مگر نه اینکه رحمتت از غضبت جلوتر است؟! و مگر نه اینکه همه هستی، متحیر و شیدای محبت توست؟! کریمانه و مهربانانه؛ بیدارم کن و در آغوشم بگیر...
شهدای ایران: اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ وَ نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ وَ هَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیاً عَنِ الْمُجْرِمِینَ
خدایا روزه مرا در این روز، مانند روزه روزه داران حقیقی قرار ده و اقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعی مقرر فرما و مرا از خواب غافلان، هوشیار ساز و هم در این روز، جرم و گناهم را ببخش، ای خدای عالمیان زشتیهایم را عفو فرما، ای عفو کننده از گناهکاران عالم.
فراز اول: اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِیَامِی فِیهِ صِیَامَ الصَّائِمِینَ
خدایا روزه مرا در این ماه روزه روزه داران قرار ده!
سوال: شما اگر روزه هستی؛ چگونه از خدا می خواهی که تو را از روزه داران قرار دهد،
این فراز می تواند دو معنا داشته باشد،
معنای اول؛ اخلاص در عبادت است و به تعبیر نهج البلاغه «وَ بِالْإِخْلَاصِ یَکُونُ الْخَلَاصُ» و در بعض روایات آمده است که « لن أقبله إلا ما کان لی خالصا»؛ «تفسیر العیاشی، ج2، ص: 353» خداوند میفرماید: من نمی پذیرم مگر عمل خالص را ؛ اگر اخلاص در عمل نباشد روزه ما صرف تعب و زحمت است و دیگر اینکه ممکن است اخلاص باشد اما رعایت آداب روزه که مهم است، به درستی انجام نشده باشد.
معنای دوم؛ روزه مضاد با قوای شهوانی و غضبیه است، کسانی که روزه دار هستند و خوردن، آشامیدن و ابتلاء به مسائل جنسی و امثال آن ندارند، اما در اموری که مربوط به انسانیت و کوبیدن قوای شهویه و غضبیه هست عاجز هستند ، مثلا ممکن است کسی در کنترل شهوات زبانی عاجز باشد و در جلسهای که شرکت میکند، بدون غیبت از آن مجلس بلند نشود، یا ممکن است، کسی عادت به شنیدن امور غیر جائز دارد، اما پرهیز از خوردن و آشامیدن هم دارد.
فراز دوم: وَ قِیَامِی فِیهِ قِیَامَ الْقَائِمِینَ
و اقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعی مقرر فرما، مرا از کسانی قرار ده که ذاتا قائم در مقابل تو هستند و مطیع و تسلیم تو باشند.
اینکه در آیه شریفه سوره حمد می گوییم "ایاک نعبد و ایاک نستعین"؛ ایاک نعبد نه تنها در زبان، بلکه به تمام وجود باید گفته شود و نه تنها در قوای ظاهریه، بلکه حتی در قوای باطنیه نیز باید این گونه باشد، یعنی قوه واهمه و متخیله انسان هم باید اینگونه باشد. چگونه می شود که کسی قوه خیالش در اختیار خودش باشد؟ خوب است بدانیم کسانی هستند که قوه خیالشان هم در دست خودشان است، نه تنها قوه ی خیال، بلکه شیطان انحصاری او نیز در دست او تسلیم اوستم. از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که فرمودند: « مَا مِنْکُمْ أَحَدٌ إِلَّا وَ لَهُ شَیْطَانٌ فَقِیلَ لَهُ وَ أَنْتَ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ وَ أَنَا وَ لَکِنْ أَعَانَنِی اللَّهُ عَلَیْهِ فَأَسْلَم»؛«عوالی اللئالی، ج4، ص: 97» هر کسی شیطانی دارد، اما شیطان من به دست من تسلیم شده است لذا میگوییم خدا روزه مرا روزه راستین و قیام مرا قیام قائمین و کسانی که با تمام وجود در مقابل تو آماده به خدمت هستند قرار ده.
فراز سوم: و نَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِینَ
و خدایا مرا در این ماه از خواب غالفین بیدار کن.
وقتی که انسان غافل می خوابد گویا هیچ فکری نمی کند؛ اما انسانی که اهل ایمان و ذکر حقیقی است، تصمیم میگیرد که استراحت کند، دائما آگاه و هوشیار است که فلان ساعت میخواهم قرآن بخوانم، نماز شب بخوانم و مانند اینها.
در روایت آمده است که « إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ الْفَارِغَ؛ «وسائل الشیعة، ج17، ص: 58» خدا بنده خواب آلوده، فارغ و بی خیال که اهل غفلت است را دشمن دارد، کسانی هستند که در شبانه روز، بیشتر اوقات خواب هستند و کسانی هم هستند که همیشه خواب هستند ، در روایت است که «النّاس نیام اذا ماتوا انتهبوا»؛ «مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج8، ص: 293» مردم خوابند و زمانی که از دنیا بروند بیدار میشوند. طبق روایت، در حقیقت اکنون که بیداریم، خوابیم و وقتی چشم از این عالم ظاهر فرو بستیم، در عالم دیگری باز میشود. ارتباط با آن عالم و فهم این نوع ارتباط، روحی لطیف و زلال میخواهد. پس هر درجه عالم نسبت به عالم بعدی خواب است و وقتی مردیم می فهمیم که خواب بودیم.
فراز چهارم: وَ هَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ
خدایا در این ماه همه جرم های مرا از نخستین روزهای عمرم تا کنون، ببخش؛ ای کسی که همه جهانیان متحیر و متوجه تو هستند.
(سبحان من تحیّر فی ذاته سواه ... فهم خرد بکنه کمالش نبرده راه
از ما قیاس ساحت قدسش بود چنانک ... موری کند مساحت گردون ز قعر چاه)
فراز پنجم: وَ اعْفُ عَنِّی یَا عَافِیاً عَنِ الْمُجْرِمِینَ
خدایا از من درگذر، ای کسی که از همه مجرمین در میگذری
در روایات آمده است که رحمت خدا جلوتر ازغضبش است. یک معنای این جمله آن است که انسانی که هم کار خوب و هم کار بد می کند؛ خداوند؛ به خاطر کار خیرش، بیشتر نظر رحمت به او دارد ؛ معنای دیگر هم این است که در بدو خلقت عالم، رحمت پیش از غضب بوده است و رحمت باعث شد که عالم ایجاد شود، اما بعد از خلقت، معصیت شد و غضب مطرح می گردد ، معنای سوم هم این است که در ختم عالم نیز رحمت جلوتر است، یعنی جهنم تمام میگردد، اما بهشت هست؛ جهنمیها هم جز کسانی که مزاج ایشان آتشی شده است و منکر توحید میباشد، مخلد در آتش هستند و اگر ذرهای از توحید در ایشان رخنه کرده باشد نجات می یابند.