در بسیار واقع اگر بدیهای دشمن به نیکی پاسخ داده شود، این کار در بسیاری از موارد سبب بیداری وجدان و تغییر عملکرد او می شود. نتیجه این کار آن خواهد شد که دشمنان سرسخت، دوستان گرم و صمیمی شوند.
شهدای ایران: در ایام ماه مبارک رمضان به صورت روزانه چند نکته و فرازهایی از معارف موجود در هر جزء از قرآن کریم تقدیم مخاطبان گرامی میشود.
شرح فرازهایی از آیات جزء هجدهم قرآن کریم:
تصور غلطی که سرمایه داران بی دین دارند
أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنین (55) نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ بَلْ لا یَشْعُرُون (56- مومنون)
آیا گمان می کنند افزونی و گسترشی که به سبب مال و اولاد به آنان می دهیم؛ برای آن است که می خواهیم در عطا کردن خیرات به آنان شتاب ورزیم؟ [چنین نیست] بلکه [آنان] درک نمی کنند.
تصوری بین دینداران بی بضاعت و بی دینان ثروتمند رواج دارد که گمان می کنند داشته و انباشته آنان که بی دینی می کنند همه از لطف و عنایت ویژه خداوندی به آنهاست و به تعبیر دیگر خدا نظر خیر و رحمت به آنها کرده است که اینچنین ثروت و دارایی مالی و فامیلی را به زندگی آنها سرازیر کرده است؛ اما خدا در این آیات خط بطلان بر چنین تصوری کشیده و صاحبان این پندار را افرادی قلمداد کرده است که از درک و شعور لازم برای فهم حقیقت این امر بی بهره اند.
زیرا آنها نمی دانند که این فرزندان و اموال فراوان در حقیقت یک نوع عذاب و مجازات یا مقدمه عذاب و کیفر برای آنها است. آنها نمیدانند که خدا می خواهد آنها را در ناز و نعمت فرو برد تا به هنگام گرفتار شدن در چنگال کیفر الهی، تحمل عذاب بر آنها دردناکتر باشد؛ زیرا اگر درهای نعمت به روی انسان بسته شود او آمادگی پذیرش ناراحتیها را پیدا می کند؛ اما اگر کسی را از میان ناز و نعمت بیرون کشند و به زندان مخوف و حشتناکی بیفکنند فوق العاده برای او دردناک خواهد بود.
بعلاوه این فراوانی نعمت، پردههای غفلت و غرور را بر روی چشمان او ضخیمتر میکند تا آنجا که راه باز گشت بر او غیر ممکن میشود و این همان چیزی است که در سایر آیات قرآن از آن به قانون استدراج(1) یاد شده است.(2)
روش برخورد با بدی ها:
ادْفَعْ بِالَّتیِ هِیَ أَحْسَنُ (96- مومنون)
به بهترین شیوه بدی را از خودت دور کن
یکی از مؤثرترین راههای مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج آن است که بدیهای آنها به نیکی پاسخ داده شود؛ اینجاست که شور و غوغایی از درون وجدان آنها برخاسته و او را سخت تحت ضربات سرزنش و ملامت قرار می دهد. این کار در بسیار از موارد سبب بیداری وجدان تغییر عملکرد او می شود.
در سیره پیشوایان و روش عملی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و ائمه هدی علیهم السلام بسیار دیده شده که افراد یا جمعیتهایی را که دارای بدترین برخورد بوده اند را به نیکی پاسخ گفته و مشمول محبتشان ساختهاند؛ که همین طرز برخورد، سبب انقلاب درونی و دگرگونی روحی و باز گشت آنها به راه حق شده است.
قرآن کریم به دفعات این شیوه را به عنوان یک اصل در مبارزه با بدیها به مسلمانان گوشزد کرده است و حتی در آیه 34 سوره فصلت می گوید: « نتیجه این کار آن خواهد شد که دشمنان سرسخت، دوستان گرم و صمیمی شوند.»
