حضور نيروهاي رزمي كميتههاي انقلاب اسلامي در مناطق غربي و جنوبي كشور تا اوايل سال 62 بيشتر بهصورت غيرسازماني و در نهايت به استعداد يك گردان به نام گردان موسي بن جعفر(ع) و در كنار ديگر نيروهاي نظامي و انتظامي در مناطق عملياتي، ماموريتهاي محوله را انجام ميداد. به طوري كه از آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران تا سال 62، حدود 14 هزار نفر از اعضاي كميته به جبهه اعزام شدند و تنها در سال 61، آمار اعزام حدود 5 هزار نفر بوده.
به گزارش شهدای ایران، کميته که اولين نهاد برآمده از انقلاب اسلامي است، خدمات زیادی براي برپايي نظم و امنيت در سالهاي پرآشوب کشور انجام داده. بچههاي کميته از نيروهاي انقلابي بودند و گوش بهفرمان امام(ره) در صحنههاي خطير انقلاب حضور فعال داشتند. جنگ تحميلي يکي از اصليترين اين عرصههاست که با توجه به وظيفه اصلي اين نهاد يعني برقراري امنيت شهرها کمتر مورد توجه قرار گرفته است. تقديم بيش از هزار شهيد در راه دفاع از کشور و حضور در قالب تيپهاي موسي بن جعفر(ع)، قوامين و لشکر 28 روحالله گوياي سهم اين نهاد انقلابي در برهه حساس انقلاب است. در متن پيش رو بر نحوه حضور کميتههاي انقلاب اسلامي در دفاع مقدس نگاهي انداختهايم.
جنگِ قبل از جنگ
حضور کميتههاي انقلاب اسلامي در منطقه جنوب و غرب کشور به پيش از آغاز رسمي جنگ تحميلي يعني زمان غائلههاي کردستان و آذربايجان باز ميگردد. در جنوب کشور بيشترين تمرکز نيروهاي دشمن روي تصرف خوزستان بود. بنابراين با اعزام خرابکار به آن مناطق در جهت ناامن کردن اوضاع داخلي و منحرف کردن توجه نيروهاي مرزي به داخل و ايجاد رعب و وحشت ميان مردم، درصدد بود زمينه را براي تجاوز همهجانبه خود آغاز کند.
کميتههاي انقلاب اسلامي نيز براي مقابله با اين توطئهها، با تامين و آموزش کادرهاي اطلاعاتي و استقرار آنها در مناطق حساس، نسبت به شناسايي و دستگيري تيمهاي خرابکار اقدام ميکردند. در همين راستا درگيريهاي زيادي با ضدانقلاب در شهرهاي خوزستان از جمله خرمشهر و آبادان قبل از آغاز رسمي جنگ صورت ميگرفت که به تحريک و پشتيباني رزمي ارتش بعث عراق بود.
آغاز تهاجم
با آغاز تهاجم گسترده نيروهاي عراقي، ارتش بعث تمام توان و نيروي خود را براي تصرف ايران بهکار گرفت. بدين ترتيب جنگ تحميلي عراق عليه ايران که هشت سال به طول انجاميد رسما شروع شد. در تهاجم اوليه، سومار، نفتشهر، قصرشيرين، مهران و چند شهر ديگر در جبهه مياني و در جبهههاي جنوب، شهر بستان اشغال و سوسنگرد به محاصره درآمد. ارتش عراق تهاجم به خاک ايران و اجراي عمليات ايذايي در منطقه شمال غرب را به احزاب منحله «کومله» و «دموکرات» سپرده بود. آنها تمام توان خود را براي تصرف خوزستان و دستيابي به منابع نفتي آن استان بهکار گرفته بودند.
دشمن با پيشروي در جبهههاي جنوب، قصد تصرف شهرهاي دزفول، شوش، خرمشهر، آبادان و اهواز را داشت که با مقاومتهاي مردمي در قالب سپاه و کميته مواجه شد. سرانجام پس از 34 روز مقاومت نيروهاي خودي، خرمشهر بهدست دشمن افتاد و نيروهاي عراقي در 19 مهرماه 59 با عبور از رودخانه کارون، آبادان را به محاصره خود درآورند. نيروهاي کميته در دو عمليات «هويزه» و «توکل» همراه ساير نيروها و در برخي عملياتها بهصورت پراکنده به دفاع از ميهن پرداختند.
پس از پيام امام خميني(ره) مبني بر حضور گسترده مردم در جبهههاي نبرد حق عليه باطل، مسئولين کميته ترتيبي اتخاذ کردند که پاسداران کميته بتوانند در کنار انجام ديگر ماموريتهاي خود، در جبهههاي جنگ هم حضور فعال داشته باشند. تا قبل از آن، حضور پرسنل کميته در جنگ بيشتر بهصورت انفرادي و غيرسازماني در کنار ديگر نيروها بود اما با سازماندهي امور نيروهاي کميته در قالب گردان، تيپ و نهايتا لشکر در طول جنگ تحميلي، اين نيروها در کنار ساير رزمندگان اسلام در عرصههاي نبرد عليه دشمن خارجي به انجام وظيفه پرداختند.
گردان موسي بن جعفر(ع)
براساس گزارش نشريه «نگهبان انقلاب اسلامي»، ارگان رسمي کميته انقلاب اسلامي در 23 مهرماه 59، اولين اعزام بزرگ پاسداران کميته تهران از مناطق چهاردهگانه به جبهههاي نبرد صورت گرفت. نيروهاي اعزامي به فرماندهي سيدمصطفي سيدآقا در قالب گردان موسي بن جعفر(ع) سازماندهي و در جبهههاي خرمشهر و آبادان با هماهنگي ژاندارمري خرمشهر در منطقه مستقر شدند. نيروهاي کميته در اوايل جنگ علاوه بر جبهههاي جنوب، به غرب کشور و کردستان اعزام ميشدند؛ بهنحوي که ميتوان گفت پاسداران کميته در اکثر عملياتهايي که در منطقه غرب و جنوب صورت ميگرفت در کنار ديگر نيروها- خصوصا سپاه پاسداران انقلاب اسلامي- حضوري فعال داشتند و بيشتر بهعنوان «خطشکن» عمل ميکردند و پس از آن با شرکت در عملياتهاي زير در کنار ديگر رزمندگان به فعاليت پرداختند.
عمليات توکل
عمليات «توکل» در بيستم دي ماه 59 با هدف شکستن محاصره آبادان و آزادسازي خرمشهر انجام شد. در اين عمليات علاوه بر نيروهاي ارتش، ژاندارمري، سپاه پاسداران خرمشهر و نيروهايي از کميته انقلاب اسلامي، فدائيان اسلام و پيشمرگان کرد مسلمان تحت فرماندهي ستاد اروند شرکت فعال داشتند. پس از انجام ناموفق عمليات آفندي توکل، از روز 21 دي ماه 59 وضعيت کلي منطقه عمليات آبادان- ماهشهر به حالت قبل از اجراي حمله بازگشت و الزاما نيروهاي فرماندهي اروند وضعيت پدافندي را پذيرفتند. براساس گفتههاي حجتالاسلام والمسلمين باقر کني، قائممقام کميتههاي انقلاب اسلامي با روزنامه کيهان در 30 بهمن 59، حدود 96 نفر از نيروهاي کميته در ماههاي آغازين جنگ در نبرد با دشمن به شهادت رسيدند و 31 نفر نيز مجروح شدند.
عمليات ثامنالائمه(ع)
با محاصره شدن آبادان و عليرغم فرمان امام خميني(ره) مبني بر شکستن حصر آبادان در 14 آبان 59، شرايط منطقه و آرايش نيروهاي دشمن و بسياري عوامل ديگر موجب شد قضيه آزادسازي آبادان تا مهرماه60 به درازا بينجامد. سرانجام عمليات ثامنالائمه(ع) با هدف شکستن حصر آبادان در تاريخ 5 مهر 60 با رمز «نصر من الله و فتح قريب» در شرق رودخانه کارون آغاز شد و پس از 48 ساعت نبرد، نيروهاي مشترک ارتش و سپاه که نيروهاي انتظامي اعم از کميته، ژاندارمري، شهرباني و نيروهاي مردمي نيز در اين عمليات تحت نظر سپاه بودند، تمامي مواضع دشمن را درهم کوبيدند و اهداف عمليات تامين شد.
تشكيل تيپ موسي بن جعفر(ع)
حضور نيروهاي رزمي كميتههاي انقلاب اسلامي در مناطق غربي و جنوبي كشور تا اوايل سال 62 بيشتر بهصورت غيرسازماني و در نهايت به استعداد يك گردان به نام گردان موسي بن جعفر(ع) و در كنار ديگر نيروهاي نظامي و انتظامي در مناطق عملياتي، ماموريتهاي محوله را انجام ميداد. پرسنل اعزامي كميته تا اين سال بهعنوان كادر گردانها و لشکرهايي كه در جبههها بودند خدمت ميكردند يا بهعنوان مامور به خدمت در جبهه با سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و ديگر نيروهاي رزمنده همكاري ميكردند اما از لحاظ تعداد اعزامها و نفرات به جبههها، عليرغم نداشتن سازمان رزمي و با توجه به استعداد نيروهاي كميته و ماموريت گسترده آنان در سراسر كشور كه بسيار درخور توجه و قابل تأمل است، نشان از احساس مسئوليت فرماندهان و پرسنل كميتههاي انقلاب اسلامي در قبال دفاع از انقلاب و آرمانهاي آن داشت؛ بهطوري كه از آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران تا سال 62، حدود 14 هزار نفر از اعضاي كميتههاي انقلاب اسلامي به جبههها اعزام شدند و تنها در سال 61، آمار اعزام حدود 5 هزار نفر بوده.
بنابر گفته مسئول اعزام نيروهاي كميته، در آن سال با توجه به ماموريتهاي مختلف كميته در داخل شهرها و بهدليل اينكه نوبت اعزام تمامي كميتهها حفظ شود، اعزام داوطلبين كميتهها بهصورت قرعهكشي بوده و تنها حدود 10 درصد از آنها را به جبهه اعزام ميكردند كه پس از طي دوره آموزش يكماهه و تشكيل پرونده به جبههها اعزام ميشدند. علاوه بر اقدامات فوق، نيروهاي كميته در امر تداركات و ارسال كمكهاي نقدي و جنسي مردم به جبههها و اعزام نيروهاي متخصص و متعهد كه مورد نياز شديد جبههها بود، تلاش شايان توجهي انجام ميدادند.
درخواستهاي متعدد پرسنل كميته انقلاب براي اعزام به جبهههاي نبرد، نبود تشكيلات منسجم براي اعزام داوطلبان به جبهه، عدم وجود يك سازمان رسمي قوي و كارآمد از نيروهاي كميته در مناطق عملياتي و درراستاي تحقق فرامين رهبرانقلاب، باعث شد فرماندهي وقت كميته، حجتالاسلام فلاحيان دستور تشكيل و سازماندهي يك تيپ رزمي را صادر كند. در اوايل سال 62 تيپ مذكور از لحاظ تشكيلاتي شكل گرفت و به دستور وي، فرماندهي تيپ مذكور را سيدمجتبي عبداللهي برعهده گرفت. اين تيپ در تاريخ 28 ارديبهشت ماه 62 در پادگان لشکرك تشكيل و در قالب چهار گردان سازماندهي شد و با نام «تيپ موسي بن جعفر(ع)» به دستور فرماندهي محترم سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به قرارگاه مستقر در منطقه غرب كشور اعزام شد. تيپ موسي بن جعفر(ع) بهوسيله مربيان ارتشي تعليمات نظامي و جنگي لازم را ديده بودند. حدود 10 درصد از نيروهاي رسمي و ذخيره كميتههاي سراسر كشور در اين تيپ شركت داشتند و مدت ماموريت آن چهار ماه بود كه تا اواخر سال 65 به طول انجاميد. بنابر آمار ويژهنامه هفته جنگ روزنامه جمهوري اسلامي، تا تاريخ 7 مهر ماه 62، 554 نفر از پرسنل كميته شهيد، 1326نفر مجروح و جانباز، 73 نفر مفقودالاثر و 30 نفر اسيرشدهبودند.
اعزام به غرب کشور
تيپ موسي بن جعفر(ع) پس از اعزام به غرب، در پادگان ابوذر سرپل ذهاب، گيلانغرب و قصرشيرين مستقر شدند. محور پدافندي خدابخشي در قالب چندين تپه كه حدود 25 كيلومتر مرز را پوشش ميداد به تيپ محول و وظيفه پدافند را عهدهدار شد. تيپ مذكور بهصورت يك واحد كامل در منطقه مشغول فعاليت شد و تمامي امور تداركاتي، پشتيباني، موتوري و ترابري، تعميرات و ادوات، مهندسي رزمي، ديدهباني توپخانه، بهداري رزمي، گردان رزمي، آموزش نظامي، اطلاعات عمليات و... را به مدت دو سال يعني تا سال 64 كه در آن منطقه مستقر بودند، خود نيروهاي پاسدار كميته كه مامور به خدمت در تيپ ميشدند انجام ميدادند. اين تيپ موفق شد در چندين مورد حركتهاي دشمن بعثي را در منطقه متوقف کند و علاوه بر آن با شركت در عملياتهاي مختلف از جمله عملياتهاي والفجر 4 و 5، عمليات تپه كلهقندي، سومار و پاكسازي مناطق و ارتفاعات دالاهو و... ضمن حفظ خط تحويلي در منطقه قصرشيرين، ضربات زيادي بر دشمن وارد آورد كه در ادامه به شرح هر يك از اين عملياتها ميپردازيم.
درخشش تيپ و ماموريت جديد
اين تيپ پس از شايستگيهايي كه در منطقه از خود نشان داد، در سال 65 طي ماموريت محوله از سوي فرماندهي كل كميته، به منطقه شلمچه اعزام شد. پس از آن نيز در مرحله ديگري در سال 66 با تشخيص فرماندهي وقت كل كميته، ماموريتي در برخي از نقاط داخلي كشور مانند سيستان و بلوچستان، تهران، يزد و خراسان به اين تيپ واگذار شد. پس از آمدن اين تيپ از منطقه غرب و جبهههاي جنگ، تعدادي از نيروهاي داوطلب كميته به استعداد يك گردان و با نام «گردان كربلا» جهت انجام عمليات چريكي در خاك عراق، پس از آموزشهاي لازم به «قرارگاه رمضان» سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در مريوان اعزام شدند. آنها وظيفه داشتند با همراهي ديگر رزمندگان در مدتي كه در داخل خاك عراق بهسرميبرند، مناطقي از محل تجمع نيروها و ادوات نظامي دشمن را شناسايي و ضرباتي به آنها وارد آورند .
عمليات نامنظم فتح 7
اين عمليات در ادامه مجموعه عملياتهاي فتح كه بيشتر در مناطق كردنشين عراق و تحت نظر قرارگاه رمضان شروع شده بود، در تاريخ 7/4/66 با رمز «يا فاطمه الزهرا(س)» در منطقه عملياتي شمال عراق (حلبچه، شانهدري و اربت) و با هدف انهدام تاسيسات نظامي و اقتصادي دشمن در اين مناطق انجام شد. رزمندگان تحت امر قرارگاه رمضان متشكل از تيپ 75 ظفر نيروي زميني سپاه، نيروهاي چريكي كميته و نيروهاي مبارز كرد عراقي در پاسخ به تحركات عراق در خليج فارس و بمباران مناطق كردنشين، با عبور از مناطق كوهستاني به دشمن بعثي هجوم بردند و شهر «سيدصادق» را به تصرف خود درآوردند و مراكز دولتي از جمله سازمان امنيت، مخابرات، گمرك و تعدادي از پايگاههاي نظامي اين شهر را منهدم كردند و شمار زيادي از خودروهاي نظامي دشمن را به آتش كشيدند.
رزمندگان در حمله به شهر«كانيپانكه» و ورود پيروزمندانه به آن شهر، مراكز حزب بعث، اداره امنالعالم، گمرك، شهرداري، يك كارخانه و شش پايگاه نظامي را در آنجا به آتش كشيدند. در هجوم به پادگان نظامي اين شهر، انبار توپخانه قدرتمند نيروي زميني سپاه و ارتش در حمله به منطقه سراب سلمان موفق شدند ضربات سنگيني را به دشمن وارد آورند و بيش از 550 نفر آنها را به هلاكت برسانند و چندين خودرو و تجهيزات نظامي آنها را به آتش بكشند.
در ادامه عمليات، شهر حلبچه نيز مورد هجوم قواي اسلام قرار گرفت و پادگان مركز جيشالشعبي منهدم شد و شمار زيادي از افراد مستقر در آن كشته يا زخمي شدند. نيروهاي تحت امر قرارگاه رمضان، يگانهاي عراقياي كه قصد نفوذ به شهر حلبچه را داشتند در مدخل شهر متلاشيكردند.
سازماندهي تيپ قوامين
با حساستر شدن جنگ و لزوم شركت فعالتر نيروها در مناطق جنگي و متعاقب آن دستور رهبر كبير انقلاب براي حضور گسترده در جبههها و دفاع از انقلاب اسلامي، ضرورت سازماندهي يک تيپ ديگر در کنار تيپ موسي بن جعفر(ع) احساس شد. بنابراين بهدنبال سخنان آقاي هاشمي رفسنجاني رياست وقت مجلس و نماينده امام در شوراي عالي دفاع، يك تيپ از نيروهاي كميته بهنام «قوامين» به فرماندهي محمود جاپلقي در تاريخ 10/12/64 تشكيل و به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي معرفي شد.
اين تيپ در منطقه جنوب در خط مقدم منطقه جزيره مجنون و فاو مستقر شد. تيپ قوامين مسئوليت پدافند يك محور را در قالب دو گردان در شهر فاو بهعهده گرفت و شركت در عملياتهاي مختلف را با دو گردان آفندي انجام داد. تيپ قوامين با شركت در عملياتهاي كربلاي 4 و 5 علاوه بر اينكه برگ زريني در تاريخ اين تيپ بر جاي گذاشت و افتخاري ديگر براي كميتههاي انقلاب اسلامي رقم زد، شهدا و مجروحين زيادي را در اين راه تقديم انقلاب کرد كه يك نمونه آن شهيد مقيسه بود كه با وجود اينكه در جبهه يك پايش قطع شده بود، باز در عمليات فاو شركتكرد و شهيد شد.
