در روزنامه سازندگی عنوان کرد:
سردبیر روزنامه حزبی کارگزاران تصریح کرد: ما اصلاحطلبان نه به اصولگرایان بلکه به کارنامه خود میبازیم.
به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ محمد قوچانی در روزنامه سازندگی نوشت: هفته گذشته برای من و همفکرانم هفته متفاوتی بود. روزهایی که این سخن سعدی ذکرم بود: «به راه بادیه رفتن به از نشستن باطل، و گر مراد نیابم به قدر وسع بکوشم» که شکست از انفعال بهتر است، که انسان به مبارزه زنده است و از همین رو هفته هیجانانگیزی را سپری کردیم چه در روزنامه (که میگفتند دوران روزنامهنگاری پایان یافته است)، چه در حزب (که میگفتند دیگر هویتی ندارد) اینگونه بود که در اوج ناامیدی، از امید گفتیم و بیش از پیروزی سیاسی در فکر احیای«برند سازندگی» و بازگشت به «گفتمان توسعه» بودیم که با بیانیه، شعارها و حتی نام فهرست«یاران هاشمی» اندکی از انحلال در دوقطبی نادرست
«حاکمیت/ اپوزیسیون» رهایی یافتیم. برای شخص من از اول روشن بود که در این نبرد نابرابر با یاران ناموافق و حریفان سازمانیافته و بیفرصتی برای گفتوگو با بدنه بهحق معترض اصلاحات و ملت خشمگین و فسرده از کارنامه ناکام ما و ناامید از امید، چشماندازی از پیروزی متصور نیست. سقف پیروزی ما به پنجاه کرسی هم نمیرسد.
«حاکمیت/ اپوزیسیون» رهایی یافتیم. برای شخص من از اول روشن بود که در این نبرد نابرابر با یاران ناموافق و حریفان سازمانیافته و بیفرصتی برای گفتوگو با بدنه بهحق معترض اصلاحات و ملت خشمگین و فسرده از کارنامه ناکام ما و ناامید از امید، چشماندازی از پیروزی متصور نیست. سقف پیروزی ما به پنجاه کرسی هم نمیرسد.
هرچند هنوز ناامید نیستم و ممکن است دستی از آستین خلق برآید و کاری کند. دوستان عیبجو که در اوج رادیکالیسم قهر و طعنه و تحقیر پیشه کرده بودند و حریف اصولگرا هم اول ما را جدی نگرفت اما از وسط هفته که دید له و علیه «یاران هاشمی» و کارگزاران سازندگی بیش از هر نام و نشان انتخاباتی گفتوگو میشود، در حمله به کارگزاران تردید نکرد و صلای وحدت سر داد و به زور قالیباف و پایداری را آشتی داد و این نشان داد که ما به هدف خود برای شکستن انحصارطلبی راست و چپ موفق شدهایم حتی اگر در قهر هدایت شده بدنه اصلاحات، حریف برنده بازی شود.
ما از اصولگرایان شکست نمیخوریم، ما به خود میبازیم. به کارنامه «امید» و به قهر «مشارکت» اما چه نسبتاً توفیق یابیم چه مطلقاً شکست بخوریم، این تازه آغاز داستان است برای بازسازی جبهه اصلاحات که دیگر نمیتواند در میانه بوروکراتهای راست و رادیکالهای چپ له شود. باید شورایعالی اصلاحات که نتوانست تنها وظیفه خود را انجام دهد بازسازی شود. دوران مدیریت «عارف»ان پایان یابد و تکلیف احزابی که بدل و بدیل و سایه احزاب دیگرند، روشن شود و در تبارشناسی و گفتمان و راهبرد اصلاحات با دوستان چپ گفتوگوهای راهبردی انجام شود و از خود (حتی کارگزاران) انتقاد شود، باید از نو عالمی ساخت و آدمی و جبههای. اصلاحات ملک شخصی نیست که هر وقت بخواهند درش را بگشایند یا ببندند. اصلاحات زنده است حتی اگر اصلاحطلبان شکست بخورند.