کتاب «برای زِین اَب» روایت زندگی شهید مدافع حرم محمد بلباسی، همزمان با دومین روز محرم به چاپ دوم رسید
به گزارش شهدای ایران؛ محمد بلباسی یکی از شهدای مدافع حرم است که در منطقه «خان طومان» سوریه حین مبارزه با تروریستهای تکفیری به همراه دیگر همرزمانش به درجه رفیع شهادت نائل شد و پیکر مطهرش نیز هنوز به وطن بازنگشته است.
وی، متولد ۱۳۵۷ و ولادت و بزرگ شدن سه فرزند خود را دید اما زینب او بعد از شهادتش در دفاع از حریم اهل بیت(علیهم السلام) در عملیات مستشاری در خان طومان سوریه، دیده به جهان گشود؛ زمانی که پدر، چشم از این جهان فروبست ولی دیدگان او نظاره گر این طفل از آسمانها است.
شخصیت چند بعدی محمد بلباسی، کتاب را خواندنی و قابل توجه کرده است. خواننده پس از خواندن این اثر، با مفهوم صحیح آتش به اختیار بودن و البته روحیه جهادی شهید در مقاطع مختلف از عمر کوتاه، اما پربرکتش آشنا می شود و می فهمد که اگر انسان از زمان خود به درستی استفاده کند و به هر اتفاقی در وقت و جایگاه خودش رسیدگی نماید، دیگر هیچ چیز در زندگی، قضا نمیشود.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
ســـفر دوم ســـوریه ام هم زمـــان شـــده بـــود بـــا اولین ســـال تولـــد زینـــب؛ یعنی. زینـــب را در حـــرم آزاد گذاشـــته بـــودم و او در عالـــم ۹۶ پنجـــم آبـــان ســـال بچگـــی بازیگوشـــی می کـــرد تا توجـــه بقیـــه را به خـــودش جلب کنـــد. هر کس می دانســـت کـــه او زینب، فرزند شـــهید محمد بلباســـی اســـت، گریـــه می کرد؛ انـــگار بازی هـــا و خوشـــمز گی هایش بـــرای دیگـــران مرثیـــه ای بود که هـــر فرد را بـــه فراخـــور حالش بـــه کربـــلا می برد. حـــس خـــودم امـــا خیلـــی خـــوب بـــود؛ احســـاس می کـــردم الان خانـــم حضرت رقیـــه(س) می آینـــد، دســـت های زینـــب را می گیرنـــد و از او اســـتقبال می کننـــد. » شـــرح "ما رأیـــت الا جمیلا" را بـــه خـــودم می گفتـــم که بهشـــت یعنـــی این! یعنـــی پیش آقـــا امام حســـین(ع) ســـرت را بـــالا بگیـــری و بگویی من همســـر شـــهیدی هســـتم که بـــرای دفاع از حرم خواهرت به شـــهادت رســـیده اســـت و حـــالا زندگی من، بـــه زندگی خواهر فاطمـــه گـــره خورده اســـت؛ و چه ســـعادتی بالاتـــر از این! ِحســـین کربلا هم که رفته بـــودم همین حس را داشـــتم. بـــه گنبد ارباب نـــگاه کردم و گفتـــم: «خدا رو شـــکر که زندگیم بـــه زندگی خواهرتون گـــره خورده.»
«برای زِین اَب» با حمایت لشکر ۲۵ کربلا و به قلم سمیّه اسلامی و فاطمه قنبری، در قطع رقعی و در ۳۹۲ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
وی، متولد ۱۳۵۷ و ولادت و بزرگ شدن سه فرزند خود را دید اما زینب او بعد از شهادتش در دفاع از حریم اهل بیت(علیهم السلام) در عملیات مستشاری در خان طومان سوریه، دیده به جهان گشود؛ زمانی که پدر، چشم از این جهان فروبست ولی دیدگان او نظاره گر این طفل از آسمانها است.
شخصیت چند بعدی محمد بلباسی، کتاب را خواندنی و قابل توجه کرده است. خواننده پس از خواندن این اثر، با مفهوم صحیح آتش به اختیار بودن و البته روحیه جهادی شهید در مقاطع مختلف از عمر کوتاه، اما پربرکتش آشنا می شود و می فهمد که اگر انسان از زمان خود به درستی استفاده کند و به هر اتفاقی در وقت و جایگاه خودش رسیدگی نماید، دیگر هیچ چیز در زندگی، قضا نمیشود.
در بخشی از این کتاب میخوانیم:
ســـفر دوم ســـوریه ام هم زمـــان شـــده بـــود بـــا اولین ســـال تولـــد زینـــب؛ یعنی. زینـــب را در حـــرم آزاد گذاشـــته بـــودم و او در عالـــم ۹۶ پنجـــم آبـــان ســـال بچگـــی بازیگوشـــی می کـــرد تا توجـــه بقیـــه را به خـــودش جلب کنـــد. هر کس می دانســـت کـــه او زینب، فرزند شـــهید محمد بلباســـی اســـت، گریـــه می کرد؛ انـــگار بازی هـــا و خوشـــمز گی هایش بـــرای دیگـــران مرثیـــه ای بود که هـــر فرد را بـــه فراخـــور حالش بـــه کربـــلا می برد. حـــس خـــودم امـــا خیلـــی خـــوب بـــود؛ احســـاس می کـــردم الان خانـــم حضرت رقیـــه(س) می آینـــد، دســـت های زینـــب را می گیرنـــد و از او اســـتقبال می کننـــد. » شـــرح "ما رأیـــت الا جمیلا" را بـــه خـــودم می گفتـــم که بهشـــت یعنـــی این! یعنـــی پیش آقـــا امام حســـین(ع) ســـرت را بـــالا بگیـــری و بگویی من همســـر شـــهیدی هســـتم که بـــرای دفاع از حرم خواهرت به شـــهادت رســـیده اســـت و حـــالا زندگی من، بـــه زندگی خواهر فاطمـــه گـــره خورده اســـت؛ و چه ســـعادتی بالاتـــر از این! ِحســـین کربلا هم که رفته بـــودم همین حس را داشـــتم. بـــه گنبد ارباب نـــگاه کردم و گفتـــم: «خدا رو شـــکر که زندگیم بـــه زندگی خواهرتون گـــره خورده.»
«برای زِین اَب» با حمایت لشکر ۲۵ کربلا و به قلم سمیّه اسلامی و فاطمه قنبری، در قطع رقعی و در ۳۹۲ صفحه توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.