یک تذکر مهم:
ناگفته پیدا است که این دستور مخصوص مواردی است که دشمن از آن سوء استفاده نکند و آن را دلیل بر ضعف شما نشمارد و بر جرات و جسارتش افزوده نگردد.
و نیز مفهوم این سخن هرگز سازشکاری و قبول تسلیم در برابر وسوسههای دشمنان نیست، و شاید به همین دلیل بعد از بیان این دستور در آیات فوق بلا فاصله به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دستور داده شده است که از همزات و وسوسه های شیاطین و حضور آنها به خدا پناه ببرد.(3)
در اجرای حکم خدا دلسوزی نکنید:
الزَّانِیَةُ وَ الزَّانی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فی دینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنین (2- نور)
به هر زن و مرد زنا کاری صد تازیانه بزنید و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، نباید در [اجرای] دین خدا نسبت به آن دو دلسوزی و مهربانی کنید.
ایمان به خداوند حکیم سبب می شود که انسان بداند هر حکمی فلسفه و حکمتی دارد و بی دلیل تشریع نشده و ایمان به معاد سبب می شود که انسان در برابر تخلفها احساس مسئولیت کند
این نهی از رأفت و دلسوزی که در آیه آمده است در حقیقت نهی از ترحم بی جایی است که سبب سستی و کوتاهی در اجرای احکام و دستورات دین خدا می شود برای همین بود که فرمود در اجرای این حکم الهی از رأفت در دین خدا پرهیز کنید.(4)
نکته قابل توجه این است که آیه تاکید می کند که مبادا در اجرای این حکم الهی گرفتار محبتها و احساسات بی مورد شوید؛ احساسات و محبتی که نتیجهای جز فساد و آلودگی اجتماع ندارد. آنگاه برای خنثی کردن انگیزه های این گونه احساسات، مساله ایمان به خدا و روز جزا را یادآور می شود؛ زیرا ایمان به خداوند حکیم سبب می شود که انسان بداند هر حکمی فلسفه و حکمتی دارد و بی دلیل تشریع نشده و ایمان به معاد سبب میشود که انسان در برابر تخلفها احساس مسئولیت کند.(5)
دراینجا حدیث جالبی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که توجه به آن لازم است: «روز قیامت بعضی از زمامداران را که یک تازیانه از حد الهی کم کرده اند در صحنه محشر می آورند و به او گفته میشود چرا چنین کردی؟ میگوید: برای رحمت به بندگان تو! پروردگار به او میگوید: آیا تو نسبت به آنها از من مهربانتر بودی؟! و دستور داده می شود او را به آتش بیفکنید! دیگری را می آورند که یک تازیانه بر حد الهی افزوده، به او گفته می شود: چرا چنین کردی؟ در پاسخ می گوید: تا بندگانت از معصیت تو خودداری کنند! خداوند می فرماید: تو از من آگاهتر و حکیمتر بودی؟! سپس دستور داده میشود او را هم به آتش دوزخ ببرند.(6)
اینگونه انسان، آدم می شود:
وَ لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکمُ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَکیَ مِنکمُ مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا (21- نور)
اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هرگز احدی از شما [از عقاید باطل و اعمال و اخلاق ناپسند] پاک نمیشد.
«زکات» و «تزکیه» در اصل به معنی «نمو یافتن و نمو دادن» است، ولی در معنای «پاک شدن و پاک کردن» هم به کار رفته است که ممکن است هر دو معنا به یک ریشه باز گردد؛ زیرا تا پاکی از موانع و مفاسد و رذائل نباشد نمو و رشد امکان پذیر نخواهد بود.(7)
بر اساس این آیه، تنها عامل نجات انسانها از آلودگیها و انحرافات و نیز رشد و بالندگی روحی او فقط فضل و رحمت الهی است و بس؛ با این تحلیل که: او هم نعمت عقل را به انسان داده و هم از طریق و فرستادگانش راه پاک شدن و ماندن و رشد کردن را به بشر تعلیم داده است. افزون بر این عنایات عمومی، توفیقات خاص او و امدادهای غیبیش که نصیب انسانهای آماده و مستعد میگردد را هم باید اضافه کرد.
بنابراین اگر تبعیت از دین خدا و الطاف او نباشد محال است کسی بتواند در را خود سازی و ترک گناهان قدم از قدم بردارد و نیز با همین آیه ثابت می شود که تمام عرفانها و دستورالعمل هایی که خارج از این مسیر است همگی باطل اند و تنها باعث گمراهی انسان می شوند.
شاهدان همراه:
یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُون (24- نور)
روزی که زبانها و دستها و پاهایشان بر ضد آنان به گناهانی که همواره انجام میدادند، شهادت می دهند.
پیام آیه صریح است و روشن و نیازی به توضیح ندارد؛ تنها چیزی که می توان گفت توجه به هشداری است که در آیه نهفته است. هشدار به کسانی که گناه در خلوت را ساده انگاشته و به راحتی از کنار آن می گذرند غافل از آنکه در مخفی ترین مکانها همواره شاهدانی با ما هستند که گناه، خیانت و جنایت را درک کرده و در آن روز که محکمه عدل الهی بر پا می شود بر علیه ما شهادت می دهند.
چند دستور مهم به بانوان مسلمان:
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلی عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِن (31- نور)
به زنان با ایمان بگو از نگاه کردن به مردان نامحرم خودداری کنند و دامان خود را از گناه حفظ نمایند و نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتا ظاهر است و باید روسری های خود را روی سینههای خود بیندازند. آنها نباید زینت خود را آشکار سازند مگر برای شوهرانشان و ... (یازده مورد دیگر) و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان برای نامحرمان دانسته شود.
این آیه شریفه در بردارنده چند حکم مهم در مورد رعایت عفت و پاکدامنی است که رعایت تمام آنها برای بانوان مسلمان لازم و ضروری است:
1. «چشمچرانی» و دیدن صحنه های حرام همانگونه که بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام میباشد.
2. «پوشاندن شرمگاه» در مقابل نگاه دیگران، همانگونه که برای مردان واجب است برای زنان نیز واجب است.
3. «پنهان کردن محلهایی از بدن که معمولا تزیین می کنند» یا زینتهایی که معمولا از دید نامحرم پنهان است را درمعرض دید او قرار دهند؛ مگر دستها تا مچ و گردی صورت به شرط آنکه زینت نداشته و بدون آرایش باشد.
4. «وجوب رعایت حجاب»: زنان باید اندام خود را در مقابل دیگران بپوشانند(8) براین اساس واجب است حجاب را رعایت کنند.
خُمُر جمع خِمار است و خمار آن جامهای است که زن سر خود را با آن میپوشاند و اضافه آن را روی سینهاش آویزان میکند. کلمه جیوب جمع جَیب است و مراد از آن، سینهها است بنابراین معنای آیه این می شود که به زنان دستور بده تا اطراف مقنعههای خود را روی سینههای خود انداخته و آن را بپوشانند.
5. «پرهیز از جلب کردن توجه نامحرم به هنگام راه رفتن»: به هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا توجه نامحرم به آنها جلب شود. (به احتمال خیلی قوی کفشهای صداداری که این روزه زنان به پا می کنند مصداق این فراز قرار بگیرد)(9)
------------
(1) آیه 182 سوره اعراف
(2) نمونه ص14 ص263
(3) ر.ک به نمونه ج14 ص308-309
(4) ر.ک به المیزان ج15 ص79
(5) ر.ک به نمونه ج14 ص359
(6) عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة ج2 ص153
(7) نمونه ج14 ص414
(8) برای زنان در مقابل نامحرم پوشاندن تمام بدن به جز دستها تا مچ و گردی صورت (در صورت نداشتن زینت و آرایش) واجب است اما اگر نامحرم نبود آن مقدار متعارفی که محرمها در مقابل هم باز هستند می توانند از حجاب کم کنند.
