یک پژوهشگر و مدرس باسابقه تئاتر معتقد است نگاه سوداگرانه و کاسبکارانه بر فرهنگ و هنر غالب شده و همین مسئله این حوزه را از اصالت و جنبههای خلاقانه دور کرده است.
شهدای ایران: اردشیر صالحپور نویسنده، پژوهشگر، کارگردان و مدرس تئاتر به مهر گفت: فاجعه زمانی آغاز شد که پدیدهای به نام تهیهکنندگی تئاتر در این حوزه سیطره پیدا کرد. تهیهکنندگان جوان نوخاسته با پولهای ناسالم وارد این حوزه شدند و با اسم بخش خصوصی تئاترها را از ارزش، تعهد و رسالت خارج و تئاتر «لاکچری»(اشرافی) را باب کردند. این غفلت فرهنگی مدیران فرهنگی باعث شد ذائقه جامعه تغییر کند این کارشناس هنرهای نمایشی افزود: در نتیجه این رویکرد، جامعه سوار بر قطاری شده است که روز به روز مسیرش به بیراهه میرود؛ مسیری که در آن باغها قطع میشود و به جایش برجها میروید. روابط اقتصادی ناسالم، اختلاسها و سوداگریها در همه شئونات جامعه روح جامعه را خدشه دار کرده است و مسائل اقتصادی آنچنان واجد ارزش شده که دیگر هیچکس برای فرهنگ ارزشی قائل نیست.
صالحپور عنوان کرد: در واقع فاجعه زمانی آغاز شد که این مسایل پایش به عرصه فرهنگ و هنر و مخصوصا تئاتر نیز باز شد. به این مفهوم که پدیدهای به نام تهیهکنندگی تئاتر در این حوزه سیطره پیدا کرد و با حضور این افراد در تئاتر پرداخت دستمزدهای نجومی به بازیگران باب شد تا جایی که دستمزدها به ماهی ۱۲۰ میلیون تومان در ماه میرسید. تهیهکنندگان جوان نوخاسته با پولهای ناسالم وارد این حوزه شدند و با اسم بخش خصوصی تئاترها را از ارزش، تعهد و رسالت خارج و تئاتر «لاکچری» را باب کردند. این غفلت فرهنگی مدیران فرهنگی باعث شد ذائقه جامعه تغییر کند.
این مدرس تئاتر با اشاره به تغییر سیر روال فرهنگی جامعه یادآور شد: با این شرایط تئاتر به آتراکسیون و تفنن تبدیل شده است و اگر قصد اجرای تئاتری را داشته باشید مدیر سالن اول از شما میپرسد چند چهره شناخته شده برای فروش بیشتر گیشه در اختیار دارید. این مناسبات فرهنگ و هنر را تحت تاثیر قرار داد و اینجا بود که اقتصاد بر هنر پیروز شد که این مسئله با روح ارزشهای ما کاملا منافات دارد.
معتقدم که نگاه سوداگرانه دولت بسیار آسیبرسان بوده است و آنقدر که دغدغهاش روی مسایل اقتصادی و کسر مالیات بوده بر روند کیفی آثار نمایشی توجهی نداشته و میبینیم که این روزها بسیاری از تئاترها نه بر ارزشها استوار هستند نه تعهد و کیفیت.
صالحپور ادامه داد: الان کار به جایی رسیده که اگر کسی پول ندارد نباید زندگی کند، تئاتر تولید کند یا تماشاگر تئاتر باشد. متاسفانه در این شرایط خود دولت هم کاسبکار شد به شکلی که در طرح به اصطلاح خصوصیسازی، سالنهایی را که با پول ملت برای هنرمندان ساخته شده بود اجاره داد. به عنوان نمونه در شهر کوچکی تنها یک سالن تئاتری وجود داشت اما دولت همین سالن را هم به بخش خصوصی واگذار کرد و این سالن تقریبا سه سال در اختیار فردی قرار گرفت که نه اهل فرهنگ بود و نه از تئاتر چیزی میدانست و در نهایت هم این فرد بعد از آسیبی که به هنرمندان رساند آنجا را ترک کرد و بسیاری از اموال را هم با خودش برد.