یک کارشناس برجسته تاریخ اسلام گفت: هدف اصلی از اهل مذاکره نشان دادن امام حسین(ع) این است که دشمن را از حالت عناد خارج کنند تا مردم نسبت به دشمن بیتفاوت باشند.
به گزاش شهدای ایران به نقل از تسنیم،در سالهای اخیر تحریفات و شبهات گوناگونی پیرامون واقعه کربلا منتشر یا گفته شده است. هرچند اکثریت جامعه نسبت به این تحریفات هوشیار هستند و آگاهی مردم نسبت به فلسفه قیام سیدالشهدا(ع) مانع از این شده است تا این تحریفات به عمق باورهای عاشورایی مردم رسوخ کند و علماء و مورخان شیعه نیز همواره درصدد شبهه زدایی از قیام امام حسین(ع) برآمدهاند.
در آخرین شبههپراکنی درباره قیام عاشورا، طرح موضوع مذاکره و تعامل امام حسین(ع) در کربلا با عمر ابن سعد فرمانده سپاه اموی مطرح شده است. قائلان به این تحریف معتقدند که امام حسین(ع) در شب عاشورا با عمر بن سعد ساعتها مذاکره کرد، تا نتیجه رویارویی آنان به جنگ ختم نشود!
اخیراً نیز یکی از عناصر این جریان با تکرار موضوع مذاکره امام حسین(ع) با عمربنسعد برای جلوگیری از جنگ گفته است این تحلیل که گفته میشود امام ملاقات کردند تا به عمربن سعد اخطار و موعظه اخلاقی بدهند، شاهد تاریخی ندارد بلکه این قضیه(مذاکره) صحت دارد.
برای بررسی چرایی چنین تحریفی به سراغ محمدحسین رجبی دوانی کارشناس تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین علیهالسلام رفتیم.
محمدحسین رجبی دوانی فرزند مرحوم آیتالله علی دوانی نویسنده و مورخ برجسته تاریخ اسلام است. وی که مدرک دکترای خود را در رشته تاریخ و تمدن ملل اسلامی از دانشگاه تهران اخذ کرده است، آثاری در زمینه تاریخ اسلام دارد که از جمله آنها عبارت است از: کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی، تاریخ تحلیلی دوران امامت امیر المومنین علی، پشتیبانی نظامی در سپاههای صدر اسلام، ترجمه و تلخیص و بازنویسی لهوف سید ابن طاوس.
خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا» مصاحبهای مشروح با وی در این باره انجام داده که بخشی از آن از منظرتان میگذرد:
محمدحسین رجبی دوانی پژوهشگر و کارشناس تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین علیهالسلام در گفتوگو با خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا»، با اشاره به اینکه در اسلام مبحث صلح را در شرایط خاصی داریم و در آن شکی نیست، گفت: رسول اکرم(ص) با مشرکان قریش بعد از سه جنگ بدر، احد و خندق بنابر مصالحی پیمان صلحی را منعقد کردند که تا ده سال بین هر دو طرف آتشبس باشد و امتیازاتی دادند و امتیازاتی گرفتند. پیامبر(ص) برای ریشه کردن شرک و بت پرستی مبعوث شده بود اما برای اینکه از شمار دشمنان اسلام کاسته شود، با برخی قبایل مشرک مثل بنی ضمره و بنی خزاعه که قبیله بزرگی بود پیمان صلح امضا میکنند.
دوانی با بیان اینکه صلح بنا به شرایط و مصالحی در اسلام جایز تشخیص داده شده، خاطرنشان کرد: درباره قیام امام حسین(ع) بحث صلح و دوستی با دشمن مطرح نیست چراکه بنیامیه نماد یک جریان معاند و دشمن سرسخت اسلام است که متأسفانه با کوتاهیهایی بعد از رحلت پیامبر(ص) صورت گرفت و باجی که خلفاء به بنیامیه دادند، توانست در حاکمیت اسلامی رسوخ و رخنه کند.
این کارشناس تاریخ اسلام با تأکید بر اینکه امام حسین(ع) خلافت یزید را خلافتی برخلاف شرع و عرف و اخلاق میدانست، گفت: اگر حاکمیت یزید ادامه پیدا می کرد و کسی با آن مقابله نمیکرد، کاری که معاویه درصدد آن بود بعنی ریشه کن کردن اسلام، توسط یزید محقق میشد لذا امام حسین(ع) در برابر او میایستد. زمانی هم که یزید امام(ع) را ملزم بین بیعت و مرگ نکرده بود، امام با او کار داشت چرا که نمیخواست اجازه دهد شخص فاسد و نالایقی که به دنبال نابودی اساس اسلام است بر سر کار بیاید.
** صحبتهای امام حسین(ع) با عمربنسعد برای هدایت وی بود
عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین با بیان اینکه اگر بنای امام بر این بود که صلح کند در مدینه این کار را میکرد، گفت: مروان حکم که پیر بنیامیه بود در مدینه به امام حسین(ع) پیشنهاد میکند که برای حفظ دین و دنیای خودش با زید بیعت کند اما امام میفرمایند:«اذا بلیت الاسلام براع مثل یزید فعلی الاسلام اسلام» در زمانی که اسلام مبتلا به حاکم جائری همچون زید شده است باید فاتحه اسلام را خواند و به صراحت میفرمایند: کسی چون من با فردی چون یزید بیعت نمیکند. لذا هرگز برای امام حسین(ع) بحث تعامل و مذاکره مطرح نبود.
وی با اشاره به صحبتهای امام و عمربن سعد در کربلا، گفت: اگر کسی به تاریخ وقوف داشته باشد متوجه میشود که این مذاکره به معنای جلوگیری از بروز جنگ نبود بلکه امام با حالت پرخاش و تعجب به عمربنسعد میگوید: وای بر تو ای عمر! میدانی چه کار میکنی؟ این لشکر انبوه را رها کن و به من بپوند. یعنی امام حسین(ع) در مقام هدایتگری و نجات درآمده است و به عمربنسعد پیشنهاد میدهد جبهه باطل را رها کن و به من بپیوند و منظور امام این است که با هم در برابر یزید بایستیم.
دوانی در پاسخ به اینکه پرسش که چرا تحریفاتی این چنینی از عاشورا عنوان میکنند، گفت: طرح این تحریفات بخاطر توجیه سیاستها و مطامعی است که برخی از این راه به دست میآورند. آنها میخواهند با دشمن مذاکره کنند و امتیاز بدهند. هدف اصلی آنها این است که دشمن را از حالت عناد خارج کنند تا مردم نسبت به دشمن بیتفاوت باشند.
در آخرین شبههپراکنی درباره قیام عاشورا، طرح موضوع مذاکره و تعامل امام حسین(ع) در کربلا با عمر ابن سعد فرمانده سپاه اموی مطرح شده است. قائلان به این تحریف معتقدند که امام حسین(ع) در شب عاشورا با عمر بن سعد ساعتها مذاکره کرد، تا نتیجه رویارویی آنان به جنگ ختم نشود!
اخیراً نیز یکی از عناصر این جریان با تکرار موضوع مذاکره امام حسین(ع) با عمربنسعد برای جلوگیری از جنگ گفته است این تحلیل که گفته میشود امام ملاقات کردند تا به عمربن سعد اخطار و موعظه اخلاقی بدهند، شاهد تاریخی ندارد بلکه این قضیه(مذاکره) صحت دارد.
برای بررسی چرایی چنین تحریفی به سراغ محمدحسین رجبی دوانی کارشناس تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین علیهالسلام رفتیم.
محمدحسین رجبی دوانی فرزند مرحوم آیتالله علی دوانی نویسنده و مورخ برجسته تاریخ اسلام است. وی که مدرک دکترای خود را در رشته تاریخ و تمدن ملل اسلامی از دانشگاه تهران اخذ کرده است، آثاری در زمینه تاریخ اسلام دارد که از جمله آنها عبارت است از: کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی، تاریخ تحلیلی دوران امامت امیر المومنین علی، پشتیبانی نظامی در سپاههای صدر اسلام، ترجمه و تلخیص و بازنویسی لهوف سید ابن طاوس.
خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا» مصاحبهای مشروح با وی در این باره انجام داده که بخشی از آن از منظرتان میگذرد:
محمدحسین رجبی دوانی پژوهشگر و کارشناس تاریخ اسلام و عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین علیهالسلام در گفتوگو با خبرنگار سیاسی باشگاه خبرنگاران تسنیم«پویا»، با اشاره به اینکه در اسلام مبحث صلح را در شرایط خاصی داریم و در آن شکی نیست، گفت: رسول اکرم(ص) با مشرکان قریش بعد از سه جنگ بدر، احد و خندق بنابر مصالحی پیمان صلحی را منعقد کردند که تا ده سال بین هر دو طرف آتشبس باشد و امتیازاتی دادند و امتیازاتی گرفتند. پیامبر(ص) برای ریشه کردن شرک و بت پرستی مبعوث شده بود اما برای اینکه از شمار دشمنان اسلام کاسته شود، با برخی قبایل مشرک مثل بنی ضمره و بنی خزاعه که قبیله بزرگی بود پیمان صلح امضا میکنند.
دوانی با بیان اینکه صلح بنا به شرایط و مصالحی در اسلام جایز تشخیص داده شده، خاطرنشان کرد: درباره قیام امام حسین(ع) بحث صلح و دوستی با دشمن مطرح نیست چراکه بنیامیه نماد یک جریان معاند و دشمن سرسخت اسلام است که متأسفانه با کوتاهیهایی بعد از رحلت پیامبر(ص) صورت گرفت و باجی که خلفاء به بنیامیه دادند، توانست در حاکمیت اسلامی رسوخ و رخنه کند.
این کارشناس تاریخ اسلام با تأکید بر اینکه امام حسین(ع) خلافت یزید را خلافتی برخلاف شرع و عرف و اخلاق میدانست، گفت: اگر حاکمیت یزید ادامه پیدا می کرد و کسی با آن مقابله نمیکرد، کاری که معاویه درصدد آن بود بعنی ریشه کن کردن اسلام، توسط یزید محقق میشد لذا امام حسین(ع) در برابر او میایستد. زمانی هم که یزید امام(ع) را ملزم بین بیعت و مرگ نکرده بود، امام با او کار داشت چرا که نمیخواست اجازه دهد شخص فاسد و نالایقی که به دنبال نابودی اساس اسلام است بر سر کار بیاید.
** صحبتهای امام حسین(ع) با عمربنسعد برای هدایت وی بود
عضو هیئت علمی دانشگاه امام حسین با بیان اینکه اگر بنای امام بر این بود که صلح کند در مدینه این کار را میکرد، گفت: مروان حکم که پیر بنیامیه بود در مدینه به امام حسین(ع) پیشنهاد میکند که برای حفظ دین و دنیای خودش با زید بیعت کند اما امام میفرمایند:«اذا بلیت الاسلام براع مثل یزید فعلی الاسلام اسلام» در زمانی که اسلام مبتلا به حاکم جائری همچون زید شده است باید فاتحه اسلام را خواند و به صراحت میفرمایند: کسی چون من با فردی چون یزید بیعت نمیکند. لذا هرگز برای امام حسین(ع) بحث تعامل و مذاکره مطرح نبود.
وی با اشاره به صحبتهای امام و عمربن سعد در کربلا، گفت: اگر کسی به تاریخ وقوف داشته باشد متوجه میشود که این مذاکره به معنای جلوگیری از بروز جنگ نبود بلکه امام با حالت پرخاش و تعجب به عمربنسعد میگوید: وای بر تو ای عمر! میدانی چه کار میکنی؟ این لشکر انبوه را رها کن و به من بپوند. یعنی امام حسین(ع) در مقام هدایتگری و نجات درآمده است و به عمربنسعد پیشنهاد میدهد جبهه باطل را رها کن و به من بپیوند و منظور امام این است که با هم در برابر یزید بایستیم.
دوانی در پاسخ به اینکه پرسش که چرا تحریفاتی این چنینی از عاشورا عنوان میکنند، گفت: طرح این تحریفات بخاطر توجیه سیاستها و مطامعی است که برخی از این راه به دست میآورند. آنها میخواهند با دشمن مذاکره کنند و امتیاز بدهند. هدف اصلی آنها این است که دشمن را از حالت عناد خارج کنند تا مردم نسبت به دشمن بیتفاوت باشند.