(9) برگرفته از توضحیات المیزان و نمونه در ذیل آیه شریفه
شرح فرازهایی از آیات جزء هجدهم قرآن کریم:
تصور غلطی که سرمایه داران بی دین دارند
أَ یَحْسَبُونَ أَنَّما نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مالٍ وَ بَنین (55) نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ بَلْ لا یَشْعُرُون (56- مومنون)
آیا گمان می کنند افزونی و گسترشی که به سبب مال و اولاد به آنان می دهیم؛ برای آن است که می خواهیم در عطا کردن خیرات به آنان شتاب ورزیم؟ [چنین نیست] بلکه [آنان] درک نمی کنند.
تصوری بین دینداران بی بضاعت و بی دینان ثروتمند رواج دارد که گمان می کنند داشته و انباشته آنان که بی دینی می کنند همه از لطف و عنایت ویژه خداوندی به آنهاست و به تعبیر دیگر خدا نظر خیر و رحمت به آنها کرده است که اینچنین ثروت و دارایی مالی و فامیلی را به زندگی آنها سرازیر کرده است؛ اما خدا در این آیات خط بطلان بر چنین تصوری کشیده و صاحبان این پندار را افرادی قلمداد کرده است که از درک و شعور لازم برای فهم حقیقت این امر بی بهره اند.
زیرا آنها نمی دانند که این فرزندان و اموال فراوان در حقیقت یک نوع عذاب و مجازات یا مقدمه عذاب و کیفر برای آنها است. آنها نمیدانند که خدا می خواهد آنها را در ناز و نعمت فرو برد تا به هنگام گرفتار شدن در چنگال کیفر الهی، تحمل عذاب بر آنها دردناکتر باشد؛ زیرا اگر درهای نعمت به روی انسان بسته شود او آمادگی پذیرش ناراحتیها را پیدا می کند؛ اما اگر کسی را از میان ناز و نعمت بیرون کشند و به زندان مخوف و حشتناکی بیفکنند فوق العاده برای او دردناک خواهد بود.
بعلاوه این فراوانی نعمت، پردههای غفلت و غرور را بر روی چشمان او ضخیمتر میکند تا آنجا که راه باز گشت بر او غیر ممکن میشود و این همان چیزی است که در سایر آیات قرآن از آن به قانون استدراج(1) یاد شده است.(2)
روش برخورد با بدی ها:
ادْفَعْ بِالَّتیِ هِیَ أَحْسَنُ (96- مومنون)
به بهترین شیوه بدی را از خودت دور کن
یکی از مؤثرترین راههای مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج آن است که بدیهای آنها به نیکی پاسخ داده شود؛ اینجاست که شور و غوغایی از درون وجدان آنها برخاسته و او را سخت تحت ضربات سرزنش و ملامت قرار می دهد. این کار در بسیار از موارد سبب بیداری وجدان تغییر عملکرد او می شود.
در سیره پیشوایان و روش عملی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و ائمه هدی علیهم السلام بسیار دیده شده که افراد یا جمعیتهایی را که دارای بدترین برخورد بوده اند را به نیکی پاسخ گفته و مشمول محبتشان ساختهاند؛ که همین طرز برخورد، سبب انقلاب درونی و دگرگونی روحی و باز گشت آنها به راه حق شده است.
قرآن کریم به دفعات این شیوه را به عنوان یک اصل در مبارزه با بدیها به مسلمانان گوشزد کرده است و حتی در آیه 34 سوره فصلت می گوید: « نتیجه این کار آن خواهد شد که دشمنان سرسخت، دوستان گرم و صمیمی شوند.»
یک تذکر مهم:
ناگفته پیدا است که این دستور مخصوص مواردی است که دشمن از آن سوء استفاده نکند و آن را دلیل بر ضعف شما نشمارد و بر جرات و جسارتش افزوده نگردد.
و نیز مفهوم این سخن هرگز سازشکاری و قبول تسلیم در برابر وسوسههای دشمنان نیست، و شاید به همین دلیل بعد از بیان این دستور در آیات فوق بلا فاصله به پیامبر خدا صلی الله علیه و آله دستور داده شده است که از همزات و وسوسه های شیاطین و حضور آنها به خدا پناه ببرد.(3)
در اجرای حکم خدا دلسوزی نکنید:
الزَّانِیَةُ وَ الزَّانی فَاجْلِدُوا کُلَّ واحِدٍ مِنْهُما مِائَةَ جَلْدَةٍ وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فی دینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ لْیَشْهَدْ عَذابَهُما طائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنین (2- نور)
به هر زن و مرد زنا کاری صد تازیانه بزنید و اگر به خدا و روز قیامت ایمان دارید، نباید در [اجرای] دین خدا نسبت به آن دو دلسوزی و مهربانی کنید.
ایمان به خداوند حکیم سبب می شود که انسان بداند هر حکمی فلسفه و حکمتی دارد و بی دلیل تشریع نشده و ایمان به معاد سبب می شود که انسان در برابر تخلفها احساس مسئولیت کند
این نهی از رأفت و دلسوزی که در آیه آمده است در حقیقت نهی از ترحم بی جایی است که سبب سستی و کوتاهی در اجرای احکام و دستورات دین خدا می شود برای همین بود که فرمود در اجرای این حکم الهی از رأفت در دین خدا پرهیز کنید.(4)
نکته قابل توجه این است که آیه تاکید می کند که مبادا در اجرای این حکم الهی گرفتار محبتها و احساسات بی مورد شوید؛ احساسات و محبتی که نتیجهای جز فساد و آلودگی اجتماع ندارد. آنگاه برای خنثی کردن انگیزه های این گونه احساسات، مساله ایمان به خدا و روز جزا را یادآور می شود؛ زیرا ایمان به خداوند حکیم سبب می شود که انسان بداند هر حکمی فلسفه و حکمتی دارد و بی دلیل تشریع نشده و ایمان به معاد سبب میشود که انسان در برابر تخلفها احساس مسئولیت کند.(5)
دراینجا حدیث جالبی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده که توجه به آن لازم است: «روز قیامت بعضی از زمامداران را که یک تازیانه از حد الهی کم کرده اند در صحنه محشر می آورند و به او گفته میشود چرا چنین کردی؟ میگوید: برای رحمت به بندگان تو! پروردگار به او میگوید: آیا تو نسبت به آنها از من مهربانتر بودی؟! و دستور داده می شود او را به آتش بیفکنید! دیگری را می آورند که یک تازیانه بر حد الهی افزوده، به او گفته می شود: چرا چنین کردی؟ در پاسخ می گوید: تا بندگانت از معصیت تو خودداری کنند! خداوند می فرماید: تو از من آگاهتر و حکیمتر بودی؟! سپس دستور داده میشود او را هم به آتش دوزخ ببرند.(6)
اینگونه انسان، آدم می شود:
وَ لَوْ لَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکمُ وَ رَحْمَتُهُ مَا زَکیَ مِنکمُ مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا (21- نور)
اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود، هرگز احدی از شما [از عقاید باطل و اعمال و اخلاق ناپسند] پاک نمیشد.
«زکات» و «تزکیه» در اصل به معنی «نمو یافتن و نمو دادن» است، ولی در معنای «پاک شدن و پاک کردن» هم به کار رفته است که ممکن است هر دو معنا به یک ریشه باز گردد؛ زیرا تا پاکی از موانع و مفاسد و رذائل نباشد نمو و رشد امکان پذیر نخواهد بود.(7)
بر اساس این آیه، تنها عامل نجات انسانها از آلودگیها و انحرافات و نیز رشد و بالندگی روحی او فقط فضل و رحمت الهی است و بس؛ با این تحلیل که: او هم نعمت عقل را به انسان داده و هم از طریق و فرستادگانش راه پاک شدن و ماندن و رشد کردن را به بشر تعلیم داده است. افزون بر این عنایات عمومی، توفیقات خاص او و امدادهای غیبیش که نصیب انسانهای آماده و مستعد میگردد را هم باید اضافه کرد.
بنابراین اگر تبعیت از دین خدا و الطاف او نباشد محال است کسی بتواند در را خود سازی و ترک گناهان قدم از قدم بردارد و نیز با همین آیه ثابت می شود که تمام عرفانها و دستورالعمل هایی که خارج از این مسیر است همگی باطل اند و تنها باعث گمراهی انسان می شوند.
شاهدان همراه:
یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُون (24- نور)
روزی که زبانها و دستها و پاهایشان بر ضد آنان به گناهانی که همواره انجام میدادند، شهادت می دهند.
پیام آیه صریح است و روشن و نیازی به توضیح ندارد؛ تنها چیزی که می توان گفت توجه به هشداری است که در آیه نهفته است. هشدار به کسانی که گناه در خلوت را ساده انگاشته و به راحتی از کنار آن می گذرند غافل از آنکه در مخفی ترین مکانها همواره شاهدانی با ما هستند که گناه، خیانت و جنایت را درک کرده و در آن روز که محکمه عدل الهی بر پا می شود بر علیه ما شهادت می دهند.
چند دستور مهم به بانوان مسلمان:
وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ یَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیُوبِهِنَّ وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنی أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلی عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفینَ مِنْ زینَتِهِن (31- نور)
به زنان با ایمان بگو از نگاه کردن به مردان نامحرم خودداری کنند و دامان خود را از گناه حفظ نمایند و نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتا ظاهر است و باید روسری های خود را روی سینههای خود بیندازند. آنها نباید زینت خود را آشکار سازند مگر برای شوهرانشان و ... (یازده مورد دیگر) و هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان برای نامحرمان دانسته شود.
این آیه شریفه در بردارنده چند حکم مهم در مورد رعایت عفت و پاکدامنی است که رعایت تمام آنها برای بانوان مسلمان لازم و ضروری است:
1. «چشمچرانی» و دیدن صحنه های حرام همانگونه که بر مردان حرام است بر زنان نیز حرام میباشد.
2. «پوشاندن شرمگاه» در مقابل نگاه دیگران، همانگونه که برای مردان واجب است برای زنان نیز واجب است.
3. «پنهان کردن محلهایی از بدن که معمولا تزیین می کنند» یا زینتهایی که معمولا از دید نامحرم پنهان است را درمعرض دید او قرار دهند؛ مگر دستها تا مچ و گردی صورت به شرط آنکه زینت نداشته و بدون آرایش باشد.
4. «وجوب رعایت حجاب»: زنان باید اندام خود را در مقابل دیگران بپوشانند(8) براین اساس واجب است حجاب را رعایت کنند.
خُمُر جمع خِمار است و خمار آن جامهای است که زن سر خود را با آن میپوشاند و اضافه آن را روی سینهاش آویزان میکند. کلمه جیوب جمع جَیب است و مراد از آن، سینهها است بنابراین معنای آیه این می شود که به زنان دستور بده تا اطراف مقنعههای خود را روی سینههای خود انداخته و آن را بپوشانند.
5. «پرهیز از جلب کردن توجه نامحرم به هنگام راه رفتن»: به هنگام راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا توجه نامحرم به آنها جلب شود. (به احتمال خیلی قوی کفشهای صداداری که این روزه زنان به پا می کنند مصداق این فراز قرار بگیرد)(9)
------------
(1) آیه 182 سوره اعراف
(2) نمونه ص14 ص263
(3) ر.ک به نمونه ج14 ص308-309
(4) ر.ک به المیزان ج15 ص79
(5) ر.ک به نمونه ج14 ص359
(6) عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة ج2 ص153
(7) نمونه ج14 ص414
(8) برای زنان در مقابل نامحرم پوشاندن تمام بدن به جز دستها تا مچ و گردی صورت (در صورت نداشتن زینت و آرایش) واجب است اما اگر نامحرم نبود آن مقدار متعارفی که محرمها در مقابل هم باز هستند می توانند از حجاب کم کنند.
(9) برگرفته از توضحیات المیزان و نمونه در ذیل آیه شریفه