یک روزنامه اصلاحطلب میگوید
یک روزنامه اصلاحطلب میگوید: ماجرای غیبت معاون اول رئیسجمهور در جلسات دولت، به دلخوریهای گذشته برمیگردد.
گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری شهدای ایران؛ روزنامه آرمان نوشته است: از حواشی نشست اخیر هیئت دولت، غیبت اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهوری بود که در جلسه گذشته هیئت دولت نیز حضور نداشت. اختلافات میان جهانگیری و نوبخت و شخصیتهای نزدیک به نوبخت، همواره در حدی بوده که باعث شده هر از چند گاهی شائبه استعفای معاون اول رئیسجمهوری از دولت بر سر زبانها بیفتد. در روزهای اخیر مدیر روابط عمومی دفتر معاون اول رئیسجمهور درباره شایعه ابتلای جهانگیری به کرونا، اظهار کرد که این خبر صحت ندارد و آقای جهانگیری در دفتر کارشان حاضر هستند. اما با این حساب برخی گمانهزنیها حاکی از این است که ماجرای غیبتهای مکرر جهانگیری در برخی جلسات هیئت دولت کماکان به ماههای گذشته باز میگردد. برخی رسانهها از درگیری لفظی اسحاق جهانگیری و حسن روحانی خبر دادند. این درگیری لفظی تیرماه در شورای عالی اقتصادی رخ داده بود. هرچند خبر رسانهها از سوی دولت تکذیب شد اما شنیدهها حکایت از این دارد که اختلافنظر میان جهانگیری و روحانی به صورت جدی وجود داشته و اکنون نیز ادامه دارد. موضوع این اختلاف به نظر میرسد از قیمتگذاری و نحوه اجرای طرح سهمیهبندی بنزین بوده است.
آرمان در ادامه از عبدالله ناصری فعال اصلاحطلب پرسید: خبرهای اختلافات جهانگیری با برخی اعضای کابینه دقیقا از چه زمانی آغاز شد و آیا اساسا صحت دارد؟
ناصری در پاسخ گفته است: برخی در دولت در شرایط حساس آن جدیتی که نیاز است، داشته باشند را ندارند. این امر سبب میشود تا افراد با سابقه طولانی در امر مدیریت و اجرا و افراد دلسوز کابینه نتوانند اینگونه شرایط را تحمل کنند. شاهد هستیم در برههای حساس که کرونا کشور را تحت تاثیر قرار داده و برای مقابله با آن نیاز است که با تمام پتانسیل به برنامهریزی و مقابله پرداخت، ستاد ملی مبارزه با کرونا توسط وزیری با دستان بسته اداره میشود که کمترین امکانات و اختیارات را دارد. این اختلافات و جدی نگرفتن مسائل از گذشته نیز وجود داشته است به نحوی که در سهمیهبندی بنزین نیز نمود پیدا کرده بود و حتی مشاور رئیسجمهور و سخنگوی دولت نیز به صورت ضمنی آن را تایید کرده بودند. بنابراین آنچه که مسلم است اختلاف وجود دارد و از قبل از این حوادث اخیر در کشور نیز وجود داشته است.
مشاور خاتمی در پاسخ به این سوال که ریشه اختلافات درون کابینه دقیقا از کجا نشأت گرفت؟، میگوید: مدیریت دولت و در راس امور اجرایی کشور قرار گرفتن امر بسیار خطیری است به شکلی که شاید مهمترین نیاز آن جدیت در کار است. این جدیت را ما از همان سال ۹۲ در فعالیتهای جهانگیری مشاهده میکردیم اما در راس دولت این مقوله وجود نداشت. این عدم وجود جدیت شاید در دولتهای دیگر نیز وجود داشت اما این دوره به شکلی عجیب بیشتر نمایان شد. معاون اول رئیسجمهوری بارها به این علت قصد استعفا داشته است و این از همان دوره نخست دولت نیز وجود داشت اما به توصیه بسیاری از بزرگان نظام این کار را انجام نداد و هر بار که اختلافات جدی میشد، زمزمه استعفا نیز بیشتر به گوش میرسد اما به نظر ایشان سیاست صبر را در پیش گرفته تا در مدت زمان باقیمانده از دولت التهاب جدیدی ایجاد نشود. برخی از چهرهها نیز به ایشان توصیه کردند فضای دولت را نباید خالی کرد و از همین اختیارات محدود نیز باید به بهترین شکل در پیشبرد امور مردم بهره جست.
ناصری میافزاید: من معتقد هستم این اختلافات بیشتر در حوزه عملکرد مدیریتی بروز و ظهور پیدا کرده است و دقیقا از همان ابتدا و زمانی که استانداران منصوب شدند شاهد بودیم نخستین جرقههای اختلافات زده شد. حتی شاهد بودیم در انتخاب مدیران کشوری نیز جدیت کافی نشد و صرفاً با انتخابهایی تشریفاتی مواجه بودیم. در این میان برخی شخصیتها نیز در دولت وجود داشتند که سنگ جلوی پای جهانگیری انداختند و دلخوریها را افزایش دادند. تغییرات مکرر در دولت نشان میدهد کار از دست در رفته است و رئیسجمهوری به تنهایی نمیتواند در اداره کابینه و همچنین امور جاری کشور تصمیم بگیرد.
روحانی در شرایط بحرانی نمیتواند امور را به طور دقیق مدیریت کند.
یادآور میشود عبدالله ناصری در کنار ابراهیم اصغرزاده، از جمله افراطیون مدعی اصلاحطلبی است که سال ۹۲ گفتند دولت روحانی رحم اجارهای اصلاحطلبان است.
مشکل «ما» با حسن روحانی چیست؟ + شش مصداق بدیهی که همه میدانند!
25 اسفند 1398 ساعت 12:14
شاید کمتر کسی باشد که تردید داشته باشد مسئولیت یک ستاد ملی، آن هم در زمان رخداد یک موضوع شبه بحران مانند «کرونا» باید با کسی باشد که رئیس دستگاه اجرایی کشور است و حسب عهده داری این مسئولیت بسیاری از اختیارات و مسئولیت های کلان دیگر مانند ریاست چند شورای عالی را در اختیار دارد.
گروه سیاسی جهان نیوز، حسین خان بابازاده: مشکل ما با حسن روحانی چیست؟ این ضمیر «ما» را در ابتدا فقط منتقدان دولت تشکیل می دادند ولی امروز حتی بسیاری از حامیان دیروز دولت هم به این جمع پیوسته و برای حفظ آبرویشان سعی می کنند تا مسیر خود را از دولت جدا کنند و حتی گذشته هم منکر شوند. اما واقعا مشکل «ما» با رئیس دولت اعتدال مدعی تدبیر چیست؟ بهتر است جمله پایان مطلب را همین ابتدا بگوییم. مشکل ما با حسن روحانی عدم فهم و درک برخی بدیهیات است. این موضوع تا حدی آزار دهنده شده است که آقای رئیس جمهور برخی بدیهیات قابل فهم نه برای خواص بلکه برای عموم جامعه را یا متاسفانه درک نمی کنند و یا نمیخواهند درک کنند. اما نکته دقیقا اینجاست؛ ضمن احترام به متتخب مردم در سال های 92 و 96 باید گفت ظاهرا در بسیاری مواقع ایشان علی رغم سابقه ای که در بسیاری امور اعم از سیاسی، امنیتی و دینی دارند، مایل هستند تا بسیاری از بدیهیات را اساسا درک نکنند؛ حال این موضوع می تواند به خاطر روحیات شخصی خاص یا منافع سیاسی آقای روحانی باشد. در ادامه مصادیقی در این باره خواهید خواند:
1. آخرین مورد که هنوز نقل محافل است و درک آن بسیار ملموس است همین ماجرای پذیرش ریاست ستاد ملی مقابله با کرونا است. شاید کمتر کسی باشد که تردید داشته باشد مسئولیت یک ستاد ملی، آن هم در زمان رخداد یک موضوع شبه بحران مانند «کرونا» باید با کسی باشد که رئیس دستگاه اجرایی کشور است و حسب عهده داری این مسئولیت بسیاری از اختیارات و مسئولیت های کلان دیگر مانند ریاست چند شورای عالی را در اختیار دارد. اما آقای روحانی به راحتی و البته به صورت علنی در مقابل فهم جامعه و توصیه ضمنی رهبر انقلاب، شخصیت های سیاسی اعم از اصولگرا و اصلاح طلب می ایستد و به راحتی همراه با معاون اول خود از پذیرش این مسئولیت سنگین به نوعی امتناع می کند.
2. بیان عدم اطلاع رئیس جمهور از زمان گرانی بنزین تا حدی غیرقابل باور بود که ضمن عذرخواهی از ایشان، این حرف اکنون به یک لطیف در بین مردم تبدیل شده است. چه کسی باور می کند که رئیس جمهور متخصص امنیت ملی از اجرای چنین مصوبه شوک آوری بی خبر باشد؛ مصوبه ای که در اثر سوءتدبیر در اجرای آن اغتشاشات گسترده ای توسط عوامل آماده به کار دشمن صورت گرفت.
3. برای تقریب ذهنی بیشتر باید به ماجرای برجام هم اشاره کرد. آقای روحانی و سایر دولتمردان همراه ایشان در مقطع زمانی شروع کار دولت یازدهم حاضر نشدند ده ها سال جنایت دولت مستکبر و قلدر آمریکا به همراه بدعهدی آنها را به عنوان یک اصل بدیهی به یاد بیاوردند و با عبارت هایی نظیر «شما زبان دنیا را بلد نیستید» امتیازات نقد از جیب ملت ایران پرداخت کردند و وعده های نسیه نقد ناشدنی گرفتند. کمی جلوتر هم علی رغم تمام توصیه ها این رویه پرغلط و پرضرر را در اعتماد مجدد به اروپایی ها تکرار کردند.
4. در میانه مذاکرات دائما عباراتی نظیر «خزانه خالی است»، «تحریم ها اثر کرده»، «مشکلات مردم به خاطر تحریم است»، «آب خوردن ما هم به برجام مربوط است» و... از سوی رئیس جمهور مطرح می شد. این موضوع واضح و بدیهی است که شما به هنگام بیان این عبارات صریحا در حال انتقال این پیام به دشمن هستید که فشار را بیشتر کند و تلاش های خبیثانه او تاکنون به هدف نشسته است.
5. بدیهی است که روز بیست و دوم بهمن یک روز ملی و خارج از بازی ها و منافع جناحی است. اما متاسفانه بارها آقای روحانی از این تریبون ملی برای پیگیری منافع یک جریان خاص و بدسابقه و یا طرح موضوعاتی حاشیه ای مانند «رفراندوم» و یا حتی تحریف برخی وقایع استفاده کرده است.
6. «کریلا درس مذاکره است» و یا «جواز نقد معصومین» نمونه هایی از خلاف گویی های آقای رئیس جمهور به عنوان یک چهره مجتهد عضو مجلس خبرگان و باسابقه سخنرانی های مذهبی است. موضوعاتی که حسب اهمیت ویژه آن تا هفته ها در جامعه بازتاب داشت و توسط مراجع تقلید به نقد کشیده می شد.