شهید محمدمهدی مالامیری نخستین شهید روحانی مدافع حرم از میان ما رفت؛ اما ندای «کلُّنا عباسُک یا زینب» را عاشقانه سر داد تا همه ما همواره به یاد او و به یاد همه ایثارگران و شهدای مدافع حرم باشیم و راه آنان را ادامه دهیم.
به گزارش شهدای ایران، نخستین شهید روحانی مدافع حرم یعنی شهید حجتالاسلام و المسلمین محمدمهدی مالامیری، متولد قم است و امروز سالروز تولد اوست.
او در 26 خرداد سال 1364 متولد شد و پس از پایان دوره تحصیلی راهنمایی در آن روزگار، به حوزه علمیه قم وارد شد و مقدمات و سطح را در هشت سال خواند و از درس و محضر بزرگانی مانند حضرات آیات آملی لاریجانی، عابدی، شب زندهدار، مدرسی یزدی و سیفی مازندانی بهره گرفت.
استعدادی شگرف داشت و حتی پایان نامه سطح 3 معادل کارشناسی ارشد خود را به زبان عربی نوشت و با نمره 18 دفاع کرد تا بتواند تحصیل خود را به راحتی در دوره دکتری هم ادامه دهد که ادامه داد و در حالی که به مرحله نگارش رساله رسیده بود، شهادت را انتخاب کرد.
او همزمان با حضور در درس خارج فقه و اصول برخی از علما و رسیدن به درجه نزدیک به اجتهاد، تدریس در حوزه را هم در قم و کاشان آغاز کرد و این در حالی بود که به دلیل تواضع و فروتنی مثال زدنیاش، حتی پدر و برادرانش هم که در حوزه درس میخواندند از این موضوع اطلاعی نداشتند و به همسرش هم توصیه کرده بود که این مطلب را به کسی نگوید.
وقتی سخن از اعزام بسیجیان رزمی به تبلیغی پیش آمد، به سرعت دورههای فشرده آموزش نظامی را گذراند تا بتواند به همین عنوان به سوریه یا عراق اعزام شود؛ چراکه از همان نوجوانی، عشق جهاد نظامی با رژیم صهیونیستی را در سر میپروراند.
شهیدی که ره حرم تا حرم را عاشقانه طی کرد
پیش از اعزام به مادرش گفت: «من نمیتوانم در کنار همسر و فرزندانم باشم در حالیکه در برابر چشم کودکان سوریه و عراق، والدینشان را سر میبرند. آموختههای من از اسلام و تحصیل در حوزههای علمیه، چنین اجازهای را به من نمیدهد.»
***
ای کاش که دل را به حرم پر بدهیم
با صوت رسا نام تو را سر بدهیم
ما با دل خون منتظریم این بانو
تا پای محبت شما سر بدهیم
***
او حتی پیش از ازدواج هم یکبار به لبنان رفته بود تا علاوه بر عرصه تبلیغ، عرصه جهاد و رزم را هم تجربه کند اما در نیمه راه مجبور به بازگشت شد.
سرانجام این روحانی مدافع حرم، در فروردین ماه سال 1394 و پیش از پایان 30 سالگیاش، ندای شهادت را در استان درعای سوریه زمزمه کرد و با سربلندی، به دیدار معبود شتافت.
یکی از شاگردانش پس از شهادت عاشقانه و عارفانه او چنین سرود:
دریای بی کرانه که پایان نداشتی
ای چهار فصل زندگیات، عاشقانه سبز
گل بودی و بهار، بیابان نداشتی
ای از جهان رها و گرفتار درد عشق
جز وصل دوست چاره و درمان نداشتی
امروز صبح به من گفت زندگی
کاری به کار عالم امکان نداشتی
با ما بگو حقیقت پنهان خویش را
آری «خودی» همیشه نمایان نداشتی
در لحظههای عاشقیات، نیمههای شب
آیا تو از بهشت، فراخوان نداشتی؟
او رفت و جاودانه شد و افتخار عنوان «نخستین شهید روحانی مدافع حرم» را به نام خود و به نام مردم قم ثبت کرد.
شهیدی که ره حرم تا حرم را عاشقانه طی کرد
پس از شهادتش بود که همسر و دو یادگارش، فاطمه و بشری که هنوز به سن مدرسه رفتن هم نرسیدهاند و یکی پنج و دیگری سه سال دارد به دیدار رهبر معظم انقلاب شرفیاب شدند و حضرت آقا آنان را مورد عنایت و تفقد خویش قرار دادند. دیداری که با عنوان مستند «حرم تا حرم» (منظور حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) تا حرم مطهر حضرت زینب (س) است) به همت موسسه فرهنگی هنری اکسیر پژوهش و به کارگردانی حمید شعبانی تهیه و از شبکههای مختلف تلویزیون پخش شد.
حضرت آقا در آن دیدار به روایتی درباره اجر دو شهید برای برخی شهدا اشاره کردند و فرمودند: «روایت داریم که روز قیامت برخی اجر دو شهید را دارند و حتی شهدای دیگر به آنان غبطه میخورند. گمان من این است که آنان شهدای مدافع حرم باشند چراکه این شهدا با عقل و درایت رفتند و در اوج بهره وری بودند و در عین حال، فقط برای وطن نرفتند؛ بلکه برای حفظ حرم و اسلام رفتند و مرز نشناختند. لذا اجر دو شهید دارند؛ اجری که از نظر خداوند پنهان نیست.»
او رفت؛ اما راه، یاد و سیره اخلاقی اش جاودانه است. شهید مالامیری به شدت خوش برخورد بود و به آراستگی ظاهر اهمیت میداد. ورزش کردن را برای شادابی جسم و روح پاس میداشت و تمام تلاش خود را مبذول میساخت تا نماز صبح را هم در مسجد اقامه کند.
حضور هفتگی در جمکران و مناجات با امام زمان (ع) و همچنین زمزمه همیشگی دعای عهد، از دیگر عادتهای او بود.
و امروز، سی و یکمین سالروز تولد او را گرامی میداریم و به احترام او می ایستیم و این شعر را زمزمه می کنیم:
تا چند از این داغ لبالب باشیم
در آتش آه و حسرت و تب باشیم
امروز در باغ شهادت باز است
ای کاش فدائیان زینب باشیم.
او از میان ما رفت؛ اما ندای «کلُّنا عباسُک یا زینب» را عاشقانه سر داد تا همه ما همواره به یاد او و به یاد همه ایثارگران و شهدای مدافع حرم باشیم و راه آنان را ادامه دهیم.
*بسیج
او در 26 خرداد سال 1364 متولد شد و پس از پایان دوره تحصیلی راهنمایی در آن روزگار، به حوزه علمیه قم وارد شد و مقدمات و سطح را در هشت سال خواند و از درس و محضر بزرگانی مانند حضرات آیات آملی لاریجانی، عابدی، شب زندهدار، مدرسی یزدی و سیفی مازندانی بهره گرفت.
استعدادی شگرف داشت و حتی پایان نامه سطح 3 معادل کارشناسی ارشد خود را به زبان عربی نوشت و با نمره 18 دفاع کرد تا بتواند تحصیل خود را به راحتی در دوره دکتری هم ادامه دهد که ادامه داد و در حالی که به مرحله نگارش رساله رسیده بود، شهادت را انتخاب کرد.
او همزمان با حضور در درس خارج فقه و اصول برخی از علما و رسیدن به درجه نزدیک به اجتهاد، تدریس در حوزه را هم در قم و کاشان آغاز کرد و این در حالی بود که به دلیل تواضع و فروتنی مثال زدنیاش، حتی پدر و برادرانش هم که در حوزه درس میخواندند از این موضوع اطلاعی نداشتند و به همسرش هم توصیه کرده بود که این مطلب را به کسی نگوید.
وقتی سخن از اعزام بسیجیان رزمی به تبلیغی پیش آمد، به سرعت دورههای فشرده آموزش نظامی را گذراند تا بتواند به همین عنوان به سوریه یا عراق اعزام شود؛ چراکه از همان نوجوانی، عشق جهاد نظامی با رژیم صهیونیستی را در سر میپروراند.
