شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۹۶۷۱۶
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۴
تیم رسانه‌ای عارف در بنیاد امید، مواضع تیم رسانه‌ای کرباسچی علیه عارف را شارلاتانیسم رسانه‌ای خواند.
شهدای ایران:  روزنامه «کیهان» در ویژه‌های خود نوشت:

روزنامه سازندگی اخیرا به قلم محمد قوچانی سردبیر، از «تعطیلات اصلاحات» انتقاد کرد.

بخش مهمی از انتقاد قوچانی متوجه محمدرضا عارف رئیس شورای عالی سیاست‌گذاری اصلاح‌طلبان بود. انتقاداتی که بارها از سوی وی و سایر چهره‌های کارگزاران علیه عارف مطرح شده بود. برای مثال در روز پایان ثبت‌نام انتخابات مجلس نیز، قوچانی در یادداشتی  با عنوان «آغاز پایان اصلاح‌طلبان خسته» نوشت: آقای عارف فکر کردند چون خودشان نامزد نمی‌شوند نیاز نیست در مقام رئیس شورای عالی اصلاح‌طلبان از دیگران دعوت کنند و دیگر بزرگان... این روزها آن‌قدر علیه نهاد انتخابات و اصلاحات حرف زدند که خودشان هم ظاهراً از اصلاحات و انتخابات پشیمان شدند و توبه کردند و از سر بی‌خیالی و بی‌برنامه‌گی و به نظرم بریدگی ما را مقابل اصولگرایان جوان رها کردند.»


قوچانی در سرمقاله اخیر سازندگی هم نوشت:   «با گذشت دو ماه از انتخابات مجلس یازدهم کمتر نشست و تحلیل راهبردی از احزاب اصلاح‌طلب درباره نه تنها انتخابات و آینده اصلاحات بلکه نقش سیاست‌ورزی منتشر شده است و به‌جز مناظره راهبردی سید مصطفی تاج‌زاده و غلامحسین کرباسچی و گفت‌وگوی انتقادی علی مطهری، تندیس سکوت اصلاحات دکتر محمدرضا عارف که «رئیس شورای عالی سیاست‌گذاری انتخاباتی اصلاح‌طلبان؟!)» هم هست (شورایی که مهم‌ترین کارش خلع ‌ید از خویش در تنها مأموریتش بود) هنوز کلمه‌ای سخن نگفته است».

عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران با کنایه به سکوت این روزهای محمدرضا عارف تأکید کرد: شورای عالی سیاست‌گذاری انتخاباتی اصلاح‌طلبان است که خوب است چون انتخاباتی نیست!

در واکنش به این طعنه و کنایه‌های تند، علیرضا خامسیان مسئول رسانه‌ای محمدرضا عارف، در سایت امیدنامه نوشت: چندی است آقای محمد قوچانی به شدت بیشتری از گذشته به التقاط‌، اعوجاج و آسمان ریسمان‌بافی روی آورده است. او که می‌کوشد از منظر ژورنالیسم، به سیاست‌، آنهم از نوع اصلاح‌طلبانه‌اش نگاه کند، بی‌التفات به آنچه در بطن و متن و زیر پوست سیاست و اجتماع می‌گذرد، فرصت‌طلبی ژورنالیستی‌اش را به اوج رسانیده است. وقتی ابهام‌ها برداشته شدند و دست‌ها رو شد، دیگر نمی‌توان بسان گذشته در پنهانی و تاریکی سیاست بازی کرد. خود تئوریسین پنداری بی‌التفات به دانش و تجربه‌، شاید برای سیاهه‌سازی و انتشار روزنامه بکار آید، اما نه می‌توان با آن گفتمان‌سازی کرد، نه می‌توان سیاست آفرید و نه می‌توان کارزار  انتخاباتی برد.

سرمایه‌سوزی نابخردانه ممکن است بعد از پایان آن سیاست‌بازی خرمن‌سوز، خود تئوریسین‌پندار و اعوان و انصار بی‌حاصل و محصولش را به وادی «شارلاتانیسم» هدایت سازد.

بر قوچانی نمی‌توان خرده گرفت‌،که هویت و موجودیت خود را از این بیهوده‌گویی‌ها وام گرفته است. هشدار جدی بیشتر به کارگزاران، آن هم به خاطر میراث‌داری بزرگمردی چون هاشمی است که به تجربه دریافته بود بدون فهم مردم‌، مطالبات مردم و مصالح و منافع مردم‌، نمی‌توان سیاست ورزید. حال حزب نزدیک به آن پیر خردمند را چه شده که  سرنوشت و میراث محافظه‌کاری عقل بنیان‌اش را به دست ژورنالیست‌های فرصت‌طلب و سیاست‌بازان خلأاندیش و آرمان‌گرای خیالین‌، اما خود واقع‌گراپندار، می‌دهد، جای بسی شگفتی است. این رویه‌ها بیش از آنکه پیروی از مشی و مرام هاشمی باشد، خوش خدمتی به رقیبی است که محو اصلاحات را در دستور کار قرار داده است.

تن دادن مجموعه کارگزاران به قالب‌سازی‌های چوبین امثال قوچانی‌ها، برای سیاست‌ورزی اگر نگوییم خیانت که حتما بی‌اعتنایی آشکار به مشی و مرام هاشمی است.

سوال اما اینجاست که این رویه اوت زدن و اختلاف‌افکنی درون گفتمانی را  کینه‌توزی‌های  جناب دبیرکل در دستور کار حزب لیبرال دموکرات می‌گذارد و سپس ژورنالیست خود تئوریسین‌پندار، حول آنها نظرورزی می‌کند، یا برعکس جناب دبیرکل مجری تئوری‌های مسخ‌آمیز آقای تئوریسین می‌شود.

داستان هرچه باشد، کارگزاران و دیگر اعضای آن غیر از دبیر کل و تئوریسین ژورنالیست، باید جدی‌اش بگیرند. آنها باید بدانند که ساز جدایی زدن از گفتمان اصلاح‌طلبی‌، آنقدر بی‌خاصیت‌شان می‌کند، که مسیری غیر از شارلاتانیسم و همه را مقصر پنداشتن، پیش رویشان نیست.

البته پرداختن به این نکته هم شاید خالی از لطف نباشد که اینها همچنان دیواری کوتاه‌تر از دیوار آقای دکتر عارف نمی‌شناسند. تا امروز با ایثار عارفانه‌اش، دولتی که با درایت و  ایثار او، بر سر کار آمد را به محل سیاست‌بازی‌های خود کرده‌اند و امروز ناتوانی‌ها و بی‌درایتی‌های آن را از چشم عارف می‌بینند.  حالا اگر جریان یا اشخاص دیگری  در نقد اصلاحات این حرف‌ها را می‌زدند، می‌توانست قابل تامل باشد. باید از کارگزاران خواست و البته به ایشان انذار داد که یک بار هم که شده است، راز استعفای آقای محمد هاشمی از حزب‌تان را بررسی کنند.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار