شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۱۴۶۱۲
تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۴:۵۶
متاسفانه برخی افراد و مدیران که با فرهنگ ایثارگری آشنایی ندارند و تنها شعاری رفتار می‌کنند، پشت جانبازان سنگر می‌گیرند تا میز مدیریت‌شان را حفظ کنند...
به گزارش پایگاه خبری شهدای ایران، به نقل از ایسنا،جملات بالا بخشی از گفت‌وگوی جانباز شیمیایی «غلامرضا مرادی» است. می‌گوید: با آغاز جنگ تحمیلی برای دفاع از میهنم،حفظ ارزش‌های دینی و تبعیت از فرامین حضرت امام با انگیزه الهی به جبهه اعزام شدم.

از سال 1365 تا 1367 در نیروی دریایی سپاه خدمت کردم. از جمله مناطقی که آن جا حضور داشتم می‌توانم به «جزیره‌ مجنون»، آبادان و اهواز اشاره کنم. در طول حضورم در جبهه دو بار شیمیایی شدم. یک بار در عملیات «کربلای 4» توسط عامل اعصاب و بار دیگر در منطقه «فاو» با عامل تاول زا. این عوامل شیمیایی باعث شد از ناحیه ریه، پوست، چشم و اعصاب مجروح شوم. بعد از مجروحیتم در بیمارستان‌های صحرایی «امام سجاد(ع)» و «امام رضا(ع)» بستری بودم تا اینکه با بهبود نسبی حالم به بیمارستان شهید بقایی اهواز منتقل شدم.

با پول یارانه زندگی می‌کنم

به دلیل عوارض شیمیایی و جراحت‌های ناشی از جنگ دچار کاهش توان روحی و جسمانی شده‌ام و همین امر باعث شده است نتوانم کاری برای خودم داشته باشم. فقدان پشتیبانی مالی و حقوقی هم عاملی شده است تا حتی در 48 سالگی هم نتوانم ازدواج کنم و در منزل پدر مرحومم زندگی می‌کنم. با پول ناچیز یارانه زندگی می‌کنم و حتی برای تامین دارو نیز گاهی دچار مشکل مالی می‌شوم.

جنگ ندیده‌ها اصول را زیر پا می‌گذارند

برخی افراد که در جنگ حضور نداشته‌اند اصول و مبانی اخلاقی و انسانی را زیر پا می‌گذارنذ و حرمت خون شهدا را از بین می‌برند. همین امر باعث می‌شود به وضع موجود اعتراض و انتقاد کنم. اما توسط برخی مدیران تحقیر و مسخره می‌شوم.

برخی مدیران پشت جانباران سنگر گرفته‌اند

من همچنان مطیع فرمایشات مقام معظم رهبری هستم اما احساس می‌کنم ارزش‌ها، مبانی انقلاب اسلامی و آرمان‌های امام (ره) و شهدای گرانقدر به دلیل سوء مدیریت برخی مسئولان و متولیان رسیدگی به امور خانواده‌های شهدا و ایثارگران کمرنگ شده است. متاسفانه برخی افرادی که با فرهنگ ایثارگری و عاشورایی آشنایی ندارند و تنها شعاری رفتار می‌کنند به دنبال این هستند تا پشت ما جانبازان سنگر بگیرند و میز مدیریت‌شان را حفظ کنند.

بارها به بنیاد شهید شهرستان مسجد سلیمان مراجعه کرده‌ام و مشکلاتم را برای آن‌ها شرح داده‌ام تا شاید برای بازبینی پرونده پزشکی‌ام مبنی بر افزایش درصد جانبازی اقدامی کنند. اما در کمال بی‌انصافی، کرامت من را به عنوان یک جانباز که برای دفاع از میهن‌اش به صحنه نبرد حق علیه باطل رفته است خدشه‌دار کرده‌اند.

دستگاه‌های بازرسی خوزستان توجه کنند

البته این برخورد نه تنها با من، بلکه حتی با همسران یا مادران برخی شهدا نیز شده است. متاسفانه وقتی هم اینگونه برخوردهای ناشایست را که در شأن یک انسان نیست به دستگاه‌های مربوطه و بازرسی استان خوزستان گزارش می‌دهیم به آن هیچ توجه خاصی نمی‌شود. وقتی هم که از عملکرد ضعیف‌شان انتقاد می‌کنیم ما را به کمیته پزشکی ارجاع می‌دهند و یا پرونده‌مان را بایگانی می‌کنند تا راکد شود.بسیاری از جانبازان و ایثارگران که خانواده دارند نیز به همین دلیل نمی‌توانند انتقاد یا حتی اعتراض خود را بیان کنند چرا که می‌ترسند مسئولان بنیاد شهید حقوق آن‌ها را قطع کنند.

وقتی پرونده‌ من توسط بنیاد شهید مسجد سلیمان به حراست این نهاد ارجاع داده شد، آن‌ها بدون پیگیری و بررسی تنها به حرف مدیر و بالاسری‌های خود استناد کردند و دیگر هیچ تحقیق و تفحصی به عمل نیاوردند به خاطر همین در سال 1388 به دنبال پیگیری و نقدهایی که داشتم پرونده‌ جانبازی‌ام را بایگانی کردند و تا سال 1390 راکد ماند. در این مدت من که 20 درصد جانباز‌ی‌ام پیش از آن احراز شده بود را صفر اعلام کردند. تا اینکه امیدوار رضایی رئیس کمیسیون بهداشت و درمان در مجلس شورای اسلامی آن زمان، نامه‌ای نوشت و پرونده‌ام از بایگانی خارج شد.

گفت‌وگو با مرادی

بارها به مجلس، ریاست جمهوری و دیگر نهادهای مربوطه در رابطه به رسیدگی به اوضاع جانبازان رفته‌ام اما بسیار کم تأثیرگذار بوده است و وقتی به شهرستان مسجد سلیمان بازمی‌گشتم مسئولان بنیاد شهید با لحنی تمسخرآمیز از من می‌پرسیدند: «تهران رفتید توانستید کاری انجام بدهید؟» اینگونه برخوردها گویای این مسئله است که می‌خواهند موضع جانبازان در قبال حق و حقوقشان منفعل باشد و نتواند احقاق حق کنند.

عناصر اخلاقی مانند اخلاص، شجاعت، فداکاری، حجب و «حیا»ی رزمندگان در زمان هشت سال دفاع مقدس باعث شد تا خشت‌های پیروزی رزمندگان اسلام در جنگ هشت ساله به روی هم چیده شود و دیواری مستحکم در مقابل نفوذ دشمن کشیده شود اما افرادی چابلوس، متملق و ناآگاه در برخی دستگاه‌ها تنها میراث‌خوار ارزش‌های خلق شده به دست شهدا شده‌اند و با رفتارهای نادرست این تعداد، رفته رفته ارزشهای دفاع مقدس در حال تخریب شدن است.

جانبازی می‌شناسم که به دلیل عوارض جانبازی مجبور شد دوبار کلیه‌اش را عمل کند اما هیچ‌کس به داد او نرسید. سوال من است که آیا جانبازان باید به دنبال این موضوع باشند یا بنیادی که به اعتبار جانبازان و شهدا ماهیت یافته است؟ بنیاد باید به دنبال حل مشکلات جانبازان باشد. مدارک صورت سانحه جانبازی من موجود است اما هر بار که به بنیاد و کمیته پزشکی آن مراجعه می‌کنم تا در مورد درصد جانبازی‌ام تجدیدنظر و گواهی اشتغالم را تأیید کنند، ترتیب اثر داده نشده است.

چند باراز بنیاد شهید مسجد سلیمان خواسته‌ام مرا به جایی برای اشتغال معرفی کنند. یک بار نامه‌ای به شرکت ملی حفاری زدند. اما آن شرکت گفت: «جذب نیرو نداریم.» نکته قابل توجه اینجاست که برخی افراد با اینکه درصد جانباز‌ی‌شان نیز از من کمتر است هم از حقوق و مزایای بنیاد و هم از فرصت کاری استفاده کرده‌اند.البته من خوشحالم که مشکلات آنها حل شده است اما عدالت هم خوب است اگر رعایت شود.

یادی از یک فرمانده

زمانی که در نیروی دریایی سپاه بودم سردار حسین علایی فرمانده ما بود. من در او هیچ غرور و تکبری ندیدم. همیشه خود را همردیف دیگران می‌دانست. طوری رفتار می‌کرد که اگر کسی نمی‌شناخت فکر نمی‌کرد سردار علایی فرمانده ما باشد. بیشتر وقت‌ها با نیروهایش سر یک سفره غذا می‌خورد و همین کارهایش باعث شده بود نیروها او را بیشتر دوست داشته باشند.

انتهای پیام

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار