به گزارش شهدای ایران به نقل از فارس، کتاب «الف لام خمینی» اثر هدایتالله بهبودی که انتشارات موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی آن را منتشر کرده و برای نخستین بار در سی و یکمین نمایشگاه کتاب تهران به دست علاقهمندان رسید، اثری روان و خوشخوان از کودکی بنیانگذار جمهوری اسلامی تا چند ماه پس از انقلاب اسلامی است.
آغاز گفتوگوهای رسانهای
سوم آبان ماه نوزده روز پس از استقرار امام خمینی در پاریس منع دولت فرانسه از گفتوگوی آیتالله با رسانهها برداشته شد. آن روز خبرگزاری فرانسه، فرانسپرس، رسانه رسمی دولت، با حضور در نوفل لوشاتو ده پرسش خود را مطرح کرد و ده پاسخ روشن گرفت. آقای خمینی همان مواضعی که با گویش مردمی در سخنرانیهایش ابراز میکرد با جملههایی کوتاه و جمع و جور به خبرنگار یاد شده گفت. او گفت که انقلاب مردم ایران به بنبست نرسیده است. آن که در بنبست قرار گرفته شاه و حکومت پادشاهی است ورشته نهضت ایران به دست کمونیستها نخواهد افتاد. با وجود سی میلیون مسلمان که به نام اسلام به پا خواستهاند صاحبان مرام کمونیستی جایگاهی در بین مردم ندارند. به روشهای آشتی و بینابینی اعتقادی ندارم. تا زمانی که شاه در ایران است به ایران باز نخواهم گشت. از نظر من قدرتهایی که به حقوق مردم تجاوز میکنند محکوم هستند نه مردم آنها. من از حمایت مردمان سرزمینهای غربی از انقلاب سپاسگزارم. نظام جمهوری اسلامی با استبداد جمعپذیر نیست مگر اینکه محتوای سلطنتی داشته باشد. پس از سقوط شاه حکومت انتقالی تاسیس میشود جزئیات آن در زمان مقتضی اعلام می شود.
خبرگزاری فرانسه این مصاحبه را روی خط تلکس خود به سراسر جهان مخابره کرد و روزنامههای ایران به نقل از همان با حذف بخشهای مگو اقدام به چاپ آن کردند. گفته شده که رایزنیهای سفیر فرانسه در تهران با دولت متبوع خود در برطرف شدن منع گفتوگوی خبرنگاران مطبوعات و رادیو تلویزیون موثر بوده است دور نیست که دیپلمات فرانسوی که در وسط میدان بود موقعیت امام خمینی در ایران و اوضاع جاری ایران را به طور دقیق برای دولت متبوع خود ترسیم و به مقامات کشور تفهیم کرده باشد که آینده در دست خمینی است. علاوه بر این رفتار آن روزهای مردم تهران در فرستادن پیاپی دستههای گل به نشانی سفارت فرانسه و ارسال نامههای مکرر گروههای مختلف مردم از مرجع تقلید گرفته تا استاد دانشگاه و دانشجو به دولت فرانسه از سراسر ایران و سفارش به دولت فرانسه درباره حفظ احترام و شئون رهبر مردم ایران نیز شاید در این تصمیم مؤثر بوده باشد.
کوران وزان اعتراضهای خونین مردم شاه را وادار کرده بود که از آزادی بیش از یک هزار زندانی سیاسی به مناسبت چهارم آبان روز تولدش خبر دهد. قرار بود 1126 مبارز سیاسی از پشت میله زندانها به درآمده پا به خیابانها و خانههای خود بگذارند. آیتالله خمینی سخنرانی روز سوم آبان خود را به همین خبر آغاز کرد و گفت که در چنین موقعیتی عفو معنی ندارد و آنچه رخ داده الزام و اجبار بوده است. او با اشاره به کشتار مردم در شهرهایی چون همدان،؛ قم و زنجان افزود که حالا عفو فرمودند غلط کردند عفو فرمودند. اگر فشار عمومی ملت نبود و این توجه همه طرفه ملت نبود که ا اینها عفو نمیکردند عفو نیست این الزام است.
روز بعد چهارم آبان آقای خمینی در پیامی به مردم ایران نوشت که مجازات تبهکاریهای شاه جز در روز جزا ممکن نیست. آزادی زندانیان سیاسی چیزی جز خروج از زندانی کوچک و ورود به زندانی بزرگ نیست. او به رهاشدگان از بند اسارت گفت که آزادی شما با جانبازیهای شجاعانه ملت مسلمان به دست آمد پس مبارزه بیامان خود را تا واژگونی نظام سلطنتی شاه ادامه دهید.
یکی از نگرانیهایی که امام در ابتدای پیام امروز خود ابراز کرد خارج کردن جواهرات سلطنتی از کشور توسط خاندان سلطنت بود. گفتنی است شماری از خبرهای آن زمان ایران، در بستر بیاعتمادی مردم به حکومت ساخته میشد. برخی از این اخبار از بن نادرست بود. بعضی ترکیب شده از راست و ناراست و تعدادی نیز مطابق واقع بستههای خبری فرستاده شده از ایران به نوفل لوشاتو و پیش از آن به نجف،همیشه سرند نمیشدند. اما فاصله وثاقت برخی خبرها با واقعیتها در نجف کم و با اوج گیری نهضت و هیجانهای عمومی در پاریس زیاد بود. آیتالله همواره در سخنان و اطلاعیههای خود این اخبار را با پیشوندهایی چون بر حسب اطلاع آنطور که گفته شده و مانند آنها نقل میکرد. از جمله خبرهای درستی که در جزئیات نادرست بود شمار شهدای حوادث دوره انقلاب بود.
در این بین کشته شدگان رخداد تلخ پانزدهم و شانزدهم خرداد1342 و فاجعه خونین هفدهم شهریور 1357 با بزرگ نمایی بیشتری همراه بودند. برخی از اخبار نیز عین واقع بود. گزارش میدانی رسیده به دست امام از حاشیهنشینی، گودنشینی و حلبیآبادهای اطراف تهران و وضعیت اسفناک آن جمعیت آسیب دیده که بارها در سخنان خود یاد کرده آن را عوارض اصلاحات ارضی و سیاستهای اقتصادی شکست خورده شاه دانسته بود مطابق آن پدیده شوم بود.
دومین گفتوگوی رسانهای آیتالله خمینی در موقعیت تازه با خبرگزاری انگلیس/ رویترز بود. بلندترین پاسخ او به نخستین پرسش خبرنگار رویترز بود. خبرنگار پرسید که میگویند اسلام محافظهکار است؟ و آقای خمینی پاسخ داد که اسلام دین ترقی و شکوفایی انسان است اگر اسلام محافظهکار بود نباید خواهان استقلال و آزادی ایران میشد. اسلام در چنان حد از کمال است که از ابتدای طلوع، پیشرفت خود را بر بحث آزاد و مبارزه با سانسورها بنا گذاشته است او گفت که آنچه در ایران میگذرد برخورد بین نیروهای محافظهکار و مترقی نیست. برخورد میان یک ملت با نظامی است که عامل بیچون و چرای آمریکاست و موجودیت ایران را به خطر انداخته است . یکی دیگر از سؤالات خبرنگار رویترز درباره زمامداران حکومت بعدی بود. آیا علما خود حکومت خواهند کرد؟ امام گفت که علما خود حکومت نخواهد کرد. آنان ناظر و هادی مجریان امور میباشند. این حکومت در همه مراتب خود متکی به آرای مردم و تحت نظارت و ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود.
غیر از این گفتوگو آیتالله در این روز چهارم آبان برای هر گروهی از ایرانیان دوستدار دیدارش که خود را به نوفل لوشاتو رسانده بودند سخنرانی کرد و بنا بر خبرهای رسیده از ایران گفت که در تظاهرات برخی شهرها به مناسبت شب چهارم آبان سالروز زاده شدن محمدرضا پهلوی مردم لباس پوشیده با پرچمهای سیاه برافرشتند. در میان گزارشهای ساواک از تظاهرات شهرهای گوناگون در این روز میخوانیم که مردم بهشهر با لباس سیاه راهپیمایی کردند. امام خمینی با پوزش از ساحت مقدس رسول اکرم تولد پیامبر خاتم را با تولد شاه مقایسه کرد و گفت در روز تولد حضرت محمد (ص) ایوان مداین ترک برداشت و بخشی از آن فروریخت و آتش آتشکده پارس خاموش شد. کنایه از اینکه پیامبر اسلام با توحید به جنگ ظلم و خرافهپرستی رفت و شاه را شرکت تن به ظلم و گسترش خرافه داد. از آن جمله بود تبدیل تاریخ هجری به شاهنشاهی که از همه خیانتهایی که به ما کرده است این بالاتر است. حیثیت اسلام را میخواست از بین ببرد علامت اسلام را میخواست از بین ببرد.
در برابر کمونیسم
هجمههای آیتالله بیتعارف و مستقیم نثار قدرتهای بزرگ میشد و در این بین تفاوتی میان ابرقدرتهای آمریکا و شوروی نبود. وقتی او انگلیس و چین را هم در همین ردیف قرار میداد. تنها دریافتی که از سخنان او نمیشد مصلحت اندیشی در مبارزه بود. از این رو موضع شفاف او در برابر نظام سیاسی کمونیسم و معتقدان داخلی آن خوشایند گروهی از مخالفان شاه که مبارزه خود را با دیدگاه کمونیستی پی میگرفتند،نبود. میتوان پذیرفت که در میان ایرانیان و دانشجویانی که هر روزه به دیدار امام میآمدند افرادی از این قسم حضور داشتند و حتما دلخور و پکر نوفل لوشاتو را ترک میکردند.
آیتالله در پنجم مهر ماه دیدار همگانی نداشت اما بنا بر آنچه نمایندگان ساواک در فرانسه خبر داد پنج نفر از دبیران با نمایندگان گروههای وابسته به کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی با امام خمینی ملاقات کردند. روشن نیست گرایش و اعتقاد دیدارکنندگان را به اطلاع او رسانده بودند یا نه، اما آنچه از گفتههای آن جلسه نقل شده نشان میدهد که این افراد نیز با ناراحتی آنجا را ترک کردند. شما جوانان بایستی مبارزه خود را به همبستگی و انفاق ادامه دهید تا موفق شویم. لیکن این مبارزه نبایستی به نفع کمونیستها منتهی گردد. مشارالیه از استالین به بدی یاد کرد. نامبرده ضمن حمله به دولتهای شوروی، آمریکا و انگلیس توصیه کرد که در نشریات خود سلام مرا به رؤسای ارتش برسانید و بگویید در این لحظه تاریخی به ملت بپیوندند. دیده یا شنیده نماینده ساواک از پایان این ملاقات آن بود که مذاکرات فوق اثرات نامطلوبی در بین دبیران کنفدراسیون گذارده و متفقا اظهار عقیده کردهاند که نامبرده صد در صد است که به تدریج جنبش مذهبی را علیه کمونیستها هدایت نموده و موضع نامبرده در نهایت به نفع آمریکا خواهد بود.
از منظر بیشتر کمونیستها تمایلات سیاسی از دو جبهه چپ و راست فراتر نمیرفت. اگر دیدگاهی با جناح چپ همخوانی نداشت قطعا در جبهه راست که نماد آن ایالات متحده آمریکا بود قرار میگرفت. موضع امام خمینی نسبت به نظام فکری و سیاسی کمونیسم آشکار بود اما پس از هجرت به فرانسه این موضعگیریهای اشکار مجال بروز یافت و رفته رفته واکنش طرف مقابل را نیز برانگیخت. برخی از هواداران در اظهارات خود خمینی را رهبر جناح خرده بورژوایی رادیکال مینامیدند که سازشکار هستند و در نهایت به نفع سرمایهداری اقدام خواهند کرد. برخی دیگر از کمونیستها نیز خمینی را با الفاظی که مختص محمدرضا پهلوی بود مرتجع، یاد میکردند.
واقعیت این است که آیتالله از هر حملهای به کمونیستها چه سران حاکم آنها در اتحاد جماهیر شوروی و جمهوری خلق چین وچه طرفدارانشان در ایران مضایقه نمیکرد. از زمامداران چنین میگفت اصل قضیه مارکسیست و کمونیسم قضیه تخدیر است. ملتها را میخواهند خواب کنند با این حرفها. شوروی میخواسته ملتها را خواب کند با این حرفها .. چین مسئله کمونیسترا برای همین مسئله پیش برده بود. اینها بزرگها میخواهند کوچکها را بخورند و به هواداران میگفت کمونیست چه غلطی میتواند بکند؟ بازیتان دادهاند میخواهند از شما یک چیزی بگیرند که برای شاه مفید باشد. شما را استثمار کردهاند الان استحمار کردهاند شما را.
این موضوع مورد توجه خبرنگاران رسانهها هم بود و درباره ان پرسشهایی مطرح میکردند. در گفتوگویی که آیتالله امروز پنجم آبان با شبکه یک تلویزیون فرانسه داشت در برابر این سؤال که آیا نهضت ایران از سوی یک ایدئولوژی مارکسیستی حمایت میشود؟ گفت که ابدا نه هدایت شده و نه میشود و نه خواهد شد و حمایت آنها مورد قبول کسی نیست. پرسش دوم این بود که آیا حمایت یک کشور کمونیستی (شوروی) را در ادامه نهضت خواهید پذیرفت؟ آیتالله پاسخ داد: ما میخواهیم مستقل باشیم و حمایت هیچ کشوری را قبول نخواهیم کرد و تحت الحمایه هیچ کشوری نیستیم. این مصاحبه با حذف بخشهایی در جراید ایران منتشر شد.
اندر مراتب نماز
مشغله این روزهای امام خمینی رهبر انقلاب مردم ایران، او را از نکات یا اصولی که قیامش را بر آن استوار کرده بود دور نمیکرد. به گوش او رسانده بودند که برخی از دیدارکنندگان ایرانیانی که برای ملاقات او از دور و نزدیک به نوفل لوشاتو میآمدند و یا شاید برخی از آدمهای مستقر در آنجا به احکام ظاهری اسلام چون نماز اهمیت نمیدهند.
آیتالله در سخنرانی ششم آبان خود به این مسئله پرداخت و آن را از اساس مورد بررسی قرار داد با تفصیل فصل اشتراک و اختلاف انسان را با نبات و جماد باز گفت و سپس فلسفه انگیزش پیامبران را بیان کرده و گفت که نه خداوند نیازی به اعمال ما دارد و نه پیامبران. این نیاز خود ما است. نیاز انسان بودن ما است که پشت مرز طبیعت و محسوسات نایستیم بگذریم و به مرتبهای از مراتب الهی برسیم . فحوای سخن او میگفت که مبارزه و مجاهده جاری در ایران نیز مقدمهای است برای فراهم شدن زمینههای گذر از مرز یاد شده با این حال تاکید کرده که اسلام به هر دو جهان شهود و غیبت آدمی توجه کرده و به تعطیلی یکی در برابر دیگری رضایت نداده است. سعادت تمام در توجه به امر و نهی پیامبران است. عمل به این اوامر و نواهی عالم طبیعت و جهان ماورا طبیعت انسان را تنظیم میکند. آقای خمینی با آوردن نمونهای افزود: ما نمیدانیم رابطه ما بین نماز و سعادت آن عالم چیست. خدا میداند چنانچه من و شما که طبیب نیستیم نمیدانیم که رابطه مابین این قرص که طبیب میدهد با این مرض چیست لکن رابطه دارد رابطه بین این اعمال صالحه ما با آن عالم را انبیا میدانند و به وحی خدای تبارک و تعالی و آمدهاند برای اینکه به ما بگویند که فلان کار را اگر بکنید. این رابطه دارد با آن عالم و روح شما را تربیت میکند و شما در آن عالم وقتی میروید با سعادت هستید. پایان سخن او با این نصیحت همراه بود که شما این احکام ظاهریهای ک التفات به آن نیست که حالا بفهمید چه میشود و چه ربطی مابین روح انسان و این عمل هست سبک نگیرید. اینها مهم است برای شما برای زندگانی ماوراطبیعت شما مهم است و شما هم مجاهدت ظاهریتان را و علوم ظاهریتان علوم طبیعیتان را تکمیل کنید و هم تبعیت کنید راجع به امور معنوی و جهات الهی تا سعادتمند شوید.
دیکتاتوری اسلامی
رفت و آمدهای به نوفل لوشاتو ادامه داشت. سفر هر فرد و گروهی آهنگی پشت خود داشت. برخی به دیدار دوست یا مراد دیرینه خود راه به پاریس میگشودند. بعضی برای انجام ماموریتی که بر عهدهشان گذاشته شده بود راهی فرانسه میشدند پیدا کردن راه حل سیاسی برای بحران ایران، مصالحه و پادرمیانی. برخی جهت رایزنی در چگونگی ادامه نهضت و افرادی برای ارزیابی اوضاع یا نامهرسانی و .. به این سو میآمدند.
از سفرهایی که بازتاب داخلی آن گسترده شده آمدن کریم سنجابی رهبر جبهه ملی ایران به فرانسه بود. او ششم آبان تهران را به مقصد پاریس ترک کرد. محمود مانیان رئیس جامعه بازاریان و اصناف وابسته به جبهه ملی و حسین مهدیان یکی از بنیانگذاران حسینیه ارشاد او را همراهی میکردند. اما سفرهایی که پیامد خبری نداشت حرکت افرادی چون مهدی عراقی، سیدمحمدحسینی و بهشتی و مرتضی مطهری بود. دو روزی از رسیدن نمایندگان آقای سیدکاظم شریعتمداری میگذشت. منتظر وقت ملاقات بودند. حجتالاسلام شیخ محمدحسین بروجردی دوست امام و پدر دامادش محمود بروجردی و برادر همسر آیتالله گلپایگانی نیز در نوفل لوشاتو بودند و در شمار دیدارکنندگان دو سه روز گذشته.
یکی از کسانی که دیروز در دیدار گروهی یا خصوصی روشن نیست با آیتالله ملاقات کرده بود تلویحا گفته بود که گیرم دیکتاتوری شاه رفت گرفتار دیکتاتوری اسلام نخواهیم شد؟ مبنای سخنرانی امروز هفتم آبان امام خمینی روی همین گفته بود او بنای آغاز نهضت اسلامی ایران را به دست آوردن آزادی و استقلال دانست و با اشاره به قاعده نفی سبیل گفت که تحقیر اسلام و خوار کردن علمای اسلام در جهت دور نگاه داشتن جامعه اسلامی از آزادی و استقلال بوده است. آیتالله افزود: به آن فردی که از دیکتاتوری اسلام پرسیده بود گفتم: خوب شما تاکنون چه حکومت اسلامی را دیدید که فهمیدید دیکتاتوری است؟ و سپس دونمونه یکی از رفتار پیامبر اسلام در پایان عمر و دیگری از منش حضرت علی (ع) که در دادگاه حاضر شده بود آورد و گفت که رسول گرامی اسلام در روزهای پایانی زندگی بیمار به مسجد آمد و در میان سخنان خود پرسید که بین شما کسی هست که حقی بر من داشته باشد؟ اگر هست بگوید تا پس دهم. کسی گفت که جایی زمانی، شلاق تو ناخواسته به من خورده است. پیامبر گفت که بیا و تلافی کن آمادهام این یک دیکتاتور است اگر شما در تمام حکومتهایی که در دنیا هست پیدا کنید یک همچون حاکمی.. آنوقت بگویید حکومت اسلام حکومت دیکتاتوری است. آیتالله در مثال دیگرش به حضور حضرت علی (ع) در دادگاهی که قاضی آن منصوب خودش بود اشاره کرد. امام شیعیان زوره گم کرده خود را در دست فردی یهودی دید. شکایت به قاضی برد. هر دو در محکمه حاضر شدند. ادله خواهان کافی نبود. رای به نفع خوانده داده شد. شما پیدا کنید یک حکومت این طوری آن وقت بگویید که دیکتاتوری است. شما خیال کردید که حکومت اسلام این حکومتی است که در حجاز (عربستان سعودی) هست؟ اینها هم یک دیکتاتورهایی هستند که با صورت میخواهند بگوید اسلام. یا آنی که حالا در پاکستان این نظامی (ژنرال ضیاءالحق) آمده سرش نمیشود اسلام چیست. امام خمینی حکومت اسلامی را یک نظام سیاسی مبتنی بر عدالت خواند که در آن زورگویی، دزدی فقر و پریشان حالی و محرومیت نیست.
صبح امروز هفتم آبان ساعت 11 نخستین ملاقات کریم سنجابی با امام خمینی انجام شد و یک ساعت و نیم به دراز کشید. از جزئیات این دیدار جملهای از قول سنجابی نقل کردید که خدمت رهبر شیعیان جهان رسیدیم و همگامی خود را با ایشان اعلام کردیم و نیز نمایندگان آقای شریعتمداری توانستند امروز پاسخ نامه او را از آیتالله بگیرند. حسن شریعتمداری که از نزدیک در حال سنجش اوضاع بود در تماس تلفنی از پدرش خواست که فعلا راجع به تحکیم وضع سلطنت حرفی نزده تا ببینم در آینده چه وضعی پیش خواهد آمد.
شاه بیشاه
تکرار همواره برخی از مواضع سیاس توسط امام خمینی نشان از مراجعات یا پیام رسانیهای پیاپی برای مصالحه داشت. گویی هیأت حاکمه آماده پرداخت هر هزینهای برای گرفتن رضایت آیتالله به ماندن محمدرضا پهلوی بود.هر چند کریم سنجابی تکذیب کرده بود اما برخی جراید و ناظران سیاسی سفر رئیس جبهه ملی را در این جهت ارزیابی کردند.
آیتالله در سخنرانی دوم خود بیشتر به این موضوع پرداخت و بر اساس مشاهدات خود از تشکیل فرمایشی مجلس مؤسسان در 1304 ش و انتقال سلطنت از قاجار به پهلوی و حوادث شهریور 1320 که به روی کار آوردن محمدرضا پهلوی توسط متفقین انجامید گفت که اساس این سلطنت غیرقانونی است واگر فرض بر قانونی بودن آن گرفته شود پادشاهی که دست به کشتار مردم بزند محکوم است. پادشاهی که مردم را از آزادی سلب کند مجرم است. او با اشاره به کشتههای مردم در ناحیه کوچکی چون کبودرآهنگ همدان ابراز داشت که مردم ایران این پادشاه را نمیخواهند. فریاد نخواستن در همه شهرها و روستاها بلند است چاره حل این بنبستی که الان هست نه وزیر میتواند این راحلش کند نه وکیل. حلش دست شاه است و آن این است که بگذارد و برود.
به مناسبت تولد شاه چهارم آبان پیامهای بسیار زیادی برای او فرستاده شد در این میان کشورهایی چون آمریکا، فرانسه، و چین حمایت خود را از حکومت پادشاهی وقت ایران اعلام کردند. پیش از آن نیز دولت انگلیس رسما از زبان وزیر امور خارجه خود این حمایت را به اطلاع شاه رسانده بود. امام خمینی این را نیز یادآور گردید و باتاکید گفت که نمیشود با یک ملت بازی کرد. این پشتیبانیها حرف است(پشتوانه ندارد) هیچ از این معنا نترسید. یک ملت هر چه ضعیف باشد وقتی همه گفتند نه این نه است، نمیشود آری بشود. نه میتواند نظامی این کار را بکند نه میتواند ارتش آمریکا و روسیه این کار را بکند. این یک چیزی است نشدنی.حرف پایانی آیتالله این بود که آرامش ایران در گرو رفتن شاه است مردم ایران نجیب و اصیل هستند مردمی آرام ولی به اندازهای آنان را زیر فشار گذاشتهاند که فریادشان بلند است. ملت ایران آرام خواهد گرفت وقتی شاه رفت دنبالههایش رفتند یعنی آنهای که پشتوانه او بودند رفتند مملکت آرام میشود.
ایرانیان سفر کرده به پاریس امروز هشتم آبان به دعوت انجمن اسلامی دانشجویان در گردهمایی که در تالار موتوآلیته برپا شد شرکت کردند.این مراسم چهار ساعت به دراز کشید و از همه گروهها،روحانیون، دانشجویان، زنان، برای شنیدن و دیدن برنامههای چیده شده حاضر بودند. شمار جمعیت را بیش از 1500 نفر برآورد کردند. تالار یاد شده گنجایش آن را نداشت. سرریز آن به سالن دیگری در همان نزدیکی راهنمایی شد. عکسهای امام خمینی، آقایان طالقانی و منتظری، برخی کشته شدگان منتسب به سازمان مجاهدین خلق به در و دیوار چسبانده شده بود. خلیل رضایی یکی از سخنرانها بود. او درباره چهار فرزند کشته شدهاش به دست ماموران حکومت شاه سخن گفت. پخش فیلمی از فاجعه خونین میدان ژاله تهران از دیگر برنامهها بود آنچنان شرکت کنندگان را تحت تاثیر قرار داد که همگی به مدت ده دقیقه با صدای بلند میگریستند و فریاد میزدند مرگ بر قاتلین حادثه 17 شهریور.
این مراسم در واپسین ساعات امشب برگزار گردید. شاید مهدی عراقی که بعد از ظهر وارد پاریس شد از این گردهمایی آگاه شده بود او ابتدا به خانه غضنفرپور ستاد امام خمینی در پاریس رفت و نزدیک غروب با خودرویی که اسماعیل فردوسیپور میراند از شهر خارج شد و یک راست به نوفل لوشاتو رسید. صبح امروز عراقی به همراه عزتالله خلیلی و ابوالفضل توکلیبینا، تهران را به مقصد پاریس ترک کرده بودند. وقتی به آگاهی امام خمینی رسید که عراقی آمده بیمقدمه او را پذیرفت اما وارد که شد و خود را با گریه به پای آقای خمینی انداخت. از ما پرسیدند که این شخص کیست؟ امام هم ایشان را نشناختند. آقای سیدمحمود دعایی گفتند حاج مهدی عراقی هستند امام شانههایشان را گرفتند و بلندشان کردند و گفتند مهدی ما پیر شده است.
عراقی سیزده سال از دو دهه چهل و پنجاه شمسی را در زندان گذرانده بود.
امام خمینی امروز را هم بدون سخنرانی سپری نکرد. او گفت که بسیاری از مطالب را تدریجا گفته و تکرار میکنیم چرا که هر بار دیدارکنندگان تازهای به اینجا میآیند. باز گفت امروز او رد اتهام بیتحرکی و سکون دین و کندن برچسب تخدیرکننده به آموزههای آئین اسلام بود. آیتالله این اتهام و دیگر تبلیغات پرداخته شده علیه مسلمانان را خلاف منطق قران و رفتار پیامبر اسلام و منش علی (ع) و خلفایی چون عمر بن خطاب دانست و آن را ساخته قدرتهای استعماری خواند که از مطالعات درازمدت آنان برآمده است. او سلوک رهبران اسلام را با رؤسای جهان سرمایهداری و کمونیسم مقایسه کرد و با اشاره به مشاهدات خود در دورههای چهارم و پنجم مجلس مشروطه و نیز اشغال ایران در جنگ جهانی دوم گفت که اسلام را ارتجاعی معرفی کردند چون مانع از سلطه بیگانگان بر مسلمانان است آخوند را مفت خور توصیف کردند چون مقابله سیدحسن مدرس را با رضاخان دیده بودند و در پایان تاکید کرد:این حرفها مرده است دیگر روشن شدهاند مردم مطلع شدهاند مردم بر حیلهها و باید برود این آدم. هیچ چارهای ندارد. اگر بخواهد ایران اصلاح شود با بودن محمدرضا در آنجا و این سلسله خبیثه این ایران اصلاح شدنی نیست. دنبال او باید دست آمریکا، انگلستان ... شوروی این سه ابرقدرت باید دستشان قطع شود از ایران و ایران مستقل برای خودش باشد تا اصلاح بشود. ما دنبال این معنی هستیم انشاالله.
