به گزارش شهدای ایران به نقل از مهر، «رابرت فیسک» روزنامه نگار بخش خاورمیانه روزنامه ایندپندنت و ساکن لبنان در یادداشتی پیرامون دیدار خود با شهید «غضنفر رکن آبادی» دیپلمات و سفیر پیشین ایران در لبنان می نویسد: «او [شهید رکن آبادی] فردی هوشمند، گهگاه شوخ طبع و در هنگام پاسخ دادن به پرسشهای من بسیار دقیق بود. وی رسماً در مقام یک دیپلمات در سفارت ایران در بیروت فعالیت می کرد. تسلط وی به زبان انگلیسی برغم لهجه غلیظ [فارسی]، بسیار خوب بود و رفتاری توأم با وقار و ادب داشت.
[شهید] رکن آبادی از اطلاعات بسیاری راجع به اسلحه برخوردار بود و همواره از آمادگی خود برای «شهادت» سخن می گفت. وی مردی محکم بود و به مرور زمان دریافتم که هرگز به من دروغی نگفت. [شهید] رکن آبادی به صراحت از حمایت مالی و نظامی ایران از حزب الله لبنان صحبت می کرد. او بر حمایت از انقلاب مصر تأکید می کرد، اما حمایت از ناآرامیهای سوریه را مجاز نمی دانست- زیرا از نظر وی، دلیل شکل گیری آن نه فقر بود و نه سرکوب.
در سال ۲۰۱۰، دولت ایران وی را بار دیگر به عنوان سفیر خود به بیروت فرستاد و یک سال پس از آن بود که شورشها علیه دولت بشار اسد، متحد ایران، آغاز شد.
اسلامگرایان سنی که گفته می شد از حمایت عربستان سعودی برخورداربودند، در نوامبر ۲۰۱۳ به یک حمله انتحاری علیه سفارت ایران دست زدند که در جریان آن ۲۳ تن از کارکنان سفارت، اعضای حزب الله و تعدادی از شهروندان جان خود را از دست دادند. [شهید] رکن آبادی درست لحظاتی قبل از این حمله ساختمان سفارت را برای انجام سفری درون شهری در بیروت ترک کرده بود. بر اثر انفجار درب بزرگ و آهنین این سفارت درهم شکست و بدون برخورد با [شهید] رکن آبادی، پشت سر او بر زمین افتاد و باعث مرگ یکی از محافظان ارشد وی شد.
آخرین بار او را در سفارت ایران ملاقات کردم که طی این دیدار، پیرامون مجازات اعدام در ایران با یکدیگر بحث داغی داشتیم. هرچند پرسشهای من اندکی وی را غافلگیر کرده بود، اما با حفظ خونسردی خود گفت که قوه قضائیه ایران نهادی مستقل است و وی و سایر مقامات دولتی هیچگونه تأثیر و نفوذی بر تصمیم گیریهای این قوه ندارند.
[شهید] رکن آبادی در سال ۲۰۱۴ به عنوان یکی از دیپلماتهای ورزیده و باتجربه ایرانی به تهران بازگشت. وی بنا به حکم سرنوشت ۲۴ نوامبر سال میلادی گذشته برای اجرای مناسک حج به مکه سفر کرد که در جریان فاجعه منّا ربوده و به طور اسرارآمیزی ناپدید شد.
دولت ایران اعلام کرد که پادشاهی عربستان سعودی را- که بطور رسمی «حافظ و نگهبان» شهر مقدس مکّه است- مسئول اصلی مرگ بیش از ۲۳۰۰ تن از جمله ۴۶۴ حجاج ایرانی می داند که «عامدانه مورد بدرفتاری» قرار گرفته بودند. تعدادی از این حجاج ایرانی مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی بودند. تنها چند روز بعد از این حادثه، خبری منتشر شد مبنی بر اینکه عالیرتبه ترین مقام ایرانی به شهادت رسیده [شهید] غضنفر رکن آبادی است. جای تعجب نبود که این خبر خشم ایرانیان را برانگیزد.
آیا فاجعه منّا تنها یک حادثه دهشتناک، یک تراژدی با ابعادی وسیع برای بسیاری از حجاج بود که از قضای روزگار به بهای جان [شهید] رکن آبادی نیز تمام شد؟ ظرف دو ماه گذشته، دولتهای ایران و عربستان سعودی برای برگزاری مراسم حج امسال مذاکراتی دوجانبه را ترتیب دادند. اما از آنجا که – البته به زعم ایران- هیچگونه طرح ویژه امنیتی برای حجاج ایرانی درنظر گرفته نمی شود، دو طرف نتوانستند به توافقی دست یابند. از اینرو، عربهای سنی سعودی نیز به ایرانیان اجازه برگزاری مراسم «برائت از مشرکین» شیعیان را نخواهند داد.
پیش از این هم ممنوعیت هایی بر حجاج ایرانی اِعمال شده بود. در سال ۱۹۸۷، تظاهرات ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی حجاج با برخورد شدید نیروهای عربستان سعودی روبرو شد که در پی این برخوردها، ۴۰۲ غیر نظامی از جمله ۲۷۵ ایرانی کشته شدند. این تظاهرات همزمان با اوج جنگ هشت ساله ایران و عراق (۱۹۸۸-۱۹۸۰) بود؛ جنگی که با تجاوز نیروهای عراقی به خاک ایران و تحت حمایت های مالی عظیم عربستان و کمک های نظامی آمریکا آغاز شد. دولت عراق امروزه زیر چتر امنیتی ایران قرار دارد اما سعودیها به دشواری می توانند حجاج عرب را از مکه دور نگه دارند؛ بنابراین در حالیکه حجاج عراقی مناسک حج را بجا می آورند، حجاج ایرانی از اجرای این مناسک محرومند.
این مناقشه از وجود یک تعارض بحرانی میان تهران و ریاض حکایت می کند. روشن است که [شهید] غضنفر رکن آبادی، دیپلمات با وقار ایرانی که همواره از مرگ و شهادت سخن می گفت و در نهایت در مقدس ترین شهر جهان اسلام به آرزوی خود رسید، قربانی این تعارض شد».
[شهید] رکن آبادی از اطلاعات بسیاری راجع به اسلحه برخوردار بود و همواره از آمادگی خود برای «شهادت» سخن می گفت. وی مردی محکم بود و به مرور زمان دریافتم که هرگز به من دروغی نگفت. [شهید] رکن آبادی به صراحت از حمایت مالی و نظامی ایران از حزب الله لبنان صحبت می کرد. او بر حمایت از انقلاب مصر تأکید می کرد، اما حمایت از ناآرامیهای سوریه را مجاز نمی دانست- زیرا از نظر وی، دلیل شکل گیری آن نه فقر بود و نه سرکوب.
در سال ۲۰۱۰، دولت ایران وی را بار دیگر به عنوان سفیر خود به بیروت فرستاد و یک سال پس از آن بود که شورشها علیه دولت بشار اسد، متحد ایران، آغاز شد.
اسلامگرایان سنی که گفته می شد از حمایت عربستان سعودی برخورداربودند، در نوامبر ۲۰۱۳ به یک حمله انتحاری علیه سفارت ایران دست زدند که در جریان آن ۲۳ تن از کارکنان سفارت، اعضای حزب الله و تعدادی از شهروندان جان خود را از دست دادند. [شهید] رکن آبادی درست لحظاتی قبل از این حمله ساختمان سفارت را برای انجام سفری درون شهری در بیروت ترک کرده بود. بر اثر انفجار درب بزرگ و آهنین این سفارت درهم شکست و بدون برخورد با [شهید] رکن آبادی، پشت سر او بر زمین افتاد و باعث مرگ یکی از محافظان ارشد وی شد.
آخرین بار او را در سفارت ایران ملاقات کردم که طی این دیدار، پیرامون مجازات اعدام در ایران با یکدیگر بحث داغی داشتیم. هرچند پرسشهای من اندکی وی را غافلگیر کرده بود، اما با حفظ خونسردی خود گفت که قوه قضائیه ایران نهادی مستقل است و وی و سایر مقامات دولتی هیچگونه تأثیر و نفوذی بر تصمیم گیریهای این قوه ندارند.
[شهید] رکن آبادی در سال ۲۰۱۴ به عنوان یکی از دیپلماتهای ورزیده و باتجربه ایرانی به تهران بازگشت. وی بنا به حکم سرنوشت ۲۴ نوامبر سال میلادی گذشته برای اجرای مناسک حج به مکه سفر کرد که در جریان فاجعه منّا ربوده و به طور اسرارآمیزی ناپدید شد.
دولت ایران اعلام کرد که پادشاهی عربستان سعودی را- که بطور رسمی «حافظ و نگهبان» شهر مقدس مکّه است- مسئول اصلی مرگ بیش از ۲۳۰۰ تن از جمله ۴۶۴ حجاج ایرانی می داند که «عامدانه مورد بدرفتاری» قرار گرفته بودند. تعدادی از این حجاج ایرانی مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی بودند. تنها چند روز بعد از این حادثه، خبری منتشر شد مبنی بر اینکه عالیرتبه ترین مقام ایرانی به شهادت رسیده [شهید] غضنفر رکن آبادی است. جای تعجب نبود که این خبر خشم ایرانیان را برانگیزد.
آیا فاجعه منّا تنها یک حادثه دهشتناک، یک تراژدی با ابعادی وسیع برای بسیاری از حجاج بود که از قضای روزگار به بهای جان [شهید] رکن آبادی نیز تمام شد؟ ظرف دو ماه گذشته، دولتهای ایران و عربستان سعودی برای برگزاری مراسم حج امسال مذاکراتی دوجانبه را ترتیب دادند. اما از آنجا که – البته به زعم ایران- هیچگونه طرح ویژه امنیتی برای حجاج ایرانی درنظر گرفته نمی شود، دو طرف نتوانستند به توافقی دست یابند. از اینرو، عربهای سنی سعودی نیز به ایرانیان اجازه برگزاری مراسم «برائت از مشرکین» شیعیان را نخواهند داد.
پیش از این هم ممنوعیت هایی بر حجاج ایرانی اِعمال شده بود. در سال ۱۹۸۷، تظاهرات ضد آمریکایی و ضد صهیونیستی حجاج با برخورد شدید نیروهای عربستان سعودی روبرو شد که در پی این برخوردها، ۴۰۲ غیر نظامی از جمله ۲۷۵ ایرانی کشته شدند. این تظاهرات همزمان با اوج جنگ هشت ساله ایران و عراق (۱۹۸۸-۱۹۸۰) بود؛ جنگی که با تجاوز نیروهای عراقی به خاک ایران و تحت حمایت های مالی عظیم عربستان و کمک های نظامی آمریکا آغاز شد. دولت عراق امروزه زیر چتر امنیتی ایران قرار دارد اما سعودیها به دشواری می توانند حجاج عرب را از مکه دور نگه دارند؛ بنابراین در حالیکه حجاج عراقی مناسک حج را بجا می آورند، حجاج ایرانی از اجرای این مناسک محرومند.
این مناقشه از وجود یک تعارض بحرانی میان تهران و ریاض حکایت می کند. روشن است که [شهید] غضنفر رکن آبادی، دیپلمات با وقار ایرانی که همواره از مرگ و شهادت سخن می گفت و در نهایت در مقدس ترین شهر جهان اسلام به آرزوی خود رسید، قربانی این تعارض شد».