دو تیم فوتبال که فارغ از تمام اتفاقات روز، خود را برای انجام یک مسابقه آماده میکردند، هیچگاه فکر نمیکردند اسیر نقشه شوم فرماندهان بعثی شوند.
شهدای ایران: دو تیم فوتبال که فارغ از تمام اتفاقات روز، خود را برای انجام یک مسابقه آماده میکردند، هیچگاه فکر نمیکردند اسیر نقشه شوم فرماندهان بعثی شوند. همواره از فوتبال به عنوان ورزشی برای از بین بردن کدورت و دشمنیهای سیاسی نام برده میشود، ولی در جریان جنگ ایران و عراق، طرف بعثی تمام قوانین جوانمردانه را زیر پا گذاشت و دست به بمباران زمین چمن زد.
شاید اگر بمباران زمین فوتبال در جریان جنگهای جهانی اتفاق میافتاد یا بازیکنان فوتبال یکی از کشورهای غربی بر اثر بمباران جانشان را از دست میدادند در رابطه با این موضوع چندین فیلم سینمایی و مستند و کتاب نوشته میشد تا تمام دنیا متوجه جنایت بزرگی که در حق غیرنظامیها شده، بشوند. چه موضوعی از این دراماتیکتر که بازیکنان دو تیم فوتبال، حین انجام مسابقه بر اثر بمباران هواپیماهای دشمن جانشان را از دست بدهند.
استان ایلام در دوران دفاع مقدس، بارها آماج حملات رژیم بعث عراق قرار گرفت و هیچیک از مردم شهر تصور نمیکرد روزی زمین فوتبال هدف بمباران قرار گیرد و فوتبالیستها قربانی تفکرات افسران ارتش بعث شوند. در ۲۳ بهمن ۱۳۶۵، تیمهای فوتبال «منتخب چوار» و «منتخب جوانان استان ایلام» اقدام به برگزاری مسابقه در شهر چوار کردند، نیمه اول این مسابقه با پیروزی ۲ بر یک تیم جوانان استان به پایان رسید. در بین دو نیمه شهید حسین هزاوه مربی و بازیکن تیم منتخب چوار به بازیکنان گفت فرض کنید در خط مقدم جبهه هستید، با شجاعت و شهامت بجنگید. گویی میدانست واقعهای عظیم در راه است.
در حالیکه حدود ۱۰ دقیقه از نیمه دوم گذشته بود، هواپیماهای دشمن بعثی با انواع و اقسام بمبها، زمین فوتبال را تبدیل به خط مقدم واقعی کردند. شهید هزاوه که خودش یک پاسدار بود، لحظاتی قبل از بمباران سعی کرد با فریادهای خود همه را روی زمین بخواباند. تعدادی از بازیکنان روی زمین خوابیدند و در حالی که شهید هزاوه سعی میکرد بقیه بازیکنان را نیز مطلع کند، به سمت فرزند خود رفت و او را در بغل گرفت تا از بمباران در امان بماند. شاید شهید هزاوه میخواست این فرزند عزیزش را حفظ کند تا سالها بعد، این واقعه را به نسلهای فعلی منتقل کند.
در این روز خونین یونس تلوکی، مجتبی ناصری، علینجات کرمی، علی عباسی، محمد کمالوندی، جهانگیر کاوه، عبدالرزاق مهدیه، محمد زارعی، حسین هزاوه (بازیکنان فوتبال)، حمیدرضا رضایتی (داور مسابقه)، مراد آذرخش، خلیل مظفری، سجاد مظفری، محمدجواد مظفری و امجد حیدری (تماشاگران مسابقه) به شهادت رسیدند و علی قیطاس، رحمت محمود، الیاس گهرسودی، گلمراد فاضلی، فرمان فولادوند و سلمان کرد (بازیکنان فوتبال) به افتخار شهادت نائل شدند.
امدادگری که در حادثه زمین فوتبال چوار حضور داشته، درباره این روز میگوید: «بخشدار وقت حسین هزاوه در آن زمان با روحیه دادن به مردم این منطقه در آن شرایط که آتش دشمن خاموشی نداشت و سرکشیهای مداومی که از مردم و ادارات انجام میداد روحیه ما را دوچندان کرده بود و حتی در بخش ورزش فعالیتهای چشمگیری انجام میداد به طوری که مربیگری تیمهای چوار هم برعهده ایشان بود. نزدیک اذان ظهر بود که آقای هزاوه با چهرهای گشاده و خندان وارد مرکز بهداشت شد تا از فعالیتهای ما و کم و کسری دارو و درمان جویا شود. همدلی که در بین مسئولان با مردم وجود داشت باعث شده بود هزاوه روحیه مضاعفی داشته باشد و آن روز رو به من کرد و گفت: امروز مسابقهای مهم با تیم منتخب ایلام داریم. این مسابقه به مناسبت دهه فجر انقلاب و برای شاد کردن مردم و جوانان برگزار میشود. دعا کنید که پیروز شویم و ادامه داد مجتبی ناصری هم کمی مصدوم است و از ناحیه انگشت دست آسیب دیده، او را برای مسابقه مداوا کنید... دقایقی از شروع نیمه دوم نگذشته بود که آژیر قرمز به صدا درآمد و دود سیاهی تمام فضای شهر چوار را فراگرفت و مردم هول شده بودند و هرکس به طرفی میدوید و بعضی هم به طرف زمین فوتبال و دود با عجله شتافتند. ما هم سریع به اتفاق امدادگران دیگر بر سر حادثه حاضر شدیم و کربلایی مشاهده کردیم که شاید تطبیق زیادی با کربلای حسین(ع) داشت و با دیدن بدنهای پاره پاره و ترکشهایی بر بدن شهید هزاوه و سر از تن جدا گشته مجتبی ناصری و بدنهای در خون غلتان دیگر شهیدان را دیدیم.»
این حادثه تلخ که به خوبی نمایانگر مظلومیت ایرانیها در جنگ تحمیلی است تمام مایههای لازم برای ساخت و پرداخت یک اثر هنری را دارد، اثری که بتواند به تمام دنیا نشان دهد در جریان جنگ چه اتفاقات تلخی برایمان افتاد اما متأسفانه نه تنها مردم جهان، بلکه عموم مردم کشورمان نیز از این واقعه بیخبر هستند و نمیدانند روزی برای برگزاری یک مسابقه فوتبال، چند نفر شهید شدهاند. حقایقی که اگر به درستی به مردم منتقل شود، جذابیتهایی فراوانی برای عامه مردم و نسلهای جوان خواهد داشت.
*جوان
شاید اگر بمباران زمین فوتبال در جریان جنگهای جهانی اتفاق میافتاد یا بازیکنان فوتبال یکی از کشورهای غربی بر اثر بمباران جانشان را از دست میدادند در رابطه با این موضوع چندین فیلم سینمایی و مستند و کتاب نوشته میشد تا تمام دنیا متوجه جنایت بزرگی که در حق غیرنظامیها شده، بشوند. چه موضوعی از این دراماتیکتر که بازیکنان دو تیم فوتبال، حین انجام مسابقه بر اثر بمباران هواپیماهای دشمن جانشان را از دست بدهند.
استان ایلام در دوران دفاع مقدس، بارها آماج حملات رژیم بعث عراق قرار گرفت و هیچیک از مردم شهر تصور نمیکرد روزی زمین فوتبال هدف بمباران قرار گیرد و فوتبالیستها قربانی تفکرات افسران ارتش بعث شوند. در ۲۳ بهمن ۱۳۶۵، تیمهای فوتبال «منتخب چوار» و «منتخب جوانان استان ایلام» اقدام به برگزاری مسابقه در شهر چوار کردند، نیمه اول این مسابقه با پیروزی ۲ بر یک تیم جوانان استان به پایان رسید. در بین دو نیمه شهید حسین هزاوه مربی و بازیکن تیم منتخب چوار به بازیکنان گفت فرض کنید در خط مقدم جبهه هستید، با شجاعت و شهامت بجنگید. گویی میدانست واقعهای عظیم در راه است.
در حالیکه حدود ۱۰ دقیقه از نیمه دوم گذشته بود، هواپیماهای دشمن بعثی با انواع و اقسام بمبها، زمین فوتبال را تبدیل به خط مقدم واقعی کردند. شهید هزاوه که خودش یک پاسدار بود، لحظاتی قبل از بمباران سعی کرد با فریادهای خود همه را روی زمین بخواباند. تعدادی از بازیکنان روی زمین خوابیدند و در حالی که شهید هزاوه سعی میکرد بقیه بازیکنان را نیز مطلع کند، به سمت فرزند خود رفت و او را در بغل گرفت تا از بمباران در امان بماند. شاید شهید هزاوه میخواست این فرزند عزیزش را حفظ کند تا سالها بعد، این واقعه را به نسلهای فعلی منتقل کند.
در این روز خونین یونس تلوکی، مجتبی ناصری، علینجات کرمی، علی عباسی، محمد کمالوندی، جهانگیر کاوه، عبدالرزاق مهدیه، محمد زارعی، حسین هزاوه (بازیکنان فوتبال)، حمیدرضا رضایتی (داور مسابقه)، مراد آذرخش، خلیل مظفری، سجاد مظفری، محمدجواد مظفری و امجد حیدری (تماشاگران مسابقه) به شهادت رسیدند و علی قیطاس، رحمت محمود، الیاس گهرسودی، گلمراد فاضلی، فرمان فولادوند و سلمان کرد (بازیکنان فوتبال) به افتخار شهادت نائل شدند.
امدادگری که در حادثه زمین فوتبال چوار حضور داشته، درباره این روز میگوید: «بخشدار وقت حسین هزاوه در آن زمان با روحیه دادن به مردم این منطقه در آن شرایط که آتش دشمن خاموشی نداشت و سرکشیهای مداومی که از مردم و ادارات انجام میداد روحیه ما را دوچندان کرده بود و حتی در بخش ورزش فعالیتهای چشمگیری انجام میداد به طوری که مربیگری تیمهای چوار هم برعهده ایشان بود. نزدیک اذان ظهر بود که آقای هزاوه با چهرهای گشاده و خندان وارد مرکز بهداشت شد تا از فعالیتهای ما و کم و کسری دارو و درمان جویا شود. همدلی که در بین مسئولان با مردم وجود داشت باعث شده بود هزاوه روحیه مضاعفی داشته باشد و آن روز رو به من کرد و گفت: امروز مسابقهای مهم با تیم منتخب ایلام داریم. این مسابقه به مناسبت دهه فجر انقلاب و برای شاد کردن مردم و جوانان برگزار میشود. دعا کنید که پیروز شویم و ادامه داد مجتبی ناصری هم کمی مصدوم است و از ناحیه انگشت دست آسیب دیده، او را برای مسابقه مداوا کنید... دقایقی از شروع نیمه دوم نگذشته بود که آژیر قرمز به صدا درآمد و دود سیاهی تمام فضای شهر چوار را فراگرفت و مردم هول شده بودند و هرکس به طرفی میدوید و بعضی هم به طرف زمین فوتبال و دود با عجله شتافتند. ما هم سریع به اتفاق امدادگران دیگر بر سر حادثه حاضر شدیم و کربلایی مشاهده کردیم که شاید تطبیق زیادی با کربلای حسین(ع) داشت و با دیدن بدنهای پاره پاره و ترکشهایی بر بدن شهید هزاوه و سر از تن جدا گشته مجتبی ناصری و بدنهای در خون غلتان دیگر شهیدان را دیدیم.»
این حادثه تلخ که به خوبی نمایانگر مظلومیت ایرانیها در جنگ تحمیلی است تمام مایههای لازم برای ساخت و پرداخت یک اثر هنری را دارد، اثری که بتواند به تمام دنیا نشان دهد در جریان جنگ چه اتفاقات تلخی برایمان افتاد اما متأسفانه نه تنها مردم جهان، بلکه عموم مردم کشورمان نیز از این واقعه بیخبر هستند و نمیدانند روزی برای برگزاری یک مسابقه فوتبال، چند نفر شهید شدهاند. حقایقی که اگر به درستی به مردم منتقل شود، جذابیتهایی فراوانی برای عامه مردم و نسلهای جوان خواهد داشت.
*جوان