رای الیوم در تحلیلی نوشت: آمریکا و هم پیمانان آن برای تسلط بر سوریه تلاش می کنند، در سوی دیگر، دمشق به کمک هم پیمانان خود و بویژه روسیه، به دنبال مقابله با تجاوزگران است.
شهدای ایران:رای الیوم در تحلیلی نوشت: آمریکا و هم پیمانان آن برای تسلط بر سوریه تلاش می کنند، در سوی دیگر، دمشق به کمک هم پیمانان خود و بویژه روسیه، به دنبال مقابله با تجاوزگران است.
به گزازش الف، شکی نیست که معرکه دو طرف در میدان سوریه به پیچیده ترین مرحله خود رسیده است و از جمله نشانه های آن، سفر رئیس جمهور ایالات متحده به جزیره العرب و کشورهای عربی خلیج فارس است که تریلیون ها دلار سود از فروش سلاحهای آمریکا به دولتهای عربی، نصیب آن شد.
بسیاری بر این گمان بودند که پس از تراژدی خان شیخون در سوریه، روسیه ارتش بشار اسد را به سامانه دفاعی جدیدی مجهز کرده است؛ اما حمله آمریکا، انگلیس و فرانسه به سوریه، ثابت کرد که اس 500 به ارتش سوری واگذار نشده است. علاوه بر این، خرید سامانه اس 300 هم هزینه زیادی برای نظام سوریه دارد؛ در حالی که این نظام از منابع مالی همچون منابع مالی سعودیها برخوردار نیست. این در حالی است که روسیه اس 400خود را به مبلغ 15میلیارد دلار به عربستان فروخته و این سامانه را به ایران هم واگذار کرده است.
وقاحت امپریالیسم در نبرد آنها برای سیطره بر سوریه، به حدّ شعله ور کردن جنگی مستقیم با ارتش سوریه رسیده است؛ پس از آنکه مزدوران آنها موفق به انجام ماموریت خود در این کشور عربی نشدند.
با استناد به اطلاعات دقیقی می توانیم بگوییم بن سلمان بهای حمله غرب به خاک سوریه را پرداخت کرده است؛ در این میان، بین قدرتهایی که برای به دست آوردن منافع خود وارد میدان سوریه شده اند، رقابت شدیدی وجود دارد؛ فرانسه نگران است، چرا که به دنبال به دست اوردن سهمی برای خود است، از این رو در تجاوز شرکت کرد. انگلیس هم به همین ترتیب.
اما آیا حمله ائتلاف سه گانه به سوریه به درگیری که برای اهدافی فراتر از سهم خواهی در این کشور عربی ایجاد شده است، پایان می دهد؟ هدف اصلی از شعله ور کردن بحران سوریه آن بود که از طریق نیروهای مزدور مخالف نظام بشار اسد، این کشور مجبور به اطاعت شده و اسرائیل را به رسمیت بشناسد و با آن صلح کند،تا بدین شکل شراکتی بین سوریه و اسرائیل در زمینه بهره برداری از تپه های نفت خیز جولان ایجاد شود. نقشه آن بود که در ادامه صلح بین سوریه و صهیونیستها، مساله فلسطین به کنار رود و حاکمیت اسرائیل در تمام مناطق این کشور عربی گسترش یابد.
در ضمن این استراتژی، محور مقاومت که شعار آزادی فلسطین و مقابله با متجاوزان اسرائیلی را سر می دهد، چگونه فکر می کند؟
این محور علاوه بر همکاری فعال در کنار ارتش سوریه این مواضع را اتخاذ نموده است: مخالفت با نقشه های ترامپ در مورد فلسطین، اصرار بر مقاومت در برابر اشغالگران اسرائیلی و در نهایت، ازادسازی فلسطین.
این مواضع محکم در سایه درگیری ها و رقابتهای بین المللی موجود در منطقه نیاز به ترسیم یک استراتژی دارد که به محور مقاومت امکان استفاده از شرایط و فرصتهای درگیری و رقابت بین قدرتهای مختلف را بدهد.
چارچوب وسیع این استراتژی از خلال جنگی که اسرائیل علیه موضع ایران آغاز کرده، پدیدار می شود؛ عکس العمل اسرائیل در قبال موضع مخالف ایران با اشغال فلسطین، اعلان جنگی است که صهیونیستها علیه پایگاهها و نیروهای ایرانی حاضر در سوریه کرده اند. با توجه به اینکه ایران می داند این اقدامات اسرائیل هماهنگی کاملی با استراتژی آمریکا و دست نشاندگان آنها در منطقه دارد، لازم است که یک استراتژی حمله دفاعی را تدارک ببیند و آن را با جنگ علیه ترویستها همنوا کند.
اسرائیل بزرگترین قدرت تروریستی است در حالی که آمریکا و عربستان تلاش می کنند اتهام تروریسم را متوجه ایران کنند! در این روزها، نگرانی از دو جهت بر دولت اسرائیلی سایه افکنده است:مسلح سازی ارتش سوریه توسط روسها، با سامانه های دفاعی قدرتمند و مواضع ترامپ در مورد کافی دانستن یک حمله به سوریه و ضرورت مذاکره برای رسیدن به توافقی در خصوص حل بحران سوریه. اسرائیل خواهان ادامه جنگ در سوریه است، تا این مساله سوریه را به فرسایش بکشد؛ به همین دلیل در پی آن است که این کشور عربی را تبدیل به میدانی برای مقابله با ایران کند. علاوه بر این، اسرائیلی ها نگران آن هستند که در این بین، واشنگتن و مسکو به توافقی در خصوص یک راه حل در میدان سوریه برسند تا منافع دو دولت بدون در نظر گرفتن اسرائیل، تضمین شود. صهیونیستها بیم آن دارند که سوریه به زودی صاحب اس 300 روسی شده و محور مقاومت قدرت بگیرد.
تجربه به ما می گوید اسرائیل احتمالا حملاتی را به موسسات نظامی سوریه انجام خواهد داد تا تفاوت بین ضربه های خود و ضربه های غربی را نشان داده و نبرد خود با ایران را پی بگیرد و ممکن است در روزهای اینده شاهد چنین حملاتی از سوی اسرائیل باشیم.
در این جاست که فرصتی به محور مقاومت دست می دهد تا استراتژی حمله دفاعی را اجرا کرده و بسیاری از معادله ها را بر هم زند...
به گزازش الف، شکی نیست که معرکه دو طرف در میدان سوریه به پیچیده ترین مرحله خود رسیده است و از جمله نشانه های آن، سفر رئیس جمهور ایالات متحده به جزیره العرب و کشورهای عربی خلیج فارس است که تریلیون ها دلار سود از فروش سلاحهای آمریکا به دولتهای عربی، نصیب آن شد.
بسیاری بر این گمان بودند که پس از تراژدی خان شیخون در سوریه، روسیه ارتش بشار اسد را به سامانه دفاعی جدیدی مجهز کرده است؛ اما حمله آمریکا، انگلیس و فرانسه به سوریه، ثابت کرد که اس 500 به ارتش سوری واگذار نشده است. علاوه بر این، خرید سامانه اس 300 هم هزینه زیادی برای نظام سوریه دارد؛ در حالی که این نظام از منابع مالی همچون منابع مالی سعودیها برخوردار نیست. این در حالی است که روسیه اس 400خود را به مبلغ 15میلیارد دلار به عربستان فروخته و این سامانه را به ایران هم واگذار کرده است.
وقاحت امپریالیسم در نبرد آنها برای سیطره بر سوریه، به حدّ شعله ور کردن جنگی مستقیم با ارتش سوریه رسیده است؛ پس از آنکه مزدوران آنها موفق به انجام ماموریت خود در این کشور عربی نشدند.
با استناد به اطلاعات دقیقی می توانیم بگوییم بن سلمان بهای حمله غرب به خاک سوریه را پرداخت کرده است؛ در این میان، بین قدرتهایی که برای به دست آوردن منافع خود وارد میدان سوریه شده اند، رقابت شدیدی وجود دارد؛ فرانسه نگران است، چرا که به دنبال به دست اوردن سهمی برای خود است، از این رو در تجاوز شرکت کرد. انگلیس هم به همین ترتیب.
اما آیا حمله ائتلاف سه گانه به سوریه به درگیری که برای اهدافی فراتر از سهم خواهی در این کشور عربی ایجاد شده است، پایان می دهد؟ هدف اصلی از شعله ور کردن بحران سوریه آن بود که از طریق نیروهای مزدور مخالف نظام بشار اسد، این کشور مجبور به اطاعت شده و اسرائیل را به رسمیت بشناسد و با آن صلح کند،تا بدین شکل شراکتی بین سوریه و اسرائیل در زمینه بهره برداری از تپه های نفت خیز جولان ایجاد شود. نقشه آن بود که در ادامه صلح بین سوریه و صهیونیستها، مساله فلسطین به کنار رود و حاکمیت اسرائیل در تمام مناطق این کشور عربی گسترش یابد.
در ضمن این استراتژی، محور مقاومت که شعار آزادی فلسطین و مقابله با متجاوزان اسرائیلی را سر می دهد، چگونه فکر می کند؟
این محور علاوه بر همکاری فعال در کنار ارتش سوریه این مواضع را اتخاذ نموده است: مخالفت با نقشه های ترامپ در مورد فلسطین، اصرار بر مقاومت در برابر اشغالگران اسرائیلی و در نهایت، ازادسازی فلسطین.
این مواضع محکم در سایه درگیری ها و رقابتهای بین المللی موجود در منطقه نیاز به ترسیم یک استراتژی دارد که به محور مقاومت امکان استفاده از شرایط و فرصتهای درگیری و رقابت بین قدرتهای مختلف را بدهد.
چارچوب وسیع این استراتژی از خلال جنگی که اسرائیل علیه موضع ایران آغاز کرده، پدیدار می شود؛ عکس العمل اسرائیل در قبال موضع مخالف ایران با اشغال فلسطین، اعلان جنگی است که صهیونیستها علیه پایگاهها و نیروهای ایرانی حاضر در سوریه کرده اند. با توجه به اینکه ایران می داند این اقدامات اسرائیل هماهنگی کاملی با استراتژی آمریکا و دست نشاندگان آنها در منطقه دارد، لازم است که یک استراتژی حمله دفاعی را تدارک ببیند و آن را با جنگ علیه ترویستها همنوا کند.
اسرائیل بزرگترین قدرت تروریستی است در حالی که آمریکا و عربستان تلاش می کنند اتهام تروریسم را متوجه ایران کنند! در این روزها، نگرانی از دو جهت بر دولت اسرائیلی سایه افکنده است:مسلح سازی ارتش سوریه توسط روسها، با سامانه های دفاعی قدرتمند و مواضع ترامپ در مورد کافی دانستن یک حمله به سوریه و ضرورت مذاکره برای رسیدن به توافقی در خصوص حل بحران سوریه. اسرائیل خواهان ادامه جنگ در سوریه است، تا این مساله سوریه را به فرسایش بکشد؛ به همین دلیل در پی آن است که این کشور عربی را تبدیل به میدانی برای مقابله با ایران کند. علاوه بر این، اسرائیلی ها نگران آن هستند که در این بین، واشنگتن و مسکو به توافقی در خصوص یک راه حل در میدان سوریه برسند تا منافع دو دولت بدون در نظر گرفتن اسرائیل، تضمین شود. صهیونیستها بیم آن دارند که سوریه به زودی صاحب اس 300 روسی شده و محور مقاومت قدرت بگیرد.
تجربه به ما می گوید اسرائیل احتمالا حملاتی را به موسسات نظامی سوریه انجام خواهد داد تا تفاوت بین ضربه های خود و ضربه های غربی را نشان داده و نبرد خود با ایران را پی بگیرد و ممکن است در روزهای اینده شاهد چنین حملاتی از سوی اسرائیل باشیم.
در این جاست که فرصتی به محور مقاومت دست می دهد تا استراتژی حمله دفاعی را اجرا کرده و بسیاری از معادله ها را بر هم زند...