لشکر 28 روحالله
لشکر 28 روحالله در تاريخ اول بهمن 65 با ادغام دو تيپ موسي بن جعفر(ع) و قوامين و نيروهاي اعزامي جديد زير نظر نيروي زميني سپاه رسما كار خود را شروع كرد. در اين زمان علاوه بر حضور دو گردان از لشکر روحالله در خط پدافندي فاو كه در عمليات كربلاي 5 نقشي فعال داشتند، بلافاصله محوري در قالب دو گردان بهعهده نيروهاي لشکر روحالله گذاشته شد و از تاريخ 26 ارديبهشت ماه 66 لشکر روحالله علاوه بر پدافند از خط جزيره «امالطويل»، پدافند جزيره ماهي (فياض) و قسمتي از جزيره بوارين را از تيپهاي جوادالائمه(ع) و بعثت تحويل گرفت. همچنين توپخانه لشکر در محورهاي عملياتي جنوب، فعاليت خود را عليه قواي بعثي شروع كرد. بهطور كلي ميتوان گفت در اين زمان نقش كميته همانند اوايل انقلاب- اما اين بار در جنگ- به اوج خود رسيد. طي سالهاي 65 تا پايان جنگ، لشکر روحالله ضمن حضور در صحنههاي مختلف عملياتي جنوب و غرب، در عملياتهاي بيتالمقدس 4 تا 7 نقش مهم و حياتي داشت.
عمليات كربلاي 5
سپاه پاسداران انقلاب اسلامي عمليات كربلاي 5 را در ساعت دوي بامداد 19/10/65 با رمز «يا زهرا(س)» در منطقه شلمچه و شرق بصره، با هدف آزادسازي شلمچه، جزاير و مناطق شرق بصره، انهدام ماشين جنگي عراق، پاسخ مناسب به شرارتهاي دشمن در بمباران مناطق مسكوني و استفاده از سلاحهاي شيميايي آغاز كرد. عمليات كربلاي 5، از 19 دي ماه 65 تا 18 اسفند همان سال در چند مرحله به اجرا درآمد و در تمام مراحل با پيروزي نيروهاي خودي پايان يافت. تيپ قوامين كه در اين زمان مواضع شمالي جبهه فاو را پدافند ميكرد، يكي از گردانهاي خود بهنام «قمر بنيهاشم(ع)» را پس از دو ماه آموزش مداوم و فعاليت بسيار، براي شركت در عمليات كربلاي 5 به منطقه شلمچه اعزام كرد. اين گردان همانند تمام نيروهاي كميته در عملياتهاي مختلف، تحت امر سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و نيز تحت نظر قرارگاه كربلا وارد عمليات شدند.رزمندگان در همان ساعات اوليه عمليات، خط دشمن را شكستند و با انهدام تعداد زيادي از تانكهاي دشمن، عده كثيري از سربازان عراقي را به هلاكت رساندند. نيروهاي جانبركف كميته در اين عمليات حدود 20 شهيد تقديم انقلاب کردند كه اين شهدا اغلب در مناطق عملياتي شلمچه به شهادت رسيدند.
عمليات مرصاد
در روزهاي انتهايي جنگ که منافقين از جبهه غرب به کشور هجوم آوردند، پس از تقاضاهاي مکرر نيروهاي کميته، بالاخره با اعزام نيروهاي اين نهاد موافقت شد. در پي اعلام موافقت، ظرف 48 ساعت تعداد نيروهاي اعزام شده آنقدر بالا رفت که خطر کمبود نيرو در شهرها باعث شد اعلام نياز به نيروي جديد صادر نشود.
منابع:
*تاریخ شفاهی کمیتههای انقلاب اسلامی، سیدعلی هاشمی و مهدی رنجبر، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
*روزشمار جنگ، ج 2بحران در خوزستان
*علی سمیعی، کارنامه توصیفی عملیاتهای هشت سال دفاع مقدس، تهران، نسل کوثر، چاپ سوم، 82
*نشریه «نگهبان انقلاب اسلامی»، شماره 16، 7 آبان ماه 59
*روزنامه «جمهوری اسلامی ایران»، 7 مهرماه 62
*نشریه «جوانان» شماره 1015، دوشنبه 14 مهرماه 65
* همشهری پایداری - شماره 163