجیه که فقط مدیران رسانهها جرمشان مطبوعاتی است، بسیاری از نویسندگان عادی را از بررسی شکایات از آنها با حضور هیات منصفه محروم کردند، درحالیکه این صحبت و ادله، بسیار غلط بود. متاسفانه برخی اصولگرایان به دلیل اینکه این توجیه، روی نویسندگان ساختارشکن فشار وارد میکرد، به آن تن دادند و از آن استقبال کردند. درحالیکه وقتی ما انتقاد را بیپناه گذاشتیم و دست قاضی را برای بازی درآوردن سر منتقد باز کردیم، ضربهای هولناک به سلامت کشور بود.
- قطعا به امر قضا، نگاه سیاسی داشتند؛ این نگاه فاحشی بود. این مساله، نهایتا به این مطلب منجر شد که بسیاری از منتقدان، با یک برنامه حسابشده، تحت فشار جدی قرار گرفتند.
- مرحوم مقدسی که رییس خبرگزاری مهر بود، برای آنچه منتشر نکرده بود، بهشدت توسط آقای منصوری که امروز فراری است و یکی از عوامل باند آقای طبری بود، مورد فشار قرار گرفت. یک خبر انتقادی از معاون اول تهیه شده بود اما اصلا نشر پیدا نکرده بود و فقط در شبکه خبرگزاری مهر، یک عاملی از آن کپی گرفته و به معاون اول داده بود و ارسال کرده بودند و میخواستند آقای مقدسی را به زندان بفرستند. من در آن بازپرسی حضور داشتم و هر چه آقای مقدسی میگفت ما این خبر را اصلا منتشر نکردیم، آقای منصوری اصلا توجه نمیکرد و میگفت که باید سند تهیه کنید وگرنه به زندان میروید. برخورد بسیار بدی با انتقادی که منتشر نشده بود، کرد اما هیچکسی در آن زمان از آقای مقدسی حمایت و دفاع نکرد که چرا برای خبری که هنوز منتشر نشده، احضار صورت میگیرد.
- برای اینکه دلسوزان بتوانند انتقادات خود را به راحتی مطرح کنند سازوکار قانونی وجود دارد. این سازوکار، حضور هیاتمنصفه است. حضور این هیات، اعمال نظر قاضی را به حداقل ممکن میرساند. اگر پشت ماجرا باند وجود داشته باشد که قبلا باند وجود داشت که عمدا دنبال این بودند که منتقدان را له کنند، این بازی با حضور هیات منصفه ناممکن میشود؛ بنابراین بهترین پیشنهاد، اجرای قانون است.
- خوشبختانه در دوران مدیریت آقای رییسی، دادگاههای جرم سیاسی راهاندازی شد؛ لذا از این به بعد منتقدان و نویسندگان طبیعتا در این مسیر قرار میگیرند و قاضیهای حاضر در شبکه و باند، دیگر نخواهند توانست فشار بیاورند.
- شبکه فاسد در قوهقضاییه، مدیریت را از رییس قوه گرفته بود. وقتی شبکه فساد شکل میگیرد، آن شبکه است که قوه را اداره میکند و نه مدیریت سالم که در راس قرار دارد. متاسفانه چون برخی آقایان از مدیریت، چیزی نمیدانند و در عین حال، زیر بار مسوولیتهای سنگین میروند، با موارد اینچنینی مواجه میشویم.
- خوشبختانه مدیریت امروز قوه قضاییه، خودش دارد از اینکه آفتها دیده شود، استقبال میکند. قوه قضاییه وقتی به مفاسد و لغزشها میپردازد، بهطور طبیعی تحت فشار قرار میگیرد اما اگر همزمان به مفاسد خودش هم بپردازد، آن فشار مضاعف میشود.
