اینجانب نه محذوریت اقامتی و نه اقتصادی و نه سیاسی داشته و علت تمایل و عزم بنده برای این برنامه صرفا احساس وظیفه و تکلیف بوده است خواهشمند است این مسئله لحاظ گشته و تنها در چارچوب عقیده و مذهب به اینجانب مأموریت و وظیفه محول گردد.
به گزارش شهدای ایران، وقتی روح انسان بزرگ میشود و عقل مادی را چون پیله ای از سر خود باز میکند، راهی به سوی سیر الی الله برایش آغاز میشود. راهی که در آن جدا شدن از بندها کار هر لاف زن پر ادعایی نیست.
چه بسا سالها سر به خاک ساییده و در دل شب گریه کرده باشی اما سر بزنگاه پایت میلغزد و میشود آنچه نباید.
و بر عکس مردانی را می بینی که 17 رکعت را با عشق و با شعور میخوانند و به قول پیر مرادشان حضرت روح الله راه صد ساله را یک شبه طی میکنند. مردانی که در کنارمان زندگی میکنند اما اغلب بدون سر و صدا، وقتش که میرسد کوله را بر میدارند و میروند. آنها اهل قیل و قال نیستند. چه سخت است که گاهی مجبور باشند برای هر کس و ناکسی توضیح دهند که چرا عاشق شدند و چرا رخت و بخت خویش را در روزگار عافیت رها میکنند و قدم در میدان آتش میگذارند.
یکی از گمنام ترین مردان خدا سلحشوران فاطمیون هستند که تمام عمر را در هجرت سپری کردند و آخر مهاجر حرم حضرت زینب(س) شدند و برای ابد روحشان نزد خدای این بانوی جلیله روزی خور خواهد بود و باز ما میمانیم و یک نفس چاق و حرف هایی که در هیچ دکانی به پشیزی نمیخرند.
و باز زمان ما را با خود خواهد برد...
شهید «محمد رضایی» فرزند سرور رضایی به سال 1364 در شهر مشهد مقدس متولد شد.
شهید محمد رضایی پس از اخذ دیپلم، وارد حوزه علمیه شد و سال 1389 به تحصیل دروس تخصصی الهیات وکلام اسلامی در مؤسسه علوم اسلامی ثامن پرداخت و این دوره را با موفقیت به پایان رساند. سال 1390 از سوی آیت الله «محقق شکوری» به عنوان مدیر مدرسه علمیه حضرت حجت ابن الحسن العسکری(عج) انتخاب گردید و طی این مدت ضمن مدیریت مدرسه، به تدریس دروس حوزوی نیز اشتغال داشت.
وی با شروع جنگ سوریه به این سرزمین رفت و سال 92 حین مبارزه با تکفیری ها به شهادت رسید.
اینجانب نه محذوریت اقامتی و نه اقتصادی و نه سیاسی داشته و علت تمایل و عزم بنده برای این برنامه صرفا احساس وظیفه و تکلیف بوده است خواهشمند است این مسئله لحاظ گشته و تنها در چارچوب عقیده و مذهب به اینجانب مأموریت و وظیفه محول گردد.
محمد رضایی
92/2/30
*فارس
چه بسا سالها سر به خاک ساییده و در دل شب گریه کرده باشی اما سر بزنگاه پایت میلغزد و میشود آنچه نباید.
و بر عکس مردانی را می بینی که 17 رکعت را با عشق و با شعور میخوانند و به قول پیر مرادشان حضرت روح الله راه صد ساله را یک شبه طی میکنند. مردانی که در کنارمان زندگی میکنند اما اغلب بدون سر و صدا، وقتش که میرسد کوله را بر میدارند و میروند. آنها اهل قیل و قال نیستند. چه سخت است که گاهی مجبور باشند برای هر کس و ناکسی توضیح دهند که چرا عاشق شدند و چرا رخت و بخت خویش را در روزگار عافیت رها میکنند و قدم در میدان آتش میگذارند.
یکی از گمنام ترین مردان خدا سلحشوران فاطمیون هستند که تمام عمر را در هجرت سپری کردند و آخر مهاجر حرم حضرت زینب(س) شدند و برای ابد روحشان نزد خدای این بانوی جلیله روزی خور خواهد بود و باز ما میمانیم و یک نفس چاق و حرف هایی که در هیچ دکانی به پشیزی نمیخرند.
و باز زمان ما را با خود خواهد برد...
شهید «محمد رضایی» فرزند سرور رضایی به سال 1364 در شهر مشهد مقدس متولد شد.
شهید محمد رضایی پس از اخذ دیپلم، وارد حوزه علمیه شد و سال 1389 به تحصیل دروس تخصصی الهیات وکلام اسلامی در مؤسسه علوم اسلامی ثامن پرداخت و این دوره را با موفقیت به پایان رساند. سال 1390 از سوی آیت الله «محقق شکوری» به عنوان مدیر مدرسه علمیه حضرت حجت ابن الحسن العسکری(عج) انتخاب گردید و طی این مدت ضمن مدیریت مدرسه، به تدریس دروس حوزوی نیز اشتغال داشت.
وی با شروع جنگ سوریه به این سرزمین رفت و سال 92 حین مبارزه با تکفیری ها به شهادت رسید.
دستنوشته شهید مدافع حرم فاطمیون که به شایعات پاسخ میدهد
اینجانب نه محذوریت اقامتی و نه اقتصادی و نه سیاسی داشته و علت تمایل و عزم بنده برای این برنامه صرفا احساس وظیفه و تکلیف بوده است خواهشمند است این مسئله لحاظ گشته و تنها در چارچوب عقیده و مذهب به اینجانب مأموریت و وظیفه محول گردد.
محمد رضایی
92/2/30
*فارس