اختلاف یعنی خودکشی
آمد و شد ایرانیان به پاریس همچنان ادامه داشت. سرشناسان این افراد دوستدار ملاقات خصوصی با امام خمینی بودند. هر چند در ظاهر منافع سیاسی آیتالله در پذیرش ناموران سیاسی آمده به نوفل لوشاتو بود. اما او تمایلی به دیدار همه آنان نداشت و اگر داشت بیشرط نبود. احتمالا در روز نهم آبان خسرو قشقایی با این آهنگ به محل اقامت رهبر انقلاب آمد. او پس از کودتای 28 مرداد 1332 از ایران خارج گردیده پس از سالها زندگی در سوئیس به آلمان غربی رفته آنجا به سر میبرد. قشقایی با ابراهیم یزدی دیدار و گفتوگو کرد اما نتوانست به ملاقات خصوصی با آقای خمینی برود. وقتی به آلمان غربی بازگشت موضوع را به نماینده ساواک در آن کشور گفت و افزود که نزدیکان خمینی گفتند چنانچه قصد اعلام هماهنگی دارم میتوانم منظور خود را کتبا اعلام نمایم. ظاهرا امتناع کرد و ابراز داشت که برای عرض سلام و ابراز ارادت آمده است. نماینده ساواک خبر این دیدار را به تهران فرستاد و نوشت که نامبرده در این مذاکره بار دیگر ارادت خود را نسبت به شخص اول مملکت ابراز و از تضییقاتی که برای قشقاییها به وسیله بعضی از افراد بانفوذ کشور در سالهای گذشته انجام گرفته اظهار تاسف و ناراحتی نمود.
از سخنرانی عمومی امروز امام خمینی چنین برمیآید که برآیند دیدهها و شنیدههای بیست و پنج روز گذشته او نشانگر وجود اختلاف و چندگانگی در میان افراد و رهبران گروههای سیاسی داخلی و خارجی است محور سخنان او در این موضوع بود. آیتالله شعاع گفتههای خود را به جهان اسلام کشاند و زیانهای پراکندگی کشورهای اسلامی را در موضوعی چون فلسطین بیان کرد این که چگونه معدودی صهیونیست توانستهاند به دلیل ناهمسو بودن ممالکت عربی، سرزمین فلسطین را دراشغال خود نگه دارند و سپس به آفتهای تفرق در ایران پرداخت و برای نمونه به انتشار کتاب شهید جاوید اشاره کرد این که چگونه موافقان و مخالفان کتاب بر سر هم زدند و هیات حاکمه با خیالی آسوده به تماشا ایستاد و سلطه خود را تقویت کرد. او گفت که وضعیت کنونی ایران به حکم عقل و شرع میگوید که هم صدا باشید. جایز نیست که ما با هم اختلاف داشته باشیم و هر کسی یک راهی برود. همه با هم یک صدا باید بگویند نه نه محمدرضا شاه و نه سلسله پهلوی و نه لندن و نه آمریکا و نه شوروی. (بگوید) خودمان اسلام، مسلمین... اگر این اتحاد را حفظ کردید و پیشرفت کردید نجات پیدا کردهاید و اگر الان نجات پیدا نکنید، خدا میداند تا آخر گرفتار هستید گویی که خواسته باشد. بر این مهم تاکید ورزیده لب مکنونات سیاسی خود را آشکار نماید افزود: خدایا من گفتم من آن چیزی را که میفهمم گفتم به آقایان. گفتم به جامعه ایران و من تقصیر ندارم. آخرین جمله او این بود که الان اختلافات چه در خارج کشور چه در داخل کشور انتحار است خودکشی است.
روشن نیست کتاب 240 صفحهای که امروز در پاریس پخش شد به نظر آیتالله هم رسید یا نه. اما نماینده ساواک در پاریس خبر آن را به تهران فرستاد. عنوان کتاب اسناد و تصاویری از مبارزات خلق مسلمانان ایران و ناشر آن ابوذر بود. در این کتاب مصور غیر از گفتوگوهای امام خمینی با روزنامه لوموند و فیگارو درج شماری از سخنرانیهای او عکسهایی چند از تظاهرات مردم تهران در روزهای سیزدهم شهریور 1357 عید فطر و راهپیمایی شانزدهمین روز همان ماه به چاپ رسیده بود.