شهیدی که ره حرم تا حرم را عاشقانه طی کرد
پیش از اعزام به مادرش گفت: «من نمیتوانم در کنار همسر و فرزندانم باشم در حالیکه در برابر چشم کودکان سوریه و عراق، والدینشان را سر میبرند. آموختههای من از اسلام و تحصیل در حوزههای علمیه، چنین اجازهای را به من نمیدهد.»
***
ای کاش که دل را به حرم پر بدهیم
با صوت رسا نام تو را سر بدهیم
ما با دل خون منتظریم این بانو
تا پای محبت شما سر بدهیم
***
او حتی پیش از ازدواج هم یکبار به لبنان رفته بود تا علاوه بر عرصه تبلیغ، عرصه جهاد و رزم را هم تجربه کند اما در نیمه راه مجبور به بازگشت شد.
سرانجام این روحانی مدافع حرم، در فروردین ماه سال 1394 و پیش از پایان 30 سالگیاش، ندای شهادت را در استان درعای سوریه زمزمه کرد و با سربلندی، به دیدار معبود شتافت.
یکی از شاگردانش پس از شهادت عاشقانه و عارفانه او چنین سرود:
دریای بی کرانه که پایان نداشتی
ای چهار فصل زندگیات، عاشقانه سبز
گل بودی و بهار، بیابان نداشتی
ای از جهان رها و گرفتار درد عشق
جز وصل دوست چاره و درمان نداشتی
امروز صبح به من گفت زندگی
کاری به کار عالم امکان نداشتی
با ما بگو حقیقت پنهان خویش را
آری «خودی» همیشه نمایان نداشتی
در لحظههای عاشقیات، نیمههای شب
آیا تو از بهشت، فراخوان نداشتی؟
او رفت و جاودانه شد و افتخار عنوان «نخستین شهید روحانی مدافع حرم» را به نام خود و به نام مردم قم ثبت کرد.
شهیدی که ره حرم تا حرم را عاشقانه طی کرد
پس از شهادتش بود که همسر و دو یادگارش، فاطمه و بشری که هنوز به سن مدرسه رفتن هم نرسیدهاند و یکی پنج و دیگری سه سال دارد به دیدار رهبر معظم انقلاب شرفیاب شدند و حضرت آقا آنان را مورد عنایت و تفقد خویش قرار دادند. دیداری که با عنوان مستند «حرم تا حرم» (منظور حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) تا حرم مطهر حضرت زینب (س) است) به همت موسسه فرهنگی هنری اکسیر پژوهش و به کارگردانی حمید شعبانی تهیه و از شبکههای مختلف تلویزیون پخش شد.
حضرت آقا در آن دیدار به روایتی درباره اجر دو شهید برای برخی شهدا اشاره کردند و فرمودند: «روایت داریم که روز قیامت برخی اجر دو شهید را دارند و حتی شهدای دیگر به آنان غبطه میخورند. گمان من این است که آنان شهدای مدافع حرم باشند چراکه این شهدا با عقل و درایت رفتند و در اوج بهره وری بودند و در عین حال، فقط برای وطن نرفتند؛ بلکه برای حفظ حرم و اسلام رفتند و مرز نشناختند. لذا اجر دو شهید دارند؛ اجری که از نظر خداوند پنهان نیست.»
او رفت؛ اما راه، یاد و سیره اخلاقی اش جاودانه است. شهید مالامیری به شدت خوش برخورد بود و به آراستگی ظاهر اهمیت میداد. ورزش کردن را برای شادابی جسم و روح پاس میداشت و تمام تلاش خود را مبذول میساخت تا نماز صبح را هم در مسجد اقامه کند.
حضور هفتگی در جمکران و مناجات با امام زمان (ع) و همچنین زمزمه همیشگی دعای عهد، از دیگر عادتهای او بود.
و امروز، سی و یکمین سالروز تولد او را گرامی میداریم و به احترام او می ایستیم و این شعر را زمزمه می کنیم:
تا چند از این داغ لبالب باشیم
در آتش آه و حسرت و تب باشیم
امروز در باغ شهادت باز است
ای کاش فدائیان زینب باشیم.
او از میان ما رفت؛ اما ندای «کلُّنا عباسُک یا زینب» را عاشقانه سر داد تا همه ما همواره به یاد او و به یاد همه ایثارگران و شهدای مدافع حرم باشیم و راه آنان را ادامه دهیم.
*بسیج