- خوشبختانه برخلاف مدیریتهای سابق قوه قضاییه، ریاست امروز این آمادگی را دارد که همزمان با فشارهای بیرونی، فشارهای درونی را هم تحمل کند. قبلا متاسفانه چنین آمادگی نبود؛ بنابراین عنصر متخلف، بدون اعلام و بدون برخورد، بسیار محترمانه از دستگاه قضا خارج و حداکثر منفصل میشد. در این صورت، آن فرد چندان ضرری نمیدید و دوباره به دستگاه قضا بازمیگشت و چون شبکههای فساد در قوه را میشناخت، از طریق وکالت، همان مفاسد را با دست بازتری دنبال میکرد؛ اما امروز کاری که ریاست قوه میکند، این است که دارد آبروی اینها را میبرد و اینها دیگر نمیتوانند به دستگاه نزدیک شوند و حتی در جامعه نیز منفور میشوند.
- در ارتباط با این فساد [طبری] فقط دستگاه قضایی مقصر نیست بلکه بسیاری از مدیران رسانهای ما به دلیل کجفهمی مقصرند؛ چون فساد را دیدند اما سکوت کردند و گفتند اگر ما انتقاد کنیم، مثل برخی از اصلاحطلبان خواهیم شد. در حالی که آنها ساختارشکن بودند و میان انتقاد مصلحانه و ساختارشکنانه، فرق وجود دارد.
- اینها [مدیران برخی رسانهها] حاضر نشدند انتقادات دلسوزانه را طی دو دهه مطرح کنند. من اطلاع موثق دارم که بسیاری از این مدیران رسانهای، از برخی مفاسد در قوه قضاییه اطلاع داشتند. اینها قادر نخواهند بود در درگاه الهی برای این قصورشان عذری بیاورند.
- یک بیماری جدی، جریانات سیاسی کشور را حداقل تا چند سال اخیر فراگرفته بود که عمدتا انتقادات یا رقابت، بر مبنای قدرت بود و نه خدمت؛ یعنی این جریانات در حوزههایی که میتوانستند قدرت را به دست بگیرند، متمرکز میشدند و آن جایگاه را تخریب میکردند تا بتوانند خودشان آن جایگاه را تصرف کنند.
- این مساله که ریاست قوه قضاییه از طریق آرای مردم تعیین نمیشد، طبیعتا از حوزه رقابت با رویکرد قدرت خارج بود، یعنی در مناصبی بیشتر جنگ قدرت شکل میگرفت که تخریبگری میتوانست آرای مردم را متاثر از خودش بسازد. این مساله، غفلت جدی را در زمینه نظارت بر قوه قضاییه رقم زد و از عمده رسانهها که وظیفه تعیینکننده در این زمینه داشتند، شاهد عملکرد موثری نبودیم.
- در این زمینه، رسانهها را باید به چند بخش تقسیم کرد؛ اول رسانههایی که گروهی و حزبی هستند و طبیعی است که این رسانههای گروهی و حزبی، در جایی سرمایهگذاری میکنند که بتوانند ما به ازایی برای خود کسب کنند. از دیدگاه این رسانههای حزبی و گروهی، انتقاد از قوهقضاییه نهتنها ما به ازایی نداشت، بلکه هزینه بسیار زیادی داشت و طبیعتا وارد این عرصه [انتقاد] نمیشدند.
- برخی جریانات سیاسی اما درگیر میشدند، منتها آنها رویکرد تضعیف قوهقضاییه را دنبال میکردند، یعنی برخی گروههای زیادهخواه که رسانههایی را در اختیار داشتند، رویکرد تخریب قوه قضاییه در قالب انتقاد را دنبال میکردند که جنبه اصلاحگری نداشت.
- برخی رسانهها نقطه مقابل اینها بودند، یعنی آنها هم گرایش گروهی داشتند اما آنها چون رقیب این جریان دوم محسوب میشدند، به همین بهانه که به اندازه کافی قوه قضاییه مورد تخریب جریان زیادهخواه و خار شده از چارچوبها قرار میگیرد؛ بنابراین ما نباید در مقام نقد قوه قضاییه بربیاییم.
- جریان چهارمی هم در این زمینه میتوان یافت که وقتی هزینه انتقاد از قوه را خیلی سنگین یافت، ترجیح داد که به وظیفه خود در این زمینه عمل نکند. همه اینها باعث شد که عمدتا قوه قضاییه یا نگاه و توجه به آن، در حاشیه قرار بگیرد.
- در این میان، برخی هم معتقد بودند که به دلیل جایگاه حساس قوه قضاییه انتقاد از این قوه به صلاح نیست. این دسته عمدتا معتقد بودند که اینها میخواهند جایگاه رهبری و منصوب ایشان را تخریب کنند و بنابراین ما نباید با آنها همراه شویم؛ لذا وارد این عرصه نمیشدند. این گروه عمدتا نقد دلسوزانه را تخریب جریان سیاسی رقیب خود تلقی میکردند.
- البته در این میان، نیروهای اندکی هم وجود داشتند که معتقد بودند میان نقد و تخریب فرق وجود دارد و باید قوه قضاییه را بیش از قوهمجریه مورد نقد قرار داد چراکه قوه مجریه به گونهای مورد توجه جامعه قرار دارد چون از طریق آرای مستقیم مردم انتخاب میشود؛ بنابراین مردم بعد از انتخابشان، مسائل قوه مجریه را بهطور طبیعی دنبال میکنند اما چون رییس قوه قضاییه بهطور غیرمستقیم در این جایگاه قرار میگیرد، خیلی آن دقت و حساسیت وجود نداشت.
- اقدامی صورت گرفت که هزینه این جماعت محدود [منتقد دلسوز] بسیار بسیار بالا رفت و آن، یک برنامهریزی دقیق در قوه قضاییه بود. به نظرم در محاکمه طبری باید به این مساله توجه شود و فقط به فساد اقتصادی توجه نشود چون اخلال در روند قوه قضاییه، مهمتر از خود فساد است؛ چون پیش نیاز برخی وقاحتها در زمینه فساد اقتصادی، اخلال در امور دستگاه قضا بوده است.
- این اخلال چگونه صورت گرفت؟ قوه قضاییه با توجیهاتی، اجرای دادگاه جرم سیاسی که تصویب شده بود را به تعویق انداخت. جرم سیاسی این بود که اگر مثلا من به قوه انتقاد میکنم، این جرم، سیاسی میشد و شکایت از من، نباید توسط دادستان یا هر مرجع قضایی دیگری، به دادگاههای معمولی میرفت. من از یک دستگاه قدرتی انتقاد کردهام و باید در دادگاههایی که عنوان جرم سیاسی دارند، با حضور هیات منصفه بررسی میشد؛ این مساله را تعطیل کردند.
-علاوه بر این آمدند با این توجیه که فقط مدیران رسانهها جرمشان مطبوعاتی است، بسیاری از نویسندگان عادی را از بررسی شکایات از آنها با حضور هیات منصفه محروم کردند، درحالیکه این صحبت و ادله، بسیار غلط بود. متاسفانه برخی اصولگرایان به دلیل اینکه این توجیه، روی نویسندگان ساختارشکن فشار وارد میکرد، به آن تن دادند و از آن استقبال کردند. درحالیکه وقتی ما انتقاد را بیپناه گذاشتیم و دست قاضی را برای بازی درآوردن سر منتقد باز کردیم، ضربهای هولناک به سلامت کشور بود.
- قطعا به امر قضا، نگاه سیاسی داشتند؛ این نگاه فاحشی بود. این مساله، نهایتا به این مطلب منجر شد که بسیاری از منتقدان، با یک برنامه حسابشده، تحت فشار جدی قرار گرفتند.
- مرحوم مقدسی که رییس خبرگزاری مهر بود، برای آنچه منتشر نکرده بود، بهشدت توسط آقای منصوری که امروز فراری است و یکی از عوامل باند آقای طبری بود، مورد فشار قرار گرفت. یک خبر انتقادی از معاون اول تهیه شده بود اما اصلا نشر پیدا نکرده بود و فقط در شبکه خبرگزاری مهر، یک عاملی از آن کپی گرفته و به معاون اول داده بود و ارسال کرده بودند و میخواستند آقای مقدسی را به زندان بفرستند. من در آن بازپرسی حضور داشتم و هر چه آقای مقدسی میگفت ما این خبر را اصلا منتشر نکردیم، آقای منصوری اصلا توجه نمیکرد و میگفت که باید سند تهیه کنید وگرنه به زندان میروید. برخورد بسیار بدی با انتقادی که منتشر نشده بود، کرد اما هیچکسی در آن زمان از آقای مقدسی حمایت و دفاع نکرد که چرا برای خبری که هنوز منتشر نشده، احضار صورت میگیرد.
- برای اینکه دلسوزان بتوانند انتقادات خود را به راحتی مطرح کنند سازوکار قانونی وجود دارد. این سازوکار، حضور هیاتمنصفه است. حضور این هیات، اعمال نظر قاضی را به حداقل ممکن میرساند. اگر پشت ماجرا باند وجود داشته باشد که قبلا باند وجود داشت که عمدا دنبال این بودند که منتقدان را له کنند، این بازی با حضور هیات منصفه ناممکن میشود؛ بنابراین بهترین پیشنهاد، اجرای قانون است.
- خوشبختانه در دوران مدیریت آقای رییسی، دادگاههای جرم سیاسی راهاندازی شد؛ لذا از این به بعد منتقدان و نویسندگان طبیعتا در این مسیر قرار میگیرند و قاضیهای حاضر در شبکه و باند، دیگر نخواهند توانست فشار بیاورند.
- شبکه فاسد در قوهقضاییه، مدیریت را از رییس قوه گرفته بود. وقتی شبکه فساد شکل میگیرد، آن شبکه است که قوه را اداره میکند و نه مدیریت سالم که در راس قرار دارد. متاسفانه چون برخی آقایان از مدیریت، چیزی نمیدانند و در عین حال، زیر بار مسوولیتهای سنگین میروند، با موارد اینچنینی مواجه میشویم.
- خوشبختانه مدیریت امروز قوه قضاییه، خودش دارد از اینکه آفتها دیده شود، استقبال میکند. قوه قضاییه وقتی به مفاسد و لغزشها میپردازد، بهطور طبیعی تحت فشار قرار میگیرد اما اگر همزمان به مفاسد خودش هم بپردازد، آن فشار مضاعف میشود.
- خوشبختانه برخلاف مدیریتهای سابق قوه قضاییه، ریاست امروز این آمادگی را دارد که همزمان با فشارهای بیرونی، فشارهای درونی را هم تحمل کند. قبلا متاسفانه چنین آمادگی نبود؛ بنابراین عنصر متخلف، بدون اعلام و بدون برخورد، بسیار محترمانه از دستگاه قضا خارج و حداکثر منفصل میشد. در این صورت، آن فرد چندان ضرری نمیدید و دوباره به دستگاه قضا بازمیگشت و چون شبکههای فساد در قوه را میشناخت، از طریق وکالت، همان مفاسد را با دست بازتری دنبال میکرد؛ اما امروز کاری که ریاست قوه میکند، این است که دارد آبروی اینها را میبرد و اینها دیگر نمیتوانند به دستگاه نزدیک شوند و حتی در جامعه نیز منفور میشوند.
- در ارتباط با این فساد [طبری] فقط دستگاه قضایی مقصر نیست بلکه بسیاری از مدیران رسانهای ما به دلیل کجفهمی مقصرند؛ چون فساد را دیدند اما سکوت کردند و گفتند اگر ما انتقاد کنیم، مثل برخی از اصلاحطلبان خواهیم شد. در حالی که آنها ساختارشکن بودند و میان انتقاد مصلحانه و ساختارشکنانه، فرق وجود دارد.
- اینها [مدیران برخی رسانهها] حاضر نشدند انتقادات دلسوزانه را طی دو دهه مطرح کنند. من اطلاع موثق دارم که بسیاری از این مدیران رسانهای، از برخی مفاسد در قوه قضاییه اطلاع داشتند. اینها قادر نخواهند بود در درگاه الهی برای این قصورشان عذری بیاورند.