عضو فراکسیون امید در سنجش عملکرد این فراکسیون، از نقش پدرخواندههای اصلاحطلب در بیرون از مجلس ابراز ناخرسندی کرد.
شهدای ایران: روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
عبدالکریم حسینزاده در روزنامه اعتماد نوشت: فراکسیون امید اولا در برقراری ارتباط با دیگر طیفها و فراکسیونهای درون پارلمان دچار ضعف بود، در ثانی در برقراری ارتباط با احزاب اصلاحطلب و همسو که بیرون پارلمان فعال بودند، مشکلاتی داشت و ثالثا در برقراری ارتباط با اعضای اصلاحطلب دولت یا شورای شهر و دیگر بخشهای حاکمیت نیز دچار اختلالاتی بودیم. چنانکه دیدیم با وجود آنکه تقریبا تمامی احزاب اصلاحطلب بیرون پارلمان در بدنه فراکسیون (عبدالکریم حسینزاده عضو بیرون) عضو یا اعضایی متعدد داشتند، به جای آنکه از طریق این رابطها نقطهنظرات و راهکارهای خود را به اطلاع فراکسیون برسانند و نسبت به ایجاد تعامل سازنده و پویا با فراکسیون امید گام بردارند، نقدها، ایرادها و بعضا گلایههایشان را از طریق رسانهها یا فضای مجازی اعلام میکردند.
وی میافزاید: وضعیت فراکسیون باعث شد برخی همکاران درون فراکسیون امید برای خود جایگاه پدرسالاری قائل بودند. از طرفی ما معتقد بودیم باید به فراخور گفتمان سیاسی قدرتمندی که از آن نمایندگی میکنیم، کنش سیاسی درخور داشته باشیم و به همین دلیل بر لزوم حضور در انتخابات و اعلام کاندیدا برای تمامی ارکان هیئت رئیسه اصرار داشتیم و این مسئله با رای فراکسیون عملیاتی شد. اما متاسفانه برخی پدرخواندههای بیرون پارلمان اعلام کردند که «خط قرمزشان علی مطهری» است و اگر او از حضور در هیئترئیسه باز بماند، فراکسیون امید باید پاسخگو باشد. این رویه تا آنجا پیش رفت که این افراد از نمایندگان نزدیک به خود در فراکسیون امید خواستند به علی مطهری رای ندهند تا او از حضور هیئترئیسه باز بماند و آن پدرخواندهها بتوانند ماهی خود را از این آب گلآلود صید کنند. البته ما مسئولیت تمامی عواقب رویکرد و تاکتیک انتخاباتیمان را بهطور تام و تمام میپذیریم اما رویکرد پدرسالارانه و عدم پذیرش نظر و خواست جمع و بیتوجهی به تصمیمگیری و سیاستورزی بر پایه خرد جمعی، رویکردی است غیراصلاحطلبانه که همواره برای جریان اصلاحات هزینهساز شده است.
از طرفی بخشهایی از بدنه و بزرگان جریان اصلاحات به نحوی نسبت به عملکرد امیدیها نظارت میکردند که برخی نمایندگان و اعضای فراکسیون را به سمت رویکردی انفرادی سوق داد و بعضا میدیدیم برخی اعضای فراکسیون به جای پیگیری اهداف اصولی و اساسی فراکسیون که برپایه خرد جمعی تدوین شده بود، به سوی حرکات خودسر و انفرادی رفتند تا مگر به این ترتیب، بتوانند نظر مثبت بخشی از افکار عمومی یا بزرگان اصلاحات را جلب کنند. اتفاقی نامیمون که فراکسیون امید را از اهداف اساسی و بنیادی خود منحرف کرد.
عبدالکریم حسینزاده در روزنامه اعتماد نوشت: فراکسیون امید اولا در برقراری ارتباط با دیگر طیفها و فراکسیونهای درون پارلمان دچار ضعف بود، در ثانی در برقراری ارتباط با احزاب اصلاحطلب و همسو که بیرون پارلمان فعال بودند، مشکلاتی داشت و ثالثا در برقراری ارتباط با اعضای اصلاحطلب دولت یا شورای شهر و دیگر بخشهای حاکمیت نیز دچار اختلالاتی بودیم. چنانکه دیدیم با وجود آنکه تقریبا تمامی احزاب اصلاحطلب بیرون پارلمان در بدنه فراکسیون (عبدالکریم حسینزاده عضو بیرون) عضو یا اعضایی متعدد داشتند، به جای آنکه از طریق این رابطها نقطهنظرات و راهکارهای خود را به اطلاع فراکسیون برسانند و نسبت به ایجاد تعامل سازنده و پویا با فراکسیون امید گام بردارند، نقدها، ایرادها و بعضا گلایههایشان را از طریق رسانهها یا فضای مجازی اعلام میکردند.
وی میافزاید: وضعیت فراکسیون باعث شد برخی همکاران درون فراکسیون امید برای خود جایگاه پدرسالاری قائل بودند. از طرفی ما معتقد بودیم باید به فراخور گفتمان سیاسی قدرتمندی که از آن نمایندگی میکنیم، کنش سیاسی درخور داشته باشیم و به همین دلیل بر لزوم حضور در انتخابات و اعلام کاندیدا برای تمامی ارکان هیئت رئیسه اصرار داشتیم و این مسئله با رای فراکسیون عملیاتی شد. اما متاسفانه برخی پدرخواندههای بیرون پارلمان اعلام کردند که «خط قرمزشان علی مطهری» است و اگر او از حضور در هیئترئیسه باز بماند، فراکسیون امید باید پاسخگو باشد. این رویه تا آنجا پیش رفت که این افراد از نمایندگان نزدیک به خود در فراکسیون امید خواستند به علی مطهری رای ندهند تا او از حضور هیئترئیسه باز بماند و آن پدرخواندهها بتوانند ماهی خود را از این آب گلآلود صید کنند. البته ما مسئولیت تمامی عواقب رویکرد و تاکتیک انتخاباتیمان را بهطور تام و تمام میپذیریم اما رویکرد پدرسالارانه و عدم پذیرش نظر و خواست جمع و بیتوجهی به تصمیمگیری و سیاستورزی بر پایه خرد جمعی، رویکردی است غیراصلاحطلبانه که همواره برای جریان اصلاحات هزینهساز شده است.
از طرفی بخشهایی از بدنه و بزرگان جریان اصلاحات به نحوی نسبت به عملکرد امیدیها نظارت میکردند که برخی نمایندگان و اعضای فراکسیون را به سمت رویکردی انفرادی سوق داد و بعضا میدیدیم برخی اعضای فراکسیون به جای پیگیری اهداف اصولی و اساسی فراکسیون که برپایه خرد جمعی تدوین شده بود، به سوی حرکات خودسر و انفرادی رفتند تا مگر به این ترتیب، بتوانند نظر مثبت بخشی از افکار عمومی یا بزرگان اصلاحات را جلب کنند. اتفاقی نامیمون که فراکسیون امید را از اهداف اساسی و بنیادی خود منحرف کرد.